eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
725 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
204 ویدیو
17 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
"گل‌گفته‌های سِروتونین‌دار" ✍مرضیه‌رمضان‌قاسم‌بنت‌العلی هفته‌ی گذشته سر درد شدیدی داشتم دلم می‌خواست طی‌الارض می‌کردم تا به خانه برسم. ترافیک شدیدی بود یکی از دوستان را دیدم و از همراهی با او خوشحال شدم؛ دلم می‌خواست هر چه زودتر حرفی بزند تا سِروتونین مغزم بالا رود به وجد و سُرور آیم. بالاخره لب از لب گشود و گفت: الان تو مسیر با خانمی آشنا شدم که مشکل...‌ و ...‌ و...‌ را داشت؛ بعد هم آهی کشید و گفت به نظر من زندگی در این دنیا آب در هاون کوبیدن است یک عمر کار کن و بعد..‌. سر دردم تشدید شد، داشتم سرسام می‌گرفتم ببینید چقدر حرف‌هایش تلخ بود که اصلا دلم نمی‌خواهد برای شما آن شرح‌حال ناامید‌کننده را بنویسم، حتی حال و حوصله‌‌ی پاسخ نقضی دادن هم نداشتم؛ فقط در این افکار بودم که چگونه فضا را تغییر دهم؟! یک آن بیاد گُل‌گفته‌های دایی علیِ مرحومم افتادم و از آنجایی که بچه‌ی حلال‌زاده به دائیش می‌رود گفتم: به قول دائی علیِ خدابیامرزم حرف شاد بزنید. این جمله آبی بود روی آتش، دستش را سمت کیفش بُرد و یک شکلات آناناسی تعارفم کرد روحم شاد شد و شکلات را قربت کردم به روح دائی علی عزیزم. و اما پاسخ حقیر به این دوست گرامی! اینکه تلاش‌ آدمی در دنیا پوچ است یا نیست بستگی به نیت‌ فرد دارد برخی افراد مانند مینی‌بوسی هستند بیست سال می‌دَوَند بعد از بیست سال آهن قراضه می‌شوند چون هر کاری کرده افقی و دنیوی بوده، پیشرفت نداشته بلکه پسرفت داشته است چون عمودی به سمت قرب الهی حرکت نکرده بنابراین عملش گم، پوچ و لغو می‌شود چون همه برای دیگران بوده نه برای خدا برخی هم مانند درخت نارنج بیست سال کار می‌کنند؛ اما تمام تلاش بیست ساله را زیر پا میاندازند و بالا می‌آیند، بعد از این بیست سال این درخت میوه می‌دهد چون هر چه کار کرد زیر خاک مخفی کرد و ریشه‌ی ایمانش را قوی کرد شَته‌های حسد، کینه، بخل، غرور و غضب را سم‌پاشی کرد، از آزار، اذیت دیگران و رنج‌های زندگی به عنوان کود استفاده کرد تا ریشه‌اش قوی و مستحکم‌تر شود. آری قطعا خلقت انسان هدفی دارد و اگر تلاش آدمی در راستای آن هدف نباشد تضییع وقت و بسیار ضرر کرده است، فعالیت زندگی‌اش پوچ و بی‌معنا خواهد شد حتی اگر تحصیلات عالی، میلیاردها دلار سرمایه، ظاهری آراسته و از نظر مردم فردی کاملا موفق تلقی شود. پس هدف فقط خداست و تنها راه قرار گرفتن در مسیر قرب الهی اطاعت از امام معصوم است. یادمان باشد اگر کسی رضایت امام زمان را در حاشیه قرار دهد، زندگی پوچی برای خویش رقم خواهد زد‌. @AFKAREHOWZAVI
«جدال دو قطعه» ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد دیشب تلویزیون را روشن کردم، تا آن موقع شب کسی سمت تلویزیون نرفته‌بود. مسابقه فوتبال بود، کجا با کجا؟ ایران فرهنگی با ایران فرهنگی. یک آن گفتم دوقطعه جدا شده از ایران دارد با هم مسابقه می‌دهند. یکی دورتر جدا شده‌بود مثل امارات، یکی نزدیک‌تر مثل تاجیکستان. تاجیکستانی که هنوز از ایران فرهنگی خود زبان فارسی را به یادگار داشت. تاجیکستانی که هنوز سمرقند و بخارا داشت و اگر من بودم او را با خال هیچ مه‌رویی طاق نمی‌زدم. من کجا و حافظ کجا! این بیت را به نوعی پیش‌گویی حافظ شیرازی می‌دانند. بگذریم... دیشب با خلوص نیت برای برد تاجیکستان دعا کردم. نمی‌دانم اثر داشت یا نه! یعنی نمی‌دانم برد تاجیک‌ها با دعای من بوده یا میلیون‌ها علت دیگر. راستش آرزوی برد آنان برایم فقط یک دلیل داشت، حذف یک مدعی تازه به دوران رسیده از مکیدن چاه‌های نفت، که از قضا کلی هزینه کرده و از قضا کلی بازیکن خارجی را مجاب به تغییر ملیت کرده و از قضا در بازی با ایران کلی لاطائلات بافته‌بود. وقتی بازی تمام شد ناخواسته گفتم: اسمع، اسمع اماراتی! ◽◽◽◽◽ منهای تمام کری‌ها در فوتبال و منهای تمام مرزها، آ‌ن‌چه واقعیت است، ملت‌‌ها هستند. قطعا بزرگ‌ترین سرمایه یک کشور همین مردم‌اند، جوانان‌اند که با هیچ پولی به دست نمی‌آیند. چه ذخایر نفتی مشترک داشته‌باشی و چه معدن طلا. مردمان یک کشور، همه هویت برجای مانده از تمام گذشته خود است که حالا نوبت درخشش او رسیده. مردم ایران اما گران‌بها‌ترین سرمایه تمدنی ایران کهن است. سرمایه‌ای که گاه خودش فراموش می‌کند و گاه مسئولین فراموش می‌کنند چه دارند. آن‌چه از حضور مردم در چشم تیزبین جهان رخ نشان می‌دهد، معادلات را به نفع یا ضرر مردم تغییر می‌دهد. حضور مردم هیچ کنشی نداشته باشد، حداقل خیلی از دشمنان را از خواب می‌پراند. این حضور همه‌جایی است. این حضور گاهی پای صندوق رأی خودش را نشان می‌دهد. @AFKAREHOWZAVI
. نخِ انتخابنجمه صالحی در ایام کودکی بادبادک‌های رنگی با گوشواره‌های بلند کاغذی درست می‌کردیم و آن را در آسمان آبی به پرواز در می‌آوردیم. خیلی سعی می‌کردیم با هدایت درست نخ بادبادک را کنترل کنیم تا از دست‌مان در نرود. به نظرم متن‌ها هم شبیه بادبادک‌های رنگی کودکی‌مان هستند، هر نویسنده‌ای مشخص می‌‌کند که بادبادکش کی و کجا به هوا برود و در آسمان واژه‌ها به پرواز در آید و اوج بگیرد! انتخاب موضوعِ خوب و انتخاب درست واژه‌ها مانند در دست داشتن نخ بادبادک است و متن را از به حاشیه رفتن نجات می‌دهد. این روزها متن‌های پیشا تبلیغاتی و انتخاباتی زیادی بین گروه‌ها و کانال‌ها رد و بدل می‌شود و گاهی استفاده از واژه‌های نادرست کار را به جدل، مشاجره و کدورت می‌رساند. کاش در انتخاب واژه‌ها بیشتر دقت شود! گاهی کلمات مثل سنگ ریزه‌ای پرتاب می‌شوند اما اثری عمیق می‌گذارند. نکند بعد از انتخابات به‌خاطر شدت جراحت کلام‌مان، دوستی، اطرافمان نباشد! یادمان باشد ملاک شاخص است نه اشخاص! به امید اینکه بهترین انتخاب‌ها رقم بخورد. @AFKAREHOWZAVI
🔰انجمن علمی پژوهشی مهدویت معاونت پژوهش جامعه الزهرا سلام الله علیها برگزار می کند. 🔆 کارگاه تخصصی «یادداشت نویسی» ❇️ با حضور استاد سرکار خانم نجمه صالحی (دبیر انجمن علمی پژوهشی تاریخ) (فقط به صورت حضوری) 💎مهلت ثبت نام: 9بهمن ماه ۱۴۰۲ لینک ثبت نام: http://forms.jz.ac.ir/f_25/ 🔆 توجه: به افرادی که در پایان دوره یک یادداشت بنویسند، گواهی اعطا میشود. 🕕 تاریخ برگزاری : سه شنبه 10 و 17 بهمن ماه، ساعت10 🔆مکان: ساختمان کتابخانه، طبقه سوم 🌐کانال معاونت پژوهش 🆔https://eitaa.com/jz260ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«رهزنان مردم‌سالاری دینی» ✍محدثه زندی رای نمی‌دهم زیرا احساس می‌کنم رای من تاثیری ندارد، چون تورم و گرانی مهار نشده است، به صندوق رای نه می‌گویم چرا که مجلس به مسئله حجاب و عفاف توجه بایسته نکرده است و یا به این دلیل که با تأیید صلاحیت‌ها مخالف هستم ... همان ‌طور که ملاحظه شد، همیشه نزدیک انتخابات، طرح شبهاتی باعث می‌شود قشری از مردم نسبت به حضور در انتخابات دلسرد شده و با فاصله گرفتن مردم از صندوق رای، مردم‌سالاری در ایران تضعیف شود ؛ و در مقابل عده‌ای در تلاش هستند با پاسخ به شبهات مانع از این آسیب شوند، اما در پاسخ به این شبهات توجه به چند نکته لازم است . 1. تربیت 2500 ساله شاهنشاهی رژیم پهلوی وقتی می‌خواست برای خود مشروعیتی کسب کند و اربابانش را راضی نگاه دارد ، خود را به هخامنشیان و 2500 سال تاریخ استکباریِ سلطنت منتسب ‌کرده و به اینکه بازمانده‌ی دوران شاهنشاهی است افتخار می‌کرد ، و دوستداران این رژیم منحوس نیز همین خط را دنبال می‌کردند ؛ در حالیکه افتخار به 2500 سال نظام شاهنشاهی یعنی افتخار به 2500 سال بندگی و بردگی انسان ، که خداوند آن‌ را آزاد آفریده است ، فخر به 2500 سال سرسپردگی مردم به کسانی که هیچ حجتی برای سلطنت بر آنها ندارند ، یعنی افتخار به 2500 سال تضعیف مردم و ضدیت با مردم‌سالاری ، 2500 سال خفقان در ذیل عناوین مقدس ِ فرزندِ خدا یا ژن پادشاهی، و مباهات به بیش از دو هزاره ظلم و استکبار و تجاوز به حقوق حقه انسان‌ها ؛ انتخاب و اختیار. به تخت جمشید می‌نازند بدون آنکه از فغان کسانی بگویند که برای ساخت آن، مورد استعمار قرار گرفته‌اند گرچه تخت جمشید از این لحاظ که نماد هنر و فن ِ پیشرفته‌ی ایران است، باعث افتخار است، اما این هنر همان مردم مستضعف مظلوم بوده است نه هنر شاهان ؛ و همان ‌ قدر که این آثار نشان ‌دهنده ‌ی قدرت و مهارت ایرانیان بوده ، همان ‌ قدر نشانه استعمار و استبداد و بی رحمی شاهان نیز بوده است. با طلوع انقلاب اسلامی، پایان نظام 2500 ساله شاهنشاهی اعلام شد و شعار جمهوری یا همان مردم‌سالاری بر زبان‌ها افتاد اما کار به این سادگی نبود؛ تاثیر تربیت 2500 ساله شاهنشاهی، با‌وجود دم مسیحایی امام در عمق جان مردم ریشه گرفته بود. بعد از انقلاب و با آمدن شعار مردم‌سالاری ، برخی گمان کردند مردم‌سالاری یعنی اگر در این 2500 سال مردم کار می‌کردند و شاهان و سردمدران بهره می ‌بردند ، الان وقت آن رسیده مسئولین و سردمداران و حاکمان، کار کنند و مردم در رفاه مطلق از نتیجه فعالیت آنان بهره ببرند ! متاسفانه مردم‌سالاری دینی با اینکه یکی از سه رکن مهم انقلاب (مردم ، رهبر و مکتب ) بود اما به درستی تبیین و آموزش داده نشد. در گذشته شاهان و سروران، به تنهایی بدون ذره‌ای اهمیت به مردم ، در مورد مردم و سرنوشت کشور تصمیم می‌گرفتند ، و آن را بدون موافقت و حضور واقعی مردم اجرا می‌کردند و نتیجه آن طبیعتا گریبان‌گیر همه مردم می‌شد . اما مردم در درون خودشان احساس سرزنش یا مسئولیتی نمی‌کردند ، و همه‌ی مسئولیت‌ها و نقدها (یا حداقل بخش عمده و مستقیم آن) متوجه حکومت بود و مردم در تصمیم‌گیری ‌ دخالت نداشتند، پس به تبع اگر انگشت انتقادی وجود داشت به سمت حکام بود و مسئولیتی متوجه مردم نبود.( البته این نافی مسئولیت مردم برای انقلاب کردن در قبال چنین ظلمی نیست ). در واقع حکومت‌های طاغوتی مردم را همچون کودکانی نابالغ بار می‌آورند که باری ‌ به ‌ هر ‌جهت زندگی کرده ، والدین برایشان تصمیم می‌گیرند و آنها هیچ انتخابی در زندگی ندا شته، و مقصر ِ آنچه در زندگی‌شان اتفاق می‌افتد را والدین می‌دانند، و هیچ احساس مسئولیتی نمی‌کنند؛ ضمن اینکه این رفتار والدین راه بهانه ‌جویی آنها را برای هر تنبلی، رشد نکردن و .. باز می‌گذارد ؛ و این بلایی است که 2500 سال تربیت شاهنشاهی، بر سر مردم کشور ما آورده است. مردم ما تقریبا ناخواسته و نادانسته گرفتار تربیت 2500 ساله شدند. تربیتی که باعث شده مردم با مسئولیت ‌ ها و حقوق خود آشنا نباشند و از سوی دیگر سهم خود در حل مسائل کشور را نشناخته و بار مسئولیت را به ‌طور کامل برنداشته و همه مسئولیت را تنها متوجه حکومت بداند. گرچه امام خمینی با آن دم مسیحایی‌اش، از همان ابتدای نهضت پرچم مردم‌سالاری دینی را بلند و به معنای واقعی کلمه مردم را به میدان کشید و به آنها مسئولیت داد، و جانشین برحق او امام خامنه‌ای به تأسی از ایشان زمینه‌ساز رشد مردم و تقویت مردم‌سالاری بوده‌اند ، اما این تربیت نزدیک به 50 ساله نیاز به تدوام بس طولانی دارد تا به اهداف مردم‌سالاری ‌دست پیدا کند و این مهم بدون خواست و حضور خود مردم ممکن نیست. .... @AFKAREHOWZAVI
تحت تعقیب ترین‌ مرد(شب نگاری) ✍طیبه فرید شناسنامه دیگر به هیچ دردش نمی خورَد!برادرم محمد را می گویم.عرب ها به میهمان می گویند ضیف!اولش به او می گفتند محمد دیاب المصری. وقتی که جوان زیست شناسی بود که تئاتر خیابانی اجرا می کرد.بعدها که حماسی شد وقتی تحت تعقیب صهیونیست های آدمخوار قرار گرفت ،فلسطینی ها به او گفتند محمد ضیف.تعبیر میهمان برای مردی که در اردوگاه خان یونس به دنیا آمده و همسر جوان و دو فرزندش را در بمباران از دست داده و با دعای مردم فلسطین از اسارت صهیونیست ها فرار کرده ،تعبیر به جائیست. واقعا به او چه می شد گفت.آواره؟آدمی که جایش توی قلب آدم هاست آواره نیست میهمان است.حبیب خداست.محمد ذخیره بود برای این روزها وقتی نقشه را در گمنامی کشید و صبح شنبه هفت اکتبر کیف اسراییلی ها را کور کرد. قصه او یاد آور داستان موساست.موسی هم ضیف بود ،آواره‌طریق القدس.البته میان قوم موسی و قوم محمد تومنی صنار توفیر است.اما شک ندارم که خدای موسی رسالت نجات مومنین را به دست محمد سپرده. قیام هفت اکتبر بت شکنی بود.معجزه رسالت معاصری که خدا بر گُرده این مرد بی شناسنامه گذاشت.اینروزها صهیونیست ها که نُه بار در ترور محمد ضیف رفوزه شدند دست به ترور شخصیتی او می زنند.محمدی که حاج قاسم ما درباره اش گفته بود ضیف شهید زنده است! شهید زنده ی بی شناسنامه. @AFKAREHOWZAVI
🔺دوگانه مستوریت و خودافشاگری در عصر شهرت (بخش اول) ✍ حوریه بزرگی 🔸 ما وارد عصر شهرت شده‌ایم. این را می‌توان از شکل گرفتن دغدغه عمومی برای دیده شدن فهمید. دیده شدن و شهرت می‌تواند برای صاحبش قدرت و ثروت بیاورد، از همین رو امروزه بخش قابل توجهی از مردم به دنبال کشف راه‌هایی هستند که دیده شوند و بتوانند از رهگذر معروف شدن به نان و نوایی برسند. 🔸در این میان شبکه‌های اجتماعی و فضای سایبر امکان‌های ویژه‌ای برای همگان فراهم کرده است تا شانس دیده شدن خود را بیازمایند. از همین روست که ما از عصر ستاره‌های سینمایی عبور کرده ایم و با خرده سلبریتی‌های ده دقیقه‌ای روبه‌روییم. در عصر شهرت لازم نیست شما برای معروفیت شایستگی یا مهارت خاصی داشته باشید، بلکه می‌توانی با یک کلیپ ده دقیقه‌ای که برخوردار از «اصول دیده شدن رسانه‌ای» باشد به شهرت برسی. 🔸ساختار شبکه‌های اجتماعی بر افشاگری و آشکارگی استوار است و مستوریت، حریم نگه داشتن و گمنامی مفاهیمی غریب و بی مشتری هستند. تو به میزانی که به قانون طلایی خودافشاگریِ همه‌جانبه وفادار باشی بیشتر می‌توانی توجه‌ها را به سوی خود جلب کنی. زنان سلبریتی در سر این طیف قرار دارند، چرا که امر جنسی همواره با سطحی از مستوریت و نهفتگی همراه است و، چون آشکار شود بیشترین توجه‌ها را به دنبال خواهد داشت، این موضوع در کشور‌هایی که بافت فرهنگی دینی دارند، از شدت بیشتری برخوردار است. 🔸 زن در فرهنگ اسلامی ـ ایرانی با حیا، عفت و پوشش گره خورده است و زنان سلبریتی به عنوان وفادارترین‌ها به فرهنگ شهرت، در طی این سال‌ها بیشترین تأثیر را در تغییر مرز‌های کنشگری جنسی زنان ایرانی داشته‌اند. ارائه خودِ عاطفی در قالب روابط صمیمی و آزاد با همکاران و طرفدارانشان مرحله نخست خودافشاگری بوده است. سلبریتی به حکم سلبریتی بودنش اجازه دارد با همگان ارتباط صمیمانه و نزدیک برقرار کند و این رفتارش به سبب آنکه در بستر فرهنگ شهرت و با پوششی جذاب اتفاق می‌افتد، کمتر معنای قبیحی از آن دریافت می‌شود و می‌تواند با ایجاد هژمونی لذت، تلخی بر هم زدن امر خصوصی و عمومی را به شیرینی بدل کند. در گام‌های بعدی ارائه خودِ جنسی به کمک خودِ عاطفی می‌آید. 🔸خودافشاگری جنسی در تاریخ شهرت از اهرم‌های پرقدرت دیده شدن بوده و همچنان است. در عصر رسانه‌های مدرن، مدونا آغازگر این مسیر بوده است. پیشتر از او برای اولین بار زنان ایتالیایی در قرن چهاردهم در بداهه نمایش‌ها که نوعی تئاتر خیابانی بود، به انجام حرکات اروتیک پرداختند و قبح این گونه اعمال و اختصاصی بودنش برای روسپی‌ها و کنیزان را به مدح و عملی هنرمندانه بدل کردند. فرهنگ شهرت، در ایران نیز فرهنگی زنده و پویاست و آنچه تاکنون گفته شد، در دوره‌های مختلف حضور ستارگان سینمایی از دهه ۷۰ تا بلاگر‌ها و خرده سلبریتی‌های اینترنتی در سال‌های اخیر قابل پیگیری و تطبیق است. 🔸حال این سؤال مهم مطرح می‌شود که فرهنگی که با خودافشاگری و محو مرز میان زندگی شخصی و حضور عمومی گره خورده است، مواجهه‌اش با حجاب چگونه است؟ ما از یکسو با اصول دینی و فلسفه حجاب روبه‌روییم که از عدم جذابیت و خودجلوه‌گری می‌گوید و از سوی دیگر با عصر شبکه‌های اجتماعی و شهرت که همگان را به خودبرندسازی و دیده شدن فرامی‌خواند. 🔸بررسی نوع کنشگری زنان سلبریتی اعم از سلبریتی‌های سنتی که غالباً زنان بازیگر سینمایی هستند و سلبریتی‌های اینترنتی اعم از حجاب استایل‌ها و اینفلوئنسر‌ها تا واینر‌ها (بلاگر طنز) حاکی از آن است که خودآگاه یا ناخودآگاه اینان وفادار به اصول دیده شدن رسانه‌ای هستند؛ اصولی که در فرایندی نرم و کاملاً ذهنی و شناختی کنشگر فعال و هوادارانش را به سمت سبک خاصی از نگرش، گرایش و کنش سوق می‌دهد، باورمندان و علاقه‌مندان به این سبک زندگی در فرایندی تدریجی حساسیت ارزشی‌شان نسبت به مفاهیمی، چون حیا، خویشتنداری جنسی، پوشش، جلوه‌گری و... تغییر یافته و نظام معنایی جدیدی برساخت می‌شود. @AFKAREHOWZAVI
«اجاره نشین خیابان الامین» 🖌س.غلامرضاپور چند خط اول را که خواندم برگشتم دوباره به صفحه شناسنامه ی کتاب... چاپ هشتم ؟ آنهم با این قلم ؟ قلمش و پیوستگی خطوطش را دوست نداشتم. انگار نویسنده یک‌ریز توضیح می‌داد. اما عنوان کتاب برایم جالب بود . اجاره نشین خیابان الامین برخلاف عادت همیشگی که کتابهای زیر دویست صفحه را یکی دو روزه تمام می‌کردم؛ این کتاب را با روزی چند صفحه شروع کردم. نمی‌خواستم کتاب خسته‌ام کند. کم‌کم کش و قوس‌های کلام آقا جمال و لوتی منشی مرامش مرا جذب کرد. انگار دوست داشتم کتاب را آرام‌تر بخوانم تا عمق ماجرا را بیشتر درک کنم . هر چه از التهاب کف خیابانهای سوریه می‌گفت بیشتر یاد آشوب‌های خیابانی پاییز چهارصد و یک خودمان می‌افتادم. این تاریخ انگار دست بردار نیست. هرچقدر خواست خودش را در سوریه عریان‌تر از همیشه نشان‌مان بدهد ولی باز انگار عده‌ای چشم و گوش‌شان را بسته بودند و فقط بو می‌کشیدند‌. هرچه بوی اعتراض می‌داد به مذاقشان خوش می‌آمد.مذاق‌شان را هم از قبل تعیین کرده بودند. همان‌ها که مرغ همسایه‌شان همیشه غاز .. غاز که نه ... همیشه شاهین بوده حتی اگر کلاغ را رنگ کرده باشند و جای شاهین بهشان انداخته باشند . انگار تاریخ این بار بدجوری سرِ عبرت آموزی داشت . حالا که آقا جمال فکر می‌کرد کل جنگ سوریه را خدا راه انداخته تا حالی جمال قلدر بکند که یک من ماست چقدر کره دارد، چرا من فکر نکنم که انگار جنگ سوریه راه افتاده تا بقول حاج قاسم "حرم ایران" حفظ شود؟ تا بعضی‌ها حواس‌شان را جمع کنند که نانشان را سر سفره‌ی کدام همسایه چرب می‌کنند و دوزاریشان جا بیفتد که نیمه های شب لبخند ژکوند وسط خواب‌شان را مدیون شب بیداری‌های چه کسانی هستند. آقا جمال چیزهایی دیده بود که حتی تصورش هم برای ما سخت است. کتاب زبان تعریفی دارد.انگار واقعا جلوی جمال فیض اللهی نشسته‌ای و او دارد خاطراتش را موبه‌مو برایت تعریف می‌کند به همین سبکی و روانی. ماجرای ایزدی‌های آن روستا نفس را در سینه‌ات حبس می‌کند. یک آن صدای رعب و وحشت در سرت می‌پیچد. در با لگد بازمی‌شود و چند مرد کریه المنظر وارد حیاط خانه می‌شوند. دخترها از ترس پشت مادرشان پنهان شده‌اند. پدر درخانه نیست. صدای خنده‌ی وحشیانه‌ی نامردها با صدای گریه‌ی دخترها درهم می‌آمیزد. سرم را تکان می‌دهم تا این افکار از ذهنم بیرون بریزد. بچه‌ها کنارم آرام نشسته‌اند و دارند مشقهایشان را می‌نویسند. تا کتاب تمام می‌شود زنده بمانم خوب است. امنیت واژه‌ی خز شده‌ای است اگر ندانی بهای آن را چه کسانی می‌پردازند. @AFKAREHOWZAVI
«کهکشان نیستی» ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد در هیاهوی زمان و مکان در جوششی از جنس هستی، به کتابی برمی‌خوری به نام کهکشان نیستی. کهکشان نیستی، داستان‌واره‌ای از زندگانی سیدعلی قاضی‌طباطبایی است که با بیانی شیوا خواننده را با ایشان آشنا می‌کند. داستانی که ناقلان زیادی از خانواده، همسر، شاگردان ایشان و... دارد. شاید نگاه اول، مجاب نشوی که کتاب را ورق بزنی و یا شاید تعداد صفحات کتاب تو را بترساند. اما کمی که تورق می‌کنی، نوری از جنس سیدعلی قاضی از کتاب بر چشمانت می‌تابد. دیگر نمی‌توانی رهایش کنی. اصلاً گم می‌شوی در کوچه‌های تبریز و با سیدعلی راهی نجف می‌شوی. همراه او و رخشنده پشت دیوار نجف اجازه ورود می‌گیری و وارد کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر می‌شوی. از شارع‌الرسول به سمت حرم می‌روی و برای ورود به خانه پدری اذن ورود می‌گیری. در التهاب اذنِ پدر از تبریز مانند سیدعلی می‌سوزی. خداخدا می‌کنی پدر اجازه اقامت دهد. در خلسه لازمان هم‌پای شاگردان سید، پای درس می‌نشینی و از محضر استاد تلمذ می‌کنی. صبح برای دوگانه وارد حرم می‌شوی، دستت را به انگورهای حرم حلقه می‌کنی و شهد گوارای ولایت را در کام می‌ریزی. گاهی با درشکه خودت را به سید می‌رسانی و در مسجد سهله مشغول عبادت می‌شوی. صدای گریه سید خواب تو را برهم می‌زند، می‌ترسی جا بمانی و به کوفه نرسی. اما سحرهای وادی‌السلام حلاوت دیگری دارد. عالم انگار محو تماشای طلوع آفتاب وادی‌السلام است. انگار با سید کنار انبیای الهی نشسته‌‌ای و محو در عظمت اراده خدا در حرکت روزها و شب‌هایی. دلت می‌خواهد پشت در وادی‌السلام نفَسِ الهی‌ سید بر روحت بوزد. همان‌گونه که بر قَسّام وزید. تو نیز سرِساعت برای عبادت بیدار شوی. دلت می‌خواهد دل محکم کنی از رزقی که خدا وعده کرده، بروی و دلت قرص باشد از حکمت و رحمت خدا. کتاب را ورق می‌زنی در کوچه‌های نجف قدم می‌زنی، اصلاً نجفی می‌شوی. دلت می‌خواهد گَرد شهر برتنت بنشیند. آه، ای شهر دوست داشتنی کوچه‌پس‌کوچه‌های عطرآگین ای مرور تمام خاطره‌ها چون دهین ابوعلی شیرین می‌خواهی گوشه‌ای از حرم، زغال بفروشی و یکباره با امیرالمؤمنین(ع) انس بگیری. یا شبیه شاگرد قاضی‌طباطبایی پتک بر آهن تفتیده بکوبی، شاید بتوانی هوای نفس را بکوبی تا رام شود. داستان آیت‌الله قاضی‌طباطبایی حرکت از خود به سمت خداست. در میانه راه باید نفس را قربان کنی. وقتی وصف محب امام‌علی(ع) تو را بی‌تاب می‌کند. خود مولا چه برسر دلت می‌آورد؟! سنگ، دُر می‌شود در این وادی صاحبان جواهرند همه واژه‌درواژه با امین‌الله زائران تو شاعرند همه کهکشان نیستی کتابی‌است که تو را از این عادات روزمرگی می‌کَند و وصل یک دریای بی‌کرانه می‌کند. دلت می‌خواهد واژه‌ها تمام نشود و تو باز از دریای ولایت بنوشی؛ دریایی که آبش چون آب شط، شیرین است. دلت را به امام بسپار و بگو: زخمی‌ام التیام می‌خواهم التیام از امام می‌خواهم السلامُ علیک یا ساقی من علیک‌السلام می‌خواهم* اشعار متن: سیدحمیدرضا برقعی @AFKAREHOWZAVI
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
«رهزنان مردم‌سالاری دینی» ✍محدثه زندی #قسمت_اول رای نمی‌دهم زیرا احساس می‌کنم رای من تاثیری ندار
«رهزنان مردم‌سالاری دینی» ✍محدثه زندی 2. دموکراسی رقیب مردم سالاری دینی دموکراسی که مفهومی غربی و مدعی دخالت مردم در حکوم ت است ، رقیب یا بهتر بگوییم سنگ راه مردم ‌ سالاری دینی است . افرادی به اسم دموکراسی به مفهوم مردم‌سالاری در جمهوری اسلامی حمله کرده ‌اند ، چه مردم‌سالاری در ایران یک مردم‌سالاری دینی است نه دموکراسی ، و دقیقا به همین علت است که با وجود آ نکه مردم‌سالاری ایران از متن دین اسلام برخاسته، با صفت دینی مزین می‌شود تا به طور کامل از دموکراسی غربی متمایز شود ؛ و در این یادداشت هم منظور از مردم‌سالاری ، همان مردم‌سالاری دینی است. دموکراسی غربی اراده همه ی مردم در حک م رانی را دخیل می ‌ داند ، و معتقد است باید به رای و نظر مردم احترام گذاشت حتی اگر بخواهند با سر به ته دره بروند! ظاهر دموکراسی غربی این است که هر چه مردم بخوا هند همان است، اما باطن آن چیز دیگری است. برای شناخت باطن دموکراسی غربی باید پرسید خواست‌‌ و میل مردم در کجا شکل می ‌ گیرد ؟ حقیقت آن است که خواست مردم ، توسط محیط جهت‌دهی می‌شود و در دنیای غرب آنچه به ذهن مردم جهت می ‌ دهد ، رسانه است و ارباب رسانه کیست غیر از کارتل ‌ ها و سرمایه ‌ دار ان و زورگویان بی تقوایی که فقط به فکر منافع خود هستند ؟ اما در مردم ‌ سالاری دینی رهبری دینی ، در درجه اول انبیاء و اولیای معصوم هستند و در درجه دوم ولی ‌فقیه که منافع مادی و معنوی مردم را در نظر می ‌گیرد است ، که جهت ‌ دهنده ی خواست و میل مردم است. به بیان دیگر خواست و میل مردم لاجرم از بیرون جهت ‌دهی می‌شود ، دین افسار این خواست را رها نکرده که در دست طاغوت یان بیفتد، بلکه با تنفیذ رهبر الهی این میل و خواست را به سمت منافع مادی و معن و ی، یا به عبارت دیگر ، حیات طیبه، هدایت می کند . ضمن آنکه در دموکراسی، جهت ‌دهی میل مردم بر اساس تحمیق و در تاریکی ِ جهل نگه ‌ داشتن ِ مردم است. دموکراسی با حیله و نیرنگ ، و غلط را درست ‌ جلوه ‌ دادن ، خواست مردم را در جهت حفظ منافع قدرتمندان و سرمایه‌داران شکل می‌دهد ؛ اما در مردم‌سالاری دینی میل مردم بر اساس آگاهی ‌ بخشی و تبیین هدایت می‌شود و راه به مردم نشان داده می‌شود و در نهایت انتخاب با مردم است. دین نه ‌ تنها هدایتگر میل مردم به سمت کمال است بلکه ضامن مردم ‌ سالاری نیز ه ست ؛ و این معنا در بطن ولایت فقیه نهفته است. چه کسی می ‌ تواند از آ راء و خواست مردم محافظت کند جز کسی که با خصوصیت " تقوا " ، منافع مادی و معنوی مردم و جامعه را بر منافع خود و حکام ترجیح ‌دهد؟ اما غرب و غربزده ، به اسم دموکراسی ، این رهبری و جهت ‌دهی خواست ملت را انکار کرده و آن را مخالف آزادی می‌دانند ، اما هیچ نمی‌گوید که در دنیای ِ آنها کسانی ذهن مردم را جهت می‌دهند که نه ‌ تنها هیچ شایستگی و حقی برای این امر ندارند ، بلکه دموکراسی را ابزاری برای رسیدن به منافع شخصی و طبقاتی خود قرار داده‌اند. .... @AFKAREHOWZAVI
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
«رهزنان مردم‌سالاری دینی» ✍محدثه زندی #قسمت_دوم 2. دموکراسی رقیب مردم سالاری دینی دموکراسی که مف
«رهزنان مردم‌سالاری دینی» ✍محدثه زندی 3. نارضایتی داخلی مورد دیگر، موج سواری روباه ‌صفتان بر مشکلات داخلی است که با ترفندهایی، مردم را از گرفتن حق انتخاب و انجام مسئولیت‌های اجتماعی شان باز می‌دارند . این مورد که بیشتر به اوضاع اقتصادی و معیشت مردم باز می‌گردد ، از دو منظر قابل بررسی است؛ یکی تقلیل خواست ‌ها و آرمان‌های مردم به خواست‌های مادی و دیگری تحلیل سیره انبیاء و اولیای گرامی. ایران عزیز ما در زمانی طولانی دچار مشکلات اقتصادی بوده و همین امر بهانه‌ای شد تا آرمان ‌ خواهی در تقابل دروغین با معیشت قرار بگیرد. با این توضیح که شهید مطهری در کتاب انسان و ایمان، تمایز بین انسان و حیوان را " بینش ‌ها " و " گرایش‌های متعالی " انسان می‌داند . گرایش‌هایی که از حد شکم و مادیات می‌گذرد و سر بر آستان انسانیت و الوهیت می‌گذارد . چگونه ممکن است انسانی با این تعریف دفاع از مظلوم و سد ظالم را مغایر با معیشت بداند؟ چگونه ممکن است انسانی که انقلاب اسلامی آن را باز تعریف کرده ، مسئولیت‌های اجتماعی خود را مشروط به معیشت کند؟ درست است که اقتصاد قوی و معیشت مناسب حق مردم و یکی از اهداف انقلاب بوده است و باید مسئولین امر در این مورد پاسخگو باشند ، اما یکی از اهداف است ، نه همه‌ی آن. چطور ممکن است همچون شیطان اعورانه به انسان نگریست و او را فقط در مادیات خلاصه کرد و دیگر نیازهایش را نادیده گرفت. در طول سالیان درگیری با مشکلات اقتصادی و لجن‌ ‌ پراکنی بیگانگان در رسانه، به ‌ اشتباه ، توسط برخی از روی عمد و برخی به طور سهو ی، همه چیز به معیشت و اقتصاد پیوند زده شد، حتی انجام مسئولیت‌های اجتماعی مثل انتخابات! اما از این نکته که بگذریم ، باور داریم که امروزه مردم نه ‌ تنها از معیشت تنگ ، از بی‌عدالتی ، از ژن‌ برترپنداری ، آقازادگی ، نادیده ‌ گرفته شدن ِ برخی مطالبتشان و مسائل برحق دیگ ر ناراضی هستند، و تحریم انتخابات را، تحت القای برخی ، یکی از راه های اعتراض خود به این امر تصور می ‌ کنند ؛ آن هم در زمانی که منطقه غرب آسیا در التهاب درگیری مقاومت با دشمن استعمارگر است. شاید برخی اقشار در مقابل این سخن ، اشکال کنندکه همیشه به بهانه دشمن مردم را به پای صندوق کشیده و سپس به آنها بی‌محلی کرده‌اند. از درست و غلط بودن این ادعاها که بگذریم، باید گفت: آری! تا ایران، ایران است و تا در این منطقه است و تا فرهنگ‌‌های طمع‌کار هستند، چشم طمع آنها به ایران خواهد بود و ایران دشمن خواهد داشت . تنها راه یا بردن ایران از این منطقه به جغرافیای دیگر است یا قوی شدن و یکی از پایه‌های قوی شدن ایران ، حضور پر رنگ مردم در صحنه‌های مختلف است. .... @AFKAREHOWZAVI