#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
از اعماق مِهی سنگین، غمی جانکاه میآید
به گوش شب، صدای گریههای ماه میآید
تمام زاگرس در بهت چشمانم فرو رفته
چرا از کوه، پژواک صدای آه میآید؟!
سفر کردی من اما منتظر بودم که برگردی
ولی جای تو باران، ناگهان از راه میآید!
سپردم ابر دنبالت بگردد کوه و جنگل را
چرا با ناامیدی ناگهان کوتاه میآید؟!
بیا ای مرد، این مردم به دنبال تو میگردند
بیا، دارد صدای خندهی بدخواه میآید...
****
«سر جانان ندارد آنکه او را خوف جان باشد»
و ابراهیم کم کم سوی قربانگاه میآید
#فائزه_امجدیان
@adabqom