از باد و طوفان ها نمی ترسد عبایت
آسوده تکیه می زند بر شانه هایت
از کفتر جَلد تو گنبد را گرفتند
در آسمان پیدا شد اما ردپایت
در لا به لای "جامعه"باریده هر روز
ابر زیارت نامه خوان سامرایت
ذکر لبان حضرت عبدالعظیمی
نام تو کرده مردم ری را هدایت
هر بار در سجاده ات جریان گرفتی
سیراب شد حور و ملک با ربّنایت
تو جد قائم هستی و در اوج غم ها
ذکر فرج بوده همیشه در دعایت
#فرزانه_قربانی
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
مجله افکار بانوان حوزوی
امتناع ابژهسازی زنان در رهیافت مبتنی بر زوجیت ✍️دکتر مریم منصوری، عضو تحریریه مجتهده امین مقوله
.
چند سطر دربارهی یادداشت «امتناع ابژهسازی زنان در رهیافت مبتنی بر زوجیت»
✍️ دکتر مهدی تکلو
خانم دکتر منصوری در متن بالا ابژگی زن و مسائل زنان را مورد انتقاد قرار دادهاند و یا دست کم تورم ابژگی زن و مسائل زن را نشانهای از وضعیت همراه با کجکارکرد جریان علمی و شبهعلمی دانستهاند. تذکر ایشان این نگرانی را مجدداً به ما یادآوری میکند که نکند با پرداختن به زنان و با مسئله کردن «زن» در حال بازتولید معضلات آنان هستیم! نکند با تکرار همنشینی زن و معضل، موجب تثبیت چنین ملازمهای باشیم و به آن دامن بزنیم! از سوی دیگر روشن است که پیگیری بسیاری راهحلها در مسائل زنان احتمالاً نه از رهگذر خود ایشان بلکه از مسیر مخاطبه با مردان محقق و موفق میشود!
من این خطرات را محتمل و نگرانکننده میدانم و حتی میتوانم به سهم خودم این خطرات را از زوایایی دیگر گوشزد کنم. پیش از این هم من همواره با «اقلیت» و «مرئی» شدن زنان در شرایط نامرئیبودگی مردان به مثابهی یک کلانمعضل مواجه بودم و هستم. تردیدی نیست که ما در لبهی از مو نازکتر پرتگاهی حرکت میکنیم که اگر به این سو غش کنیم مسائل زنان را فراموش کردهایم و متهم به ندیدن هستیم و اگر به آن سو بلغزیم برای اصلاح ابرو به چشم آسیب زدهایم؛ پس من در نقطهای که بر روی آن دست گذاشته شده همراهم اما مسئله در دو ناحیه باید تدقیق شود: نخست این که چرا و تحت چه شرایطی زن بیش از حد ابژه میشود و دوم این که راه حل چیست؟ آیا نباید از مسائل زنان بحث کرد؟
بنا به برداشت من تمام مسائل زنان از نابرابری در قدرت اجتماعی ناشی میشود. تسلط تاریخی مردان بر ساخت جهان اجتماعی این زمینه را پدید آورده که آنان بتوانند به دیگر موجودهای پیرامون خود شیئیت بدهند. آنها را «چیزهایی» بپندارند که میتوانند در مورد آن تصمیم بگیرند، آنها را نامگذاری کنند، به خدمت بگیرند و یا هر عمل دیگری که میتوان نامش را «تعیین هویت» دانست. اینجا دقیقاً نقطهای است که از زنان به عنوان نیمی از انسانها سلب استقلال شده و امکان معناپردازی و تعیین هویت از آنها گرفته میشود و جانمایهی اصلی این چیرگی جنسیتی، این است که مردان در یک سابقهی موسع تاریخی، فرصت کردهاند تا در غیاب زنان رهیافتهای خود را به ساختهای عینی جامعه امتداد و توسعه دهند. به همین ترتیب آنان صاحب قدرت خلق معنا هستند و میتوانند معنابخشی کنند و زنان هم به همین دلیل طبیعی است که غالباً میتوانند معنا بشوند. این خود یک وضعیت ابژهساز مستمر است که میتواند هر صدایی را به نفع خود مصادره کند حتی اگر ظاهراً علیه آن باشد.
در این شرایط پرابلماتیک کردن زن، از آنجا که در بطن خود امکان غفلت از مردان را همراه دارد، در معرض این «احتمال» است که مردان باز بیشتر به پشت صحنه رفته و زنان بیش از پیش در معرض «قضاوت» و «معنا شدن» قرار بگیرند. من این احتمال را تأیید میکنم اما عرضم این است که این تنها یک احتمال و نه تمام احتمالات است؛ یعنی بستگی به این دارد که ما چگونه زن را مسئله میکنیم. ما باید در مورد چگونگیها صحبت کنیم.
چه باید کرد؟ آیا باید نقطهی تاکید خود را از زنان برداریم و نگران نظام زوجیت و نظم جنسیتی جامعه باشیم؟ تردیدی که نیست ما با وضعیت آشفتهای از هندسهی رابطهی زنان و مردان مواجه هستیم و به همین نسبت عقل حکم میکند که جز با پرابلماتیک کردن «زوجیت» امکان اصلاح وضعیت را نداریم. اما آنچه که محل توجه است این است که هم از حیث تاریخی-اجتماعی نقطهی کانونی برهمخوردگی نظم جنسیتی جامعه، سلب استقلال از زنان است و هم از منظر فلسفی-کلامی اصلاح این نظم جنسیت باز از رهگذر زنان و احیای زنانگی عبور خواهد کرد. درست است که در این نظم آشفته وضعیت مردان هم با کجکارکردهای مختلفی روبرو هستند اما باید توجه کرد که اعوجاج در وضعیت مردان، خود ناشی از جابجایی زنان از جایگاهی که باید میبودند است. به عبارتی بازگردانی نظام زوجیت به وضعیت متعادل الزاماً از طریق احیای هویت زن و بازگشت زن به موقعیت حقیقی خود اتفاق میافتد. چنانچه نظام زوجیت هم بر اثر همین دستکاری هویت زن دچار خلل و آشفتگی شده است. بهعبارتی میتوان گفت مسئلهکردن زن با ملاحظاتی دقیقاً همان مسئلهکردن نظام زوجیت است.
بنابراین من گمان میکنم که مسئلهکردن وضعیت زنان نهتنها خطا نیست بلکه ضرورت هم دارد اما میپذیرم این مسیر بیخطا و بیانحراف نیست و باید از کجرویها و افراط و تفریطها مراقبت کرد.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
با خوندل نوشتم
✍️طیبه فرید
متلاطم بود، نان شبش را بهخاطر ارادتش بریده بودند! از وقتی معلوم شده بود کدام طرفی است. آمده بود پیش امام و سر گلایه را باز کرده بود.
گفتم امام!
چه عبارت پر حسرتی! آدمی یاد نداشتههایش میافتد! نداشتهای که اگر میداشت زندگیاش زیر و رو می شد! به خدا وقتی اینها را میشنوی در دلت میگویی چرا حالا بهدنیا آمدهام؟! چرا اینجا؟! چرا هر چه میخواهم همه چیزم را فدای او کنم آب از آب تکان نمیخورد! چرا برایشان نمی میرم و تمام نمی شوم؟! عجب زیست بی خاصیتی وقتی هیچ چیزت برای او نیست!
گفتم امام!
آمد جلوی او که جانم فدای تک تک نفس هایش باد ایستاد و با دلخوری گفت:
«آقاجان! من را به جرم محبت شما از کار بی کار کرده اند، الان مدتی است حقوق ندارم! تقاضا می کنم وساطت کنید، با خلیفه حرف بزنید و قانعش کنید به من ظلم نکند!من را از نان خوردن نیندازد!»
پیش خودتان نگویید عجب آدم بی معرفتی بود! مگر برق چشم های امام هادی را ندیده بود! بینی کشیده و مهتاب صورت گندمی اش را وقتی می خندید!؟
همهی سرمایه ی عالم در مقابلش نشسته بود، با این همه نگران چه بود؟ مگر نمیدانست آسمان به احترام قد و بالای متعادل او روی سر زمین سنگینی نمی کند؟ مگر نمی دانست ابرها با اجازه ی او می بارند و شب و روز به اشاره ی چشم هایش سپری می شوند!انگار نمی دانست! انگار یکبار هم به گوشش نخورده بود:
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند
که بعد با یقین نتیجه بگیرد که:
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه ی غیبش دوا کنند
حافظ کجا بود! امام لبخندی زد و گفت: نگران نباش حق تو را می دهد و خدا می داند آن لحظه پشت حروف و کلمات، زیر بار آهنگ غریبانه ی کلامش داشت می شکست! به شب نرسیده فرستادگان متوکل پاشنه ی در خانه اش را از جا در آورده بودند، که بیا خلیفه سراغت را می گیرد! با عجله خودش را رساند به بارگاه خلیفه!
متوکل با خنده آمد به استقبالش و گفت:
من بیاد تو نبودم، تو چرا یادی از من نکردی؟! شاید در این دستگاه حساب و کتابی نداری که یادی از من نمی کنی!
ومرد بلافاصله گفته بود نانش را بریده اند!متوکل هم دستور داد دوبرابر مقرری ماهیانه اش، حقوق دریافت کند و تمام!
تصور کرده بود امام وساطت کرده و متوکل را قانع کرده! او مصداق واقعی آرزوهای من و شما رادیده بود و نشناخته بود! او نمی دانست دل حتی اگر دل متوکل باشد متعلق به خداست، ملک خداست و خدا قدرت تصرف در دل های سیاه و سفید را در اراده ی امام جاری کرده! او حتی نمی دانست خلیفه و تمام خدم و حشمش ریزه خور خوان امامند. فاصله ها آدم را بیچاره می کند!آه از این بحران عمیق! آنقدر فاصلهها زیاد بود، آنقدر جماعت «ولینشناس» شده بودند، در حالی که بین مردم نفس می کشید زیارت جامعه را نوشت! انگار نگران ما بود، داشت می دید که فاصله ها آدم را بیچاره می کند!
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هادی اگر تویی..
✍زهرا سعادت
گاهی بین همه شلوغیهای دنیا، نوری در وجود انسان تابیده میشود که با همه آدمهای اطرافت تفاوت داشته باشی. نور هدایتی که "مخاطب خاصّ" زندگیات در مسیر میتاباند تا راه را گم نکرده و اسیر بیراهه نشوی!
"علمدار کمیل" همان جوان ورزشکاری که معادلات زندگی خیلیها را تغییر داد تا در بازار مکاره دنیا، سود آخرت بهشتی نصیبشان شود!
"هادی" پسرک فلافل فروشی که با تبر "ابراهیم"بتهای درونش را شکست و با سودای طلبگی در نجف،" مرد میدان "دفاع از حریم آل الله و "شهید سامرا" شد و مهمان جاودانه "وادی السلام"!
"طوبی لکم".
"هادی شهر نجیبها"! چراغ هدایتت را در این مسیر سنگلاخی عصر ظهور، بالاتر نگهدار که از تاریکی جهان فرو رفته در "فتنه آخرالزمان" نهراسیده و منحرف نشویم! دلمان رفاقتی شهدایی میخواهد، رفاقتی از جنس معراج!
"هادی شدی که کبوتر شویم ما..."
#مرد_میدان
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
13.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غفلت در روزهای تکراری
✍ سیده الهام موسوی
صبح است، چند صباحی میشود که آفتاب ندیدهایم. هوا روز به روز مهآلودتر میشود و ما غرق این هوای ناپاک وناسالم هستیم. گاهی راهی بیمارستان میشویم با کپسول اکسیژن نفسی تازه می کنیم و دوباره غرق این ناپاکی هوا میشویم، انگار نه انگار هوایی داریم برای نفسی تازه کردن. به هوای پاک محتاجیم!
این حکایت چقدر آشناست.چند نسل بدون حضرت معشوق دارد میگذرد انگار نه انگار میان ما حاضر نیست.هروقت دلتنگ شدیم گوشهای خلوت کردیم تا حالمان خوب شد، دوباره فراموشی ما از سر گرفت.چرا بر این مصیبت سکوت کردیم؟
زندگی کردن را به ما اشتباه آموختند. ما فقط داریم ادای زندگی کردن را در میآوریم و هر روز دل حضرت معشوق را می رنجانیم، بیآنکه حواسمان باشد. آری به دلشکستن، بی انصافی، بی وفایی و... عادت کردیم. مردم کوفه را دیگر ملامت نکنیم، که ما از خود مردم کوفه بدتر هستیم.
«اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَاوَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا»
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#السّلامُعلیکُمیااهلَبَیتِالنّبوَّه
مِصباح الدُّجی
✍چمن خواه
ائمه طاهرین(علیهم السلام) هر یک جلوهای از نور واحد محمدی هستند که در شرایط گوناگون در بسیط زمان ظهور کرده و از ملکوت آسمانها، برای هدایت ناسوتیان، نزول فرمودهاند تا سرمشقی ایدهآل برای تمامی نسلها و دورانها باشند.
جایگاه امام معصوم(علیهالسلام) فقط مسند«زعامت» و «زمامداری» جامعه نیست و این مسند در مرتبتی بسیار پایینتر از آن ولایتی است که ائمه معصوم از سوی پروردگار جهانیان به آن مفتخرند.
امام ستون هستی و آفرینش و لنگرگاه زمین و آسمان است.
امام هادی (علیه السلام) مشعلدار هدایت و معرف مقام رفیع و بلند امامت بود. در یکی از مواردی که حضرت به معرفی مقام امامت پرداخت، پاسخ سؤالی است که موسیابنعبدالله نخعی از امام داشت. او به حضرت عرض کرد مرا گفتاری تعلیم کنید تا با آن شماها را زیارت کنم امام هم زیارت جامعه کبیره را به او آموخت. از کاملترین زیارتهایی است که برای امامان و اهلبیت علیهمالسلام نقل شده و دارای مضامین و تعابیر بسیار بلند و در واقع یک دوره امام شناسی به حساب میآید. این زیارت از معتبرترین ادعیه، و از نظر سند از صحیحترین زیارات شیعه است و از نظر متن از فصاحت و بلاغت کم نظیری برخوردار است و حاوی بلندترین تعابیر عرفانی و عالیترین درسهای عقیدتی و شایستهترین معرفی از مقام شامخ اهل بیت عصمت و طهارت است؛ درس بسیار مدونی که از امام هادی (علیه السلام) به یادگار مانده است و از مقام رفیع و دستنیافتنی ولایت به اندازه فهم بشری پردهبرداری میکند.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📡وکلای مردم و وزیر ارتباطات، روی دو فرکانس
✍️زهرا سعادت
این خبر برای کسانی که با وجود زندگی در کلانشهرها از وضعیت مناسب ارتباطات برخوردار نبوده و به دلایل واهی با اختلال خطهای مخابراتی و اینترنتی، دغدغه جانفرسایی به سایر مشغولیات ذهنیشان اضافه شده، علامت سئوال بزرگی ایجاد نموده که آیا نمایندگان مجلس صدای مردمی که در همین محلههای جنوبی تهران، فقط هرماه قبض تلفن را پرداخت میکنند دریغ از خدمات مخابراتی در حد چندسال قبلشان که تکنولوژی هم پیشرفت نکرده بود.
آنچه درد این کارت زرد غیر مسئولانه به وزیر را بیشتر میکند بی اطلاعی از این معضل است تا لااقل در کارزار سئوال از وزیر، ایشان را در جریان این مشکل قرار دهند که سرعت اینترنت در برخی از محلههای جنوبی تهران حتی کمتر از اینترنت برخی از روستاهای کم جمعیت ایران است! این در حالی است که قشر دانشآموزان این مناطق هم همپای سایر همنوعان خود باید در کلاسهای آنلاین وقت و بی وقت بر اثر تدبیر آموزش و پرورش شرکت نموده و با این شرایط آسیبهای روانی بسیاری را متحمل میشوند و گاهی اختلال تماس تلفنی با خانه همسایه دیوار به دیوار هم دست و پا گیر ارتباطات شهروندی میشود!
مجلسنشینانی که نظارت برتبدیل وضعیت ایثارگران شرکت مخابرات را هرچند به حق و به جا پیگیر هستند بهتر است که با گزارشی میدانی از سایر دغدغه های مردم مطلع شده و به وکالت از عموم مردمی که آنان را شایسته مطالبه حقوق خود دانستهاند در پای میز استیضاح، از دردهای زیر پوست جامعه پاسخ بخواهند و مراعات حقوق واضح شهروندی را متذکر شوند!
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📌پایان مهلت سه روزه خداوند
✍️فاطمه شکیب رخ
در داغی روزهای تابستان دستور داد که چارپایانی برای خود و یکی از ملازمانش آماده سازند و تمام وزرا، امرا، فرماندهان و مردم، با چهرهای آراسته و با پایی پیاده در جلوی وی بهراه افتند. حجت خدا امام هادی علیه السلام قدم بر میداشت که راوی میگوید عرض کردم مولای من به خدا سوگند که رنج و مشقت احوال شما برجان من گران است. در همان حال فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله، از شدت خستگی بر من تکیه کرد. بنیهاشم با دیدن این صحنه، گرد امام آمدند و گفتند: آیا در این عالم کسی نیست که دعایش مستجاب شود و روزگار ما از چنین رنج هایی بری گردد؟! پس باطن قرآن امام نقی علیه السلام در بشارت از خبر مرگ متوکل عباسی در روزهای آینده، اشاره به مهلت خداوند به مردم، در پی کردنِ ناقه صالح نمود. سه روز بعد متوکل ملعون بهدست فرزندش منتصر تکه تکه شد*.
شهادت امام هادی علیهالسلام را به ولی عصر عجلاللهفرجه تسلیت میگوییم! آجرک الله یا صاحب الزمان!
لحظهها را میتوان گذر کرد وقتی امید آمدنت را به دل داریم، وقتی انتظار شستن غم را با ظهورت بهیاد داریم.
*برگرفته از دانشنامهی امام هادی علیهالسلام،ج۱, ص۹۸۷.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
انتشار یادداشت فاطمه میریطایفهفرد، در خبرگزاری👇
http://snai.ir/1121185
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🍃شرمنده از سکوتش
✍️زهره قاسمی
فکرهایم بههمگره خورده
احساساتم غلیان کرده
و رفتارهایم کار را خرابتر میکند!
گوشهی تنهایی خود مینشینم
و تمام دق و دلیام را بر سر او فریاد میکشم!
آنقدر حرفهایم تلخ و گزنده است
که مزهی دهانم عوض میشود.
کلمات از افکارم پیشی میگیرند.
آنقدر بی محابا با او دعوا میکنم که اگر طرف حسابم کسی جز خدا بود، از من چیزی باقی نمیگذاشت.
کم کم از خشم خالی میشوم
و از اشک، پر!
یک مرتبه یاد خدای مظلومم میافتم که با بیرحمی تمام،
هرچه تقصیر و گناه از خودم و دنیا به یاد داشتم، بر گردنش انداختم
و او فقط مرا نگریست.
من از سکوتش شرمندهام!
به سجده میافتم و با خود تکرار میکنم :
✨سبحان الله عما یصفون✨
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فصل صید مروارید
✍️نجمه صالحی
صیادان قابلی هستند، جو متلاطم آب و هوا، دریای مواج، نامساعد بودن شرایط، ناملایمات روزگار، تغییر فصل و هزاران اما و اگر، در آنها تأثیر نمیگذارد، آنها به موقع توانستهاند شکار کنند و مروارید ذهن را صید!
با رنگ و بوم، میخ و چوب، قیچی و پارچه مواجه نیستند، کلمهها و ایده میشود ابزارشان! کلمات از صندوقچه ذهنشان خارج و روی کاغذ سُر میخورند، تصاویر در قالب جملات نقاشی و لباس در تن شخصیتها دوخته و داستانها در کاغذ متولد میشوند.
روی کاغذ حرف میزنند، از زندگی میگویند، چیزهایی مینویسند که اکثرا دیده اما ساده از کنار آن گذشتهاند! زندگی را با عینک خاص میبینند و با ساز قلم کوک میکنند، چون آنها نویسندهاند.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
ندای همیشۀ تاریخ
✍️فخری مرجانی
«عجب سکوتی بر عرصۀ کربلا سایه افکنده است! چه طوفان دیگری در راه است که آرامشی اینچنین را به مقدمه میطلبد؟ سکون میان دو زلزله! آرامش میان دو طوفان!
یک سو جنازه است و خاکهای خونآلود و سوی دیگر تا چشم کار میکند اسب و سوار و سپر و خود و زره و شمشیر. و اینهمه برای یک تن؛ امام که هنوز چشم به هدایتشان دارد.
قامت بلندش را میبینی که پشت به خیمهها و رو به دشمن ایستاده است. دو دستش را بر قبضۀ شمشیر تکیه زده و شمشیر را عمود قامت خمیدهاش کرده است و با آخرین رمقهایش مهربانانه فریاد میزند: آیا کسی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا هیچ خداپرستی هست که به خاطر او فریاد مرا بشنود و به امید رحمتش به یاری ما برخیزد؟ آیا کسی هست...» (آفتاب در حجاب، سیدمهدی شجاعی، ص۷۷)
تو میدانی که یاریخواستن امام، نه از روی استیصال و درماندگی، بلکه برای هدایت انسانها در مسیر حق است. امام در آن لحظات، هم میخواهد برای جذب نیروی حق و جهتدهی مسیر انسانها تلاش کند و هم این ندا در همیشۀ تاریخ باقی بماند؛ شاید کسی در این بین همراه شود با امام و به رستگاری برسد. اما امان از دلهای زنگارگرفتۀ مهرخورده!
اگر آن زمان کسی صدای یاریخواستن حسین(علیهالسلام) را نشنید و برای رستگاری خودش به سپاه حق ملحق نشد؛ اینک در این زمانه جوانانی پرشور، با شوق، با التماس و علاقهمندی رهسپار دفاع از حریم رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) شدند.
مگر نه این است که «کُلُّ یَومٍ عاشُوراءُ وَ کُلُّ أرْضٍ کَرْبَلاءُ» در پهنای هستی و زمان جاری است و مگر نه اینکه همیشه و از ابتدای خلقت آدم، حق و باطل دو جبهۀ رو به هم بودهاند؛ پس دلیل این همه تردید در دل برخی چیست که میپندارند وظیفهای برای یاری حق در کشور همسایه یا کشورهای دیگر نیست؟ آیا این زاویهگرفتن از اصول و بدعتها یاریرساندن حق است یا بازی در زمین باطل؟
کسی که غیرت و تعصّب دفاع از حریم اهلبیت را داشته باشد و کسی که بخواهد مشایعت کند امام زمانهاش را؛ چه متاعی بالاتر از خوندادن و جان عزیز فداکردن!
که این راه قربانی میخواهد. این راه اسماعیلها میخواهد که مخلصانه و مطیعانه سر به سجود در مقابل پروردگارش نهد و بگوید همۀ جانهای عالم به فدای اهل بیت(علیهمالسلام)، همۀ جانهای عالم به فدای زینب کبری(سلاماللهعلیها).
باید بستری فراهم شود برای پذیرایی قدوم نازنین قائم آل محمد(صلیاللهعلیهوآله). و شهدای مدافع حرم زمینهساز این پذیرایی شدند تا با عناصرِ فتنهگر، خبیث و دشمن اهلبیت(علیهمالسلام) در شهرهای ایران نجنگیم.
شهدای مدافع حرم به معنای حقیقی؛ مدافع حرم اهل بیت(علیهمالسلام) و حریم مسلمانان شدند تا بار دیگر خباثت دشمنان دین در پردهای دیگر رقم بخورد.
#مرد_میدان
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI