.
شیرینتر از هندوانهی ابوجهل
✍سمیه غلامرضاپور
کتاب را که دست گرفتم بی وقفه خواندم. ده روز پر از کلنجارِ تصمیم برای جوانی که میخواست در تاریخ اثر بگذارد.عین این ده روز را با هاشم هم قدم شدم. پابه پایش تمام مسیر را دویدم، ترسیدم، عرق ریختم!
در جنگ میان شک و یقین پا پس کشیدم. چاقو دست گرفتن و پرتاب کردنش به سمت کنده را موبه مو مشق کردم. در دست اندازهای خیابانهای اطراف طهران استخوانهایم زیر هیکل نخراشیدهی آن گنده لات درشکه سوار در حد شکستن کش و قوس برداشت. عطر نارنج و اسطوخودوس مهر و عشق را از چای سیلان ترس و شک تشخیص دادم... .
از علیقلی انتقام گرفتم و برای کم کردن روی ترز با خودم قرار گذاشتم بیشتر لیلی و مجنون را بخوانم و دیدم که گاهی هندوانه ابوجهل هم میتواند شیرین تر از عسل باشد و حالا به دنبال پیرمرد ژنده پوشی میگردم که عاقبت خیرم را برایم بازگو کند تا خاطرم از درستی راهی که آمدم، جمع باشد.
دلم میخواهد این گوشه از تاریخ را، مشروطه را، یکبار دیگر بخوانم و آدمها را درست سرجایشان در ذهنم بچینم.
بعد از خواندن کتاب طبق معمول سریعترین دسترسی تاریخیام فضای مجازی بود. رفتم و عکس شخصیتهای واقعی قصه را دوباره دیدم تا تصاویر کتاب در ذهنم ماندگارتر شود.
شیخ فضلالله نوری، مرحوم سلطانآبادی
سردار اسعد دوم(سردار اسعد اول و سوم را هم دیدم)، تقی زاده، خوانین ایل بختیاری و یک عالمه شخصیت جدید از واقعه تاریخی مشروطه! رشته تخصصیام تاریخ نیست اما تاریخ را همه باید بخوانند. بزنگاههای تاریخی قابل تکرار و عبرتآموز است.
#معرفی_کتاب
#قربانی_طهران
#حامد_اشتری
@AFKAREHOWZAVI