eitaa logo
ادبیات قم
1.3هزار دنبال‌کننده
946 عکس
109 ویدیو
5 فایل
رویدادهای ادبی استان قم مسیر ارتباطی: @adabqomadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
آسمان بغض کرد و باز گریست لحظه‌ی داغ سربداران شد در مه آلودِ جنگلی سر سبز آفتاب از افق نمایان شد روز میلاد نور در تقویم زیر رگبار باد مثل نسیم همه دیدند سید ابراهیم میهمان عزیز سلطان شد خستگی ناپذیر و محکم رفت قطره ای که به سمت زمزم رفت مثل باران چقدر نم نم رفت رفت و در پشت ابر پنهان شد شوق سرشار از شراب لم یزلی تشنه‌ی دیدن رضا و علی سی اردیبهشت بود ولی لحظه‌ی رفتنش زمستان شد اشکهای کویر جاری بود از لبانش غدیر جاری بود ذکر نِعم الامیر جاری بود عید میلاد عید قربان شد در غم این شهیدِ رفته به خاک آسمان می کند گریبان چاک سَفر سخت خاک تا افلاک با لباس شهادت آسان شد روح‌اله گائینی @adabqom
شهیدا !شهیدا !دعا کن برایم که من هم به چشمان مولا بیایم که از دیدنم خنده آید به لب ها و خلقی بگریند روز عزایم شهیدا شبیه تو باید بکوشم مبادا به غفلت رود روزهایم دعا کن که پا جای پایت گذارم و روزی گذارند پا جای پایم شهیدا تو مهمان مولا رضایی.. و من مست آغوش مولا رضایم @adabqom
به لطف آستین پنهان کنم اشک ندامت را که من حس می کنم با رفتنت کفران نعمت را پس از آن هشت سالِ سرد و تاریک و کسالت بار گرفتی از تن این مرز و بوم خسته رِخوت را به میدان آمدی تنهای تنها بین بد خواهان به جان خود خریدی سال ها تیر ملامت را خبر آمد رئیسی خادم ملت بهشتی شد همین که در میان مِه بغل کردی شهادت را بگو با کوه ها اندوه خود را سید ابراهیم که آتش هم نخواهد کرد خاموش اجرخدمت را میان خاطرات اربعین با گریه می گفتی خدا قسمت کند یک بار دیگر آن زیارت را برایت چند بیتی روضه می خوانم وَ می دانم ادامه می دهی در اول هر ماه هیئت را زدند آن روز زهرا را به جرم با علی بودن زدند و آه دادند اینچنین اجر رسالت را عبای خاکی ات از چادری خاکی روایت داشت که گاهی اینچنین می خواند آن ذکر مصیبت را دعای ندبه ی این جمعه را پایین پا خواندی و دیدی در میان قبر لبخند رضایت را پس از این زیر باران بین مِه یاد تو می افتم که حتی رفتنت از من نمی گیرد طراوت را اگر بعد از خودت این باغ را سر سبز می خواهی به سَرو دیگری بسپار آن شال سیّادت را رضا خورشیدی فرد @adabqom
⭕️محفل شعر 《شهیدِ خدمت》 🔹ویژه برنامه محفل مهروماه، حجره‌های ساحلی و پنجشنبه های شعرِ انجمن. 🔸با شعرخوانی شاعران قم🔸 🔹و اجرای: سیدمحمدجواد شرافت 🔸همراه با تجلیل از ۹ اثر برگزیده به انتخاب حضار 📆زمان: چهارشنبه، نهم خردادماه ⏰ساعت ۱۷ 📍بلوار الغدیر، کوچه10، مجتمع هدایت، سالن همایشهای زائر 📍مسیریابی سالن برگزاری در نشان 🆔@adabqom 🔗 اینستای آفرینشهای ادبی 🔻حوزه هنری استان قم🔻 🔗 وبسایت | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
پنج رباعی تقدیم به شهدای خدمت: مانند نهال کوچکی در بوران یخ کرد دل چکاوکی در بوران جای پدر شهید او بودی و بود با گریه پی تو کودکی در بوران پر سوختن شاپرکی در شب برف با داغ نهال کوچکی در شب برف در حسرت گرمای آغوش پدر سرما زد و مرد کودکی در شب برف با طبل باد و سنج باران در کوه پیچیده رثای سربداران در کوه با جوش و خروش، رودها می خوانند از سوگ غریبانه ی یاران در کوه شب، قافله، آسمان، عسس در آتش راه و مِه و مهتاب و جرس در آتش می سوختی از تشنگی و می افتاد از داغ بزرگ ما ارس در آتش امّید عروج در وطن بود تو را آن روز هوای پر زدن بود تو را باران می خواست تا تو را غسل دهد جنگل تابوت و مِه کفن بود تو را . @adabqom
ادبیات قم
⭕️محفل شعر 《شهیدِ خدمت》 🔹ویژه برنامه محفل مهروماه، حجره‌های ساحلی و پنجشنبه های شعرِ انجمن. 🔸با شعر
چند نکته مهم: ۱.به ساعت و محل برگزاری برنامه دقت بفرمایید و توجه کنید ورودی سالن در این برنامه از کوچه ۱۰ بلوار الغدیر خواهد بود. ۲.دوستانی که در پویش شعر شهید جمهور شرکت کرده اند و اثرشان در کانال ادبیات قم منتشر شده به ترتیب اولویت حضور در برنامه می توانند شعرخوانی داشته باشند. بنابراین اولویت با شاعرانی است که زودتر در برنامه حضور پیدا کنند. ۳. در این محفل ۹ اثر به انتخاب حضار به عنوان اثر برگزیده انتخاب خواهند شد.طبق روال برنامه های مهروماه برگه های رای شعر برتر از ابتدای برنامه توزیع می شود و با شروع اولین شعرخوانی دیگر توزیع نخواهد شد. @adabqom
خودت می‌خواستی در جان‌فشانی بی‌نشان باشی برای از نفس افتادگان کهف امان باشی خودت می‌خواستی مرهم شوی بر زخم محرومان خودت می‌خواستی هم‌سفره مستضعفان باشی تمام راه های سخت را پیموده بودی تا برای سرکشان راهی به سوی کهکشان باشی اگر چه کشتی ما تا ابد آماج طوفان‌هاست ولی میخواستی در باد و باران بادبان باشی تو را نشناختیم و این گمان را هم نمی‌بردیم یکی از بهترین‌ها زیر سقف آسمان باشی به پاس خدمتی که از سر اخلاص می‌کردی بنا شد تا در آغوش امامت میهمان باشی محدثه آشتیانی @adabqom
پرپر زدنت میان آتش را دید از داغ تو در خودش دمادم پیچید در سوگ تو آن شب آسمان تا دم صبح سر بر دامانِ کوه، خون می‌بارید ... در خود پیچید تا سحر از سر درد طوفان از کوه، بوی غم می آورد آن شب که تمام آسمان گریان بود در سوگ تو ماه روضه خوانی می‌کرد ... وقتی عمری عاشق خدمت باشی سرما، گرما میان ملّت باشی حق است اگر عاقبتت این باشد: «همسایه‌ی هشتمین امامت باشی» خاطره شیوندی @adabqom
خبر از سیل و تگرگ و خبر از طوفان است خبر از بارش سنگین و مه و بوران است بی جهت نیست دل‌آشوبهٔ مردم وقتی خبر از مرد شریفی‌ست که در بحران است پی تعمیر وطن رفت که می‌گفت هنوز گوشه‌ای هست در این خانه که بی سامان است خبر از آه... خبر تلخ و ... خبر جانکاه و... بعد از این باز هوای وطنم باران است گوشه‌ای هست در این خانه، پس از این اخبار که از اندوه عزیزان دلش ویران است خبر از داغ جوان است که در هر گوشه مادری مویه کنان، دخترکی گریان است مثل امواج ارس، راه شهیدان وطن رود هموارهٔ سرخی‌ست که در جریان است خبر از... عاقبتش ختم به خیر است آری او جگر گوشه و دلسوختهٔ ایران است عاطفه اکبری @adabqom
با توام ماه پشت مه پنهان چه خبر از ستاره های ما ؟ تو بگو ابر! حالشان خوب است ؟ بی خبر مانده ایم از آنها ابر حرفی نداشت جز گریه ابر حرفی نداشت جز باران مردهایی فتاده پای کوه ... کوهی از درد روی شانه ی شان دره میخواست که نگه دارد آن بدن های خسته را چون راز دره بود و کبوتران حرم دره بود و تلاطم پرواز تا سحر التماس میکردیم چشم وا کن بتاب ای خورشید در سیاهی ستاره گم کردیم امشبی را نخواب ای خورشید بی قراران قاف وصل آن شب با دلی گرم ... در دل سرما باز سیمرغ عشق آمد و برد با خودش جمع رو سفیدان را آمدند آن مسافران غریب ... خسته ره ... به خانه برگشتند غم مردم به روی شانه شان پس چرا روی شانه برگشتند شب ... سیاهی ..لباس های عزا روشنا شد ستاره باران شد قصه آتش است و ابراهیم خاک ایرانمان گلستان شد انقلاب است و باغ سر سبزش هشت سرو رشید کاشته اند باز هم روی شانه کشور بار مسئولیت گذاشته اند...! زینب یوسفی @adabqom
آرام مانند نسیم صبحدم بودی با حرف هایت دائما تسکین غم بودی من انتخابت کرده بودم چون که در میدان با حاج قاسم هم صدا و هم قسم بودی حتی برایت ماهی کوچک دعا می کرد زیرا که تو در فکر رود تشنه هم بودی حتی جلودارت نشد کوه ارسباران از بس که تو در راه حق ثابت قدم بودی دنبال عنوانی برای خود نبودی تو در کشورت خدمتگزاری محترم بودی اصلا پریشانی به تو هرگز نمی آمد تو لایق آرامش کنج حرم بودی @adabqom