👤 امامصادقعلیهالسلام- :
✍🏻 تورا چه باک، که نزد مردم
ناپسند باشی، آنگاه که پیش خداوند
پسندیدهای..."❗️
📚 تحتالعقول، ص ٣۵۷
@adrakny_313
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌱
#امام_زمان
🌼 داستان کوتاه
✍مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد؛ اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد. فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد. در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد.
روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟ در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد. بروید از قصاب بگیرید تا اینکه او مریض شد احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد. هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود... همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد. او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت..!!
قضاوت کار ما نیست قاضی خداست🌿
•، با خدا بودن،
نشان از مِهر می خواهد نه مُهر!
، شبتون در پناه حق 🌙
@adrakny_313
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلیِّڪَالفَرَج🌱
#امام_زمان🕊️
#سلام_علی_آل_یاسین
سلام حضرت جانان، 🌱💛
سلام بر چشمان منتظرت جانان دلم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 « نظم نوین مهدوی »
🔺 مسیحیت تحریف شده...
🔅 یه مدل حکومتی قراره بیاد که هر مدل حکومتی که بشر پیاده کرده رو میزنه کنار...
👤 استاد رائفی پور
@adrakny_313
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلیِّڪَالفَرَج🌱
#امام_زمان🕊️
🌹وصیت شهید عابدینی:
منتظر ظهور آقا نماز اول وقت میخواند
با نماز قضا کسی شهید نمیشود...!
#نماز_اول_وقت 🕊
@adrakny_313
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلیِّڪَالفَرَج🌱
#امام_زمان🕊️
❇️ #امام_حسین علیهالسلام به پسرش على بن حسين عليه السلام فرمود:
⚠️ «پسرم! بپرهيز از ظلم كردن به كسى كه در برابر تو ناصرى جز #خداوند ندارد.»
📚 كافى، ج۲، ص۳۳۱
@adrakny_313
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلیِّڪَالفَرَج🌱
#امام_زمان🕊️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙استاد شجاعی
🔅فکر گذشته داغونم کرده!
ضربههایی که از بقیه خوردم!
کارهای اشتباهی که خودم انجام دادم و شکست خوردم، بدبختیا و سختیهایی که کشیدم، آخه حق من این گذشته نبود
@adrakny_313
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلیِّڪَالفَرَج🌱
#امام_زمان🕊️
و مصداق " ظلمت نفسی " تمامِ
لحظاتیاست که از تو دور ماندم...
و خودم را گُم کردم :))!
#خداجانم ❣
#اللهمعجللولیڪالفرج
Najm Al Sagheb - Emam Reza.mp3
4.41M
🌹🌿
- قدم قدم داره دلم میزنه فریاد
با چشم گریون جلوی پنجره فولاد... :))
🌸 #دهه_کرامت و میلاد باسعادت #امام_رضا علیهالسلام بر آقا #امام_زمان عجلالله و شیعیان مبارکباد... ✨
هدایت شده از اللهم عجل لولیک الفرج
#درگوشی🐚 #دلـگویی
من هم گاهی فکر میکنم گاهی مثلا چقدر شجاعتِ قلم خوبی دارم، گاهی چقدر صبر و حوصله خوبی دارم و گوش شنوای آدم های مختلف شدم، گاهی چقدر پر کار و فعال میشم و گاهی چقدر....❗️
گاهی اما تمام اینها پودر میشه و میره هوا:)[ وقتی بدرد امام زمانت نخوری دیگه چه فایده، عالم و آدم هم ازت راضی!!!... ]
که چی مثلا؟! تو خوبی هات رو نشماری، دیگه کی بشماره...؟!
بهـ یقین چارتا هم گذاشتی روش تازه!!
+ اصلا خوبی هاتم بشمار! بدرد چند نفر خورده؟! چقدر درست درمون تاثیر گذار بوده... اللّه وکیلی هااا⁉️
+ بخودم میگم اصلا خوب و درست! اما اصل مطلب و بگیم! :) چقدر این کارهای هر روزانهات با اون دغدغه ای که ازش دم میزنی، هماهنگ؟! هم راستاست؟ هم هدفه...؟
+ ببینم اون وقت طبقه انتظارات چرا اینقدر پره؟ توجه میخوایم، عنایت میخوایم، کمک میخوایم، زیارت و سفر معنوی میخوایم و و و....!!!😅
🚫 یجاهایی دیگه باید استپ کرد! باید جلوی خودمون و نفسی که بتاز داره میره، بایستیم! :)
یجاهایی حرف زدن فقط همچی رو خرابتر میکنه، سکوت کنیم و بزنیم به میدون عمل! اونوقت حتی اگه (مثلا هم) ببازیم میدونیم حداقل بازی مون، بازی برنده بوده! چون برنامه مون درست و هماهنگ چیده شده بود؛ مگه نه؟!‼️🌿
- اما یا علی مدد رفیق، نمیدونم الان این لحظات و این روزها تو چه حس و حالی هستی؟ اما اگه منتظری بیدارت کنن، بیخیال! *یه یا علی بگو* و خودت بلند شو که قطار عمر سریع تر از اونچه که فکرش رو میکنی میگذره... 🌙🖇
#پست_موقت بود ولی دائم شد!
#طنز / تنها دلیلی که بعد امتحان
با بقیه راجع به امتحان حرف میزنم
اینه که یکی رو پیدا کنم که اندازهی
خودم خراب کرده باشه و قلبم آروم بگیره 😂🗣
______________________
پ ن. بشدت تمایل دارم احتمال بدم،
امتحان دهندههای قدیم و جدید
اینجا، اصلا شامل این جمله نمیشن...
ولی حیف... 😂📚
* تو امتحانات پایان ترم زندگی هیچوقت صرفا دنبال قبول شدن نباش رفیق...!!
بشرِ اشرفِ مخلوقات، تو لایق بهترینایی رفیق! تو میتونی، قطعا میتونی...!
سرتو بگیر بالا تا ببینش! 🌍🌿*
ناامیدی از قوانین همیشه ممنوع زندگی:)
یاعلی مدد🖐🏻
هدایت شده از رصدنما 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ • #قطب_نما 🎥 • ]
🎙 بهم گفتن ایران پر از تروریسته!
📸 صحبتهای جالبتوجه یک عکاس از سفرش به ایران
ویژه تر نگاه کن👇
♨️ Eitaa.com/Rasad_Nama
هدایت شده از مهدیاران | mahdiaran
📌 از تهران تا بهشت
🔸 از تصمیم عجولانهای که گرفته بود پشیمان بود، اما نه جرئت بیرون آمدن از پشت صندلی راننده و نشاندادن خودش به پدر احسان را داشت و نه تحمل دلآشوبه و تهوعی که هر لحظه بیشتر میشد. یاد مادرش افتاد. مادر اگر بود، حتماً قرص ضدتهوع همراه داشت. مثل همه سفرهایی که با هم رفته بودند.
🔹 دلش برای روزهای گذشته تنگ شد. روزهایی که نه مادر بلاگر و فعال فضای مجازی و مُد بود و نه پدر پُرمشغله و درگیر تجارت. آن روزها سالی دوبار با ماشین خودشان سفر میرفتند. تعطیلات نوروز میرفتند شمال، خانه آقاجان و دیدن اقوام پدری. تعطیلات تابستان میرفتند مشهد، دیدن خالهمهین که حق مادری به گردن مادرش داشت و بعد از فوت مادربزرگش همهکس مادرش بود.
🔸 یاد گذشته و دلتنگی و حسرت، دلآشوبهاش را بیشتر کرد. طاقتش تمام شد. از کف ماشین بلند شد و روی صندلی نشست و با عجله کلید پایینبر شیشه را چند بار فشار داد، اما کلید روی قفل کودک بود. ناچار با صدایی گرفته از درد و بریدهبریده گفت:
میشه شیشه رو بدید پایین، خیلی حالم بده.
پدر احسان، شوکه شد. وسط جاده ترمز کرد. سر پارسا به پنجره خورد. گوسفند نذری مادر احسان، به شیشه پشت مزدا وانت برخورد کرد و مراتب اعتراضش را بعبعکنان اعلام کرد.
🔹 راننده ماشین پشت سر که به زحمت ماشینش را کنترل کرده بود، دستش را روی بوق گذاشت و با نثار چند فحش آبدار از کنار ماشین احمدآقا گذشت.
احمدآقا به خودش مسلط شد. ماشین را کنار جاده کشید تا کمتر فحش بخورد و بفهمد ماجرا چیست.
پارسا به سرعت از ماشین پیاده شد و خودش را به کنار جاده رساند. معدهاش که سبک و دلآشوبهاش کمتر شد، سرش را بالا آورد. احمدآقا با بطری آب معدنی بالای سرش ایستاده بود.
- لا اله الا الله. پسر جون تو اینجا چیکار میکنی؟! نزدیک بود هر دومون رو به کشتن بدی.
پارسا با شرمندگی آبی به صورتش زد و جرعهای آب نوشید.
- تو رو خدا بذارید من باهاتون بیام. قول میدم تو مسیر حرف نزنم و فقط تا حرم مزاحمتون باشم.
🔸 احمدآقا با کلافگی دستی بر سر کممویش کشید و گفت: امان از دست این احسان که هرچی تو خونه و ذهن ما میگذره رو به تو میگه. مگه شهر هرته؟! میدونی الان پدر و مادرت چه حالی دارن؟ با خودت چی فکر کردی که بیاجازه و یواشکی سوار ماشین شدی؟ اصلاً مگه تو درس و مدرسه نداری پسرجون؟
پارسا جرئت نگاه کردن به صورت برافروخته و رگهای برآمده پیشانی و گردن احمدآقا را نداشت. سرش را پایین انداخت و سعی کرد بغضش را قورت دهد، اما زور غمش بیشتر بود.
خودش هم نفهمید چه شد که خودش را در آغوش احمدآقا انداخت.
🔹 - تو رو خداااا. بذارین باهاتون بیام. به خدا هیچکس نگران و منتظر من نیست. اینجوری مامان و بابام هم راحت و بدون دردسر از هم جدا میشن. شایدم امام رضا دلش به حال من بسوزه و یه کاری واسم بکنه. دیگه از این همه تنهایی خسته شدم.
احمدآقا، پارسا را پدرانه در آغوش گرفته بود و موهای مجعد خرماییاش را نوازش میکرد.
گریه پارسا که بند آمد، احمدآقا مهربان، اما جدی توی چشمان عسلیاش زل زد. قلبش از دیدن غم چشمان پارسا- که تازه وارد ۱۴ سالگی شده بود- فشرده شد.
🔸 - پارسا! من همسایه دیوار به دیوار شمام. پدر و مادرت رو میشناسم. میدونم این روزا خیلی شرایط خونهتون روبهراه نیست، اما مطمئنم پدر و مادرت چند ساعت دیگه کل شهر رو واسه پیدا کردنت زیر پا میذارن. اصلاً شاید همین الان فهمیدن که خونه نیستی و دارن دنبالت میگردن.
📖 #داستان_کوتاه ؛ قسمت اول
ویژه ولادت #امام_رضا علیهالسلام
✅️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
روز و شب منتظرم؛
تا بیایی آخر
چشم خود فرش کنم
تو نهی پای برآن
و من از شوق ببالم بر خود
و به شکرانه آن جان به فدای تو کنم ...
تعجیل در ظهور #امام_زمان صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج ♥️🌿
شبتون در پناه حق 🌙
#سلام_امام_زمانم 🌼
سِرّ عاشق شدنم،
لطف طبیبانه توست...
ورنه عشق تو کجا؟
این دل بیمار کجا... 🙃🌿
@adrakny_313
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلیِّڪَالفَرَج🌱
#امام_زمان🕊️