۱۱۲
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
2⃣بخش دوم
🔸️محبت شهید به برادران
👤امیرحسین رستمپور، استان فارس
زمانی که عباس دانشگر شهید شد، پانزده سال داشتم. اول جوانیام بود. در نگاه اول آن چهرۀ خندهرو و بعدها خواندن وصیتنامه و دستورالعمل شهید خیلی در روحیهام تأثیر گذاشت. محبت شهید در دلم نشست. مثل یک چراغ فروزان مسیر زندگیام را روشن کرد. از شهید عباس درسهای زیادی گرفتهام. درس نماز اول وقت، درس دغدغهمندی به انقلاب، درس همدردی با قشر آسیبپذیر و نیازمند.
عشق به شهادت در وجودم جوانه زده و خوشبختی خودم را در شهادت خودم دیدهام. توفیق واقعی و نایل شدن به این فیض عظیم را مرتب از خداوند طلب میکنم. همواره شهید را واسطه بین خودم و ائمۀ اطهار(علیهمالسلام) قرار میدهم. برای اینکه روح شهید را از خودم راضی کنم، سیره و منش شهید را به دیگران معرفی میکنم...
📗
#ادامه_دارد
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
16.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﴿✨بِسـْمِاللّٰهِالْحَيِّالشَّهِـیٖد🪽﴾
عباسِ عزیز...
از آن دست شهدایی است که هم در جهاد اکبر پیروز شده و هم در جهاد اصغر؛ او شهیدی است که قبل از جنگ با دشمن ، با نفْس خود جنگیده است!
اگر بخواهیم زیباتر توصیف کنیم ، او مصداق بارز آیهی «من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا(احزاب۲۳)» است.
عباس یکی از همان شهدایی است که خداوند فرمود
«و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله أمواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون(آلعمران۱۶۹)» او اینگونه بود، نماند که بمیرد، رفت تا بماند؛ و ماندگار شد!
حال اینکه عباسِشهید به همه ما ثابت کرد حرف و ادعا و سابقه ، انسان را آسمانی نمیکند بلکه این اخلاص است که به انسان بال پرواز میبخشد!
همانگونه که سیدِ شهیدان اهل قلم میگفت:
[حزبالله اهل اطاعت و ولایت است و قدر نعمت میشناسد. فداکار است و از مرگ نمیترسد؛ و گوش به فرمانِ «أطيعوا الله وأطيعوا الرسول و أولي الأمر منكم(نساء۵۹)» سپرده است ، و اینچنین تو گویی خداوند وظیفه ی تحقق اهداف الهی همه انبیاء را
بر گرده ی صبور و پر قدرت آنان نهاده است ؛ و چه شرفی از این بالاتر!؟]
آری چه زیبا گفت خداوند در حق این بندگانِ نیکوسرشتش که:«و حسن أولئک رفيقا(نساء۶۹)»...
✍🏻#مکتبشهیدعباسدانشگر
#اللهمارزقناشهادةوجهادةفیسبیلک
#شهید_عباس_دانشگر #برادر_شهیدم
#جوان_مؤمن_انقلابی #پاسدار_مدافع_حرم
⭐ #تولیدمحتوا 🎞 #کلیپ_ارسالی
#موسسه_شهید_دانشگر
#کانال_آرشیوکلیپها
🌷🎞
💠 @shahid_daneshgar_clip
۱۱۳
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
2⃣بخش دوم
🔸️محبت شهید به برادران
... گاهی عکس و وصیتنامه و دلنوشتههای شهید را چاپ میکنم و در مسجد و پایگاه بسیج پخش میکنم. در مسافرت به مشهد مقدس و یک بار در مسیر راهپیمایی اربعین حسینی از نجف تا کربلا عکسهای عباس را به زائران دادم.
شماره تلفن برخی از دوستان و علما را گرفتهام و در فضای مجازی برخی خاطرات شهید را برای آنان میفرستم. تاکنون با ده نفر از علما رابطۀ دوستی و صمیمیت ایجاد کردهام و وصیتنامه و دلنوشتههای شهید را به آنان دادهام و از آنان خواستهام تا در سخنرانیها شهدا و شهید عباس دانشگر را به جوانان معرفی کنند.
معرفی شهید در شهرستان فسا از توابع استان فارس باعث شد یکی از خیرین دویست کتاب از کتابهای شهید عباس دانشگر را تهیه کند و بین دانشآموزان پخش شود.
📗
#ادامه_دارد
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
۱۱۴
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
2⃣بخش دوم
🔸️محبت شهید به برادران
👤محمدجواد معینیان، استان سمنان
در سال ۱۳۹۹ و اوجگیری کرونا، در کنار تمام مشکلاتی که به وجود آمد بود، همۀ فکروذکر من و دوستانم حضور در پیادهروی اربعین بود. چون سالهای پیش، بهلطف خدا و کرم ارباب حضرت اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) توفیق داشتیم و ایام اربعین، راهی سفر کربلا بودیم و عزیزانی که این سفر آسمانی را تجربه کردهاند، خوب میدانند که تمام سال در انتظار این روزها هستند تا این لحظات عرفانی را دوباره تجربه کنند.
آن سال راه کربلا باز نشد و تمام نگرانیهای ما به واقعیت پیوست. در سال ۱۴۰۰ بعد از دو سال انتظار و لحظهشماری، ماه صفر رسید و من و دوستانم پیگیر اخبار مربوط به سفر بودیم. خودم ساکن سمنان هستم و دو دوست دیگرم ساکن تهران. گفته بودند افرادی که دو دُز واکسن زده باشند و تست کرونای آنها منفی باشد، میتوانند بهصورت هوایی به عراق سفر کنند. من بهدلیل گرانی پول هواپیما، مشکل مالی داشتم. دوستم رضا، موعد دوز دوم واکسنش فرانرسیده بود. و رفیق دیگرم سعید وضعش از همۀ ما بهتر بود. در گرفتن ویزا با مشکل برخورد کرده بود. من که با جستوجوی قیمتها، کاملاً ناامید از سفر شدم و به دوستانم گفتم من امسال نمیتوانم بیاییم...
📗
#ادامه_دارد
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
۱۱۵
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
2⃣بخش دوم
🔸️محبت شهید به برادران
... به مزار عباس رفتم و یک زیارت عاشورا خواندم و یک روضۀ کوتاه دودقیقهای سر مزارش با گوشی پخش کردم و گریستم و ثوابش را به عباس هدیه کردم و به او گفتم واقعاً فکر میکردم امسال میتوانم به کربلا برسم؛ ولی انگار قسمتم نیست.
برگشتم خانه و شب، قبل از خواب یک سورۀ واقعه از طرف شهید عباس به حضرت مولا علی(علیهالسلام) هدیه کردم و صبح یک سورۀ یاسین به روح امامجواد(علیهالسلام) از طرف مادر امامجواد(علیهالسلام) بهنیابت از شهید عباس هدیه کردم. ساعت ۹ صبح، رفیقم زنگ زد و گفت یکی از بچهها قرار بوده به سفر کربلا برود که مادرخانمش بیمار شده و نمیتواند به سفر برود و میخواهد هزینۀ سفرش را به کسی که هزینۀ سفر ندارد بدهد... نهتنها پول بلیت، بلکه پول رفتوآمد و خرید سوغاتی نیز برای من واریز شد. مبلغی معادل دو ماه حقوقم. بدون هیچ هزینهای، مهمان ارباب شدم...
📗
#ادامه_دارد
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
۱۱۶
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
2⃣بخش دوم
🔸️محبت شهید به برادران
... به رضا گفتم: «شهید عباس دانشگر رو میشناسی؟»
گفت: «اسمش رو شنیدهم.»
گفتم: «مزارش سمنانه. خیلی مشکلگشایی میکنه. من پیش اون رفتم. تو هم نذر کن یه هدیۀ معنوی بهنیت شهید انجام بده. برای دُز دوم واکسنت دوباره مراجعه کن و من هم الان سر مزار شهید عباس میرم و زیارت عاشورا میخونم.»
بعد از دو روز، رضا هم مشکل واکنسش حل شد و راهی شد. ولی سعید که از قبل آمدنش قطعی شده بود، در لحظۀ آخر به او گفتند ویزایت صادر نمیشود. حتی بلیت سفر را خریده بود. او هم که تعریفهای عباس را از من شنیده بود، صبح روز آخر به من زنگ زد و گفت: «فقط تا بعدازظهر وقت دارم و اگر ویزام صادر نشه، نمیتونم راهی شم و بلیتم باطل میشه.» اگر میشه یه بسته شیرینی بگیر و برو پیش عباس و بین بچههای امامزاده و دیگران شیرینی رو پخش کن.» همین کار را کردم و ظهر نشده زنگ زد که امضای ویزایش درست شده است.
هر سه بهلطف خدای مهربان و نگاه ائمۀ اطهار(علیهمالسلام) و برکت دعای این شهید در سالی که خیلی از عاشقان از این سفر جا ماندند، راهی کربلا شدیم.
📗
#ادامه_دارد
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
۱۱۷
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
2⃣بخش دوم
🔸️محبت شهید به برادران
👤صادق صادقی، استان سمنان
بهطور طبیعی هر انسانی که در کشور دیگری باشد، احساس تنهایی و غربت در او به وجود میآید. در منطقۀ عملیاتی سوریه بودم. آنجا یاد و نام شهدا به ما قوت قلب میداد.
بعضی شبها بهیاد شهید عباس دانشگر، دعا میخواندم. یک شب او را در خواب دیدم که در امامزاده علیبنجعفر(ع) شهرستان سمنان، پایین پلکان امامزاده ایستاده است و به من نگاه میکند. صبح که از خواب بیدار شدم، با خودم گفتم: شاید تعبیر خواب این باشه که شهید میخواسته توی این شرایط غربت و دوری بهم دلگرمی بده.
قبل از شهادتش، دهها بار او را در امامزاده علیبنجعفر(ع) در ایام محرم و مراسم دعای کمیل دیده بودم. چهبسا او توانست با توسل به امامزاده حضرت علیبنجعفر(ع) راه بندگی و عبادت را پیشۀ خود کند.
📗
#ادامه_دارد
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
۱۱۸
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
2⃣بخش دوم
🔸️محبت شهید به برادران
👤محمدمصطفی حسینی، استان سمنان
در ایام فاطمیه سال ۱۳۹۹ در حسینیۀ شهدای مدافع حرم سمنان فعالیتهای گستردهای ازجمله اقامۀ نماز جماعت و پخت غذا و دعای کمیل و دعای ندبه و دعای توسل برگزار میشد. برای من توفیق حاصل شد که شبانهروز در خدمترسانی با تمام توان تلاش کنم. عکس خندهروی عباس روی دیوار نصب بود. گاهی بهیاد او صلوات میفرستادم و گاهی هم از ا و مدد و کمک میخواستم.
در همان ایام، در عالم رؤیا دیدم سفرهای بزرگ در حسینه پهن است. عباس و تعداد افرادی را که نمیشناسم سر سفره نشستهاند. عموی عباسآقا، حاج محمدحسین، به من گفت: «برو چند بسته غذا سر سفره بیار.» من به آشپزخانه رفتم تا غذا بیاورم. خوشحال بودم که میخواهم برای شهید عباس غذا ببرم. در همین بین از خواب بیدار شدم.
📗
#ادامه_دارد
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#حسینیه_شهدای_مدافع_حرم_سمنان
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
۱۱۹
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
2⃣بخش دوم
🔸️محبت شهید به برادران
👤آقای احمدیپور
وصیتنامه و دستنوشتههای شهید عباس دانشگر خیلی روی من تأثیر گذاشت. با خواندن زندگینامه و خاطرات شهید توانستم برخی از مشکلات زندگیام را سروسامان دهم. الگوی خودم را این شهید قرار دادم. قسمتهایی از دستنوشته و خاطرات این شهید را توی دفتری که خاطرات شهدا را در آن مینویسم، نوشتهام تا همیشه در ذهنم مرور کنم که شهدا چطور زندگی کردند.
شهیدی که از خواب و سکون بیزار است. شهیدی که نوع نگاهش با آدمهای عادی فرق میکند. شهید عباس باورهایم را تغییر داده است. بهلطف این شهید، صبورتر شدهام. دوست دارم همۀ کتابهای شهید را مطالعه کنم.
📗
#ادامه_دارد
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
۱۲۰
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
2⃣بخش دوم
🔸️محبت شهید به برادران
👤محمد احمدی، استان همدان
آشنایی من با این شهید بزرگوار در اواخر بهمن ۱۳۹۹ بود. تازه به مرخصی آمده بودم. سرباز مرزبانی در شهر مریوان بودم. عادتم این بود وقتی از راه میرسیدم، برای رفع خستگی ناشی از 45 روزی که در مرز بودم و مسیر راه مریوان تا شهرمان، سری به فضای مجازی میزدم که ناگهان چشمم به عکس شهید عباس افتاد. عکسی که مرا تکان داد و سخت ناراحت شدم. وقتی به خانه رسیدم، عکسش را به مادرم نشان دادم و گفتم: «از شهدای مدافع حرمه.»
متأثر شد و گفت: «خدا رحمتش کنه. چه جوانی بوده! حیف!»
تمام عکسهایشان را در گوشیام ذخیره کردم و دستنوشتههایش را خواندم. آرامآرام معنویت او در من اثر کرد. وقتی به عکسش نگاه میکنم، احساس شرم میکنم. با خودم میگویم: خدا چه بندههایی داره! کسانی که اگر دستشون رو بالا ببرن، میتونن از آسمون ستاره بچینن. خوش به سعادتشون!...
📗
#ادامه_دارد
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
۱۲۱
✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍
2⃣بخش دوم
🔸️محبت شهید به برادران
...تا آن زمان، عکس کسی برای من اینقدر جاذبه و کشش نداشت. این یک شوک در زندگیام بود. اثرش بهگونهای بود که مسیر زندگیام را عوض کرد. اگر خدا بخواهد، میخواهم استخدام سپاه پاسداران شوم و دنبال کارهایش هستم. ناگفته نماند که بعد از شهادت حاجقاسم، برای رفتن به سپاه، هوایی شده بودم؛ ولی جرقۀ نهایی را داداش عباس ایجاد کرد. شهید دانشگر را «داداش عباس» صدا میزنم. از صمیم قلب آرزو دارم من را بهعنوان برادر بپذیرد. بعد از دیدن عکس شهید، متوجه شدم که ایشان تازهداماد بودند و شهید شدند!
با صاحبدلی صحبت کردم و عکسهای داداش عباس را نشانش دادم. گفتند: «اینا در اوج بودن.» حرفهای استاد رائفیپور را دربارۀ محبتهای شهید شنیدم، بیشتر جلب توجه کرد. بهقول استاد عباسی، ایشان یک مصلح اجتماعی هستند؛ یعنی بعد از شهادت هم، بر روی جامعه تأثیرگذارند.
خواهر کوچکم، عکسهای داداش عباس را که شاید حدود ۴۰۰ عدد باشند، در تبلتش دارد و بهگفتۀ خودش بعضی اوقات به تماشای آنها مینشیند و برای تصویر زمینۀ تبلتش از آنها استفاده میکند. در درس دفاعی تکلیفی داشتند با موضوع زندگینامۀ شهدا. جالب است که زندگینامۀ داداش عباس را انتخاب کرد.
📗
#ادامه_دارد
#کتاب
#رفیق_شهیدم_مرامتحول_کرد
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
.
مجموعه جدید خاطرات و محبتهای شهید عباس دانشگر
۴۴
💠 خانم فاطمه محمدی از استان آذربایجان غربی
...
✍
تعطیلات عید سال ۱۴۰۱، نقطه عطف زندگی من بود. در آن زمان، دختر نوجوانی بودم که گاه نمازهایم را با بیحوصلگی میخواندم و حتی برخی اوقات، نماز صبحم قضا میشد. این مسئله برایم چندان اهمیتی نداشت، تا اینکه سفر زیارتی به شهر مقدس قم، مسیر زندگیام را تغییر داد.
در ورودی حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها)، فروشگاهی از محصولات فرهنگی توجه مرا جلب کرد. از مادرم خواستم به آنجا برویم تا برای دوستم هدیهای بخرم. مادرم قبول کرد. در فروشگاه ناگهان چشمم به کتاب «تأثیر نگاه شهید» و تصویر شهید عباس دانشگر افتاد. از آنجا که میدانستم دوستم ارادت خاصی به این شهید بزرگوار دارد، کتاب را خریدم.
وقتی برگشتیم، کتاب را روی میز تحریر اتاقم گذاشتم تا کادو کنم و بعد هدیه بدهم، کتاب را وسط کاغذکادو گذاشتم که چشمم به جلد کتاب دوخته شد، محو نگاه شهید شدم. نمیدانم چه اتفاقی افتاد، انگار شهید با آن نگاه عمیق و آرامش چشمانش، میخواست اول، با من سخن بگوید.
تصمیم گرفتم اول کتاب را خودم بخوانم.
هنگام مطالعه یادداشتهای شهید، اشک از چشمانم جاری شد. شیفته اخلاص و ایمان عمیق او شدم. آن روز صبح، زودتر بیدار شدم و پیش از مدرسه، مستندهای مربوط به شهید دانشگر را تماشا کردم. دستورالعمل عبادی او را یادداشت کردم و سعی کردم از آن به بعد در زندگیام اجرا کنم.
کمکم، شهید دانشگر را بهعنوان «رفیق شهیدم» انتخاب کردم. علاقهام به او چنان شدید شد که هر شبانهروز هدیهای معنوی تقدیمش نمیکردم، آرامش نداشتم. هر شب زیارت عاشورا میخواندم و ثوابش را به او هدیه میکردم. در ماه مبارک رمضان، تلاوت قرآن را به روح پاکش اهدا میکردم. شهید قلبم را تسخیر کرده بود.
من که روزگاری نماز صبحم قضا میشد، حالا به نماز شب اهمیت میدادم و سعی میکردم پیش از اذان صبح، حداقل دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوانم.
از آنجا که عکسی از شهید نداشتم، کتابش را همهجا همراه خود میبردم و حتی دلم نیامد کتاب را به دوستم هدیه بدهم!
در مدرسه، یکی از دوستانم کتاب «لبخندی به رنگ شهادت» (زندگینامه شهید دانشگر) را همراه خود میآورد. ما دو نفر، همیشه کتابهایمان را کنار هم میگذاشتیم و در زنگهای تفریح درباره شهید صحبت میکردیم.
حتی یکبار معلم پرورشی از من دعوت کرد برای همکلاسیها از شهید بگویم.
دیگر شهید دانشگر فقط یک تصویر نبود. تبدیل شده بود به همراه همیشگی من.
به مناسبت ولادت یا شهادت شهید، در مدرسه فعالیتهای فرهنگی انجام میدادیم. با دوستانم نمایشگاه کتاب برگزار میکردیم تا شهید دانشگر را به دوستان همسن خود معرفی کنیم.
یکی از آرزوهایم این بود که شهید دانشگر را در خواب ببینم. به لطف خدا، آرزویم برآورده شد و شبی در عالم رؤیا شهید را دیدم. زنده و نورانی. او با نگاهش به من فهماند که نمازت را اول وقت بخوان.
بعد از آن رؤیای شیرین، علاقهام به شهید بیشتر شد و به برکت نگاه معنوی شهید، نمازهایم را بهموقع میخوانم.
یک روز خانوادگی برای حضور در یک برنامه تلویزیونی به صدا و سیمای مرکز ارومیه دعوت شدیم. من هم فرصت را غنیمت شمردم و کتاب «لبخندی به رنگ شهادت» را همراهم بردم و از تهیهکننده برنامه اجازه خواستم تا آن را به بینندگان معرفی کنم.
کتاب «لبخندی به رنگ شهادت» را جلوی دوربین گرفتم و گفتم:
«این دوست شهید من است. شهید عباس دانشگر»
و با اشتیاق دقایقی کوتاه، درباره شهید صحبت کردم.
از اینکه توفیق پیدا کردم رفیق شهیدم را به مردم معرفی کنم، حال خوبی پیدا کردم.
امیدوارم این کار موجبات رضایت خداوند متعال را فراهم کرده باشد.
امروز، زندگیام با قبل تفاوت بسیاری کرده است. همه این تحولات را مدیون نگاه شهید دانشگر میدانم. او نهتنها برادر شهید و دوست صمیمیام در دنیای معنوی شده است، بلکه انگیزهای است تا هر روز بهتر از دیروز باشم. تا بتوانم ادامهدهنده راهش باشم.
📗
نویسنده: مصطفی مطهرینژاد
#خاطرات_جدید
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯