eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
733 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
268 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
2⃣3⃣ ☀️آفتاب بر فراز غدیر ✍️زهرا سعادت، عضور تحریریه‌ی مجتهده امین ✋️سلام برغدیر... سلام بر آفتاب
2⃣4⃣ «تصورکن» ✍زهرا نجاتی، عضو تحریریه مجتهده امین فکرکن ۱۲۰۰۰۰ نفرجمع شده باشند، زیرآفتابی داغ و سوزان، چهره‌ها سرخ شده و حرارت گرفته.. نم عرق روی صورت و بدن را پوشانده، مرد و زن خیره به کوهی از جهازشترها که دو مرد نسبتا بالابلند از آن بالا رفته‌اند و دستی دست دیگر، را آن قدر بالا برده تا به محکم‌ترین حالت با صدها جمله، نقش او را حالی نه فقط آن بیست‌هزارنفر، که حالی میلیاردها انسانی کند که تاابد خواهند آمد. تصورکن درمیانه راه، مردی آمده و آن قدر «اعلی بودن علی» به مذاقش تلخ آمده که قید زندگی‌اش را زده و گفته:_اگر قرار است من بعد علی، مولای من باشد، خدایا مرا بکش. و اتفاقا خدای علی اعلی، خیلی خیلی حرفش را جدی گرفته و هنوزجمله‌اش تمام نشده، سنگریزه‌ای از آسمان، نازل شده و مرد را از بالا تا پایین، به دوقسمت مساوی تقسیم کرده و ایه«سال سایل بعذاب واقع، للکافرین لیس له دافع»، نازل شده. تصورکن حتی دومی و سومی هم آن قدرعرصه برایشان تنگ شده که قبل ازهمه آمده‌انددرخیمه‌ تنها امیرالمومنین عالم، الی یوم‌القیامه و بخ ٍبخٍ، گفته‌اند. همان دو نفری که بیش از چهل روز، دوام نیاوردند و خلیفه‌اللهی را جوری از او دزدیدند که الی یوم القیامه، هرگناهی، هر خبط و خطای انسانی، هرجرم و جنایتی، پای آنها هم نوشته شود. اما همه اینها به کنار، چقدرحسرت می‌برم برزنانی که دستشان را درهمان تشتی گذاشتندکه پراز آب بود و دست مولای دوعالم، قسیم النار والجنه، برای بیعت درآن فرو رفته بود. تصورکن لابد فاطمه زهرا، صدیقه کبری با لبخندی سرشار ایستاده بوده درب خیمه و حسنین، شاد بالا و پایین می پریده‌اند و زهرای اطهر، آماده می‌شده برای مسیولیت‌های خطیر پیش رویش تا باجانفداییش برای امامی، که آن روز، ولی‌اش می‌شد، حالی ما همه تا ابد کند:» اگرکسی تمام روزهای عمرش را بین رکن ومقام، نمازبخواند و تمام روزهای عمرش را روزه بدارد و به‌قدر ذره خردلی، حب اولی و دومی، توی دلش باشد، با سر توی جهنم خواهدافتاد.» تصورکن و با من بخوان:«الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت مولانا امیرالمومنین، علی ابن ابی طالب، علیه السلام.» @AFKAREHOWZAVI
2⃣5⃣ شکر نعمت غدیر ✍ کبرا خالقی، عضو تحریریه مجتهده امین آن زمان که حجابِ سقیفه با ابراز تردید و تحریف، بر نور ولایت سایه افکند و مردم زیر بار ولایت ائمه کفر رفتند؛ داغ نورانیت بر دل انسان‌های جاهل، غافل، ترسو... گذاشته شد و شیاطینِ زر و زور و تزویر، مدیریت عالم را به دست گرفتند و غدیر شد؛ آوردگاه جبهه حق علیه باطل. در طول تاریخ این دو جبهه دائما در حال نبرد با هم هستند و در این درگیری‌، انسان‌هایی که در جبهه نور مبارزه می‌کنند و به احدی‌الحسنین می‌رسند؛ به شرافت بندگی نائل می‌شوند. اما هواخواهان تباهی و تاریکی همیشه در وادی ضلالت قدم بر‌داشته و به حضیض ذلت می‌نشینند. بنابراین فقط انسان‌هایی که در چارچوب مدیریت امام زمان (علیه‌السلام) و همراه حق حرکت می‌کنند و در ادامه‌ی راه همیشه به او توجه دارند؛ می‌توانند شکر عید غدیر را به‌جای آورند. عید حقیقی ما آن روزی است که حقیقت از عالم غیب رُخ بنماید و چشم منتظران به دیدار آن یگانه‌ی دوران که ائمه معصومین (علیهم السلام) آرزوی خدمت در دورانش را دارند؛ روشن شود. در این روز عهد و بیعت خود را با امام تجدید می‌کنیم تا هم‌چنان در مسیر ظهور گام برداریم. @AFKAREHOWZAVI
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
2⃣5⃣ شکر نعمت غدیر ✍ کبرا خالقی، عضو تحریریه مجتهده امین آن زمان که حجابِ سقیفه با ابراز تردید و
2⃣6⃣ معامله ✍سمیه غلامرضاپور تازه مراسم تمام شده بود که تلفنش زنگ خورد. بچه ها بودند. با عجله و شتاب حرف میزدند:" مامان توروخدا توروخدا زودتر بیا داره دیر میشه ها نمی‌رسیم امسال جایی بریما" برنامه هرساله‌ی روز عیدشان بود که بروند خانه سادات. قول داد زودتر خودش را برساند اما بخاطر شلوغی روز عید اسنپ گیرش نیامد. باید تا ایستگاه تاکسی پیاده می‌رفت. از کوچه که بیرون آمد، سرش را بلند کرد و در انتهای خیابان اصلی گنبد نورانی بانو را دید که مثل همیشه می‌درخشید. سلامی از روی ارادت تقدیم کرد و به سمت حرم راه افتاد. خیابان‌ها پر بود از مردمی که امروز رنگ و بوی دیگری به زندگی‌شان داده بودند . همه درحال رفت وآمد بودند . سردر بعضی خانه‌ها کتیبه‌ی سبز نصب شده بود. حواسش به رفت‌و‌‌آمد و نشاط روز عید بود که صدای زنی توجهش را به خودش جلب کرد. زن نگاه متحیر او را که دید نزدیک‌تر آمد: خانم امیرالمومنین یاور بچه‌هات باشه روز عیده یه عیدی میدی دست خالی نرم خونه؟ دست کرد تا کیف پولش را بیرون بیاورد اما همراهش نبود تازه فهمید که تا خانه هم باید پیاده برود. تبرکی مراسم روز عید قدری شیرینی و شکلات و ساندویچ بود که خانم صاحبخانه برای بچه‌هایش داده بود. دستش را به سمت زن دراز کرد و گفت: "کیف پولم همرام نیست باید تا خونه پیاده برم. اینا تبرکی جشنه ببر برای بچه هات." زن دستش را پس زد و گفت: "گشنه نیستم. پول لازمم. مال خودت." نگاهش به کفش و لباس زن افتاد. به گداها نمی‌خورد. یادش آمد قدری مرحمتی عید غدیر. توی زیپ مخفی کیفش هست. چهل پنجاه تومنی می‌شد. یک لحظه شک کرد. " واقعا فقیره؟ نکنه با این پول دنبال مواد و هزار کوفت و زهرمار دیگه باشه.. نکنه بره دنبال گناه... چه زمونه‌ای شده راست دروغ مردم پیدا نیست..." یکهو یاد اسم امیرالمومنین علیه‌السلام افتاد که زن چند بار تکرار کرده بود. تا خواست فکرهایش را جمع کند و پول را در بیاورد ،زن لابلای جمعیت گم شده بود . او ماند و حسرت معامله‌ای شیرین با امیرالمومنین علیه‌السلام ... @AFKAREHOWZAVI
. تمام کشور من کاظمین کوچک اوست ✍🏻مریم زارعی تمام کشور من کاظمین کوچک مردی است که در هر گوشه ای از خاک ایران بارگاهی داشت به قدری مهربان بود و اهل سخاوت که باعث میشد نگران همه باشد حتی کسانی که از او فرسخ ها دور تر بودند. او آینده را می دید و میدانست در آینده ای نه چندان دور خیل مشتاقان و مریدانش در ایران تشنه کرم خانه ی او هستند او نمی خواست در همه ی کشور ها وشهر ها امامی و امامزاده ای باشد اما در ایران نباشد.برای همین هم به همه بچه ها و نوه هایش فرمود به ایران بیایند تا ایران هم توفیق درک قدوم مبارک خاندان باب الحوائج را داشته باشد. او از همان ابتدا به فکر ما بود. مایی که امروز نفس هایمان به نفس های این خواهر و برادر بند است. حاجت داشته باشیم و نداشته باشیم دخیل کوی رضا علیه السلام و خواهر بزرگوارشان حضرت معصومه سلام الله علیها هستیم. او خیلی ما را دوست داشت. خیلی بیشتر از خودمان، که حتی قرن ها پیش فکر همه جا را کرده بود.* تمامِ مردمِ ایران سرِ خوانِ شما هستند که هم شیراز، هم قم، هم خراسان را دعا کردی *برداشت آزاد از حضور فرزندان امام کاظم علیه السلام در سرزمین ایران @AFKAREHOWZAVI
«مَسلخ» ✍مهتا صانعی در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز مردار بود هر آنکه او را نکشند داشت می‌نوشت. پاک می‌کرد. می‌نوشت..... واداشتن خود به نوشتن که ننویسد، که بخواند. در خون می‌زد و می‌نوشت. آه از این سیطره‌ی قلم که یارای نوشتن بود و نبود. گاهی زبانش قاصر می‌شد، گاهی به بلندای آسمان حرف داشت. قلمش را از استخوانش تدارک دیده بود. همینقدر محکم و استوار. سرچشمه بود اگر دور بود، نزدیک بود اصلا خودِ نور بود. در تلاطمِ روزگارِ سیاه و خاکستری مُبشّر رنگهای روشن بود تا بیاموزند و سینه سپر کنند. استاد، ره‌شناس بود و ره‌زن ستیز. با عطوفت درونش معجونی از حب و علم را به چشمها، به اندیشه‌ها هبه می‌داد. تدریس می‌کرد و جان ارزانی می‌داشت. رفیقَ من لا رفیقَ له معاشران بود. حریف شبانه می‌طلبید در روزگاری که یارای جنگیدن در روز و روشنایی نبود. اینکه رزق قلم من نوشتن از استادی باشد که تمامِ همّ و سعیش یک جرعه هدایت به بشریت بوده، حتما اعتقادم به همان چند بیت بالاست. سن و سالی نداشتم می‌خواندم... مُردار بود هر آنکه او را نکشند. در مسلخ عشق جز نکو را نکشند.... نمی شناختمش... سال قبل بود، در فضای مجازی متوجه سانحه‌ی دلخراش استاد شدم. زن، فرزند...خدایا مگر می‌شود! اینطور بده بِستان‌های ملکوتی... چمران‌ها هنوز زنده‌اند و می‌گویند: ای حیات! با تو وداع می‌کنم. با همه‌ی مظاهر و جبروتت. ای پاهای من! می‌دانم که فداکارید و به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت می‌روید، اما من آرزویی بزرگ‌تر دارم. استاد آرزوهای بزرگتری داشت... روحش شاد یادش گرامی راهش پر رهرو. از دستِ غیبتِ تو شکایت نمی‌کنم تا نیست غیبتی نَبُوَد لذّتِ حضور @AFKAREHOWZAV
«در امتداد غدیر» ✍زهرا نجاتی و قسم به غروب روز سوم بیعت با علی(علیه السلام) که منطبق با نوروز شد، که هر روزمان نوروز بود اگر می‌گذاشتند، علی خلیفه شود. و غدیر تمام شد اما باید دید چه کسی غدیری خواهد بود!! غدیر تمام شد و سلام به هرکس غدیری شد! و تبریک باید گفت به هرکس همراه شد با کاروان غدیر، هرکس که با جان و مال، نشان داد که برای فریاد عشق به علی علیه‌السلام، برای نمایش زیبایی تفکر علوی و حقانیت شیعه، برای پایان دادن به غربت نهج البلاغه‌، و فریاد اسلام ناب، تا کجا پای علی و مکتبش خواهد ایستاد. امسال نیز، غدیرگذشت و کسی «صدق الله و رسوله»، گفت که به قدر وسعش با مال، با خدمت در فضای مجازی، یا کوچه، یا میهمانی درشهر یا روستا، علی را، حب او را و حقانیتش را، فریادکند و به عالم بنماید. اما این همه‌اش نیست، خوش به حال آن کس که توانست غدیر را پیوند بزند به همین زمانه که در آن می‌زید. خوش به‌حال هرکس که توانست بخٍ بخٍ گویان روز اول و دروغگویان روزهای آتی را تشخیص بدهد. خوش به حال کسی که تکلیفش را با امام زمانش، با همان جانشین برحق علی مرتضی، روشن کند. خوش به حال هرکس که توانست بفهمد ظهور امتداد غدیر است و برای آن تلاش کرد، با انفاق جان و مال و فرزند با فرزندآوری، با تلاش و جهاد، که خداوند فرمود: _اگرهریک ازجان ومال وعزیزان و خانه و برادران و پدرانتان، نزدشما از«جهاد درراه خدا» محبوبتر است، پس منتظر عذاب الهی باشید. عیدالله الاکبر برهمه عاشقان علی، که رهروان ولایت شدند و زمینه سازان ظهور، مبارک. @AFKAREHOWZAV
«جشن غدیر، نمای دینداری» ✍زينب نجیب اگر حضور میلیونی مردم در جشن غدیر را دینداری مردم ندانیم و آن را مصداقی برای گرایش عمیق آحاد یک جامعه به شعار توحید نپنداریم و این حرکت عظیم را ریشه در جهان‌بینی الهی نبینیم؛ چگونه می‌توانیم تحلیلی همه جانبه و منصفانه از یک واقعه‌ی اجتماعی_مذهبی با این ابعاد وسیع داشته باشیم؟ گفته شد، برپایی این همایش بزرگ کشوری نشان از دینداری مردم دارد. حضور چشم‌گیر و میلیونی مردم تهران در مسیر ده کیلومتری این جشن در سال گذشته باعث شد تا رهبر انقلاب اسلامی در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور به این مراسم باشکوه اشاره کنند: «این جشن غدیر در تهران خیلی چیز عجیبی بود! ... دیدید چه جوری در این جشن میلیونی، همه جور آدمی شرکت کردند؟ اینها طرف‌دار دینند، اینها دوست دارند دین را.» ۱۴۰۱/۰۵/۰۵ آری، وقتی به تلاش و همت میلیونی مردم یک جامعه برای تدارک چنین جشنی نگاه می‌کنیم و شاهد آنیم که شبانه‌روز بی‌هیچ چشم‌داشتی به ایجاد بستر مناسب برای شکل‌گیری یک محفل مبادرت می‌ورزند و از استراحت خود و از مال خود به هر مقدار که در توان باشد، می‌گذرند؛ وقتی هرکس به هر میزان که به امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام ارادت دارد، مادی و معنوی هزینه می‌کند تا با یکدیگر سر این سفره‌ی کَرَم بنشینند و متنعم شوند؛ وقتی مردم از شادی هم شاد می‌شوند و روزها خلاقانه می‌اندیشیدند که چطور به روش‌های گوناگون می‌توانند لحظاتی زیبا بیافرینند و به یکدیگر هدیه دهند؛ وقتی با گذشت و ایثار برای یک کار گروهی از هم سبقت می‌گیرند؛ و در یک کلام، پیر و جوان، زن و مرد، ثروتمند و فقیر همه و همه در کنار هم قرار می‌گیرند تا بدون برچسب‌های طبقه و درجه و طیف و قشر خاصی حضور داشته باشند، آیا می‌شود به چیزی غیر از جامعه‌ی متمایل به شعار اصیل توحید اذعان داشت؟ آیا دینداری چیزی جز تحقق این شعار اصیل است. آیا توحید چیزی جز یکپارچگی و هم‌رنگی و نفی طبقات اجتماعی زیر پرچم اعتقاد و ایمان به خدا است؟ آیا جامعه‌ای این‌چنین مصداقی از یک جامعه‌ی دیندار نیست؟ آیا این صحنه‌های خلق شده از هم‌بستگی و وحدت، از مهربانی و محبت، از کمک و دستگیری، از اطعام و هدیه، از ارادت به اهل بیت و معنویت، برآمده از جهان‌بینی مادی می‌تواند باشد؟ کدام مادی‌گرایی برای احیا، تداوم و استحکام یک باور، یک علاقه، یک گرایش آن هم کاملا الهی، حاضر است هزینه کند؟ کدام مادی‌باور می‌تواند چنین زندگی سعادت‌بخش و سرشار از آرامش و شادی ِرا خلق کند؟ امروز دنیا تشنه‌ی لحظاتی‌ست که از ته دل بدون هیچ واسطه‌ی دارویی، غرض مادی، دلایل مصنوعی و واهی بخندد. امروز دنیا به دنبال طنابیست تا بدان چنگ زند و خود را از ورطه‌ی چه‌کنم‌های روزانه نجات دهد. امروز سرگردانی فرزندان آدام را در بیابان تیه نمی‌توان پنهان کرد یا نادیده انگاشت. این دینداری و معنویت و کوشش اصحاب موسی سبب شد تا تمدن موسوی دوباره شکل گیرد و امتی از بیابان تیه‌ی روزگارش نجات یابد. امروز نیز این طریق علوی‌ و محبت اوست که در قامت جمهوری اسلامی صحنه‌های ناب دینداری رقم می‌زند تا ان‌شاءاللّه مقدمه‌ی ظهور امام زمان علیه السلام و زمینه‌ساز تمدن مهدوی گردد. آری دینداری انسان‌ها در معنایی به‌وسعت همانی‌ست که در مناسک حج و غدیر و اربعین حسینی شاهد آنیم. به وسعت رنگ سپیدجامگان حج‌گزار، رنگی‌پوشان غدیر و سیاه‌پوشان اربعین. که اگر دشمنان انسانیت، سیره‌ی توحید را که بر زبان و عمل پیامبر جاری بود و در غدیرخم، ادامه‌ و حفظ آن به حضرت علی علیه السلام محول شد را ۲۵ سال خانه‌نشین نمی‌کردند و امر ولایت بر زمین نمی‌ماند، امروز موکب‌های سپیدپوش و آذین‌بسته‌ی خود را برای شروع محرم و عزای حسین علیه السلام سیاه‌پوش نمی‌کردیم. بنابراین درس امروز ما از تاریخ همان پیروی از ولایتی‌ست که سهم انسان‌ها را همیشه در عدالت و سعادت و بندگی خدا می‌خواهد. همان ولایتی که همچون نخ تسبیح دستان ما را به هم پیوند می‌زند. @AFKAREHOWZAV
🔰معاونت پژوهش جامعه الزهرا سلام الله علیها با همکاری کمیته مرکزی کرسی‌های آزاداندیشی حوزه‌های علمیه برگزار می‌کند. 🔳 عنوان کرسی واکاوی بنیان فکری نظام سایبرنتیک و راهکار مقابله با تهدیدات آن در نظام ولایت 🎙ارائه کننده: 🔸سرکار خانم زهرا حبیبیان (پژوهشگر و طلبه جامعه الزهرا سلام الله علیها) 🎙استاد ناقد: 🔹جناب آقای دکتر کاظم فولادی قلعه (سرپرست آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبری دانشگاه تهران) 🎙 مدیر جلسه: ▪️سرکار خانم رضوان هامانی (پژوهشگر و طلبه جامعه الزهرا سلام الله علیها) 📆 زمان: شنبه 24 تیر ماه ساعت 9:30 الی 11 📌حضور در جلسه به صورت مجازی، از طریق پیوند زیر: https://online.jz.ac.ir/rbhyyb897yoy 🌐کانال معاونت پژوهش 🆔https://eitaa.com/jz2602
11.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🍃پیشنهاد تماشا 📽کلیپ به زبان انگلیسی در مورد رویداد عاشورا و وفاداری اصحاب سید الشهدا علیه‌السلام اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «آدم‌های ترکیبی» ✍طیبه فرید چشم هایش سبز بود اما آن ها که او را ندیده بودند الکی می گفتند چشم هایش آبی بوده. پدرش امان الله، نوه سیف الله میرزا،چهل و دومین پسر فتحعلی شاه قاجار بود،اینها را نوشتم که سابقه ترکیبی اجدادی اش را داشته باشید یک جای ذهنتان.مادرش هلن کاسمینسکی مهاجر روس بود.حکما چشم هایش به مادرش رفته بود وگرنه قجرها با آن پشم و پیل و چشم و ابروهای مشکی کت وکلفت کجا و قیافه کم رنگ و خارجکی نادر کجا! هلن اولین زنی بود که توی وانفسای مملکت گواهینامه رانندگی داشت! دیروز دیدم یکی پست گذاشته و شرح قهرمانی های نادر را نوشته و زیر پستش خلق الله خودشان را در حد مرگ، لت و پار کرده اند که ای فلان و ای بهمان! چی بودیم و چی شدیم!!!اینکه هواپیماهای عراقی محاصره اش می کنند و می برندش تا دل عراق و او همه شان را قال می گذارد و بر می گردد ایران،و یا اینکه با هواپیما از زیر پل سفید اهواز،روی سر کارون می خزد و اینکه ارتش محمد رضا با وجود او چقدر قدرتمند بوده و کو آن کیان عصر پهلوی،کو آن شکوه و جلال و جبروت! و ازین دست افسانه ها. داشتم می خواندم و آقاجانم داشت می شنید.او نه گذاشت و نه برداشت گفت: با همه بله با ما هم بله؟! بهش بگو چرا خشت می مالی آدم ناحسابی! نادر شوروی کمونیستی درس خونده بود،ناقص هم خونده بود. کلی امان الله خان باباش پیش ممد رضا سیبیل گرو گذاشت که روی حساب آقازادگیش، اونو جایی توی دربار خراب شده جاش بدن. توی ارتش پهلوی نادر هیچوقت پست جدی نداشت! چون ولی نعمت ممد رضا، آمریکا مثل سگ از کمونیستا می ترسید.برو نگاه کن ببین هیچوقت فرمانده ارتش بوده؟! نادر جهانبانی همیشه تو حاشیه بود!کل افتخاراتش به جز رنگ چشما و موهای بلوندش حشر و نشر با گلنار دختر تیمور بختیار بود، اونم شوهرش که فهمید طلاقش داد رفت پی کارش. ممد رضا بخاطر موقعیت خودش توی چشم آمریکاییا هیچوقت نادرو آدم حسابش نکرد، نادر بوی شوروی می داد!!بوی کمونیسم. چه روایتایی می بافن!شنونده باید عاقل باشه بابا! حق با آقا جان بود انوشیروان پسر نادر همه این قصه ها را تکذیب می کرد.اما وسط جنگ که حلوا خیرات نمی کنند، او که فرار کرده، او که تابعیت گرفته، او که پناهنده شده، او که چند روز قبل از انقلاب ۵۷رفته به این امید که دو هفته،نه!یک ماه بعد، انقلاب شکست بخورد و برگردد و الان چهل و دوسال از آن روز گذشته چاره ای ندارد وقتی جوان های یک لاقبا مثل حسن تهرانی مقدم تسلیحات تولید می کنند،و وحشت آیزن هاور از پیشرفت تسلیحاتی ایران به حقیقت می رسد،چاره و گریز ندارد؟! باید یکی را بزک و دوزک کنند بشود به اندازه دلخواه،از فسق و فجورش چیزی نگویند،برایش روایت جعلی بسازند. حکومت آخوندها پر از قهرمان های راستکیست!آدم هایی که لکه سیاه روی پر یقه شرافتشان ننشسته از عباس بابایی و دوران تا احمد کاظمی و قاسم سلیمانی که سرآمد همه شان است.چاره ای ندارند که در مقابله با حقیقت، روایت خودشان را داشته باشند. ما وسط جنگیم، جنگی که خاکریز ندارد، مرز ندارد، سربازها و افسرهایش را نمی بینی،یک جنگ ترکیبی تمام عیار که گردانندگانش از «بنیاد راکفلر» می توانند از یک آقازاده دو تابعیتی یک اسطوره درست کنند و با یک فرّ و کیان تخیلی، بعد سوارش کنند روی خر تورم و تحریم و غالب کنند به توده هایی که از گرانی و فشار اقتصادی به سطوح آمده‌اند. به‌‌خاطر داشته باشید وسط جنگ‌های ترکیبی حلوا قسمت نمی‌کنند، هموطن!خاک‌ریزهایشان به سلول‌های مغز من و شما رسیده! حواستان به آدم‌های ترکیبی کم رنگ باشد. جای جنس اصل به شما غالب نکنند. @AFKAREHOWZAVI