eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
731 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
267 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖روایت ولایتی پدرانه     صبح روز ۲۹ آذر ۱۴۰۱ همه‌‌ی خانواده‌های شهدای آن حادثه‌ی بزرگ آمده بودند.حادثه‌ایی که در عظمت، کمتر از واقعه‌ی عاشورا نبود.  دور تا دورِ حسینیه‌ چشم انتظار دیدار روی حضرت ماه. نمی‌دانم تا به حال در این فضای سراسر نور ورحمت نفس کشیده‌ای یانه؟ لحظه لحظه‌ی حضور در این حسینیه، بوی عطرِ رحمت می‌دهد، گویی عِطرِ حضور امام خمینی (رحمت الله) مانند نامش فضا را عطرآگین کرده است. به گواه دیده، همه‌ی حاضرین در این مهمانی، از روز واقعه تا کنون سالهای‌ سال بزرگ‌تر و قوی‌تر شده بودند و نگاه‌هایشان نافذتر و عمیق‌تر از قبل. تصویر شهدا در قابها در دستانِ حاضرینِ داغدار جلوه‌گری می‌کرد، اما روحِ بلندشان ایستاده به صف، دستِ احترام به سینه، برای استقبال از حضرت یار. خوب که گوش می‌کردی هلهله‌ی حضور ملائک در پیش پایشان را می‌شنیدی. شمیمِ عطرِ یاسِ فاطمیه فضا را پر کرده بود. آخر این حسینیه، عهدِ دیرین دارد با مادرِ سادات در این ایام. اگر چشم دل داشتیم حتما حاج قاسم شهید را هم در جمع شهدای حاضر می‌دیدیم، چرا که او هم انسی شیرین داشت با حسینیه و مولایش. به گمانم در یکی از همین روزهای فاطمیه، امضای تذکره‌ی شهادتش را از مادر سادات گرفته باشد. قطره‌های اشک حاضرین به دنبال بهانه‌ای برای سرازیر شدن بر روی گونه‌ها، در چشمها بی‌تابی‌ می‌کرد و قلبها به انتظار در سینه می‌کوبید. چه خوش مجلسی بود، مجلس عِطر گل صلوات تا سرآید انتظارِ دیدارِ رویِ ماه.  دقیقه‌ای گذشت. انتظارها سرآمد و چشمه‌ی نور تابیدن گرفت تا ستاره‌های حاضر در مجلس، از تلألوءِ وجودش منور گردند. همه از فرطِ شوق، سراپا گوش شدند تا بشنوند کلام مولا و دیده گشتند تا سیراب شوند از دیدن روی ماه.  آخر به رسم همیشگی ولایت، پدری می‌کند برای فرزندان شهدا که تاب‌ آورند، ندیدن و نبوییدن و نبودن پدر را، تا مادران شهدا لب به سخن گشایند و به زبان مادری، تمنا کنند دعای صبر بر ندیدن فرزند را و التیام بخشند داغِ جگرِ پدران و همسران شهدا را و امروز پدری که خود جانباز این حادثه‌ی عظیم بود، حسرتِ دوری از فرزندِ خردسال شهیدش را که هم‌نامِ علی‌اصغر حسین (علیه السلام) بود، ندبه می‌کرد و می‌گریست و می‌‌سوخت...  و جگرسوزترین لحظه زمانی رخ نمود که حضرت مولا، خطاب به این همه اشک و آهِ جگرسوز، پدرانه فرمود: «یکی از بزرگترین غصه‌ها و ناراحتی‌های ما، این است که شما خانواده‌ها و مادران شهدا را این‌طور بی‌تاب می‌بینیم.» و آه از دلِ آقای مظلوممان، وقتی داغِ آرتین ۵ ساله را سخت‌تر و طاقت‌فرسا‌تر از همه‌ی داغ‌های این حادثه دانستند. چرا که اینک او بی‌تابِ دیدارِ رویِ مادر، برادر و پدر بود و تنها مونسش خواهری نوعروس است که باید صبر ِزینب (سلام الله علیها) داشته باشد که تاب آورد بر این همه مصیبت‌ و راوی شود این حادثه‌ی عظیم را که تاریخ بداند، شیعه از نسل زینب است. هم او که در نیم‌روزی ۷۲ لاله‌ی پرپر دید، حقیقت را بر سر نیزه‌ها دید، امامِ تب‌دار در بند و غل و زنجیر دید و حامی کاروان مُخَدَّرات اسیر گشت، اما کمر راست کرد به بر هم زدن مجلس یزید و رسوا ساخت، سیاه‌رویان و سیاه‌دلانِ حادثه‌ی کربلا را.   و امروز رسالتِ روایتِ حادثه‌ی عظیم شاهچراغ چون واقعه‌ی عاشورا، تکلیفی است که حضرت ولی بر عهده‌ی تک تک عاشقانش گذارد تا چهره‌ی حقیقی کفار و منافقین و دواعش در عالم رسوا گردد و جهان آماده‌ی  پذیرش حکومت مهدوی گردد. ✍️آمنه عسکری منفرد @AFKAREHOWZAVI
. "در پاسخ به دلنوشته‌ای در فراق مادر" از بی‌مادری‌اش نوشته بود، از شب‌ یلدای سال قبل که مادرش بود، حدس زدم ستاره‌ی اشک نیز هنگام نوشتن متنش، بر گونه‌های همچو ماهش جاری شده‌باشد، یقین داشتم همه‌ی اعضای گروه با خواندن متن او غم‌های عالم یک‌جا روی شانه‌های‌شان ریخته باشد. می‌شد غم بی‌مادری هم‌گروهی‌‌مان را لمس کرد. معلوم بود دلش برای مادرش خیلی تنگ شده است و مثل همه‌ی ما محتاج عاطفه‌ی مادر است. قشنگ معلوم بود دچار افسردگی بعد از سوگ شده است، چون او هم مثل ما خیلی عاشق مادرش است از اینکه شاه‌بیتِ شعر زندگی‌اش مفقود شده حسابی بی‌قراری می‌کرد. پیدا بود بقیه‌ی حرف‌هایش را با آهِ و ناله گذاشته است برای فردا، بر سر مزار مادر. زیرا قطعه‌ی اصلی پازلِ عمرِش مادر بود. ما وظیفه داریم و لابدیم از گذشتگان یاد کنیم‌ اما ای کاش همانطور که عشق‌مان را خرج‌ عزیزان سفر کرده می‌‌کنیم یک هزارم آن را خرج کسانی کنیم که در کنارمان نفس می‌کشند زیرا بودن ما و آنها در دنیا نیز همیشگی نیست. اگر به حکمت الهی ایمان نداشتیم شاید همگی آرزو می‌کردیم کاشکی هیچ پدر و مادری دنیا را بدرود نمی‌گفت، یا همه‌ی فرزندان به همراه پدر و مادران‌‌شان از قطار زندگی پیاده می‌شدند زیرا ما طاقت‌ فراق آنها را نداریم و همگی‌مان دوست داریم در خوشی‌ها و ناملایمات زندگی در کنارمان باشند. اما ما مامور به وظیفه‌‌ی بندگی هستیم و یادمان باشد هر کسی برود "خدا هست". اگر والدین تو، علی‌الظاهر و با جسم‌ مادی کنارت نیستند، نباید اوقات خود و دیگران را تلخ کنی، گاهی باید در فراق عزیزان‌مان نقش انسان‌های فراموش‌کار را بازی کنیم و چه خوب اسمی بر داغ گذاشته‌اند چون هیچ‌گاه سرد نمی‌شود اما باید در فراق‌شان خود را به تحلّم بزنیم تا بتوانیم زندگانی را ادامه دهیم و عزیزانی که الان در کنارمان هستند را نیز ببینیم و قدرشان را بیشتر بدانیم و دریابیم‌شان. آدم بعد از داغ دیگر آن آدم سابق نمی‌شود اما اگر غرق در امواج غم و حسرت شویم دق می‌کنیم، خاطرات‌ عزیزان سفر کرده همیشه در دلمان هست اما باید با دیو غم جنگید و داشته‌ها و دلخوشی‌های زندگی‌ را از یاد نبرد و با آنها شاد بود. ✍️ مرضیه رمضان قاسم @AFKAREHOWZAVI
. 🍃ای کاش که ما را بنوازی به نگاهی در وصف تو باید چه بگویم تو که ماهی تابندگیِ محض در این شامِ سیاهی ما سازِ پر از زمزمه و عشق تو هستیم ای کاش که ما را بنوازی به نگاهی این گوشه‌ی خلوت که پر از زمزمه‌ی توست والله که بهتر بُود از عالمِ شاهی گفتم که به چَشم تو چه اسمی بگذارم دل گفت بگو معجزه‌ی ذات الهی با غم شده مانوس اگر زندگیِ من تو باعث لبخند در این چند صباحی خوش‌وقت به داد دلِ غمدیده رسیدی تو باعث این حالِ خوش گاه‌به‌گاهی یک روز تو را تنگ در آغوش بگیرم آن روز می‌آید چه بخواهی، چه نخواهی ✍️مهتا صانعی یلداتون اناری، هندونه‌ای🌹 @AFKAREHOWZAVI
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🍃🍂جوجه را آخر پاییز می‌شمارند چه خوب که امشب منزل خواهر جان دعوتیم فرصت خوبی پیدا کردم تا یه دستی به سر و گوش جزوه‌هام بکشم. از ظهر تاکنون جزوات درسی‌مو مثل این جوجه‌ها چیدم دور و برم آخه می‌خوام ببینم از فروردین تا حالا چندتا مطلب یاد گرفتم. آخه شنیدم جوجه رو آخر پائیز می‌شمارند. چون جوجه ندارم مجبور شدم جزوه‌هامو بشمارم. جزوه رو آخر ترم می‌شمارن و می‌خونند! ✍️ مرضیه رمضان‌قاسم @AFKAREHOWZAVI
. حرم تا حرم به ضریح میچسبم زمزمه میکنم زائرا وافداعائذا زائری هستم که برتو‌وارد شدم و به تو‌ از خودم پناه آورده ام چشمانم تار و دوتایی میبیند به سبب آهی که اشک شده و باریده است.من کجا و حرم سلطان کجا؟ یادم می آید به هفته پیش چنین روزی که با دلتنگی فراوان نزد خواهرش رفتم به ضریح چسبیدم و به او گفتم «من دلم برا حرم داداشت تنگ شده، واسطه شو» همان زمان که هیچ‌خبری از مشهد رفتن و زیارت رفتن نبود. اما مگر می شود خواهر بخواهد و برادر ندهد؟ چقدر رها شدن در این دو ضریح شبیه هم است. چقدر این خواهر و برادر به هم نزدیکند. سلام خواهر را به برادر می رسانم. یا امام رضا من از جانب خواهرت آمده ام مرا دریاب! السلام علیک یا شمس الشموس یا علی بن موسی الرضا المرتضی. ✍مریم زارعی @AFKAREHOWZAVI
. ☑️فراموش شده مدت‌هاست که فراموش شده‌ای؛ مدت‌هاست که از ذهن‌ها رفته‌ای؛ مدت‌هاست که جای خالی قهرمانانت را قهرمان‌های هالیوودی پر کرده‌اند؛ مدت‌هاست که فکه‌ات، فکه‌ای که شاید آخرین بار روی رمل‌هایش فتح‌های خیالش را در افق‌های حاج احمد می‌نگریست، فراموش شده است. مدت‌هاست که دستِ جدای خرازی در واژه‌های گناه‌آلودِ دخترانت گم شده است؛ مدت‌هاست که غیرت بهنام‌های ۱۳ ساله‌ات را بهنام‌های امروزی از یاد برده‌اند؛ مدت‌هاست‌ که علمدار میدان‌ها رفته است؛ مدت‌هاست که لَندی و کشاورز طاقت فراموش شدنت را نیاوردند؛ مدت‌هاست که الگوی دختران زهرایی‌ات به جای سَهام و زینب، مهسا و نیکا شده‌اند؛ مدت‌هاست که شهرِ حجاب و غیرت سقوط کرده است و جها‌ن‌آرایی نیست که برای آزادی‌اش جان بدهد؛ مدت‌هاست پرچمی که به سختی رزمندگان و مدافعانت روی گنبد و گلدسته‌هایت نصب کردند به دست غرب‌زده‌ها، دارد می‌سوزد؛ مدت‌هاست که طلایه‌دار خراسان امید را، دفاع از حریم‌ امن ایران را، به جوانانش سفارش می‌کند و مدت‌هاست که جوانانش ناامیدی را سرلوحه‌ی زندگی‌شان قرار می‌دهند؛ و مدت‌هاست که در انتظار شنیدن صدای "اینجا آبادان است و آبادان می‌ماند" از رادیو آبادان یازده ۶۰ مانده‌ایم. و مدت‌هاست که صدای طنین‌انداز آهنگران و کویتی‌پور از مناره‌های خونین‌شهرَت پخش نمی‌شود؛ و مدت‌هاست که جای ترکش‌ها، گلوله‌ها و خمپاره‌ها بر روی گنبد و گلدسته‌هایت درد می‌کند؛ مدت‌هاست که از تنهایی جانبازانت درد می‌کشی؛ و مدت‌هاست که خدا آزاد کرده خرمشهرَت را و ما مدت‌هاست که فراموش کرده‌ایم در روزنامه‌های امروزی‌مان بنویسیم "خرمشهر را خدا آزاد کرد"؛ مدت‌هاست که کم پیدا می‌شود مسجدی که جامعه‌ساز باشد؛ و مدت‌هاست که از یاد رفته‌ای اما بدان هنوز کسانی هستند که از یاد نبردند شما و مدافعان‌تان را، از طرف تمام کسانی که هنوز می‌نویسند داستان بزرگ مردانت را؛ و هنوز فراموش نکردند جای ترکش‌ها را روی گنبد و گلدسته‌هایت. ✍️ ریحانه حاجی‌زاده 💠 یک @AFKAREHOWZAVI
بهشت زمینی قدم‌هایش را که بر زمین می‌کوبد، عرش و فرش را گم می‌کنم. پاهایش را که می‌‌بوسم مومنی می‌شوم در وسط بهشتِ دنیا و قیمتی‌‌تر. اغلب رسم آدمها این است، گرفتار کسی شوند که دست‌شان به او نمی‌رسد ولی چه خوب که با وجودی که دستم به تو رسید بیشتر از همه گرفتارت شدم "مادر" مومن دائم الذکر است، عبادت لبها در ذکر گفتن خلاصه نمی‌‌شود، می‌توان ذکر لبها را با بوسه بر دستان پدر و پای مادر بسط داد. با بوسیدن دست پدر و پای مادر برای آخرتت خانه‌ای دست و پا کن. ✍️ مرضیه رمضان‌قاسم @AFKAREHOWZAVI
. ❇️ماجرای نگارش یادداشت‌ پیام را در گروه تحریریه بانو مجتهده امین دیدم. همیشه اسم اردو را دوست داشتم، اردو برای من یادآور خاطرات شیرین دوران دبیرستانم بود. سریع به پی‌ویِ خانم صالحی رفتم و ثبت نام کردم اما اینبار به جای دوستان دوره‌ی دبیرستانم دخترِ دبیرستانی‌ام من را همراهی می‌کردم و من چقدر خوشحال بودم. روز قرار و بعد از ورود به نمایشگاه متوجه شدم این یک بازدید علمی است؛ اما آنچنان صفا و صمیمیتی به همراه داشت که قابل توصیف نیست و به نظرم این همان اعجاز کلمه‌ی اردو بود. یک اردوی چند ساعته همراه با دوستانی که اکنون دیگر خواهر من و خاله‌ی دخترم هستند. قرار شد بعد از اردو درباره‌ی این نمایشگاه چند خطی قلم بزنیم، که اطاعت شد. ✍🏻 زهرا کبیری پور @AFKAREHOWZAVI
🍃مسجد جامعه‌ساز یا جریان‌ساز وقتی با دوستانم به محل قرار می‌رفتم به آن‌ها گفتم من با عنوان مسجد جامعه‌ساز مخالفم و نظرم این بود که مسجد به تنهایی نمی‌تواند جامعه به معنای تمدن را بسازد. اخلاق من این‌طور است که تا جواب ایده‌ی حباب شده در ذهنم را تأیید نکنم آرام نمی‌شوم. خوب وقتی وارد فضای نمایشگاه شدم و توضیحات راوی محترم را شنیدم و کنار مطالعات خودم قرار دادم، بی‌آنکه بخواهم دلم آمد دست من را گرفت و با خود به مسجد کودکی‌هایم برد، به آنجا که مشق بندگی را برای بار اول از آنجا و با تقلید از پدرم یاد گرفته بودم، این کارهای دلم را دوست داشتم و معمولا برای همراهی با او این‌طور وقت‌ها چشم‌هایم را می‌بستم تا بیشتر همراهی‌اش کنم. دلم دستم را در گوشه‌ای از مسجد رها کرد و حالا من مانده بودم و حلقه‌ای از آقایان که دور امام مسجد را گرفته بودند تا چند و چون برنامه‌ی کمک به خانواده‌های نیازمند را نهایی کنند. در گوشه‌ی دیگر مسجد چند جوان نشسته بودند و مشغول مرتب کردن پرچم‌های مسجد بودند. در جای دیگر چند کودک مشغول شیطنت بودند، بدون ترس از دعوا شدن، انگار که در خانه‌شان بازی می‌کردند. حواسم رفت سمت ذهنم که بیکار ننشسته بود و تلاش می‌کرد تا بفهمد مسجد چطور قرار است جامعه بسازد؟! تمام اتفاقات تاریخی‌ای که در مساجد اتفاق افتاده بود یا از مساجد شروع شده بود را داشت بررسی می‌کرد. تا او به مطالعاتش ادامه می‌داد من دست دلم را گرفتم و به نمایشگاه برگشتم حالا ماجرا به توضیح جزئیات این طرح رسیده بود، از همه‌شان عکس گرفتم. راوی به جامعه‌ساز و تمدن‌ساز بودن مساجد با دلایل بسیاری تأکید می‌کرد، طرح و ایده بسیار عالی و جذاب بود؛ اما سؤال این است آیا هر مسجدی می‌تواند جامعه‌ساز باشد مثلا اگر مسجدی در یک جامعه‌ایی قرار گرفته باشد که آن جامعه سکولار است مانند هزاران مسجدی که در دل ترکیه قرار دارد باز هم می‌توان گفت که مساجد در آنجا جامعه‌ساز هستند؟! به نظر من مسجد می‌تواند در وهله‌ی اول جریان‌ساز و در مرحله‌ی بالاتر جامعه‌ساز باشد. عنوان این طرح از نظر من بسیار کلی است و بهتر است با قیودی همراه شود تا از حالت کلی بودن خارج شود. اگر طرح مسجد جامعه‌ساز از روی پوسترها به متن جامعه و مساجد رفته و اجرایی شود می‌توان گفت یک آرزوی ناب تحقق پیدا کرده است. پ. ن: البته من از میان روایتِ راوی متوجه نشدم که این طرح در مرحله‌ی اجرا قرار گرفته است یا نه؟ ✍🏻 زهرا کبیری پور @AFKAREHOWZAVI
3️⃣ •┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈• 📝 بازدید "مجمع نویسندگان حوزوی " از نمایشگاه مسجد جامعه پرداز و برگزاری سیزدهمین محفل یادداشت خوانی کانون فرهنگی تبلیغی مداد الفضلاء 🔻منار| در این بازدید که با روایت حجت الاسلام والمسلمین موحد همراه بود، نویسندگان خواهر و برادر طلبه، با قسمت های مختلف نمایشگاه آشنا شدند. ◽️در ادامه حجت الاسلام والمسلمین پشم فروش، مدیر نمایشگاه مسجد جامعه پرداز، ضمن خیر مقدم به میهمانان به تشریح فعالیت ها و اهداف برگزاری این نمایشگاه پرداخت. ◽️در حاشیه این بازدید، اعضای کانون فرهنگی تبلیغی مداد الفضلاء، به بیان تجربیات نویسندگی خود پرداختند. ➕ مشروح خبر؛ https://manariran.com/?p=2185 📸مشاهده و دانلود تصاویر؛ https://manariran.com/?p=2193 🌐کانال رسمی نمایشگاه مسجد جامعه پرداز eitaa.com/joinchat/2352480443Ca9f58eae82 @HOWZAVIAN