eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
735 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
205 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
«امام تحول‌های عظیم» ✍آمنه عسکری منفرد انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (رحمه‌الله علیه) انفجار نور بود و همچون معجزه‌ای، زمینه‌ساز ظهور عقلانیت و توحید در دوران جاهلیت ثانی گشت و چون یک موجود کاملاً زنده در جهان معاصر است؛ تفکرش، اهدافش، مبارزات و موضع‌گیری‌هایش زنده‌است. انقلاب یک حقیقت و موجود زنده است؛ که تولّد دارد، رشد دارد، قِوام دارد و عمر طولانی دارد در صورتی؛ و بیماری دارد، مرگ دارد، نابودی دارد، در صورت دیگری؛ مثل هر موجود زنده‌ٔ دیگری. انقلاب چون موجودِ زنده است، پس افزایش دارد، رشد دارد، قِوام‌یافتگی و کمال‌یافتگی برای آن وجود دارد.  قرآن کریم می‌فرماید: «وَمَثَلُهُم فِی‌الاِنجیلِ کَزَرعٍ اَخرَجَ شَطئَه فَئازَرَه فَاستَغلَظَ فَاستَویّْ عَلیّْ سوقِه: مَثَل اصحاب پیغمبر، جامعه‌اسلامی -یعنی همان انقلابیّون- مثل یک گیاهی است که از زمین سر می‌زند، خودش را نشان می‌دهد، بعد به‌تدریج رشد می‌کند،  ساقه‌ی آن محکم می‌شود، به‌تدریج قد می‌کشد و تبدیل می‌شود به یک موجودِ مستقرِّ بابرکتِ شگفت‌انگیز؛ برای خود آن‌کسی که این گیاه را بر زمین نشانده، شگفت‌آور است، دشمن را هم به خشم می‌آورد؛ انقلاب این‌شکل است؛ روزبه‌روز می‌تواند رشد و تکامل پیدا بکند.» (بیانات رهبر انقلاب، ۱۹ بهمن ۸۶) امام خمینی (رحمه‌الله علیه)، امام تحول‌های عظیم بود. او معنای حقیقی «ما می‌توانیم» را در رگ و ریشه و خون ملت ایران جاری ساخت و با هویت‌بخشی به امت اسلامی، ملت را از دوره‌ی انفعال، ضعف و بی‌تحرکی به کنشگری و اثرگذاری تبدیل کرد. امام روح‌الله با دمیدن روح خودباوری و نفیِ از خودبیگانگی، زمینه‌های بازگشت به «مَنِ اسلامی» را در میان امت اسلام فراهم ساخت و با وامداری از دو عامل ایمان و امید، تحول‌های عظیم را در سطح کشور، در سطح امت و در سطح جهان برای طول تاریخ به وجود آورد. امام روح‌الله نگاهِ حداقلی به دین را برنتافت، پس چون پیامبران الهی، اسلام را برای همه‌ی عرصه‌های زندگی بشر در طول تاریخ می‌خواست. او امامِ تاریخ اسلام و امامِ تحولات عظیمِ تاریخی بود و سرمایه‌ای که برای کشور و ملت ذخیره کرد، یک سرمایه‌ی تاریخی، حیاتی و ارزشمند است و آن استقلال سیاسی، شناخت هویت ملی، عزت ملی، خودباوری ملی و فرهنگی، ایمان عمیق و شجاعت است که در سال‌های اخیر به تحقق عملیِ شعار «ما می‌توانیم» در صحنه‌های گوناگون علمی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی منجر شده است. هدف امام خمینی (رحمةالله علیه) از انقلاب اسلامی، احیای تفکر دینی بود و امروز دشمنان انقلاب با تفکر ناب وصحیح  اسلام مخالفند و به آن حمله می‌کنند. اینک مکتب فکرى انقلاب اسلامى، چارچوبى مطلوب براى تثبیت و تحکیم پایه‌هاى ارزشى آینده‌ی جـامـعـه‌ی اسـلامـى دارد؛ چرا‌ که درصدد زمینه سازىِ تجدید حیاتِ عظمت تمدن جهان شمول اسلامى است و از این نگاه، آینده‌ی انقلاب اسلامى بازسازى تمدن فراموش‌شده‌ی اسلامى در جهان امروز خواهد بود. مـقـصـد کـاروان انـقـلاب اسـلامـى تـحـولات عـمـیـق فـکـرى در مـسـائلى چـون هویت‌یابى، استقلال‌طلبى، مدیریت، سیاست، فرهنگ، اخلاق، شناخت و ترویج ارزش‌هاى اسلامى و ایجاد تحول روحى در سطح فرد و اجتماع است. نگاه آینده‌ی انقلاب را باید در پیام انقلاب اسـلامـى در احـیـاى دیـن مدارى و تفکر اسلامى در سطح جهان جستجو کرد. @AFKAREHOWZAVI
نفس تازه ی بهاری .... ✍ الهام امامی فر وقتی تقویم زندگیم را ورق می‌زنم یاد ایام دانش آموزیم می‌افتم که در وسط زمستان سرد انگار نفس تازه بهاری به سرزمینم آمده بود در آن ایام‌ها معلمان دانش آموزان در تکاپوی خاصی بودند انگار حرف از جشن بزرگی در میان بود کلاس درسمان را با نوارهای رنگی و پرچم‌های کوچک و عکس‌های زیبا تزیین می‌کردیم. اما این جشن چه بود،که همه را به تکاپو درآورده بود معلمان مدام از این روزها حرف می‌زد و ما را با خود به آن ایام می‌برد معلم می‌گفت: «یادش بخیر روزهای آن زمان و مردان و زنان و کودکان همه در کنار هم ایستاده بودند روی خواسته خود پافشاری می‌کردند در خیابان‌ها گلوله بود که به طرف مردم شلیک می‌شد ، مردم از گلوله نمی‌ترسیدند و خودشان را برای هر اتفاقی آماده کرده بودند نه با بستن فرودگاه‌ها از بازگشت امام خمینی جلوگیری کرد و نه کشتارها از به خیابان آمدن مردم ، بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد در حدود ساعت ۲۷ : ۹ روز ۱۲ بهمن ماه و سال ۵۷ هواپیمایی حامل امام خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست امام خمینی در میان انبوهی از مردم در ساعت ۱ بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ بهشت زهرا که محل مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی تاریخی خود را آغاز کرد همین مقاومت مردم بود که حکومت پهلوی را به زانو درآورد و باعث سقوط آن شد.» از شنیدن حرف‌های معلم حس عجیبی به من دست داده بود یک حس غرور و فخر .... میان آن همه ظلم به مردم کشورم اما همچنان مردم من همچون سرویی همیشه سبز با صلابت کامل در مقابل ظلم و ظالمان زمان ایستاده بودند به راستی که این ایام نفس تازه بهاری بود که از میان همه جهان بر کشور من رسیده بود و این همان ایام الله فجر بود که انفجار نور بود و همه جای کشور من را نورانی کرده بود. @AFKAREHOWZAVI
. مستور در تاریخ ✍نرگس سلیمانی استاد مباحث الهیات تاریخ، گذر سی سال را‌‌ زمان مناسبی برای تاریخی شدن یک رخداد می‌دانست و حالا بعد از گذشت چندترم، من مانده‌ام که چرا سی سال باید منتظر ماند و چه سرّی در انتخاب این بازه زمانی بوده؟! البته که ممکن است هیچ رمز و رازی در کار نباشد و مامثل بعضی از مواقع که کم هم نبوده‌اند، درحال کتابت و املایِ خطایِ برخی علمای تاریخ‌دان بوده‌ایم. ازحواشیِ زمانِ به تاریخ پیوستن وقایع که بگذریم، پرسشِ "به تاریخ پیوستن اتفاقی خوب است یا بد؟!" سلول‌های خاکستری ذهنم را به حرکت در آورده است. پیوسته در حال نثار دشنام هستم به ذهنی که بر سر کلاس درس ساکت مانده و بعد از گذشت چند ترم، تازه سوالات به یادش آمده و حالا باید جواب سوالاتش را بگیرد! آن هم دربرهه‌‌ای از تاریخ که اغلب اساتید فقط تا روز آخر ترم تحصیلی، خود را قائل به پاسخگویی می‌دانند نه بیشتر!! از حالت دشنام به ذهن که فارغ می‌شوم، دوباره به پرسش بی پاسخ فکر می‌کنم! دوازدهم بهمن ۱۴۰۲ را پشت سرگذرانده‌ایم، اکنون دوازده بهمن و بازگشت امام دل‌ها و همه حوادث انقلاب‌مان را می‌توان تاریخی خواند و به تاریخ پیوند زد، اگر از مردمانی باشیم که صفحه‌ای از تاریخ را شخم نزده رها نکرده‌اند، این اتفاق امر خوشایندی است. اما اگر این وقایع را به تاریخ پیوند می‌دهیم و از جنس مردمانی هستیم که تاریخ‌شان بِسان کتاب خاک خورده سر طاقچه است، آن زمان است که اتفاقاتِ روشن تاریخ انقلاب‌مان ناخوانده می‌ماند و برای خود یک تاریخ مستورخواهند شد و مکانی مناسب برای جولان دشمن درعرصه شبهه سازی و عرصه‌ای برای وارونه نشان دادن واقعیت‌ها ! البته نوع سومی هم هست و آن زمانی است که منش نادرست "تُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ "راازحیطه‌ی زندگی دینی خود سرایت داده و در تاریخِ سرزمین خود هم اجرا کنیم، تنها برخی ازحوادث تاریخی را بخوانیم و برخی رانادیده بگیریم و این اتفاق، خطری است که جامعه فعلی ما راتهدید می کند و روایتی گزینشی از انقلاب‌مان به‌ یادگار خواهد گذاشت! @AFKAREHOWZAVI
. صدای حاج همت ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد روایت فتح با مسمّاترین نام برای مستند‌های شهید آوینی بود. عبارات درون این مستند پر بود از امید، از فتح. دقیقا در کوران جنگ تحمیلی، درست وقتی که کل دنیا ما را تحریم کرده‌‌بودند، انگار سید شهیدان یک نگاهی ورای همه دو دوتاهای دنیا به ما نشان می‌داد. روایت فتح خبر از فتحی قریب می‌داد، فتحی نزدیک برای همه مسلمانان. قاعده بازی در روایت‌های سید، نه‌تنها امید بخش بود، بلکه افق روشنی از جبهه واقعی نشان می‌داد. جبهه واقعی همه مسلمین جهان در مقابل صهیونیست. جبهه‌ای که باید از او پاسداری کرد. ◽◽◽◽◽ عبارات زیبای سید انسان را مجبور به تفکر می‌کند و تفکر نقطه آغاز حرکت انسان است. سید به خود نهیب می‌زند که نمی‌گذارم صدای حاج همت در درونم گم شود. یعنی اگر مراقب خودت نباشی صدای حاجی که بهانه است، خیلی چیزها را هم فراموش‌ می‌کنی، خیلی چیزها را گم می‌کنی حتی خودت را. قاعده آدمی‌زاد به پرورش است و تا خوبی‌ها را در درونت پروش ندهی، به آدمیت نمی‌رسی. صدای حاج همت استعاره از همه سجایا است، استعاره از شناخت درست جبهه، شناخت خودی و بیخودی است. یعنی باید بالاخره یک‌جا سیمت را وصل کنی وگرنه گم می‌شوی در فراموش‌خانه دنیا. ◽◽◽◽◽ جنگ امروز غزه، جنگ شناخت خطِ حق و باطل است و کسانی می‌توانند در این جنگ هیبریدی تاب بیاورند و بر دشمن بتازند که ندای حق طلبی درون را گم نکرده‌اند و آن را برای روز مبادا پرورش داده‌اند. شاید اگر سید در امروز حیات زمینی ما بود درگوشی می‌گفت، مواظب باش صدای مظلومیت مردم فلسطین در درونت گم نشود. @AFKAREHOWZAVI
‌. ما دهه شصتی‌ها ✍🏻زهرا کبیری پور هر سال با شروع دهه‌ی فجر خاطرات گذشته برایم زنده می‌شود کلاس‌های پر از کاغذهای رنگی که برای وصل کردنشان به دیوارِ کلاس‌هایمان سر از پا نمی‌شناختیم از یک هفته قبل از دهه‌ی فجر با همکاری مربی پرورشی سرود آماده می‌کردیم صدای بوی گل و سوسن و یاسمن‌مان مدرسه را پر می‌کرد مزه‌ی تمام خاطرات ما دهه شصتی‌ها واقعی واقعی بود بدون حتی کمی افزودنی ما دهه شصتی‌ها نسل سوخته نیستیم مایی که در خانه‌های بزرگ با حیاط و باغچه و طاقچه زندگی کردیم خوابیدن در پشه‌بند را تجربه کردیم آب تنی در حوض حیاط در گرمای سوزان تابستان را چشیدیم مایی که کیک تولدهایمان خیلی بزرگ بود هر کسی برایمان هدیه می‌آورد از صمیم قلبش بود کسی برای هدیه دادن ما را قیمت‌گذاری نمی‌کرد مایی که حتی خانه‌ی دختر عمه‌ی مادرمان هم رفت و آمد داشتیم عيد نوروز برای‌مان شور و هیجان وصف ناپذیری داشت مایی که با تخم‌مرغ رنگی و جوراب‌هایی که عیدی می‌گرفتیم فاتح آسمان‌ها بودیم کم یا زیاد همین که دلمان خوش می‌شد کافی بود چقدر مسافرت‌های پر جمعیت فامیلی داشتیم همه‌مان مثل هم بودیم مثل یک گروه سرود لباس‌های یک رنگ و یک شکل می‌پوشیدیم خانه‌هایمان مثل هم بود وسایل‌هایمان هم از مدل لباسشویی ما در خانه‌ی همه بود دهه‌ی ما نمی‌دانست چشم و هم چشمی چیست عمه، خاله، دایی، عمو، مادر بزرگ‌ها و پدر بزرگ‌هایمان جزئی از خانواده بودند اگر می‌خواستیم جایی برویم گروهی می‌رفتیم اگر قرار بود کاری کنیم دسته جمعی می‌کردیم سبزی‌های قورمه‌مان اگر طعم بهشتی داشت به دلیل این بود که جمعی برای درست شدن آن دور هم نشسته بودن و همراه با لبخندهای گاه و بی‌گاه آن‌ها را پاک کرده بودند چه کسی می‌گوید ما نسل سوخته هستیم!؟ نه موبایلی داشتیم نه تبلتی نه لپ تاپی بود و نه اینترنت و فضای مجازی هرچه داشتیم واقعی بود دنیایی که ما در آن زندگی کردیم واقعی واقعی بود با تمام خوبی‌ها و بدی‌هایش آن وقت‌ها که تلفن نبود تا به یکدیگر اطلاع دهیم شال و کلاه می‌کردیم برویم خانه‌ی عمو و می‌دیدیم که نیستن غافل از اینکه آن‌ها هم پشت در خانه‌ی ما بودن بس که دل‌هایمان به هم راه داشت نسل ما همیشه یک خودکار همراه خود داشت تا بر روی در فامیل بنویسد آمدیم نبودید، رفتیم ما نسلی هستیم که کودکی کردیم بازی کردیم طعم شادی را از صمیم قلب‌هایمان چشیدیم نسل ما نسلی بود که حجله‌های شهدا در سر کوچه‌ها را بوی اسپند آمدن جنازه‌ی پسر سیده زهرا را گریه‌های مادر علی‌اصغر مفقود الاثر را لمس کرده است نسل ما نسل سوخته نیست، طعم زندگی ما از عسل هم شیرین‌تر بود و لبخندهایمان هم... ادامه دارد... @AFKAREHOWZAVI
از کنسرت چه خبر؟! ✍زهرا سبحانی گوشی‌ام خاموش می‌شود بی آنکه متن شعر «تلک القضیه» را پیدا کنم. یک ماهی می‌شود که هر وقت از دردسرهای دنیا، فارغ می‌شوم؛ دنبال متن این ترانه می‌گردم. هنوز متعهدم به اینکه هر آهنگ و ترانه‌ای را گوش ندهم، بخاطر همین، اولین بار که این ترانه به گوشم خورد و دنبال تصویرش رفتم، نه گیتار امیرالعید به مذاقم خوش آمد و نه آن خالکوبی‌های دست و گردنش؛ انگشترهایش هم... با این همه نمی‌توانم به خودم دروغ بگویم، آن اجرا در آن محفلِ به ظاهر بی‌ربط، آنقَدری زنده بود که با گذشت یک ماه هنوز گیر تک تک واژه‌هایش هستم. آنجایی که باشور به «کفاح» می‌رسد و آن را با تمام صورت ریش نداشته‌ش فریاد می‌زند؛ یک آن دلت می‌خواهد راه بیفتی برای مبارزه و فقط منتظری که راه را نشانت‌ دهند... دیگران را نمی‌دانم ولی شور گرفتن از کنسرتِ مصری، برایم همانقدر عجیب است که حکام عرب، بیانیه‌ی محکومیت اسرائیل را بلند بلند می‌خوانند. از همه‌شان عجیب‌تر، گذرگاه رفح مصری‌ها‌ست که فقط با اجازه‌ی اسرائیل باز می‌شود. از همان بدبختی‌‌های مردم آخرالزمان‌ که مالک باید از غاصب اجازه بگیرد... داشتم می‌گفتم امیرِ خواننده و مصطفای شاعر، هر دو اهل مصرِ با این همه اقتدار بی‌قدَر؛ با اجرای یک کنسرت، شوری آفریدند به وسعت میلیون‌ها دل، از جمله دل من! منی که فرسنگ‌ها از آن‌ها دورم، که معتقدم باید جلوی غاصب ایستاد، فریاد جامعه‌‌ام این بوده که باید زد توی دهان غاصب و هیچ رقمه هم نباید از «فلسطین ارض مسلمین» کوتاه آمد. ولی این همه دک و پُز، تا همین بزرگراه قم_تهران هم نمی‌رسانَدَم چه برسد به غزه! توقعی هم نمی‌توان داشت وقتی شورمان را با عادل تاخت می‌زنیم که به وقت دوربین، با عدالت غریبه می‌شود و به کلاس چُرتکه‌اش، حرف حسابِ «میدان غزه و اسرائیل نیست، میدان حق و باطل است» نمی‌خورد. ظریفمان هم به احترام ظرافت قوام یافته‌اش در فرنگ، جنگ را زمُخت و بدقواره می‌داند و برای کتمانش از ایرانی جماعت و تاوانش مایه می‌گذارد. بعضی‌ها هم که زادشان در رسانه‌ست، می‌شوند قوز بالا قوز و این اندک شور حماسی جنبیده از اعتقادمان را با تحلیل‌هایشان خفه می‌کنند. همه‌شان ریش دارند و دکمه‌‌ی پیراهنشان باب مذاق. انگشترهایشان هم عقیق...، اما سازشان با اعتقادمان کوک نیست! انگار همه‌شان را با استدلالهایشان ریخته باشند در گودی دامنمان که هم دهانمان را ببندند و هم دست و پایمان را. اسمش را هم گذاشته‌اند صبر استراتژیک! تفسیرش هم با خودشان. برای کسی که می‌خواهد کنار طفلان در گِل خوابیده‌ی غزه، بخوابد، با همان پتوی خیس‌؛ می‌خواهد کنار آن مادر، وسط گِل‌های چادر، اجاقش را چاق کند و غذایی بپزد؛ می‌خواهد کنارشان مزه کند زندگی را، اعتقاد را، صبر و ایستادگی را؛ چه فرقی می‌کند معنی «صبر استراتژیکی» اینها چه می‌شود؟ صادقانه‌اش می‌شود حال و روز ما که از پانزده مهر به این طرف، بی‌غذا مانده؛ غذایی که با آن، مرگِ اعتقادت را قورت بدهی، دیگر اسمش غذا نیست، ماده‌ایست که تهش به فاضلاب ختم می‌شود. می‌گویند چه کسی گفته «مرگ اعتقاد»؟ بیایید و قضاوت کنید اگر اسمش مرگ نیست، پس چیست؟ اگر بی‌خیالی، تساهل و تسامح نیست، پس چیست؟ من و واژه‌ها خیلی وقت است که عزاداریم، یکی‌مان، عزادار بی‌حرمتی معنایشان و دیگری عزادار همه‌ی انسانیت. تنها دلخوشی‌مان هم شده موشک‌های یمنی و حزب‌الله! کی به کی؟! همین را هم هم‌کیشان حدادعادل و ظریف و امثال زادبر، به پای استراتژیکشان می‌نویسند‌؛ دلشان قرص است به کف و سوت عده‌ای که... فقط این نیست؛ با اظهارات حزب‌الله عراق که می‌گوید: «ایران نمی‌داند ما چگونه کار می‌کنیم و اغلب به تشدید تنش‌های ما علیه نیروهای آمریکایی معترض است»؛ هم عروسی راه می‌اندازند که «آخیش! دیگر آمریکا باور می‌کند کار ما نیست و به ما حمله نمی‌کند» ما مانده‌ایم و مرزهای اعتقادیمان که محدود به چهارچوب خانه‌هایمان شده! و هر صبح با ژست متفکرانه‌، به خودمان تلقین می‌کنیم که موشک‌ها و بمب‌های فسفری میهمان خانه‌‌ی دیگریست، پس راحت باشید... راستی از کنسرت‌هایمان چه خبر! خواننده‌ی لس آنجلسی بالاخره می‌آید؟ @AFKAREHOWZAVI
«دو جیغ درشت» ✍پهلوانی قمی امروز عصر دو جیغ درشت، اتاق زایمان را لرزاند. اولیش جوری رزیدنت زنان را برپا داد و کشاند سمت صدا که رنگی به صورتش نمانده بود. هن‌هن‌کنان پرسید: "زایمانه؟ کِی اومد؟ مگه مریض زایمانی داشتیم؟" بعد که لبخند پت و پَهن چند نفری را که بی‌خیال پشت استیشن نشسته بودند دید، اضطرابش را با نفسی صدادار بیرون داد و اینبار با صدایی بدون لرزش پرسید: "مریض زایمان کرد؟" جواب دادیم: "نه دکتر، گاو ژاپن زایید! یک یک شدن" دفعه دوم اگر جیغ زایمان هم بود نمی‌آمد. شده بود حکایت چوپان دروغگو و مردم روستا اما اینبار هم خدا را شکر همان گاو ژاپن بود که قل دومش را زایمان کرد. بعد از بازی هم، به مناسبت قدم نورسیده، همان گوساله‌های ژاپن را میگویم مهمان یکی از همکاران فوتبال‌دوست شدیم به صرف آبمیوه و چیپس و پفک تبریک ایرانی وطن‌دوست الهی همیشه شاد باشید و موفقیت‌های ایران عزیز را جشن بگیرید. @AFKAREHOWZAVI
«به سبک قهرمانی» ✍سیده ناهید موسوی زمان طلاست. این جمله را شاید خیلی‌ها شنیده‌اند، دقیقا هم همین‌طور است‌. کارهای جزئی‌ام را تمام کردم و بعد از صرف ناهار به تماشای برنامه فوتبال برتر شبکه سه نشستم هنوز یک ساعت و نیمی مانده بود تا بازی ایران و ژاپن شروع شود. صبحت های کارشناسان و مجری که آنالیز و البته با چاشنی چند کنایه به منتقدین بازی قبل با سوریه بود را شنیدم، از حق نگذریم برخی نقدها درست و بجا بود.‌ راستش بازی با سوریه خیلی نفس‌گیر و پرالتهاب تمام شد، شاید چون چنین انتظاری از آن نمی‌رفت. اما فوتبال و نتیجه بازی در مستطیل سبز غیر قابل پیش‌بینی است. هر چند دقیقه به ساعت نگاه می‌کردم اما پیش بینی‌ای درمورد نتیجه نداشتم، چون همیشه دوست دارم بدون دغدغه چیزی را دنبال کنم و بعد به نتیجه برسم. از لول و‌ سطح بازیکنان که با تجربه و آماده هستند شکی نداشتم. رأس ساعت سه بلاخره بازی با سوت داور آغاز شد. گزارشگر با صدایی صاف و پر قدرت اسامی یازده بازیکن زمین استادیوم اجوکیشن سیتی در قطر را برد. حالا ثانیه‌ها با ارزش‌ترند و هر خطایی ممکن است گران تمام شود. بازیکن‌ها از هر فرصتی باید استفاده کنند و اتفاقا با مهارت کافی فرصت را تبدیل به تهدید در زمین حریف کنند. صدای تشویق هواداران بی تاثیر نیست و هرچه محکم‌تر و بلندتر تشویق و ایران ایران سر بدهند، یازده ستاره مصمم‌تر در زمین می‌جنگند، حقیقتا در لحظاتی جنگندگی در بازی احساس می‌شد. گل اول ژاپن در نیمه اول شاید کمی تلخ بود اما در نیمه دوم به سرعت ورق برگشت و ستاره‌ها خود را ثابت کردند. هر سری به سراغ گوشی می‌رفتم تا کمی اخبار بازی را در مجازی هم چک کنم یک اتفاق یا لحظه حساسی رخ می‌داد که با صدای بلند گزارشگر به خودم می‌آمدم. گل اول هم همینطور و فقط ثانیه ورود توپ به دروازه را دیدم و همزمان یک جیغ بلندی زدم و گوشی هم از دستم افتاد. دیگه به آخر بازی نزدیک می‌شدیم فقط دعا می‌کردم یک گل دیگه زده شود. وگرنه باید استرس وقت اضافه و پنالتی زدن... مثل بازی با سوریه و آن لحظات استرس‌زا را دوباره زندگی کنیم. به خودم گفتم دیگر به گوشی نگاه نکن هر سری میروی سراغش یک چیزی میشود! با حواس جمع نگاه می‌کردم موقعیت ها زیاد بود تا اینکه یکی از بازیکن‌ها پنالتی گرفت و گل دوم هم به لطف خدا زده شد و جیغ دوم‌ را بلندتر زدم که خانه رفت روی هوا و چند کلمه‌ای را مادرجان حواله ما کردند. حالا چند دقیقه فقط تا پایان سوت و اعلام برنده این بازی هیجانی مانده بود و در نهایت عصر زمستانیِ سرد و لذت‌بخشی با خوشحالی و برد در مقابل غول آسیا که حریف قَدری بود را تجربه کردیم. باشد که در متن زندگی هم قدر لحظات و فرصت‌ها را بدانیم. جنس این شادی ها چیز دیگریست، زیرا همگی در هرجای ایران باشیم باهم خندیدم و باهم ذوق کردیم و قطعا بیشتر بر دلمان می‌چسبد. به امید قهرمانی و آوردن جام آسیا به ایران قهرمان. @AFKAREHOWZAVI
سلام ورزشکاران، دلاوران 🖊نویسنده:مرضیه رمضان‌قاسم انسان در هر برهه‌ی زمانی علاقه‌‌‌ی او به موضوعات متفاوت می‌گردد. وقتی انسان به سرچشمه وصل شود دیگر نوشیدن آب، غیر از آن به مذاقش خوش نمی‌آید. انسان زمانی که به فضل الهی باب علم و معرفت به‌‌ رویش باز شود دیگر علم بهترین سرگرمی و تفریح او می‌گردد و تفریح‌های قبلی چندان چنگی به دلش نمی‌زند و اگر به امور دیگر هم بپردازد باز عطش علم‌آموزی او را به سمت و سوی کتاب و معرفت‌آموزی سوق می‌دهد. و نظیر آن نقاشی می‌شود که از او پرسیدند: وقتی از نقاشی کشیدن خسته می‌شوی چه می‌کنی؟؟ گفت: نقاشی می‌کنم. انسان اگر شیرینی معارف الهی را چشید دیگر حاضر نیست این شیرینی را با هیچ لذت دیگری عوض کند. حقیر زمانی که معارف دین را نچشیده بودم به آب‌نبات‌های کودکانه‌ دل خوش می‌نمودم. شاید باورتان نشود روزگاری تماشای بازی فوتبال لذت‌بخش‌ترین تفریح‌ام و هم درس‌های زندگی اعم از همکاری، تعاون، وحدت و... را از آن می‌گرفتم اما از زمان تشرف به حوزه‌ی علمیه با سیر در کتابها که بساتین علماست علاقه‌ام به تماشای چمن زمین فوتبال کمرنگ و کمرنگ‌تر شد و اکنون به صفر رسیده است؛ اما نتایج بازی‌‌های ملی کشورم را دنبال می‌کنم و از پیروزی تیم کشورم احساس شعف و غرور دارم. شادی ما صرفا برای رد شدن توپ از دروازه‌ی حریف و پیروزی ظاهری نیست بلکه هدف ما به غیظ درآوردن دشمنان دین‌ اسلام است یکی از مصادیقی که دشمن را به خشمگین می‌آورد پیروزی تیم‌ ملی فوتبال ماست. دشمنان بمیرند از خشم‌شان «مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ» @AFKAREHOWZAVI
تکیه بر توان داخلی ✍🏻مریم زارعی شاید اگر سر مربیِ قبلیِ تیم ملی ایران کارلوس کی روش بود. این بار هم چون حریف(ژاپن) را قَدَر تر از ایران میدانست. یک تاکتیک دفاعی میچید و ما الان در بهترین حالت با یک دفاع جانانه در ضربات پنالتی باخته بودیم! نمیخواهم بگویم آقای کی روش خوب نبود،کاری نکرد و... که قطعا ایشان هم تاثیرات مثبتی در تیم داشتند و این را باید کارشناس فوتبال بررسی و بیان کند. من میخواهم بگویم، ما بارها و بارها در میدان های متعدد چه ورزشی چه علمی چه نظامی و... ثابت کردیم؛ اگر غیرت مندانه و با تکیه بر مقدسات و توان داخلی بجنگیم قطعا پیروزیم! حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار جمعی از جوانان نخبه و صاحب مدال در المپیاد های جهانی واعضای تیم ملی والیبال جوانان کشور که بر بام قهرمانی ایستادند،کسب این موفقیت بزرگ را با سرمربی ایرانی بسیار خرسندکننده و مهم دانستند و تأکید کردند: «من همواره معتقد بوده‌ام که مجموعه‌های ورزشی کشور شایسته است، سرمربی ایرانی داشته باشند*». حقیقت این است که فرهنگ ما می توانیم در همه ی عرصه های علمی، ورزشی، نظامی و... جواب گو بوده، هست و خواهد بود. امروز جوانان غیور ما با تلاش و جنگندگی و سرمربی گری یک ایرانی، برای بار دیگر نشان دادند: ما می توانیم اگر بخواهیم! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 *تاریخ انتشار:۱۶ مرداد ۱۳۹۸ @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. فرزندآوری؛ تدبیر هوشمندانه امام‌کاظم (ع) در تبلیغ معارف ✍️نجمه صالحی عباسیان با تحریک افکار عمومی و برگزاری جلسه‌های مناظره، مکارانه قصد جمع کردن آرای مردم و خراب کردن چهره ائمه(ع) را داشتند و امام کاظم (ع) در این شرایط با تدبیر شایسته، هم جامعه شیعه را هدایت کردند و هم در مقابل انحرافات واکنش مناسب داشتند که البته حاکمان وقت هم به تلافی تلاش ایشان دائما در فواصل گوناگون امام را به زندان می‌انداختند و سرانجام هم در زندان به شهادت رسیدند. در عصر امام کاظم(ع) مذاهب فقهی و کلامی متعددی بود، لذا استشهاد به نص و مضامین آیات قرآن، بخش عظیمی از گفتارهای قرآنی امام را در بر داشت. یکی از اقدامات در خور نگاه امام کاظم (ع) در برابر فشار زیاد بر شیعیان و نسل‌کشی عباسیان، توجه به فرزندآوری است، ایشان فرزندان زیادی داشتند که در گسترش تشیع نقش مهمی ایفا کردند. با بررسی متون تاریخی، می‌توان دریافت که فرزندان امام کاظم (ع) نقش کلیدی در گسترش و تبلیغ دین اسلام و حقانیت اهل‌بیت(ع) و شیعه داشتند. آنها با هجرت به مناطق مختلف، قیام مسلحانه علیه حکومت وقت، بیان و نقل روایات معصومین(ع) تربیت شاگردانی معتقد و پایبند به اهداف اسلامی همچنین با سیره، روش و اخلاقی نیکو و بر طبق سنت پیامبر(ص) و ائمه(ع) سعی در جذب مردم و انتشار تشیع در مناطق مختلف داشتند. 🍃اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ وَصَلِّ عَلَىٰ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرارِ إِمامِ الْأَخْيارِ وَعَيْبَةِ الْأَنْوارِ وَوارِثِ السَّكِينَةِ وَالْوَقارِ، وَالْحِكَمِ وَالْآثارِ...🍃 @AFKAREHOWZAVI