eitaa logo
رفیق شفیق
1.2هزار دنبال‌کننده
843 عکس
186 ویدیو
26 فایل
"کانال اطلاع رسانی و نشر آثار استاد ادیبی لاریجانی" 🆔ارتباط با ادمین: @admin_adibi
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️آیت الله عبدالکریم حق شناس(رضوان الله علیه)❇️ 📆تاریخ تولد: ۱۲۹۸ شمسی 📆تاریخ وفات: ۱۳۸۶شمسی ✳️ برخی از اساتید: آیت الله بروجردی(ره) آیت الله شاه‌آبادی(ره) امام خمینی (ره ) آیت الله حجت(ره) شیخ محمدحسین زاهد(ره) آیت الله ابراهیم امام‌زاده زیدی(ره) 📚برخی از آثار: ۱. تقریرات درس اصول و فقه آیت الله بروجردی(ره) ۲. تقریرات درس آیت الله حجت(ره) 💠 بخشی از زندگی ایشان: از آیت الله جاودان (در کتاب یادنامه آیت الله حق‌شناس چاپ موسسه ایمان ماندگار) نقل شده است: حضرت ولی‌عصر(ارواحنا له الفدا) سه توصیه به حاج آقا حق‌شناس فرمودند: "اول؛ نماز به جماعت در اول وقت دوم؛ نماز شب سوم؛ پیگیری و جدیت در درس و بحث." و ایشان در این سه مورد همانند یک امر واجب عمل می‌کرد و می‌کوشید هیچ کدام از این‌ها را تا می‌تواند ترک نکند. 1⃣ 📍 "کانال اطلاع رسانی و نشر معارف استاد ادیبی لاریجانی" 🔗 eitaa.com/adibi_larijani
❇️علامه سیدمرتضی عسکری(رضوان الله علیه)❇️ 🗓 تاریخ تولد: ۱۲۹۳ شمسی 🗓 تاریخ وفات: ۱۳۸۶ شمسی ✅برخی از اساتید: امام خمینی(ره) آیت الله مرعشی(ره) آیت الله شیخ مهدی پائین‌شهری(ره) آیت الله میرزا حبیب‌الله اشتهاردی(ره) 📚برخی از کتب: عبدالله بن سبا و دیگر افسانه‌های تاریخی؛ سقیفه؛ نقش عایشه در تاریخ و احادیث اسلام؛ برگستره کتاب و سنت؛ نقش ائمه(علیهم‌السلام) در احیای دین؛ عقاید الاسلام فی القرآن الکریم؛ معالم المدرستین؛ 📜 برشی از زندگی: در یکی از سالها(آبان ۱۳۷۴) در ترکیه سمیناری به عنوان "جایگاه سنت در اسلام" برقرار شد و از ایران هم قرارشد حضرت علامه شرکت کنند. ایشان در ترکیه متوجه شدند که متصدی سمینار، سفیر عربستان در ترکیه است. وی این سمینار را تشکیل داده بود که اثبات کند ارتباط شیعه با سنت نبوی قطع است، پس شیعیان قابل تکفیرند. حضرت علامه به حول و قوه الهی اثبات کردند ارتباط شیعه باسنت نبوی قطع نشده است(این جریان را می‌توانید به صورت مفصل در کتاب 《مرزدار مکتب اهل بیت》 تالیف استاد ادیبی‌لاریجانی مطالعه بفرمایید). زمانی که وهابی‌ها از این سمینار نتیجه نگرفتند و در واقع با جواب‌ها و سخنان منطقی علامه عسکری شکست خوردند، با انتشار ناقص و تحریف شده سمینار، دست به تخریب شخصیت علامه زدند. در داخل کشور هم متاسفانه افرادی عجول و کم خرد که اهل تحقیق نبودند با تکثیر این تحریفات، به ماجرا دامن زدند. از جمله این تحریفات نظرات علامه در مورد زیارت عاشورا و همچنین حدیث شریف کساء می‌باشد، که با نیرنگ! نظر علامه را چیز دیگری انتشار دادند. 2⃣ http://eitaa.com/adibi_larijani
📜 مختصری از زندگی حاج آقامجتهدی(ره) : ایشان در خاندانی مومن و متدین به دنیا آمدند. پدر ایشان از کاسبان معروف و متدین تهران بود. پدر، ابتدا موافق طلبگی ایشان نبود لکن بعد‌‌ها نه تنها راضی شدند بلکه به وجود ایشان افتخار هم می‌کردند. حاج آقا مجتهدی طبق آموخته پدر و اساتیدشان در انتخاب دوست بسیار دقت می‌کردند و بارها می‌فرمودند: 《رمز موفقیت من نداشتن رفیق است.》که البته مقصودشان نداشتن رفیق بد بود! دوران طلبگی ایشان پر از فراز و نشیب بود. از سختی‌های ایام طلبگی می‌فرمودند:《زمانی که در فیضیه با چند نفر از دوستان هم حجره بودیم زمانی پیش آمد که به مدت سه روز غذا برای خوردن نداشتیم، حتی یکی از هم حجره‌ای‌ها به دلیل شدت ضعف مریض شد و در بستر افتاد!》با این همه سختی زیاد، از کار علمی غافل نبودند. خودشان برنامه یک روز خود را نقل می‌فرمودند که: "اوایل طلبگی، بین الطلوعین دو مباحثه داشتم. بعد یک صبحانه مختصری می‌خوردم و تا ظهر یکسره درس داشتم. ظهرها هم نماز می‌خواندم و بعد مشغول ناهار می‌شدم. هنوز لقمه آخر را نخورده بودم که هم مباحثه‌ام پشت درب حجره سرفه می‌کرد و اعلام حضور می‌کرد و من تند تند غذا را تمام می‌کردم و می‌رفتم. تا غروب درس و بحث داشتیم. بعد از نماز هم یکسره مطالعه می‌کردیم. تابستان و غیر تابستان برای ما فرقی نداشت و همیشه درس داشتیم." حاصل این همه زحمات و مشقات، عمر با برکت ایشان و تربیت هزاران طلبه علوم دینی و عزت و احترام در بین مردم می‌باشد. رضوان خداوند بر او باد. 3⃣ 📍 "کانال اطلاع رسانی و نشر آثار استاد ادیبی لاریجانی" 🔗 eitaa.com/adibi_larijani
📜بخشی از زندگانی آیت‌الله جاودان: ایشان در یک خانواده‌ی قدیمی و مذهبی تهرانی پای به عرصه‌ی وجود نهاد. پدربزرگشان عارف سالک آیت‌الله حاج شیخ مرتضی زاهد (ره) می‌باشد . پدر آیت الله جاودان مجتهد و از علمای سرشناس تهران بود. منزل پدری محل گعده‌ و رفت و آمد علمای تهران بود. در کودکی پدربزرگ خود یعنی آیت الله شیخ مرتضی زاهد (ره) را از دست داد.و به فرموده خودشان با آنکه کودک بودند و درکی از مرگ نداشتند اما غمی در دل حس می‌کردند. دوران دبستان و دبیرستان(نظام قدیم) خود را در مدارس خوب آن زمان تهران گذرانیدند. در این ایام معمولا جزو شاگردان ممتاز مدرسه بودند. به فرموده‌ی خودشان: "دوران دبستان با تمام رنج هایش به پایان رسید و وقتی دبیرستان را تمام کردم گویی از زندان آزاد شدم." در همان ایام با درس و بحث حوزوی‌‌ای که در مسجد سید عزیزالله توسط آیت‌الله مجتهدی برقرار بود آشنا شدند و کم‌کم با شرکت در این درس‌ها، زمینه‌ی ورودشان به حوزه‌ی علمیه فراهم شد. می فرمودند: "ورود من به مدرسه‌ی طلبگی، ورود به یک بهشت واقعی بود و هیچ وقتِ دیگر این حالت بهشت گونه را به این مقدار احساس نکردم. تنها نظیر آن را در زیارت حضرت امام ثامن و ضامن و زیارت حضرت معصومه (علیهما السلام) تجربه دارم." در این ایام با اشارت‌های آیت‌الله حق‌شناس تحت یک هدایت خاص با اساتید، درس ها و علوم مختلف آشنا شدند و در ضمن یادگیری دروس رایج حوزه، سیری اخلاقی را طی نمودند. این شخصیت علمی در علومی مانند فلسفه، تفسیر، فقه، اصول، تاریخ اسلام و ... درس اساتید بزرگ همان فن را درک نموده‌اند. مثلا در تاریخ اسلام با اشارت یکی از اساتید با علامه عسکری آشنا می‌شوند و به فرموده‌ی خودشان "در همان جلسه‌ی آشنایی با علامه بود که من احساس کردم که گمشده ای داشتم که خود بدان توجه نکرده بوده‌ام! " ایشان همینک از علمای طراز اول اخلاق حوزه می‌باشند که جلسات چهارشنبه شب ایشان در تهران (حسینیه شیخ مرتضی زاهد) میزبان هزاران جوان دانشگاهی و حوزوی وغیره می باشد. 4⃣ 📍 "کانال اطلاع رسانی و نشر آثار استاد ادیبی لاریجانی" 🔗 eitaa.com/adibi_larijani
📜 بخشی از زندگی علامه حسن‌زاده: ایشان متون ابتدائیهٔ درس حوزه را در آمل نزد آیات و واعظان محمد غروی، عزیزالله طبرسی، احمد اعتمادی و عبدالله اشراقی و ابوالقاسم رجائی و میرزا ابوالقاسم فرسیو و استادان دیگر فرا گرفت و در آمل آغاز به تدریس چند کتاب مقدماتی نمود. وی در شهریور ۱۳۲۹ خورشیدی به تهران آمد و از محضر علامه شعرانی استفاده کرد. کسانی که علامه شعرانی را می‌شناسند، جایگاه علمی، دینی و معنوی او را می‌دانند. دانشمندی به تمام معنا، که در حیطه‌های مختلف علم، سرآمد روزگارش بود و بی‌تردید، او بود که از جوانِ آملی، علامه حسن‌زاده ساخت. آیت‌ا... حسن‌زاده آملی، شاگردی علامه شعرانی را با فراگیری رسائل و مکاسب آغاز کرد؛ البته همزمان از درس استادان بنام دیگری همچون حکیم متأله، استاد مهدی الهی قمشه‌ای نیز بهره‌مند شد؛ اما آیت‌الله شعرانی بود که علامه را از سطوح علمی معمول و رایج آن زمان، فراتر برد و شاگردی نام‌آور پرورش داد. ایشان در وجود شاگرد آملی خود، اعجوبه‌ای می‌دید که مخزن استعداد است و طالب پراشتیاق. علامه در خاطراتش نقل کرده است که آیت‌ا... شعرانی، از هیچ فرصتی برای تربیت و آموزش دادن به او، غافل نمی‌شد. صبح‌ها، قبل از طلوع آفتاب، مشتاقانه انتظار شاگردش را می‌کشید تا در منزل به او ریاضیات درس بدهد؛ حضور علامه در منزل استاد، تا ظهر ادامه می‌یافت و افزون بر ریاضیات، منطق و فلسفه را هم در جلسات نیمه خصوصی علامه شعرانی فرا می‌گرفت. استاد به زبان فرانسوی تسلط کامل داشت و انگلیسی، عربی و ترکی را به خوبی می‌دانست. همین ویژگی‌های ایشان، علامه حسن‌زاده را به سوی فراگیری زبان فرانسوی کشاند و آن را به کمال آموخت. در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی به قصد اقامت در قم، تهران را ترک گفته و پس از ورود به قم، آغاز به تدریس معارف حوزوی و فنون ریاضی نمود. او در قم نزد علامه طباطبایی، و به سفارش وی از سید محمدحسن الهی طباطبایی استفاده برده‌است. علامه حسن‌زاده آملی به مدت ۱۷ سال از دروس علامه طباطبایی بهره برد و در نزد وی کتاب‌های زیادی خواند. دورانی که با تزکیه اخلاقی شدید و بهره‌مندی از نعمات معنوی همراه شد. در همین دوره بود که علامه، تدریس را هم آغاز کرد. محصول سال‌های طولانی تدریس او، تربیت شاگردانی مبرز است که هر کدام از آن ها، به نوبه خود، نقشی مؤثر در امر تبلیغ و تربیت طلاب و دانش‌پژوهان جوان دارند. 5⃣ 📍 "کانال اطلاع رسانی و نشر آثار استاد ادیبی لاریجانی" 🔗 eitaa.com/adibi_larijani
📜 بخشی از زندگی آیت‌الله شیخ جعفر توسلی: حاج شیخ جعفر توسلی، سال ۱۳۱۷ شمسی در تبریز در خانواده ای متدین به دنیا آمد. ایشان در مورد آمدنشان به حوزه قم چنین فرمودند:« دیدم پدرم چند روز از من مکدر است. پدرم می گفت: شما می خواهی بروی حوزه،خوب ولی مرا تنها می گذاری. گفتم:خدا هست. پدرم تابع برادرش بود و هر چیزی عمویم می گفت، آن‌را قبول داشت و می‌پذیرفت. عمویم از حوزه آمدنم راضی نبود. قرار شد شب با عمویم صحبت کنم. آمد خانه ما. او کمی با آخوندها خوب نبود. من گفتم: فردا جواب شما را می‌دهم. حکم شرعی رضایت عمو را پرسیدم و به پدرم گفتم: شرعا رضایت عمو شرط نیست؛ رضایت شما شرط است. مثل اینکه پدرم خوابی دیده بود زیرا راضی شد به حوزه رفتم. اما گفت: منبر می‌روی دروغ نگو! حدیث دروغ نگو! روضه می‌خوانی صحیح بخوان! او گفت من عمویت را راضی میکنم. من هروقت پدرم را می‌دیدم دستش را می‌بوسیدم. پدرم هروقت مرا می‌دید گریه می‌کرد. می‌پرسیدم چرا گریه میکنی؟ می‌گفت: خوشحالم که یکی از اولادم از نوکران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.» عالم سالک حاج شیخ جعفر توسلی در عمر پر برکتشان از استادان بزرگی بهره بردند و همواره با احترام و عظمت از آنها یاد می‌کردند. ایشان از محضر آیات عظام سیدحسین قاضی (برادرزاده قاضی بزرگ)، حاج آقا حسین فاطمی و همچنین آقای الهی استفاده کرده بودند و با علامه طباطبایی نیز ارتباط داشتند. ایشان علاقه خاصی به آیت‌الله بروجردی داشتند و عکسی از ایشان و سیدعلی قاضی طباطبایی را در حجره خود گذاشته بودند. آیت‌الله توسلی علاقه خاصی به حضرت زهرا (سلام الله علیها) داشتند. کمتر پیش می‌آمد که در محضر ایشان باشیم و نامی از حضرت برده نشود. همچنین علاقه شدیدی به روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها) داشتند. در سیره سلوکی ایشان، تبری از دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) و لعن آنها از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود و بر آن تاکید می‌ورزیدند. به ویژه لعن خاص برای قاتلان، ضاربان، ظالمان و غاصبان حق حضرت زهرا (سلام الله علیها) داشتند. دنیا گریزی، دوری از شهرت، ساده‌زیستی و در یک جمله زندگی زاهدانه ایشان زبان‌زد عام و خاص بود. از دیگر ویژگی‌های بارز ایشان، می‌توان به پرهیز از مراد شدن و مریدپروری اشاره کرد، بلکه همه را به ذوات مقدس معصومین (علیهم السلام) توجه می‌دادند. برخی ایشان را به استخاره می شناختند. درباره استخاره ایشان داستان های زیادی هست، زیرا در استخاره هایشان به نیت افراد اشاره می کردند و در واقع توضیحاتشان شخص را از تردید خارج می ساخت. درست است که علم استخاره داشتند لکن معروف شدنشان به استخاره اجهاف در حقشان بود. در کنار تحصیل و تهذیب، از کار های اساسی طلبگی که تبلیغ و ارشاد و هدایت مردم است غافل نبودند و به مناطق مختلف کشور سفر می کردند به گونه ای که پس از سال ها افرادی بودند که از آن مناطق با ایشان ارتباط داشتند. آیت‌الله توسلی در صبح روز جمعه مصادف با عید سعید فطر ۱۳۹۷ به وصال حق رسیدند و به دستور مقام معظم رهبری در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) در صحن امام رضا (علیه‌السلام) در حجره شماره ۱۶ به خاک سپرده شدند. 📚 اقتباس از کتاب در محضر عارف دارالشفاء 6⃣ 📍 "کانال اطلاع رسانی و نشر آثار استاد ادیبی لاریجانی" 🔗 eitaa.com/adibi_larijani
📜 بخشی از زندگی آیت‌الله بهجت(ره): آیت‌الله بهجت در شب جمعه ۲ شهریور ۱۲۹۵، برابر با ۲۵ شوال ۱۳۳۴ هجری قمری در خانواده‌ای دیندار، در شهر فومن واقع در استان گیلان، چشم به جهان گشود. کربلایی محمود، پدر وی، از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم می‌پرداخت و اسناد و قباله‌های محلی به گواهی وی می‌رسید. پدرش همچنین از ذوق ادبی برخوردار بوده و در رثای اهل بیت به ویژه حسین بن علی(علیهما‌السلام) شعر می‌سرود. در مورد نامگذاری ایشان اینطور نقل شده: پدرشان در سن٢۶–٢٧ سالگی بر اثر بیماری وبا در بستر بیماری می‌افتد و حالش بد می‌شود، به گونه‌ای که امید زنده ماندن او از بین می‌رود. وی می‌گفت: در آن حال ناگهان صدایی شنیدم که گفت: «با ایشان کاری نداشته باشید، زیرا ایشان پدر محمدتقی است.» تا اینکه با آن حالت خوابش می‌برد و مادرش که در بالین او نشسته بود گمان می‌کند وی از دنیا رفته، اما بعد از مدتی پدر آقای بهجت از خواب بیدار می‌شود و حالش رو به بهبودی می‌رود و بالاخره کاملاً شفا می‌یابد. چند سال پس از این ماجرا تصمیم به ازدواج می‌گیرد و سخنی را که در حال بیماری به او گفته شده بود کاملاً از یاد می‌برد. بعد از ازدواج نام اولین فرزند خود را به نام پدرش مهدی می‌گذارد، فرزند دومی دختر بوده، وقتی سومین فرزندش متولد می‌شود، اسمش را محمدحسین می‌گذارد، و هنگامی که خداوند چهارمین فرزند را به او عنایت می‌کند به یاد آن سخن که در دوران بیماری اش شنیده بود می‌افتد، و وی را «محمدتقی» نام می‌نهد، ولی وی در کودکی در حوض آب می‌افتد و از دنیا می‌رود، تا اینکه سرانجام پنجمین فرزند را دوباره «محمدتقی» نام می‌گذارد، و بدینسان نام آیت‌الله بهجت مشخص می‌گردد. در ۱۳ سالگی پدرش که شوق وی به کسب علم را دید، او را همراه یکی از دوستان متمکّنش که قصد تشرف به عتبات عالیات داشت، به کربلا فرستاد. محمدتقی در سفر اول موفق به خروج از مرز نشد و مأموران مرزی به بهانه عدم همراهی والدین یا نداشتن جواز خروج، از ورودش به عراق جلوگیری کردند. اما چندی بعد، در جمادی‌الثانی سال ۱۳۴۸ ق.(۱۳۰۸ خورشیدی) در حالی که چند ماه بیشتر تا ۱۴ سالگی فاصله نداشت موفق به خروج از کشور شد و به منزل عمویش که در آن زمان مقیم کربلا بود، وارد شد و پس از حدود یک سال به مدرسه رفت و در حجره ساکن شد. محمدتقی بهجت در این سال‌ها ادبیات عرب و بخشی از کتاب‌های فقه و اصول را خواند و در سال دوم سکونتش در کربلا، نزد جعفر حائری فومنی و با حضور پدر که به کربلا آمده بود، معمم شد. پس از چهار سال حضور در کربلا، در سال ۱۳۵۲. ق برابر با ۱۳۱۲ عازم نجف شد. او در حوزه علمیه نجف نخست بخش‌های پایانی سطح عالی علوم حوزوی را در محضر استادانی همچون مرتضی طالقانی، هادی میلانی، ابوالقاسم خویی، علی محمد بروجردی و سید محمود حسینی شاهرودی به پایان رساند و سپس وارد دروس خارج فقه و اصول شد. برای تحصیل در دروس خارج، در محضر استادان طراز اول نجف همچون آقا ضیاءالدین عراقی و میرزای نائینی در اصول و محمدکاظم شیرازی در فقه بود. سپس به حوزه درسی محمدحسین غروی اصفهانی (مشهور به کمپانی اصفهانی) پیوست و سال‌ها ماندگار شد. همچنین از محضر درس ابوالحسن اصفهانی بهره برد. محمدتقی علاوه بر فقه و اصول، به فلسفه و علوم عقلی نیز توجه داشت. بدین‌رو کتاب‌های مهم فلسفه مانند الاشارات و التنبیهات ابن سینا و اسفار ملاصدرا را نزد سید حسین بادکوبه‌ای فراگرفت. با تدریس دروس، از فضلا و مدرسین سطوح عالی حوزه شد. همکاری با شیخ عباس قمی در تألیف کتاب سفینةالبحار از دیگر فعالیت‌های علمی و معرفتی وی در آن سال‌ها بود. وی در حدود ۲۸ سالگی به درجه اجتهاد رسیده بود. پس از آن به ایران بازگشت و در شهر قم سکنی گزید و تحصیلات خود را با حضور در جلسات درس خارج آیات عظام کوه کمره‌ای و بروجردی (که چند ماهی از حضورش در حوزه علمیه قم نمی‌گذشت) ادامه داد. وی در زمرهٔ برجسته‌ترین افراد حاضر در درس آن مرجع قرار گرفت و خیلی زود به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و دقیق‌ترین مستشکلان درس او شناخته شد. آیت‌الله محمدتقی بهجت پس از سال‌ها مرجعیت و تلاش بی‌وقفه علمی و عملی، روز یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ در سن ۹۲ سالگی به علت ایست قلبی درگذشت. پیکر مطهر وی پس از تشییع انبوه مردم و اقامه نماز بر آن توسط آیت‌الله جوادی آملی در حرم حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) به خاک سپرده شد. 7⃣ 📍 "کانال اطلاع رسانی و نشر آثار استاد ادیبی لاریجانی" 🔗 eitaa.com/adibi_larijani
📜 مختصری از زندگانی آیت‌الله شیخ محمود برهان(ره): معظم له در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. پدر معظم ایشان مرحوم آیت الله حاج شیخ غلامعلی قمی(رضوان الله علیه) می باشد که در اخلاق و عرفان از شاگردان سید العارفین آیت‌الله حاج سید احمد کربلایی و در فقه و اصول از مبرز ترین شاگردان آخوند خراسانی (رضوان الله علیهما) بودند. حضرت استاد نقل می فرمایند: در دوران کودکی به همراه پدرم به نجف نقل مکان کردیم و من در آنجا به مکتب خانه ای رفتم که پشت صحن حرم مطهر حضرت امیر (سلام الله علیه) قرار داشت و موسس آن مرحوم آقا شیخ ادیب(ره) بود. او که یک روحانی بزرگ و از حیث معلومات بسیار ملا بود آنجا را اداره می کرد و تقریباً همه مراجع و علمای نجف فرزندانشان را نزد او می فرستادند.یکی از هم کلاسی های ایشان،نوه‌ی میرزای شیرازی آیت الله سید رضی شیرازی (رضوان الله علیهما) بود. ایشان بعد از نجف به دلیل بیماریی که برایشان پیش آمده بود مجبور به عزیمت به سامرا شدند. خودشان می فرمودند: هنگام خروج از نجف نمی توانستم از آنجا دل بکنم لکن پس از ورود به سامرا چنان انسی پیدا کردم که دیگر نمی توانستم از سامرا دل بکنم و به فرمایش حضرت هادی (علیه السلام) : دخلت کرها و خرجت کرها . آیت الله برهان قمی در حوزه سامرا از اساتید بزرگ آنجا همچون آیت الله نجابت شیرازی (قدس سره) استفاده کردند. پس از فوت پدر گرامیشان با آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان تهرانی آشنا شدند و توفیق دامادی ایشان را پیدا کردند در ایران از اساتید بزرگ حوزه قم و اصفهان آن زمان استفاده بردند همچنین با انسان های بزرگ دوستی و مصاحبت گزیدند بزرگانی همچون آیات عظام بهجت، شیخ محمد تقی بافقی، شیخ محمد حسین غروی اصفهانی، حاج مقدس تهرانی و ... خودشان نقل می فرمودند: ایامی که در شهر مقدس سامرا تحصیل می کردم گاهی مرحوم آیت الله بهجت به سامرا می آمدند، به پشت بام مدرسه رفته و به تنهایی قدم می زدند و مشغول ذکر گفتن می شدند. من هم به دلیل علاقه ای که به ایشان داشتم در معیتشان قدم می زدم. آن زمان پشت بام مدرسه علمیه حصار نداشت لذا خیلی خطرناک بود. یکبار که آیت‌الله بهجت تشریف نیاورده بودند، به تنهایی به پشت بام رفتم و طبق روال سابق مشغول قدم زدن و ذکر گفتن شدم . در همان حال از پشت بام مدرسه افتادم ولی وقتی به زمین رسیدم حتی به اندازه سر سوزن آسیبی به من وارد نشد انگار کسی مرا نگه داشت دوباره از پله ها بالا رفتم و باز مشغول ذکر شدم. سرانجام پس از یک عمر مجاهدت علمی و تبلیغی و تربیت طلاب حوزوی دیده بر جهان فرو بست و در گلزار شهدای علی بن جعفر (علیه السلام) به خاک سپرده شد. 8⃣ 📍 "کانال اطلاع رسانی و نشر آثار استاد ادیبی لاریجانی" 🔗 eitaa.com/adibi_larijani
📜 بخشی از زندگی آیت‌الله حاج شیخ علی‌اکبر برهان(ره): ایشان در تهران به دنیا آمدند و بیشتر دوران کودکی‌شان در محله‌ی سرچشمه سپری شد. پدرشان مردی به تمام معنا متدین بود. در زمان رضاخان که برای اولین بار شناسنامه صادر می‌کردند، شهرت برهان را برای خود برگزیدند. مقدمات و قسمتی از سطوح اولیه را در تهران نزد اساتید آن زمان مثل مرحوم آیت‌الله حاج سیدمحمد استرآبادی گذراندند. با آغاز دورانی که در سلطنت پهلوی دستور داده شد تا لباس‌ها متحدالشکل شود، ایشان به نجف اشرف مشرف و تا اواسط دورس سطح را در آنجا از اساتید مبرز بهره‌مند شدند. پس از گذشت حدود سه سال به تهران بازگشتند و به تبلیغ معارف دین پرداختند. مرحوم آیت‌الله فلسفی واعظ می‌فرمود: آن موقع آقای برهان از من و همه‌ی منبری‌های تهران جلو زد و کم‌کم داشت منبری درجه یک تهران می‌‌شد اما پس از یک سال برای ادامه تحصیل به قم و پس از آن دوباره رهسپار نجف اشرف شدند. در آن سال‌ها، ایران اسلامی یکی از سخت‌ترین دوران‌های خود را از نظر دین و مذهب می‌گذراند. همین مسئله باعث شده بود که آیت‌الله برهان بار دیگر به ایران مهاجرت و جهاد فرهنگی عظیم خود را شروع کند. در آن زمان که مساجد را به دستور پهلوی یکی پس از دیگری تعطیل می‌کردند، ایشان مسجدی را که بعد‌ها به نام《مسجد لرزاده》معروف شد در یکی از مناطق جنوبی تهران که در اطراف آن زمین‌های دولاب قرار داشت، بنا نهاد. این مسجد سال‌های سال مرکز و در واقع مرکز فرماندهی جهاد فرهنگی ایشان قرار گرفت. در هنگام ساخت مسجد حجراتی را برای سکونت طلاب در نظر گرفت و اولین حوزه علمیه خود را در همان مسجد برپا کردند. ایشان در راه تبلیغ دین خواب و خوراک نداشتند و شب و روزشان را برای تربیت طلاب و مردم، به هم دوخته بودند. تدریس دروس حوزه را ابتدا خود ایشان و یکی دو‌ تن از اساتید آن زمان به عهده گرفتند. هر روز در مسجد پس از نماز حدود یک ربع تفسیر قرآن می‌فرمودند و در ضمن آن طلاب و مردم را با معارف دین آشنا و موعظه می‌کردند. در تمام ایام سال مجالس عزا و همچنین ولادت ائمه اطهار(علیهم السلام) با همت ایشان برپا بود؛ و این چیزیست که در آن زمان کم‌نظیر بود، یعنی معدود مکان‌هایی بودند که در تمام شهادت‌ها و ولادت‌ها مراسم داشته باشند. علاوه بر آن مراسماتی همچون احیای شب‌های قدر نیز به احسن‌ وجه برگزار می‌شد و ایشان شخصا بر مراسمات نظارت دقیق داشتند و در نیکو برگزار شدن مراسم شخصا آستین بالا زده و پای کار بودند. یکی از اهالی مسجد نقل می‌کند یکبار در ایام عاشورا حاج آقای برهان را مشغول شست‌وشوی سرویس‌های بهداشتی مسجد دیدم و حال آنکه ایشان مجتهد و از جایگاه والایی در بین مردم برخوردار بودند! ایشان در کار‌ها بسیار منظم و دقیق و ظاهری آراسته داشتند و همیشه این مسائل را به طلاب خود نیز توصیه می‌نمودند. در راستای تکمیل جهاد فرهنگی خود، مدارس دخترانه و پسرانه از دبستان تا دبیرستان تاسیس کردند زیرا معتقد بودند باید تربیت فرزندانمان را از ابتدا خود برعهده بگیریم. در این مدارس شعرهای مذهبی، قرآن، فعالیت‌های دینی و همچنین آمادگی برای ورود به حوزه به جای فعالیت های مرسوم آموزش و پرورش آن زمان(مثلا سرود شاهنشاهی)، برقرار بود. زندگی ایشان در اوج سادگی و دوری از دنیا بود و عمر با برکت خود را وقف فعالیت‌های فرهنگی و تربیت افراد کرده بودند تا جایی که خودشان نقل می‌کردند در این راه ماشین و منزلی را که داشتم فروختم و خرج کردم! ایشان با دستان خالی اما توکل زیاد و اعتقاد عمیق قلبی به لطف خدا، دوحوزه علمیه، مسجد،مدارس دخترانه و پسرانه تاسیس فرمودند و علاوه بر آن به افراد نیازمند در موارد متعدد کمک می‌فرمودند. سرانجام در آخرین سفری که به مکه مکرمه مشرف شده بودند و پس از یک عمر تلاش و مجاهدت علمی و فرهنگی و همچنین تحمل بیماری‌های گوناگون، دیده از جهان فروبستند و غریبانه در شهر جده به خاک سپرده شدند و عده کثیری را در غم فراق خویش به سوگ نشاندند. برخی از شاگردان و ارادتمندان ایشان همچون آیت‌الله شیخ احمد مجتهدی(ره)، حتی تا اواخر عمر خویش در غم از دست دادن آن استاد فرزانه، داغدار بودند . 9⃣ 📍 "کانال اطلاع رسانی و نشر آثار استاد ادیبی لاریجانی" 🔗 eitaa.com/adibi_larijani