از باد و طوفان ها نمی ترسد عبایت
آسوده تکیه می زند بر شانه هایت
از کفتر جَلد تو گنبد را گرفتند
در آسمان پیدا شد اما ردپایت
در لا به لای "جامعه"باریده هر روز
ابر زیارت نامه خوان سامرایت
ذکر لبان حضرت عبدالعظیمی
نام تو کرده مردم ری را هدایت
هر بار در سجاده ات جریان گرفتی
سیراب شد حور و ملک با ربّنایت
تو جد قائم هستی و در اوج غم ها
ذکر فرج بوده همیشه در دعایت
#فرزانه_قربانی
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
مجله افکار بانوان حوزوی
امتناع ابژهسازی زنان در رهیافت مبتنی بر زوجیت ✍️دکتر مریم منصوری، عضو تحریریه مجتهده امین مقوله
.
چند سطر دربارهی یادداشت «امتناع ابژهسازی زنان در رهیافت مبتنی بر زوجیت»
✍️ دکتر مهدی تکلو
خانم دکتر منصوری در متن بالا ابژگی زن و مسائل زنان را مورد انتقاد قرار دادهاند و یا دست کم تورم ابژگی زن و مسائل زن را نشانهای از وضعیت همراه با کجکارکرد جریان علمی و شبهعلمی دانستهاند. تذکر ایشان این نگرانی را مجدداً به ما یادآوری میکند که نکند با پرداختن به زنان و با مسئله کردن «زن» در حال بازتولید معضلات آنان هستیم! نکند با تکرار همنشینی زن و معضل، موجب تثبیت چنین ملازمهای باشیم و به آن دامن بزنیم! از سوی دیگر روشن است که پیگیری بسیاری راهحلها در مسائل زنان احتمالاً نه از رهگذر خود ایشان بلکه از مسیر مخاطبه با مردان محقق و موفق میشود!
من این خطرات را محتمل و نگرانکننده میدانم و حتی میتوانم به سهم خودم این خطرات را از زوایایی دیگر گوشزد کنم. پیش از این هم من همواره با «اقلیت» و «مرئی» شدن زنان در شرایط نامرئیبودگی مردان به مثابهی یک کلانمعضل مواجه بودم و هستم. تردیدی نیست که ما در لبهی از مو نازکتر پرتگاهی حرکت میکنیم که اگر به این سو غش کنیم مسائل زنان را فراموش کردهایم و متهم به ندیدن هستیم و اگر به آن سو بلغزیم برای اصلاح ابرو به چشم آسیب زدهایم؛ پس من در نقطهای که بر روی آن دست گذاشته شده همراهم اما مسئله در دو ناحیه باید تدقیق شود: نخست این که چرا و تحت چه شرایطی زن بیش از حد ابژه میشود و دوم این که راه حل چیست؟ آیا نباید از مسائل زنان بحث کرد؟
بنا به برداشت من تمام مسائل زنان از نابرابری در قدرت اجتماعی ناشی میشود. تسلط تاریخی مردان بر ساخت جهان اجتماعی این زمینه را پدید آورده که آنان بتوانند به دیگر موجودهای پیرامون خود شیئیت بدهند. آنها را «چیزهایی» بپندارند که میتوانند در مورد آن تصمیم بگیرند، آنها را نامگذاری کنند، به خدمت بگیرند و یا هر عمل دیگری که میتوان نامش را «تعیین هویت» دانست. اینجا دقیقاً نقطهای است که از زنان به عنوان نیمی از انسانها سلب استقلال شده و امکان معناپردازی و تعیین هویت از آنها گرفته میشود و جانمایهی اصلی این چیرگی جنسیتی، این است که مردان در یک سابقهی موسع تاریخی، فرصت کردهاند تا در غیاب زنان رهیافتهای خود را به ساختهای عینی جامعه امتداد و توسعه دهند. به همین ترتیب آنان صاحب قدرت خلق معنا هستند و میتوانند معنابخشی کنند و زنان هم به همین دلیل طبیعی است که غالباً میتوانند معنا بشوند. این خود یک وضعیت ابژهساز مستمر است که میتواند هر صدایی را به نفع خود مصادره کند حتی اگر ظاهراً علیه آن باشد.
در این شرایط پرابلماتیک کردن زن، از آنجا که در بطن خود امکان غفلت از مردان را همراه دارد، در معرض این «احتمال» است که مردان باز بیشتر به پشت صحنه رفته و زنان بیش از پیش در معرض «قضاوت» و «معنا شدن» قرار بگیرند. من این احتمال را تأیید میکنم اما عرضم این است که این تنها یک احتمال و نه تمام احتمالات است؛ یعنی بستگی به این دارد که ما چگونه زن را مسئله میکنیم. ما باید در مورد چگونگیها صحبت کنیم.
چه باید کرد؟ آیا باید نقطهی تاکید خود را از زنان برداریم و نگران نظام زوجیت و نظم جنسیتی جامعه باشیم؟ تردیدی که نیست ما با وضعیت آشفتهای از هندسهی رابطهی زنان و مردان مواجه هستیم و به همین نسبت عقل حکم میکند که جز با پرابلماتیک کردن «زوجیت» امکان اصلاح وضعیت را نداریم. اما آنچه که محل توجه است این است که هم از حیث تاریخی-اجتماعی نقطهی کانونی برهمخوردگی نظم جنسیتی جامعه، سلب استقلال از زنان است و هم از منظر فلسفی-کلامی اصلاح این نظم جنسیت باز از رهگذر زنان و احیای زنانگی عبور خواهد کرد. درست است که در این نظم آشفته وضعیت مردان هم با کجکارکردهای مختلفی روبرو هستند اما باید توجه کرد که اعوجاج در وضعیت مردان، خود ناشی از جابجایی زنان از جایگاهی که باید میبودند است. به عبارتی بازگردانی نظام زوجیت به وضعیت متعادل الزاماً از طریق احیای هویت زن و بازگشت زن به موقعیت حقیقی خود اتفاق میافتد. چنانچه نظام زوجیت هم بر اثر همین دستکاری هویت زن دچار خلل و آشفتگی شده است. بهعبارتی میتوان گفت مسئلهکردن زن با ملاحظاتی دقیقاً همان مسئلهکردن نظام زوجیت است.
بنابراین من گمان میکنم که مسئلهکردن وضعیت زنان نهتنها خطا نیست بلکه ضرورت هم دارد اما میپذیرم این مسیر بیخطا و بیانحراف نیست و باید از کجرویها و افراط و تفریطها مراقبت کرد.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
با خوندل نوشتم
✍️طیبه فرید
متلاطم بود، نان شبش را بهخاطر ارادتش بریده بودند! از وقتی معلوم شده بود کدام طرفی است. آمده بود پیش امام و سر گلایه را باز کرده بود.
گفتم امام!
چه عبارت پر حسرتی! آدمی یاد نداشتههایش میافتد! نداشتهای که اگر میداشت زندگیاش زیر و رو می شد! به خدا وقتی اینها را میشنوی در دلت میگویی چرا حالا بهدنیا آمدهام؟! چرا اینجا؟! چرا هر چه میخواهم همه چیزم را فدای او کنم آب از آب تکان نمیخورد! چرا برایشان نمی میرم و تمام نمی شوم؟! عجب زیست بی خاصیتی وقتی هیچ چیزت برای او نیست!
گفتم امام!
آمد جلوی او که جانم فدای تک تک نفس هایش باد ایستاد و با دلخوری گفت:
«آقاجان! من را به جرم محبت شما از کار بی کار کرده اند، الان مدتی است حقوق ندارم! تقاضا می کنم وساطت کنید، با خلیفه حرف بزنید و قانعش کنید به من ظلم نکند!من را از نان خوردن نیندازد!»
پیش خودتان نگویید عجب آدم بی معرفتی بود! مگر برق چشم های امام هادی را ندیده بود! بینی کشیده و مهتاب صورت گندمی اش را وقتی می خندید!؟
همهی سرمایه ی عالم در مقابلش نشسته بود، با این همه نگران چه بود؟ مگر نمیدانست آسمان به احترام قد و بالای متعادل او روی سر زمین سنگینی نمی کند؟ مگر نمی دانست ابرها با اجازه ی او می بارند و شب و روز به اشاره ی چشم هایش سپری می شوند!انگار نمی دانست! انگار یکبار هم به گوشش نخورده بود:
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند
که بعد با یقین نتیجه بگیرد که:
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه ی غیبش دوا کنند
حافظ کجا بود! امام لبخندی زد و گفت: نگران نباش حق تو را می دهد و خدا می داند آن لحظه پشت حروف و کلمات، زیر بار آهنگ غریبانه ی کلامش داشت می شکست! به شب نرسیده فرستادگان متوکل پاشنه ی در خانه اش را از جا در آورده بودند، که بیا خلیفه سراغت را می گیرد! با عجله خودش را رساند به بارگاه خلیفه!
متوکل با خنده آمد به استقبالش و گفت:
من بیاد تو نبودم، تو چرا یادی از من نکردی؟! شاید در این دستگاه حساب و کتابی نداری که یادی از من نمی کنی!
ومرد بلافاصله گفته بود نانش را بریده اند!متوکل هم دستور داد دوبرابر مقرری ماهیانه اش، حقوق دریافت کند و تمام!
تصور کرده بود امام وساطت کرده و متوکل را قانع کرده! او مصداق واقعی آرزوهای من و شما رادیده بود و نشناخته بود! او نمی دانست دل حتی اگر دل متوکل باشد متعلق به خداست، ملک خداست و خدا قدرت تصرف در دل های سیاه و سفید را در اراده ی امام جاری کرده! او حتی نمی دانست خلیفه و تمام خدم و حشمش ریزه خور خوان امامند. فاصله ها آدم را بیچاره می کند!آه از این بحران عمیق! آنقدر فاصلهها زیاد بود، آنقدر جماعت «ولینشناس» شده بودند، در حالی که بین مردم نفس می کشید زیارت جامعه را نوشت! انگار نگران ما بود، داشت می دید که فاصله ها آدم را بیچاره می کند!
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هادی اگر تویی..
✍زهرا سعادت
گاهی بین همه شلوغیهای دنیا، نوری در وجود انسان تابیده میشود که با همه آدمهای اطرافت تفاوت داشته باشی. نور هدایتی که "مخاطب خاصّ" زندگیات در مسیر میتاباند تا راه را گم نکرده و اسیر بیراهه نشوی!
"علمدار کمیل" همان جوان ورزشکاری که معادلات زندگی خیلیها را تغییر داد تا در بازار مکاره دنیا، سود آخرت بهشتی نصیبشان شود!
"هادی" پسرک فلافل فروشی که با تبر "ابراهیم"بتهای درونش را شکست و با سودای طلبگی در نجف،" مرد میدان "دفاع از حریم آل الله و "شهید سامرا" شد و مهمان جاودانه "وادی السلام"!
"طوبی لکم".
"هادی شهر نجیبها"! چراغ هدایتت را در این مسیر سنگلاخی عصر ظهور، بالاتر نگهدار که از تاریکی جهان فرو رفته در "فتنه آخرالزمان" نهراسیده و منحرف نشویم! دلمان رفاقتی شهدایی میخواهد، رفاقتی از جنس معراج!
"هادی شدی که کبوتر شویم ما..."
#مرد_میدان
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
13.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غفلت در روزهای تکراری
✍ سیده الهام موسوی
صبح است، چند صباحی میشود که آفتاب ندیدهایم. هوا روز به روز مهآلودتر میشود و ما غرق این هوای ناپاک وناسالم هستیم. گاهی راهی بیمارستان میشویم با کپسول اکسیژن نفسی تازه می کنیم و دوباره غرق این ناپاکی هوا میشویم، انگار نه انگار هوایی داریم برای نفسی تازه کردن. به هوای پاک محتاجیم!
این حکایت چقدر آشناست.چند نسل بدون حضرت معشوق دارد میگذرد انگار نه انگار میان ما حاضر نیست.هروقت دلتنگ شدیم گوشهای خلوت کردیم تا حالمان خوب شد، دوباره فراموشی ما از سر گرفت.چرا بر این مصیبت سکوت کردیم؟
زندگی کردن را به ما اشتباه آموختند. ما فقط داریم ادای زندگی کردن را در میآوریم و هر روز دل حضرت معشوق را می رنجانیم، بیآنکه حواسمان باشد. آری به دلشکستن، بی انصافی، بی وفایی و... عادت کردیم. مردم کوفه را دیگر ملامت نکنیم، که ما از خود مردم کوفه بدتر هستیم.
«اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَاوَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا»
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#السّلامُعلیکُمیااهلَبَیتِالنّبوَّه
مِصباح الدُّجی
✍چمن خواه
ائمه طاهرین(علیهم السلام) هر یک جلوهای از نور واحد محمدی هستند که در شرایط گوناگون در بسیط زمان ظهور کرده و از ملکوت آسمانها، برای هدایت ناسوتیان، نزول فرمودهاند تا سرمشقی ایدهآل برای تمامی نسلها و دورانها باشند.
جایگاه امام معصوم(علیهالسلام) فقط مسند«زعامت» و «زمامداری» جامعه نیست و این مسند در مرتبتی بسیار پایینتر از آن ولایتی است که ائمه معصوم از سوی پروردگار جهانیان به آن مفتخرند.
امام ستون هستی و آفرینش و لنگرگاه زمین و آسمان است.
امام هادی (علیه السلام) مشعلدار هدایت و معرف مقام رفیع و بلند امامت بود. در یکی از مواردی که حضرت به معرفی مقام امامت پرداخت، پاسخ سؤالی است که موسیابنعبدالله نخعی از امام داشت. او به حضرت عرض کرد مرا گفتاری تعلیم کنید تا با آن شماها را زیارت کنم امام هم زیارت جامعه کبیره را به او آموخت. از کاملترین زیارتهایی است که برای امامان و اهلبیت علیهمالسلام نقل شده و دارای مضامین و تعابیر بسیار بلند و در واقع یک دوره امام شناسی به حساب میآید. این زیارت از معتبرترین ادعیه، و از نظر سند از صحیحترین زیارات شیعه است و از نظر متن از فصاحت و بلاغت کم نظیری برخوردار است و حاوی بلندترین تعابیر عرفانی و عالیترین درسهای عقیدتی و شایستهترین معرفی از مقام شامخ اهل بیت عصمت و طهارت است؛ درس بسیار مدونی که از امام هادی (علیه السلام) به یادگار مانده است و از مقام رفیع و دستنیافتنی ولایت به اندازه فهم بشری پردهبرداری میکند.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📡وکلای مردم و وزیر ارتباطات، روی دو فرکانس
✍️زهرا سعادت
این خبر برای کسانی که با وجود زندگی در کلانشهرها از وضعیت مناسب ارتباطات برخوردار نبوده و به دلایل واهی با اختلال خطهای مخابراتی و اینترنتی، دغدغه جانفرسایی به سایر مشغولیات ذهنیشان اضافه شده، علامت سئوال بزرگی ایجاد نموده که آیا نمایندگان مجلس صدای مردمی که در همین محلههای جنوبی تهران، فقط هرماه قبض تلفن را پرداخت میکنند دریغ از خدمات مخابراتی در حد چندسال قبلشان که تکنولوژی هم پیشرفت نکرده بود.
آنچه درد این کارت زرد غیر مسئولانه به وزیر را بیشتر میکند بی اطلاعی از این معضل است تا لااقل در کارزار سئوال از وزیر، ایشان را در جریان این مشکل قرار دهند که سرعت اینترنت در برخی از محلههای جنوبی تهران حتی کمتر از اینترنت برخی از روستاهای کم جمعیت ایران است! این در حالی است که قشر دانشآموزان این مناطق هم همپای سایر همنوعان خود باید در کلاسهای آنلاین وقت و بی وقت بر اثر تدبیر آموزش و پرورش شرکت نموده و با این شرایط آسیبهای روانی بسیاری را متحمل میشوند و گاهی اختلال تماس تلفنی با خانه همسایه دیوار به دیوار هم دست و پا گیر ارتباطات شهروندی میشود!
مجلسنشینانی که نظارت برتبدیل وضعیت ایثارگران شرکت مخابرات را هرچند به حق و به جا پیگیر هستند بهتر است که با گزارشی میدانی از سایر دغدغه های مردم مطلع شده و به وکالت از عموم مردمی که آنان را شایسته مطالبه حقوق خود دانستهاند در پای میز استیضاح، از دردهای زیر پوست جامعه پاسخ بخواهند و مراعات حقوق واضح شهروندی را متذکر شوند!
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📌پایان مهلت سه روزه خداوند
✍️فاطمه شکیب رخ
در داغی روزهای تابستان دستور داد که چارپایانی برای خود و یکی از ملازمانش آماده سازند و تمام وزرا، امرا، فرماندهان و مردم، با چهرهای آراسته و با پایی پیاده در جلوی وی بهراه افتند. حجت خدا امام هادی علیه السلام قدم بر میداشت که راوی میگوید عرض کردم مولای من به خدا سوگند که رنج و مشقت احوال شما برجان من گران است. در همان حال فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله، از شدت خستگی بر من تکیه کرد. بنیهاشم با دیدن این صحنه، گرد امام آمدند و گفتند: آیا در این عالم کسی نیست که دعایش مستجاب شود و روزگار ما از چنین رنج هایی بری گردد؟! پس باطن قرآن امام نقی علیه السلام در بشارت از خبر مرگ متوکل عباسی در روزهای آینده، اشاره به مهلت خداوند به مردم، در پی کردنِ ناقه صالح نمود. سه روز بعد متوکل ملعون بهدست فرزندش منتصر تکه تکه شد*.
شهادت امام هادی علیهالسلام را به ولی عصر عجلاللهفرجه تسلیت میگوییم! آجرک الله یا صاحب الزمان!
لحظهها را میتوان گذر کرد وقتی امید آمدنت را به دل داریم، وقتی انتظار شستن غم را با ظهورت بهیاد داریم.
*برگرفته از دانشنامهی امام هادی علیهالسلام،ج۱, ص۹۸۷.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
انتشار یادداشت فاطمه میریطایفهفرد، در خبرگزاری👇
http://snai.ir/1121185
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🍃شرمنده از سکوتش
✍️زهره قاسمی
فکرهایم بههمگره خورده
احساساتم غلیان کرده
و رفتارهایم کار را خرابتر میکند!
گوشهی تنهایی خود مینشینم
و تمام دق و دلیام را بر سر او فریاد میکشم!
آنقدر حرفهایم تلخ و گزنده است
که مزهی دهانم عوض میشود.
کلمات از افکارم پیشی میگیرند.
آنقدر بی محابا با او دعوا میکنم که اگر طرف حسابم کسی جز خدا بود، از من چیزی باقی نمیگذاشت.
کم کم از خشم خالی میشوم
و از اشک، پر!
یک مرتبه یاد خدای مظلومم میافتم که با بیرحمی تمام،
هرچه تقصیر و گناه از خودم و دنیا به یاد داشتم، بر گردنش انداختم
و او فقط مرا نگریست.
من از سکوتش شرمندهام!
به سجده میافتم و با خود تکرار میکنم :
✨سبحان الله عما یصفون✨
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فصل صید مروارید
✍️نجمه صالحی
صیادان قابلی هستند، جو متلاطم آب و هوا، دریای مواج، نامساعد بودن شرایط، ناملایمات روزگار، تغییر فصل و هزاران اما و اگر، در آنها تأثیر نمیگذارد، آنها به موقع توانستهاند شکار کنند و مروارید ذهن را صید!
با رنگ و بوم، میخ و چوب، قیچی و پارچه مواجه نیستند، کلمهها و ایده میشود ابزارشان! کلمات از صندوقچه ذهنشان خارج و روی کاغذ سُر میخورند، تصاویر در قالب جملات نقاشی و لباس در تن شخصیتها دوخته و داستانها در کاغذ متولد میشوند.
روی کاغذ حرف میزنند، از زندگی میگویند، چیزهایی مینویسند که اکثرا دیده اما ساده از کنار آن گذشتهاند! زندگی را با عینک خاص میبینند و با ساز قلم کوک میکنند، چون آنها نویسندهاند.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
ندای همیشۀ تاریخ
✍️فخری مرجانی
«عجب سکوتی بر عرصۀ کربلا سایه افکنده است! چه طوفان دیگری در راه است که آرامشی اینچنین را به مقدمه میطلبد؟ سکون میان دو زلزله! آرامش میان دو طوفان!
یک سو جنازه است و خاکهای خونآلود و سوی دیگر تا چشم کار میکند اسب و سوار و سپر و خود و زره و شمشیر. و اینهمه برای یک تن؛ امام که هنوز چشم به هدایتشان دارد.
قامت بلندش را میبینی که پشت به خیمهها و رو به دشمن ایستاده است. دو دستش را بر قبضۀ شمشیر تکیه زده و شمشیر را عمود قامت خمیدهاش کرده است و با آخرین رمقهایش مهربانانه فریاد میزند: آیا کسی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا هیچ خداپرستی هست که به خاطر او فریاد مرا بشنود و به امید رحمتش به یاری ما برخیزد؟ آیا کسی هست...» (آفتاب در حجاب، سیدمهدی شجاعی، ص۷۷)
تو میدانی که یاریخواستن امام، نه از روی استیصال و درماندگی، بلکه برای هدایت انسانها در مسیر حق است. امام در آن لحظات، هم میخواهد برای جذب نیروی حق و جهتدهی مسیر انسانها تلاش کند و هم این ندا در همیشۀ تاریخ باقی بماند؛ شاید کسی در این بین همراه شود با امام و به رستگاری برسد. اما امان از دلهای زنگارگرفتۀ مهرخورده!
اگر آن زمان کسی صدای یاریخواستن حسین(علیهالسلام) را نشنید و برای رستگاری خودش به سپاه حق ملحق نشد؛ اینک در این زمانه جوانانی پرشور، با شوق، با التماس و علاقهمندی رهسپار دفاع از حریم رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) شدند.
مگر نه این است که «کُلُّ یَومٍ عاشُوراءُ وَ کُلُّ أرْضٍ کَرْبَلاءُ» در پهنای هستی و زمان جاری است و مگر نه اینکه همیشه و از ابتدای خلقت آدم، حق و باطل دو جبهۀ رو به هم بودهاند؛ پس دلیل این همه تردید در دل برخی چیست که میپندارند وظیفهای برای یاری حق در کشور همسایه یا کشورهای دیگر نیست؟ آیا این زاویهگرفتن از اصول و بدعتها یاریرساندن حق است یا بازی در زمین باطل؟
کسی که غیرت و تعصّب دفاع از حریم اهلبیت را داشته باشد و کسی که بخواهد مشایعت کند امام زمانهاش را؛ چه متاعی بالاتر از خوندادن و جان عزیز فداکردن!
که این راه قربانی میخواهد. این راه اسماعیلها میخواهد که مخلصانه و مطیعانه سر به سجود در مقابل پروردگارش نهد و بگوید همۀ جانهای عالم به فدای اهل بیت(علیهمالسلام)، همۀ جانهای عالم به فدای زینب کبری(سلاماللهعلیها).
باید بستری فراهم شود برای پذیرایی قدوم نازنین قائم آل محمد(صلیاللهعلیهوآله). و شهدای مدافع حرم زمینهساز این پذیرایی شدند تا با عناصرِ فتنهگر، خبیث و دشمن اهلبیت(علیهمالسلام) در شهرهای ایران نجنگیم.
شهدای مدافع حرم به معنای حقیقی؛ مدافع حرم اهل بیت(علیهمالسلام) و حریم مسلمانان شدند تا بار دیگر خباثت دشمنان دین در پردهای دیگر رقم بخورد.
#مرد_میدان
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
💌پویش شب رغبت
شب آرزوها یعنی لام لبهای متبسم به زمزمه، شگفتن یای گل یاس اقرب من حبل الورید، در لام لالایی بیمنت قاصدکها ، به تاء ترنم استجابت، که با الف و لام ریزش آلام، معرفهی غربت تصویرِ مظهر العجائب را در الفبای لیله الرغائب ترسیم میکند.
✍فاطمه حسینی پناه
گمانم امشب، شبِ رغبتِ مجنونِ بیدل است به یگانه لیلایِ هستی و چه زیبا رغبتی است؛ وقتی تنها، همهی لیلا را برای دلِ مجنون طلب میکند.
✍️آمنه عسکری منفرد
امشب آنتن جان و دلم را به سمت بهشت زمین میگردانم. دل مجنونم به بهانه لیلای بینالحرمین، شبکه ضریح چشم نواز تو را با همه وجود به نظاره مینشیند! ارباب جان! سهم یعقوب دلم از دیدارتان فراق دائم بوده.سالها سوختن در غم هجران بس نیست؟! سلام، سلام ارباب دلتنگیهای ناتمام من!
✍️زهرا سعادت
ای که بیحساب میباری، بر آنانکه یادشان رفته، از تو بخواهند. ما آمدهایم و میخواهیم که بخواهیم، بهقدر فهممان، بهقدر وسعمان، بهقدر وسعتمان؛ «یا من یعطی من لم یسئله»
بر ما بهقدر وسعت خود ببار، نه بهقدر خواهشما!
✍️سمانه صفری
لیلةالرغائب_ گفت: آرزوت چیه؟_ من: نگاهش کردم...
✍🏻 زهرا کبیریپور
شبی روشن تر از روز ،
برای خواندن و اجابت شدن
✍️ آمنه خالقی فرد
شب عاشقی برای توست. تویی که قرار بود اله و مالوه و انیس و مونس و عشق و همدم و دلیل آرامشمان باشی؛ ولی مظلومانه به فراموشی سپردیمت. لیلی بودنت را میخواهم، در روزهایی که اضطراب، بر ذره ذره وجودم چنگ انداخته!
✍️زهرا نجاتی
امشب که دعای سوته دلان راهی آسمان محبت خدا شده، دعا برای چشیدن بهترین لحظهی خلقت بشریت، ظهور باقی مانده خداوند را فراموش نکنیم. «اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر»
✍️فاطمه شکیب رخ
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
کچلیاش را بگذار کمِ آوازش
✍️ مرضیه رمضانقاسم
انسانها خوبیهایی دارند که ممکن است دیگری آن خوبی را نداشته باشد و خوبی او از نوع دیگری باشد.
آری اطرافیان ما نیز همانند خود ما بدون عیب و نقص نیستند، اگر کسی عیب و ایرادی دارد در عوض ایرادی از نوع دیگر را ندارد.
پس عیبجویی نکنیم و عیوب دیگران را اغماض کنیم.
هر روز یک قلم و کاغذ برداریم و نکات خوب و مثبت اطرافیانمان را لیست کنیم و خدا را بابت خوبیهایشان شکر کنیم.
دلتون مملو از عشق؛ زندگیتون بهشت.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
تجویز درست بیبی
✍️عاطفه هزاره از افغانستان
بیبی میگفت: این روزها صدای نفسهای زمین به شمارش افتاده و صدای سرفههایش از دوردستها شنیده میشود. خوب که گوشهایت را تیز کنی به حرفم خواهی رسید؛ یک راه هم برای مداوای آن وجود ندارد. بی بی همیشه حرفهایش درست بود. کمی که به حرفهایش دقت میکردی سرنخهای زیادی پیدا میکردی. هیچوقت حرفهایش را مستقیم نمیگفت؛ آنقدر دلیل و استدلال جلویت میچید که دیگر راهی جز پذیرفتن حرفش نداشته باشی.
میگفت: مداوای این جهانِ بیمار که چندی است تب کرده و دستمال دور سرش پیچیده، فقط با دوای نگاهِ اوست که بیاید و بر ما بتابد.
سخنی از پیامبر صلی الله علیه و آله برایم نقل کرد:«مِن ذُُرَّیتی اَلمهدی اِذا خَرجَ نَزَل عیسَی بنُ مریمَ(علیهالسلام) لِنُصرتِهِ فَقَدَّمَهُ وَ صلّی خَلفَهُ.»
مهدی عجلاللهفرجه از فرزندان من است، زمانی که قیام میکند عیسی بن مریم علیهالسلام جهت نصرت و یاری او از آسمان فرود میآید و حضرتش را برای نماز مقدّم میدارد و به او اقتدا مینماید. آن روز، صداها حبس میشوند تا جهان صدای طنینانداز اذان گفتنت را بشنود.
بهارِ فاطمه! اینجا سالهاست که پاییز است و زمستان.
اَللّهُمَّ
کُنْ لِوَلِیِّکَ
الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ
صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ
فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة
وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً
وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ
طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها
طَویلا
@AFKAREHOWZAVI
انتشار یادداشت آمنه عسکری منفرد؛ شماره ۵۱۰، نشریه ۹ دی، تاریخ ۸بهمن ۱۴۰۱
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#پویش_من_و_مسجد
1⃣مسجد معجزه دوم عصاره هستی
✍️نجمه صالحی
در کافه کتاب، دیدمش. پیشنهاد دادم در فضای باز بنشینیم، سفارش نوشیدنی دادیم و گپ زدیم و گپ زدیم و یخ زدیم! آخرش خودمان را از این شکنجه خودساخته رها ساختیم و به فضای گرم کافه رفتیم و میان کتابها خودمان را غرق کردیم. تحلیلهایش از کتابها عالی بود، به پیشنهادش چند کتاب خریدم و کتاب خرید.
برای نماز به مسجدی در معروفترین محله شهر رفتیم و هنگام خروج، صحنه ورودی مسجد برایمان نازیبا آمد، عکسی گرفت؛ هر دو از این منظره ناخشنود بودیم.
وقتی «مسجد» از زمان تأسیس تاکنون همواره به عنوان پایگاهی معنوی ـ اجتماعی بوده و کارکردهای وسیعی داشته و دارد و با هیچ نهاد مردم نهادی در طول تاریخ قابل مقایسه نیست.
وقتی «مسجد» میتواند به عنوان پایگاهی زمینهساز برای برپایی دولت و تمدن نوین اسلامی باشد.
وقتی «مسجد» از ماندگارترین تراث اسلام و رسول خاتم صلیالله علیه و آله است.
وقتی«مسجد» طبق نظریهای« معجزه دوم پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله*» است و بهعنوان یکی از بناهای مهم و نماد اسلام محسوب میشود، پس بایسته است در حفظ و پاسداشت و بهتر جلوه دادن آن کوشا باشیم تا چهرهای خوشایند در منظر عموم داشته باشد.
*مساجد نماد فرهنگ و تمدن اسلامی، نوشته رحمت الله علی رحیمی
#مسجد
#تمدن_نوین_اسلامی
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مهدویت، نیاز زمانه
در بحث مهدویت، این سؤال مهم مطرح است که با وجود علوم و فنون مختلف، بحث کردن در موضوع مهدویت چه ضرورتی دارد؟
روشن است که شناخت این موضوع سبب تقویت انگیزه و نشاط در پیگیری این بحث و به کارگیری تمام امکانات مادی و معنوی در جهت ترویج این عقیده و راهبرد اساسی زندگی خواهد شد. امامت، اصلی است که در راستای اصول مهم دین یعنی توحید و نبوت طرح شده و مکمّل و متمّم آن اصول است. بنابراین بحث مهدویت را در ابعاد گوناگون بررسی میکنیم.
یک. بعد اعتقادی
بدون شک اعتقاد رکن اصلی شخصیت انسان است که اعمال و رفتار آدمی را شکل میدهد. در متون دینی، معرفت امام، جایگاه بسیار مهمی دارد.پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) می فرمایند: "هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته است، به مرگ جاهلیت مرده است". نکته مهم دیگر این است که معرفت امام مثل ایمان به خدا، مراتب و درجات مختلفی دارد و هرکس به اندازه شناخت و معرفتش از امامتِ امام بهره میگیرد. بنابراین شناخت نام و نسب امام کافی نیست؛ بلکه کمترین حد معرفت آن است که بدانیم امام منصوب از طرف خداست که به وسیله پیامبر یا امام پیشین به مردم معرفی شده است و برخوردار از دانش الهی و معصوم از هر گناه و خطایی است و اطاعت از او در تمام امور واجب و به منزله اطاعت از پیامبر و خداست.
دو. بعد اجتماعی
مهدویت نگاه روشن و امیدوارانه به آینده بشریت دارد. جامعهای که به آینده زیبا و آرمانی امیدوار است، همین امروز به صلاح و اصلاح میپردازد و با ارزش های اسلامی و انسانی احیا میشود. بدین سان مهدویت بهترین عامل برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن و بسترسازی برای ترویج فضائل در افراد جامعه است همچنین جامعهای که به عدالت مهدوی دلبسته است و آلمانش تحقق عدالت در همه جهان و برچیده شدن ظلم ستم از زمین است، حرکتی عدالتخواهانه را در پیش میگیرد و برای آن زمینه سازی می کند. چنانچه انقلاب اسلامی با هدف زمینه سازی برای حکومت جهانی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بهرا افتاد.
سه. بعد سیاسی
امروز بشریت به دنبال اندیشه سیاسیای است که ارزشهای انسانی را در آن بیابد و آن اندیشه سیاسی اسلام و حکومت مهدوی است. نظریه مهدویت یک اندیشه جهانی است و این اندیشه برای جهان و اداره آن طرح و برنامه دارد. مهدویت در اثر عرصهی حکومت دارای اهداف بلند و ارزشی است و حتی میتواند برای حکومت دینی در عصر غیبت، یک طرح راهبردی باشد. به علاوه مهدویت از بعد سیاسی نظام ولایت فقیه را به عنوان نیابت از مهدی(علیهالسّلام) در زمان غیبت مطرح میکند و الگوی مناسبی از حکومت صالحان و نیکان را به جهانیان ارائه مینمايد. این نظام سیاسی تداوم نظام سیاسی مهدوی است و پذیرش و سرسپردن به فرمان ولی فقیه، در ادامه اطاعت پذیری از امام زمان است.
چهار. بعد تاریخی
مهدویت از بعد تاریخی سابقه طولانی دارد. تاریخ اسلام و مسلمین از همان آغاز با این موضوع گره خورده است. تاریخ طولانی شیعه و پیروان اهل بیت(علیهالسّلام) گواه است که بخش مهمی از هویت تشیع، مهدویت و انتظار ظهور مهدی(علیهالسّلام) بوده است. به ویژه در طول حدود دوازده قرن غیبت امام، آثار علمی و عملی عالمان شیعه پیوسته در مسیر ترویج این حقیقت و تبیین موضوعات و مسائل آن بوده است.
پنج. بعد فرهنگی
از مهمترین وظایف یک منتظر گسترش فرهنگ مهدویت و زمینه سازی ظهور و فرج امام عصر(علیهالسّلام) است.
برخی از محورهای گسترش فرهنگ مهدویت
🔹 تلخیصی از کتاب نگین آفرینش
✍به قلم مخدره چمنخواه
🔗متن کامل در صفحه نویسنده
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
امشب دوباره قدس بوی محمد(ص) گرفتهاست
بوی گلاب و عطر و شهادت گرفتهاست
در لابهلای دفتر بیبرگ روزگار
امشب دوباره حرم جان گرفتهاست
أليس الصبح بقريب؟
✍️فاطمه میری
#پایان_اسرائیل
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔰انتشار سه یادداشت در روزنامه سراسری سراج
🌀فاطمه شکیب رخ، با عنوان مهلت سه روزه خداوند
🌀مخدره چمن خواه، باعنوان مهدویت نیاز زمانه
🌀نجمه صالحی، با عنوان مسجد معجزه دوم عصاره هستی
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
احترام گذاشتن به نعمت نان
✍سیدهالهامموسوی
پشت پنجره به نظاره نشسته بود. با وزش باد سرد، به خود میلرزید و تمام نگاهش به سفره بود. سفره را جمع کردند. او که بیتاب و گرسنهاش بود شروع کرد نوک زدن به پنجره شاید متوجهاش شوند.
دخترک سفره را با سفره پاکن تمیز کرد. خردههای نان را برداشت تا در سطل زباله بیندازد. همین لحظه مامانبزرگ که داشت شال قهوهای برای مریم میبافت با شتاب گفت:
_مریم جان اونجا نه!
مریم با چهرهی مبهم:
_مامانجون! خب اینا خیس هستند، بذارم کپک میزنند.
مامان بزرگ شال و کلافه را کنار گذاشت. نزدیک مریم رفت.
_قربون دختر گلم برم این نعمت خداست باید خیلی مواظب باشیم کجا بذاریم.
هروقت دیدی خرده ریزهای سفره خیس هستند بذار کنار پنجره یا زیر درخت نارنج حیاط؛ اینطوری نه به نعمت خدا بیاحترامی کردی و نه گنجشکهای پشت پنجره منتظر و گرسنه!
«رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «نان را بزرگ دارید و آن را محترم بگذارید که خدای متعال برای آن، برکاتی از آسمان فرو فرستاده و برکات زمین را بیرون آورده است؛ از جمله احترام گذاری به نان، آن است که آن را نبرند و زیر پا نیندازند.»(بحار الانوار، ج 63، ص 270.)
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مرکز پرگار کائنات
✍️مهتا صانعی، عضو تحریریه مجتهده امین
شهید آوینی:«کارتان را برای خدا نکنید، برای خدا کار کنید»
منشور هویت آدمی همین کلام است حتی اگر اعتقادی به خدا و ماوراء نداشته باشد. آنهنگام که کارش بوی منیّت گرفت از حلقهی وصل جدا میشود، پرت میشود، زار میشود. به پیچکهای هرز جهت مییابد و عصارهی خورندگی و درندگیاش دِماغِ فَلَکش را آویزان میکند. بوی تفکرات آدمها خسته میکند روزگار را. کائنات را. ملائکه را. شاید هم ابلیس و لشکریانش را.
قرار بود مرکز پرگار باشیم. قرار بود شوآف نباشیم. قرار بود به قول مولانا: جای گله نیست، چون تو هستی همه هست، باشیم.
قرار بود فاخر باشیم و همه را مسجود خلقت خودمان کنیم. آری قرار بود همه عاجز باشند در برابر این خلقت. در برابر انسان! عاجز شدند اما به طرز دیگری. من از این همه حرفهای بیسر و ته به همان جغرافیای کوچکم میرسم.
که ای کاش تنگتر شود این سرزمین به من. بیسلاحم، قدرت واژگان هم. کاش سعدی بیاید و بگوید: سعدیا پیکر مطلوب برای نظر است، ور نبینی چه بُوَد فایدهی چشمِ بصیر! و شاید خسته از منیتها! «یَامَناَرجوهُلِکلِّخَیر»
جام زهرت را بیاور! من برای زندگی
بیش از این چیزی که میبینی مصمم نیستم!
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
زن. دین. عشق
✍️زهرا نجاتی، عضو تحریریه مجتهده امین
مهمترین هویت من، زن مسلمانی است که اول همسر و بعد مادر است؛ بنابراین دین من پر شده از گزارههای مربوط به زن بودن، همسر بودن، مادر بودن برای فرزندم. در دین من، برای شیردهی دستور آمده، برای اینکه حق فرزندشیرخواره با مادر یا پدرش است، دستور آمده است. برای اینکه فرزندشیرخوار، هیچ چیز برایش مفیدتر از شیر مادرش نیست، دستور آمده است. برای اینکه اول به دخترم یا پسرم هدیه را بدهم، دستور آمده است.
اصلا در بابهای احادیث علامه حلی، بابی داریم در مورد استحباب طلب فرزند، باب دیگرش، استحباب طلب دختر از خداوند، باب دیگرش کراهت ِ دوست نداشتن دختر.
در دین کامل من، حتی آمده است که دختران حسنه هستند و هر مردی که دل زن محرمش را شادکند، خداوند دلش را در قیامت شاد میکند. در دین کامل من آمده است که هر مردی که برای حتی یک زن از محارمش، اسباب خشنودی فراهم کند، خدا هم او را درقیامت خوشنود میکند. و اگر چهار زن از محارمش را حمایت کند، بهشت بر او واجب میشود.
در دین کامل من، حقی به عنوان عاقله قرار داده شده. یعنی اگر زنی دیه بر او واجب شد، مردان ذکور خاندان پدریش، ضامنش هستند.
دین من پر است از عزت و احترام به زن و دختر. مثلا امام باقر علیهالسلام فرمود؛«خداوند به زنان مهربانتر است».
جالب این است که این همه در دینی است که چهارماه، تنها کشور پرچمدارش را به حرم بی توجهی به زن، به آشوب کشیدند و بعد خیلی ریز به محاق رفتند؟
من بابت این دین کامل، بابت این نگاه ظریف و زیبا، بابت این همه عشق به زنانگیام، خدا را، دینام را و زنانگیام را شکر میکنم. شما چطور؟
#جهادتبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
به نام زنان به کام سیاستزدگان
✍️سعیده رحیمی، پژوهشگر حوزه زنان
مسئله سیاستگذاری مسائل زنان، موضوع آشنا و گاه ابزاری جهت ایجاد تریبون کنشگران سیاسی و اجتماعی، شده است؛ اخیرا مناظرهای در شبکه چهار سیما پخش شد که عنوانش بهتر بود بهجای سیاستگذاری حوزهی زنان، سیاست زدگی حوزه زنان باشد!
جای تأسف است که جبههی انقلاب در برابر تفکر لیبرال آنقدر ضعیف ظاهر شود که نتواند از موضع حق خود دفاع کند!
مهجوری اندیشه رهبری در ادبیات گفتاری و محتوای سخنان خانم خزعلی به وضوح هویدا بود. وقتی مبانی رهبری توسط عالیترین مقام حوزهی زنان در نظام اسلامی ایران، فهم نشود، چه انتظاری میتوان از جوانان این عرصه داشت!؟
جای یک اشارهی کوچک به این سخن رهبری خالی بود؛ «در موضوع زن و خانواده ما در دنیا مطالبهگریم نه پاسخ گو!» میتوانست این جمله در سخنان ایشان بهخوبی پردازش شود و مظلومنمایی طرف مقابل را به چالش کشد!
واقعاً خانم دکتر خزعلی یک اتاق فکر نداشت تا ارائهی بهتری دهد یا این صحبت ضعیف حاصل کار تیمی بوده است!؟ که در هر دو صورت باید گفت: «وااسفاه!»
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
بلاگرهای رنگی
✍🏻 زهرا کبیری پور
چند سالی میشد که در اینستاگرام صفحهای داشتم. از همان روزهای اول که وارد این رسانه شدم، به نظرم بهترین محل برای پژوهشهای جامعهشناسی آمد؛ چون با طیف وسیعی از سلیقهها و فرهنگها همراه بود. بعد از مدتی پیگیر محتوای برخی از صفحات به اصطلاح پُر فالوور شدم. صفحاتی که در بسیاری از مجالسِ خانمها نیز موضوع گفتگو و نُقل مجلس بود.
در مدت کوتاهی متوجه شدم که این صفحات مشغول ترویج سبک خاصی از زندگی پر از زرق و برق هستند، به وسیلهی تبلیغ تمهای کذایی جشن تولد، جشن تعیین جنسیت و حتی جشن طلاق! و در ذیل عناوینی مثل خانهی صورتیِ من، آشپزخانهی گلگلی و...
شاید بپرسید مگر تبلیغات بد است؟!
خیر، تبلیغ کردن هیچ وقت بد نیست چه بسا به دیده شدن محصولات درست کمک میکند.
حتی گرفتن پول، البته با قیمت مناسب برای تبلیغ خوب هم است. چون مَبلغ مناسب تبلیغ سبب میشود که تولید کننده، تولیدش را جدی بگیرد و خودش را بالا بکشد.
اما چه چیزِ این تبلیغات در این صفحات مجازیِ زرد، بد است؟!
ترویج سبکِ زندگی مصرفگرایی بد است. هرچیزی و هر محتوایی را بدون در نظر گرفتن تبعات آن تبلیغ کردن، بد است. نمایش یک زندگیِ به ظاهر مرتب و آرام ولی کاملا سوار بر تبلیغ بد است.
آه و حسرت دختران جوانی که در این اوضاع آشفتهی اقتصادی با یک جهیزیهی ساده به خانهی بخت رفتهاند را جمع کردن، بد است.
اینکه پول گرفته باشی تا یک زندگیِ پر از زرق و برق خیالی را تبلیغ کنی و جوری وانمود کنی که انگار خودت هزینه کردهای، بد است.
بلاگری نوعی شغل البته از نوع کاذبش است و در تمام دنیا بلاگرها در حیطههای تخصصی خودشان فعالیت میکنند؛ اما بلاگرهای ایرانی همه چیز را تبلیغ میکنند حتی قَرنیز دیوارها و سرویس دستشوییشان را.
حال در چنین جامعهای که قیمتِ استوری یک بلاگر نوجوان آن، بیشتر از عمل سزارین یک پزشکِ متخصص است، اقبال به علم بیشتر است یا ثروت؟!
آیا جوانان ما در روزهایی که اقتصادمان اوضاع آشفتهای دارد، دیگر میلی به درس خواندن و تلاش برای کسب علم دارند؟!
در چنین اوضاعی یک صنعتگر و تولیدکننده مگر دیوانه است که برای چندرغاز، عرق بریزد.
به همین دلایل، طبق اخبار واصله، مردانی که در این صفحات رنگی تبدیل به ابزار و اکسسوار عکسها شدهاند، شغلشان را رها کردهاند.
در این میان راه چاره چیست؟!
تقویت نرمافزارهای ایرانی که بشود آن را مانند یک شهری که پلیس و قانون دارد، اداره کرد و هرکس اجازه نداشته باشد هر چیزی را تبلیغ کند.
البته در این میان مخاطب نیز نباید سادهلوح باشد و باید آگاه باشد که اطرافش چه خبر است، آن وقت میتواند با آرامش بیشتری زندگی کند.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
✔️ «آگاهی از ناآگاهی»؛ نخستین کارکرد الهیات انقلاب اسلامی
✍ علی اسفندیار، روزنامهنگار و کارشناس علوم اجتماعی
از آن زمان ۶۰ سال میگذرد؛ از آغاز روشنگری آشکار امام راحل و علمای مکتب قم برای تشکیل جبههی رهایی از تحریم آگاهی دوران ستمشاهی تا اکنون که در عصر جهاد تبیین نفس میکشیم، از اعتراض امام خمینی(ره) به تغییر قانون «سوگند به قرآن کریم»، فتنه «تساوی حقوق زن و مرد» و بهادادن به فرقه خودخوانده بهایی در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، تا اکنون که گامهای راسخ تمدن ایرانی_اسلامی را شاهد هستیم.
لایحهی مذکور دربردارنده قوانینی بود که به صورت خاموش و نرم، هویتزدایی فرهنگ اسلامی در ایران را نشانه گرفته بود و قم در ۱۳۴۱، شبکه سلطنتی را به عقبنشینی وادار کرد؛ از این اقدام میتوان به رویداد بزرگ فرهنگی و شناختی و آغاز قیام فرهنگی در کشور یاد کرد. قیام فرهنگی از قم، نهضت اسلامی در کشور و ثبات سیاسی در تهران؛ سه مرحلهی تاریخساز برای کشور است.
مکتب انتقادی قم را میتوان کانون شکلگیری «فهم موقعیت تاریخی ایرانیان» و دستاورد پنهان و بینظیر امام راحل در سالهای پایانی طاغوت دانست؛ دستاوردی که با تنویر افکار عمومی و آغاز زدودن «ستمِ شناختی»، کارکرد اصیل علمای بیدار شیعه را به نمایش گذاشته است.
با این توصیف، اگر آغاز عمر فرهنگی انقلاب اسلامی را سال ۴۱ شمسی بدانیم، بسیاری از شبهههای سیاسی، پاسخ خود را خواهند یافت، چرا که گزاره «پیشآگاهی مردم از حاکمیت دینی» و «رونمایی از پشت پردهی فکری پهلوی»، نسل ایرانی را در پانزده_شانزده سال برای پیروزی انقلاب آماده کرد. اینجاست که رهبر انقلاب اسلامی «قم را مادر انقلاب اسلامی» میدانند.
زین رو عمر انقلاب اسلامی را باید در دوگانه عمر فرهنگی و عمر سیاسی بازخوانی کرد؛ اگر امروز چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را قدر میدانیم، عمر فرهنگی انقلاب را نیز نباید نادیده گرفت که از سالهای ۴۱_۴۲ با عبور از فرایندهای شناختی، آرام آرام به بار نشسته و انقلابی قلبی را بر پایه فهم انسان، خودآگاهی و خودشناسی ملی رقم زده است.
هر چند رسانههای انقلابی و دلسوزان جهاد تبیین تلاش میکنند از دستاوردهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و تاریخ چهل ساله انقلاب اسلامی، پیام و تحلیل ارائه دهند؛ اما سزا نیست که چشم از رویدادهای معرفتی و شناختی پیشا انقلاب اسلامی که بخش مهم تلاش امام راحل بوده است، فرو بست.
کار مهم انقلاب اسلامی، کلید زدن فرایند موقعیتیابی و زمانشناسی ملت ایران بوده و این که «فهم ظلمبودنِ ظلم کلان»، «فهم فقر بودنِ فقر سیاسی» و «آگاهی از درد ناآگاهی» را وارد ادبیات فرهنگی کشور کرده است؛ اگر ظلمبودنِ دستگاه ستمشاهی، در لایههای ذهنی مردم آن هم در مدت بیش از ۱۵ سال به مرحله «باور» نمیرسید، انقلاب مردم در مواجهه با جریان طاغوتی_آمریکایی با هیجان کاذب و بیجانی روبهرو میشد.
دوران پیشا انقلاب را میتوان دوران افول تحریم ایرانیان از فهم موقعیت فردی، اجتماعی و تاریخی و آغاز شکلگیری «الهیات انقلاب اسلامی» دانست؛ از این رو امام راحل جامعهی زمان ستمشاهی را از بیحسی و سِرشدگی خارج کرد و کشور، متناسب با فرایندهای آرام تولید فرهنگ، از اتمسفر ضدِشناختی و جهلزا به فضای جهلزدا و معرفتافزا انتقال یافته است.
بازخوانی سخنان امام راحل نشان میدهد بزرگترین دستاورد پیامهای امام از ۴۱ تا ۵۷ شمسی، تغییر نگرش مردم به موقعیت خود است. اگر «فهم موقعیت» اتفاق نمیافتاد، فهم زمانه و موقعیتهای تاریخی بزرگتر همچون پیروزی انقلاب رخ نمینمود. بیشک تبیینگری شخصیتهایی همچون شهید مطهری، مفتح، بهشتی و شهدای محراب بوده که با ایجاد «بیداری شناختی» در طراز ملی، کنش سراسری ۵۷ را رقم زده و دست استعمارِ چندجانبه را از کشور قطع کرده است.
اگر انقلاب اسلامی در سوادآموزی و پس از آن در تولید علم، نهضتی برپا کرده، نشان از آن است که میدان فهمیدن را به صورت عادلانه پیش روی همگان قرار داده است تا جایی که میتوان ادعا کرد، در هیچ دورهای از تاریخ سیاسی کشور، هیچ حاکمیتی به میزان «انقلاب اسلامی» بر فهم روزآمد و بازگشت به اصالتهای تمدنی تأکید نکرده است.
و اکنون، وقت حراست از پیشینهی ناب «انقلاب فرهنگی» است؛ دستاوردی که تبییناش مغفول مانده است؛ اگر امروزه روایتگران ضدانقلاب، جای جلاد و شهید را تغییر میدهند یا امنیت را به احساس ناامنی و دارایی را به احساس ناداری برای هموطنان تبدیل میکنند، اینها درسهای فراگرفته از تجربههای تاریخی استعمار است؛ استعماری که روزگاری ناآگاهی و ناداری را به احساس آگاهی و دارایی تبدیل میکرد و به خورد ملت میداد.
#رصد
@AFKAREHOWZAVI
📝خاطره نویسی...
✍ جواد محدثی، نویسنده پیشکسوت حوزوی
نوشتن خاطره، هم «یاد» است، هم حفظ و حافظه «تاریخ» است. هم آینه «فکر و روح» انسان است.
هم تولید «سند»، برای تحلیل حوادث است.
هم نوعی تمرین «نگارش» و قلمزنی است.
هم نوعی «سرگرمی» سالم و مفید است.
نوشتن سفرها،
دیدارها،
حوادث تلخ و شیرین زندگی،
خاطراتی از کودکی،
دوران تحصیل،
دوران تدریس،
دوران کار،
حضور در جلسات و همایشها،
مهمانیها، جابجاییها ، اردوها،
خصوصیات افراد، غمها و شادیها
و...
همهٔ اینها میتوانند سوژههایی مناسب برای خاطره نویسی باشند.
در خاطره نویسی، اگر روی ظرافت و هنر نمایی در نگارش هم دقت شود، آن متن هم ارزش ادبی پیدا میکند، هم ماندگارتر میشود و هم برای دیگران جذاب و خواندنی میگردد.
پس یاعلی!
هر روز یک صفحه، حدّاقل.
#رصد
#ادبیات
#خاطره_نویسی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
«معطرجات»
✍️طیبه فرید
استاد خوش ذوقی دارم، میگفت آدمها بو دارند! منظورش عطر و ادوکلن و این ها نبود، منظورش یک عطر ماندگارتر و بهتر بود میگفت کمی بهشان فکر کنی با بینی دلت میتوانی بفهمی عطر متفاوتی دارند. راست می گفت! حافظ هم توی شعرهایش از این حرف ها زده!
«من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم!»
حافظ حتی با خاطرات آدم ها عطر بازی می کرده!
من خودم دیدم یک نفر بود که بوی کاغذهای کاهی کتاب فارسی چهارم دبستان دهه ی شصت می داد، بوی نم روی علف جنگل های گیلان ،توی شعر باز باران.
دوست داشتم ورقش بزنم و صفحاتش را بو کنم. خوش به حال گلچین گیلانی که می توانست بوها را بنویسد.
یکی دیگر بوی عود سیب و دارچین می داد،حتی دودش هم پیدا بود و سوختن و کوچک شدنش، داغی خاکستر های تازه ای که از سوختنش ریخته بود پایین عود سوز هم پیدا بود، یکبار بهشان دست زدم،دستم سوخت.
یکی که آدم مقدسی بود، بوی عطر گلاب و زعفران حلوای خانم جان رامی داد که با سلام و صلوات پخته بود، شیرین بود و دلپذیر.از بوییدنش سیر نمی شدی حتی با نان سنگک!
بعضیها هم قربان نبودنشان، اصلا نباید به بویشان فکر کرد، از بس مایه رنج و عذابند، تعدادشان خیلی چشم گیر نیست! بگذریم که بوها را نمیشود ندیده گرفت و بوی بد در اقلیت است و اصلا وسط عطر باران و عود و گلاب و زعفران آدم ازین حرف ها نمی زند!
نیک استادمان می گفت: دل، آدمِ با تجربه و معقول و وزینیست، دست کم نگیریدش.
آدم بودن دل را ببینید تا کارایی هایش را نشانتان بدهد. آن وقت به جز بوی آدم ها صدایشان را هم می شنوید! نه صدایی که از چیده شدن اصوات حروف است، صدایی که می گفت رساتر از این حرف ها بود، آدم های کر هم می توانستند بشنوند! و نه فقط صدای آدم ها را، حتی صدای اشیا و محیط را.
صدای پچ پچ گلدان های شمعدانی لب حوض، گردشماهیها،روشنی،من،گل،آب...
صدای باران و عود و حلوای خانم جان را.
صدای آویشن خشک توی شیشه، داخل کمد را.
صدای قاب های روی دیوار را.
صدای لباس های مرطوب و لرزان روی رخت آویز را. صدای آخرین کلمه های این متن را.
اینکه دل چه آدم پیچیده ایست!
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI