eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
721 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
202 ویدیو
17 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
41.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رسالت مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری چیست؟ حجة‌الاسلام و المسلمین فخریان @t_manzome_f_r مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری @AFKAREHOWZAVI
🔰هشتمین دورۀ جامعِ آموزش منظومۀ فکری رهبر انقلاب این دورۀ آموزشی، شما را در عرصۀ جهاد تبیین، توانمند می‌سازد. 💢این دورۀ آموزشی، در سه بخشِ منظومۀ معرفتی، منظومۀ ارزشی و منظومۀ کنشی برگزار می‌گردد. 🔸مزایا: ۱. بهره‌مندی از اساتید برجسته ۲. بهره‌مندی از تخفیف جهت شرکت در دوره‌های آموزشی روش مطالعه، تندخوانی، مدیریت زمان و برنامه‌ریزی ۳. امکان شرکت در دوره‌های تخصصی سطح دو در رشته‌های مختلف ۴. اعطای گواهینامه 🔹زمان ثبت‌نام: یکم تا نوزدهم اسفندماه ۱۴۰۱ 🔸هزینه ثبت‌نام برای هر بخش: شصت هزارتومان 🔹شروع دورۀ آموزشی: بیست و ششم فروردین‌ماه ۱۴۰۲ ▫️ثبت‌نام در پایگاه مجموعۀ تبیین با پیوند زیر🔻 https://www.tabyinmanzome.ir/courses/maaref-enghelab/maaref8 ▫️راه ارتباطی(ایتا): @manzome1 📌مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری @t_manzome_f_r
رجب مهربان خداحافظ ✍️نرگس ایرانپور بی صدا بر قلب‌هایمان باریدی و با سخاوت تطهیر کردی... آسمان شب‌های رجب! دل‌هامان بهانه‌ات را خواهد گرفت. بهانهٔ پربهای بخشیدن! چه خوب دست‌هایمان را در دستان ماه پیامبر گذاشتی. ماه رحمت جهانیان به اعتبار تو بر ما آغوش گشوده و اینک ماییم و توشه‌ای که تو بر گوشه چارقد استغفرمان گذاشتی. بساط نوای خوش یا من أرجو جمع می‌شود و دست‌هایمان به سمت آسمان اجابت شعبان گشوده می‌شود شاید که به برکت موالید این ماه معظم قدم‌هایمان لایق شهر الله شود... 🍃حلول ماه شعبان تهنیت🍃 @AFKAREHOWZAVI
«تا ماه نو شود» ✍️فاطمه شکیب رخ صدای جیغ دختران در سالن مدرسه پیچید و اضطراب همه ما را فرا گرفت، بی درنگ به سمت بچه ها دویدیم، در راه با انواع دلشوره ها و تصورات بدنبال چاره بودم. دختری صدا می زد؛ خانم به اینجا بیا رُکیاتو از حال رفته است. در کلاس حلقه ی دور کودک از حال رفته را بازکردم و دخترک را به آغوش کشیدم، با کمک همکار ها او را به دفتر مدرسه رساندیم. وقتی اندکی بهتر شد طاقت از کفم برون رفت، باید زودتر می دانستم چرا شاگردم اینگونه نقش زمین شده بود. با زبان همیشگی ام علت حال او را جویا شدم و او در حالی که سعی می کرد لابه لای حرفهایش ناگفته ای باقی گذارد؛ به روزه بودن خود اشاره کرد. کوتاه نیامدم وقت نداستن نبود، شاید خطری برایش در پیش بود. بالاخره زبان گشود، از پنچ روز روزه ی پیوسته به همراه خانواده سخن گفت. از اینکه به علت فقدان مواد غذایی در منزل با پدر تصمیم به روزه ی خانوادگی گرفته بودند، تا ماه نو شود... دلم آشوب شد، این همه نجابت برای حفظ ایمان و آبرو مرا شگفت زده کرد. سالهاست که با امثال او سروکار دارم و مانند این خویشتن داری را کم ندیده ام، مثل ما سفید پوست نیستند اما قلب هایی به سفیدی ایمان دارند. برای حفظ دین و تلمذ در مکتب اهل بیت (ع) و آویختن مدال پر افتخار طلبگی به کشور ما سفر کرده اند و در این راه گوهر ایمان را به نان نمی فروشند.* گاهی فکر می‌کنم که چه نسبتی بین عزت نفس مومن و گستردگی مال غافل برقرار است؟ چه می‌شود که وقتی غافل بر رفاه نسبی دنیا دست می یابد بر طلب و طمعش افزوده می‌گردد، هرچه دارد سیراب نمی شود و آنچه ندارد او را به ناسپاسی و کفر می‌رساند، حال آنکه مومن بی بهره از مال، به اندک نعمتی از جانب پروردگار راضی است و نداشته ی دنیا را صبورانه تحمل می کند. گاهی می‌اندیشم که چرا برخی هم‌وطن‌های ما به رغم دینداری ظاهری، این‌چنین در دنیا پرستی غوطه ورند و در عین غنا، به درد ذهنی نداری مبتلا هستند. چگونه فرهنگ پاک ایرانی، این‌گونه با آزمندی عجین شد و چگونه همدلی و دردمندی دیگران در انظار ما به سردی گرائید؟! کاش نهضتی برای زدودن غبارهای فرهنگی و دینی به راه اندازیم، کاش به رحم خدا بر روزگارمان بسنده نکنیم که این فرصت تا ابد بر مردمی که ز حال همسایه گان بی خبرند باقی نمی ماند! 🍃اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا🤲🍃 *برگرفته از روایت معلم کلاس چهارم دبستان هجرت @AFKAREHOWZAVI
ماه عزیز خدا ✍🏻 زهرا کبیری پور مگر یک نفر چطور عزیز کرده می‌شود؟! مثلا در ماهی که به دنیا آمده است، هیچ غمی و اندوهی راه نیابد... و در ماهی که شهید شده است هیچ شادی و نشاطی وارد نشود... سلام نورِ چشم خدا سلام آقایِ عزیز ما @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماه شعبان، ماه توسل و استغفار ✍️فخری مرجانی ماه شعبان، ماه شفاعت و ماه پیغمبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است؛ زمینۀ نیک‌شدن و پاک‌شدن انسان را فراهم می‌کند و به همین دلیل است که بسیار به استغفار در این ماه تأکید شده است تا انسانِ مؤمن؛ پاکیزه و مطهر به ماه میهمانی خدا وارد شود. مبارک و فرخنده است ماهی که مولودهای مبارک و پاکیزه در دامان خود دارد و ما مفتخریم که شیعه و پیرو چنین دردانه‌هایی هستیم؛ ولادت امام حسین، امام سجاد، حضرت ابوالفضل العباس، حضرت علی‌اکبر و امام زمان (علیهم‌السلام) همه در این ماه مطهر است. توسل به ائمه به همراه استغفار از گناهان، موجب گشایش کارها و نزول نعمت‌ها خواهد شد. و مبارک است زادروز مردی که جهان را از شرّ ستمگران و ظالمان زمانه رهایی می‌بخشد. و اکنون ما منتظران مقدم مبارکش مکلف هستیم تا با تمام‏‎ ‎‏توان کوشش کنیم تفرقه و نفاق و دغلبازی را از کشور عزیزمان بزداییم، در مقابل قانون خاضع باشیم و به وسوسۀ فتنه‌انگیزان اعتنا نکنیم.‏ و این را ما در ۲۲بهمن امسال (1401) دیدیم که مردم مسلمان ایران یک‌بار دیگر توطئه‌های ستمگران و حیله‌گران تاریخ را خنثی کرد. حضور مردمِ در صحنه، یأس و درماندگی در منافقین و متحدان بی‌آبرویش ایجاد کرد؛ روشنفکران غرب‌زده را برای همیشه رسوا کرد و اخوت اسلامی را جایگزین آن نمود.‏‎ ‎‏ و این ما هستیم که سرنوشت خود را خودمان تعیین می‌کنیم‏‎ ‎‏و فریبِ کلمات بی‌محتوای آنان را نمی‌خوریم. و در ادامۀ این راه خواهیم دید که شکست جریان دشمنان قسم‎‏خوردۀ اسلام رقم خواهد خورد و این حضور پایه‌های قدرت آن‌ها را خواهد لرزاند و نقشه‌های‌شان را به خودشان باز خواهد گرداند. و ما منتظر روزی خواهیم بود که به دلگرمی و پشتوانۀ امام معصوم‌مان، کاخ‌های ستمگران و شیاطین عالم را که گستاخی کرده و خود را حق جلوه می‌دهند، فرو بریزیم و انسان‌ها از زنجیر بردگی و بندگی آن‌ها نجات دهیم. به امید آن روز... @AFKAREHOWZAVI
🩺لطف طبیبانه اش،نسخه درمان است❗️ ✍️زهراسعادت میان مناجات امّ داوود با قلبی هزارتکه بی آنکه به عقوبتش اندیشیده باشد نجوا کرده بود:" ملازم حرم را با پرستاری آلام عزیزانش امتحان نکنید که مدتهاست بریده ام"!! شادمان از دعوت رئوفانه به تصوّر برات کربلا و به سرانجام‌رسیدن روزهای رنج روزگار، روبه محضر انیس النفوس(ع) التجا میکرد که خنجر درد در جانش فرود آمد و گویی تکه ای سرب گداخته روی جگرش گذاشته و ارتعاش زلزله گونه ای گسلهای زخمی روح دردمندش را با بالاترین ریشتر به لرزه درآورد آنچنان که به یکباره زیر حجم آوار دردی جانفرسا در خود فرو ریخته و مچاله شد!! بارها پس لرزه هایش را به شدت قبل تجربه کرد و تشخیص مبهم پزشکان و تجویز دارو هم آتش جگر و دردهای طاقت فرسایی که فقط او در اعلاترین حدش درک میکرد را افاقه نبود! تشخیص آخرین پزشک، روحش را نشانه گرفت و او با خودش گفت:" همانی که گاهی انگار نقص مادر زادی ام بوده"؟! و تجویز ناباورانه حداقل،چهل روز صبوری بر درد!! تیر درد که بر جانش مینشست با خود زمزمه میکرد:"خدایا در من چه دیدی که این روزهای پایانی سال که معطر به موالید شعبانیه و منتهی به آمادگی برای ضیافت شاهانه توست ،به ادای تکلیف تمرین عملی تاب آوری عبدانه و "بی چون و چرا" چله نشین و موظفم ساخته ای"؟ چک و چانه زدن در برابر هیبت مُعَلّایی سودی جز ضعف بنیه اعتقادی اش نداشت و چاره ای جز تسلیم محض پای این ابتلای"سمعاًو طاعة" نمی دید و تنهادر اوج آوار سهمگین درد با زبان "زبور آل محمد(ص)"نجوا میکرد: ".... وَ أَوْجِدْنِی حَلَاوَةَ الْعَافِیَةِ وَ أَذِقْنِی بَرْدَ السَّلَامَةِ وَ اجْعَلْ مَخْرَجِی عَنْ عِلَّتِی إِلَی عَفْوِكَ وَ مُتَحَوَّلِی عَنْ صَرْعَتِی إِلَى تَجَاوُزِكَ وَ خَلَاصِی مِنْ كَرْبِی إِلَى رَوْحِكَ ، و سَلَامَتِی مِنْ هَذِهِ الشِّدَّةِ إِلَى فَرَجِكَ"! باور نداشت که تنها علاجش "صبرِ قلیل بر عظم کثیر"ش باشد و آخرین تیر دعا را به امید اجابت بر چله زبان قلبش نهاده و زار زد: "توفیق کنیزی و سفره داری ایام غم عظمایتان را به ثمن نسخه شفا از این کمترین به احسن وجه پذیرا باشید...." و از آنجا که سنت "آقازاده دو سرا" به زیر دِینِ عوام زاده ای در چنگال درد ماندن نیست "طبیبانه به بالین آمد"و از سر لطف نسخه درمان با تربت شفابخش و آبی که در سرداب حضرت سقا(ع) مقام والای وفادارانه به خیام عطشان چشم به مَشک را طواف میکند و رقعه دعایی پیچیده در حریر سبز متبرّک به غبار قدوم زائران بارگاه تحت القبّه اجابتش که مدتی پیش از خادم بهشت حضرت ارباب(ع) به تبرّک و تیمّن هدیه گرفته و برای مبادایش نگهداشته بود، به خاطرش آورد... ❇️"بیمار فقط در طلب لطف طبیب است ما منتظر نسخه ی درمان حسینیم" @AFKAREHOWZAVI
💐 "درمان بواسطه‌ی پذیرش رنج" رنج‌ها و سختی‌ها، به زعم ما مهمانان ناخوانده‌‌اند در حالی که آنها را مربی عالم فراخوانده‌ تا یا از خواب غفلت بیدارمان کند. یا ظرف وجودمان را تطهیر و یا ظرف وجودمان را توسعه دهد و... اما اگر با مشکلات بجنگیم آنها بیشتر سماجت می‌کنند و برای لج در آوردنمان هم که شده ژست صاحبخانه به خود می‌گیرند، لباس راحتی می‌پوشند، جایشان را پهن می‌کنند در ذهنمان تا به ما بنمایانند که حالا حالا‌ها هستند و رفتنی نیستند. اما اگر آنها را بپذیریم، به چشم امتحان به آنها بنگریم و تکیه‌‌‌مان به سرمایه‌‌‌ی گذشته و سود آینده نباشد بلکه با حال مضطر رو به درگاه الهی‌ گردن کج کنیم یا الله بگوئیم آنگاه که قطره اشکی از گوشه‌ی چشمانمان جاری شد اگر آن بلا بخاطر غفلت باشد با شربت ذکر و دعا برطرف می‌شود و اگر بخاطر ارتکاب گناه بر ما عارض شده است آن آلودگی را با آب دیده می شوئیم تا آبرودار شویم تا هم خود تطهیر گردیم و هم از انتقال ویروس گناه به دیگران پیشگیری کنیم. امید که بلا و ابتلاهایی که به ما می‌رسد همه‌ برای توسعه‌ی ظرف وجودی‌ و ترفیع درجه باشد تا کارمان به درمان سرپایی یا بستری شدن‌ نکشد. @AFKAREHOWZAVI
خانم جلسه‌ای فاطمه میری‌طایفه‌فرد یک میز چوبی و یک پارچه ترمه و خانمی که پشت میز روی زمین می‌نشست و برای خانم‌های محل احکام می‌گفت، وعظ می‌کرد، روضه می‌خواند. خانمی محجوب که شاید سواد آکادمیک نداشت ولی در بحث دین تلاش کرده بود و پای درس بزرگان نشسته‌بود و حالا دانسته‌هایش را با زنان محل به اشتراک می‌گذاشت. با مادرم خیلی به این مراسمات رفته‌بودم، خیلی اوقات هم مادرم مجلس وعظ می‌گرفت و در خانه‌ی ما هم، همان میز و ترمه می‌شد منبر‌کوچکی برای یادگیری فقه و ذکر آل‌الله(علیهم‌السلام). خیلی از دانسته‌های دینی‌ام در همین مجالس شکل گرفت، با اهل بیت(علیهم‌السلام) این‌جا آشنا شدم؛ خاطره‌ایی خوب از يک جلسه‌ی خوب و یک خانم جلسه‌ای خوب. در حرم امام حسین(علیه‌السلام) در قسمت شبستان تازه ساز حرم، قسمتی برای استراحت زنان قرار داده شده بود. به خانم‌ها پتوهای مرتب داده بودند و می‌توانستند استراحت کنند. چقدر دلم می‌خواست من هم فرصتی داشتم و استراحت در این مکان مقدس را تجربه می‌کردم. اما همیشه یک عجله‌ای در کار بود که فرصت را می‌ربود و من مجبور از حرم برمی‌گشتم. موقع بیرون آمدن از شبستان، جمعی از زنان در گوشه‌ای حول یک خانم نشسته بودند و داشتند به صحبت‌های ایشان گوش می‌دادند. چیزی شبیه به همان میز چوبی جلسات خانگی خودمان هم جلوی ایشان گذاشته‌بودند. بی‌آن‌که دقتی که در کلام عربی داشته باشم به سمتش کشیده شدم. چیزی شبیه به یک حس خوب، یک خاطره‌ی دل‌انگیز مرا به آن ‌سوی شبستان می‌کشید. خانم جلسه‌ای به تعبیر من، داشت از احکام وضو می‌گفت و خانم‌‌ها با دقت گوش می‌دادند و گاهی هم سوال می‌کردند و خانم جلسه‌ای با وقت و جدّیت، به سوالات پاسخ می‌داد. داشت دیرم می‌شد ولی دوست داشتم در کنارشان باشم. اصلا کلی چیز یاد بگیرم کلی تفاوت و شباهت ببینم؛ ولی نمی‌شد. اما همان چند دقیقه کافی‌بود تفاوت و شباهت مجالس خودمان با بانوان عراقی را پیدا کنم. دو تفاوت مهم با خانم جلسه‌ای‌های خودمان پیدا کردم که قابل تأمل بود. اول این‌که برخلاف خانم جلسه‌ای‌های ما که‌ در کلامشان کلی کلمات محبت آمیز موج می‌زند این‌جا خیلی از این خبرها نبود. یک جدّیتی پذیرفته در امر دین در بین مخاطب احساس می‌شد. دومین تفاوت نحوه پوشش بود، خانم جلسه‌ای ما در جلس زنانه غالبا یک روسری روشن از کیف خود بیرون می‌آورد و سر می‌کرد، اما این‌جا خانم جلسه‌ای پوشیه زده بود آن‌هم در مجلس کاملا زنانه. شاید هم نگران فیلم‌برداری با گوشی و یا دوربین مدار بسته بود، نمی‌دانم. گذشته از این موارد، شیرینی داستان، فقه جعفری بود که داشت رد و بدل می‌شد. این‌جا اوج شباهت و یک‌رنگی خانم جلسه‌ای‌ها بود، چه ایرانی چه عراقی. @AFKAREHOWZAVI
مهدویت صاحب الامر(عج) در آینه‌ی قرآن (۲) حکومت صالحان، اراده‌ی ازلی خداوند ✍️تلخیصی از بانو چمن ‌خواه قران کریم در آیه ۱۰۵سوره انبیاء می‌فرماید:«ما در زبور پس از تورات نوشته‌ایم که زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد». چگونگی ارتباط آیه با مهدویت الف/مقصود از نوشتن (کتبنا) حتمی بودن یک کار است و کلمه (ارض) بدون قید به معنای همه زمین است. و کلمه(ارث) درباره چیزی به کار می‌رود که بدون معامله به کسی انتقال می یابد و در قرآن کریم گاهی به معنای تسلط و پیروزی یک قوم شایسته برقوم بدکار است. بنابراین آیه از پیروزی قطعی صالحان خبر داده است. ب/کلمه(زبور) در لغت به هر کتابی گفته می‌شود بنابراین ممکن است مقصود تمام کتب آسمانی باشد و واژه (ذکر) در قرآن درباره تورات و نیز قرآن به کار رفته است ولی به دلیل معنای اصلی آن که یادآوری و تذکر است درباره همه کتابهای آسمانی به کار می‌رود. ج/«عبادی الصالحون» یعنی بندگان شایسته خدا که عبودیت خدا را همراه با صلاحیت علمی و عملی دارند. امام باقر(علیه‌السلام) فرمودند:«کتابهای آسمانی همه ذکر هستند و مقصود از (عبادی الصالحون) قائم و یاوران او هستند. مستضعفان، پیشوایان و وارثان زمین قرآن کریم در آیه ۵و۶ سوره قصص می‌فرماید:«ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان گردانیم و آنها را در آن سرزمین مکانت بخشیم و به فرعون و هامان و لشکریانش چیزی را نشان دهیم که از آن می‌ترسیدند». چگونگی ارتباط آیه با موضوع مهدویت الف/در آیات ابتدایی سوره قصص در می‌یابیم که خداوند از اراده قطعی خود مبنی بر پیروزی مستضعفان و مستکبران خبر داده است. قرآن در این آیه با صیغه مضارع و فعل آینده سخن گفته است. گویی درباره یک جریان جاری در گذر زمان سخن می‌گوید که محدود به زمین خاصی نیست؛ بلکه سخن از یک قانون کلی در نظام آفرینش و سنت همیشگی خدا به مبنی بر پیروزی مستضعفان در گستره زمان و در پهنه زمین است. ح/ داستان بنی اسرائیل یکی از مصادیق آیه است؛ ولی خداوند این بشارت بزرگ را به همه اقوام و ملت‌های مستضعف داده است. امیر(علیه‌السلام) در تفسیر این آیه فرمودند:«این گروه آل محمد(صلی‌الله علیه و آله) هستند خداوند مهدی آنها را پس از زحمت و سختی ای که بر ایشان وارد می‌شود برمی‌انگیزد و به آنها عزت داده، دشمنانشان را ذلیل و خوار می‌کند. امام مهدی(عج) ذخیره بزرگ الهی یکی از معروف ترین آیات درباره وجود مبارک امام مهدی(علیه‌السلام) آیه ۸۶ سوره هود است که از مشهور ترین لقب های آن حضرت گردیده است. قرآن کریم می فرماید:« ذخیره خدا برای شما بهتر است اگر مومن باشید». این آیه شریفه از نظر تفسیری درباره حضرت شعیب و قومش است؛ اینکه افزایش ثروت اگر از راه ستم و خیانت بر دیگران باشد، خیر و برکتی نخواهد داشت؛ بلکه سود حلال معامله که خدا برای شما باقی می‌گذارد سبب برکت و افزایش نعمت است. «بقیة الله» از ترکیب لغوی به معنای بازمانده خدا است و به معنای هر موجود سودمندی که به لطف خداوند برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت می شود طبق این برداشت همه پیامبران خدا و پیشوایان بزرگ بقیه الله هستند. چنانکه در زیارت جامعه کبیره همه امامان با این لغت بقیه الله خطاب شده اند؛ ولی مهمترین و روشن ترین مصداق«بقیه‌الله» به آخرین امام از سلسله امامان و تنها بازمانده اولیای الهی تعلق می‌گیرد. امام باقر(علیه‌السلام) فرمودند:« نخستین جمله ای که مهدی پس از ظهور خود بر زبان می‌آورد این آیه است و سپس می گوید« منم بقیه الله و حجت و خلیفه خدا در میان شما» پس از آن، هیچکس بر او سلام نمی کند مگر عبارت: السلام علیک یا یا بقیه الله فی ارضه» 🔹 تلخیصی از کتاب نگین آفرینش (۱) @AFKAREHOWZAVI
❇️زیبا زندگی کن ✍️ بانو آلاله خورشید پرتو زیبایش را بر روی جهان می اندازد تا به ما نوید دهد، نوید روزی دیگر روزی که خداوند مهربان برای جهان در نظر گرفته است و همراه ما خواهد بود. روزی که باید گام های خود را قوی تر از قبل برداشت و در پرتو لطف الهی همراه با دیگرمخلوقاتش به تقدیس و ستایش او نشست و دردهای زمانه را در پشت پرده امید گذاشت تا بار دیگر هم زندگی جریان یابد و لبخند مهربان خداوند را بر قلبمان احساس کنیم. پس زیبا زندگی کن و خدا را فراموش نکن @AFKAREHOWZAVI
یٰا طَبیبَْ القُلوب ✍سیده ناهید موسوی امروز حال روحی‌ام خوب نبود ،وبرای همین به هیچ کاری نرسیدم، واین موضوع اصلا اشکالی ندارد ؛قرار نیست هرروز مفید باشیم، قرارنیست هر روز خوشحال باشیم ،باید یاد بگیریم که داشتن روزهای بد هیچ اشکالی ندارد،ناراحت بودن وکامل نبودن هم بخشی از زندگی است نباید باهاش مبارزه کنیم،باید به خودمان اجازه بدهیم دردهایمان را احساس کنیم. مگه چند نوع بیماری تو دنیا هست؟ بیماری روحی وبیماری جسمی اما انواعی دارند مثل : 🌀 آزمایش : یک نوع بیماری ازجنس امتحان برای انسان‌ها ویکی از سنت های خداوند متعال است. مانند؛ترس، قحطی ،فتنه ها، شر، بیماری وفقر 🌀بیداری ازغفلت: برخی از بیماری‌ها عامل اصلی بازگشت انسان به مسیر صحیح وبیداری از غفلت وغرور است،غفلتی که باعث سقوط ومانع تکامل ورشد انسان می‌شود. مانند؛ دوری ازخدا، دوری ازحق ، سردرگمی 🌀کفاره گناهان: گاهی خداوند برای ازبین بردن آثار گناهان ،انسان رابه حوادث وبلاها وبیماری مبتلا می‌کند تا به لطفش قسمتی از گناه هارا در دنیا وقبل ازمرگ بشوید. مانند؛ دروغ،حق الناس،خوردن مال یتیم اما گذشته از همه این‌ها ؛تاثیر بسزای شداید وسختی درتکامل نفس انسان بسیار لازم است. نه این است که اثر شداید وسختی ها تنها ظاهر شدن ونمایان شدن گوهر واقعی است به این معنا که هرکسی یک گوهر واقعی دارد که رویش پوشیده است؛مانندیک معدنی است درزیر خاک واثر شداید فقط این است که آنچه در زیر خاک است ،نمایان می‌شود،اثر دیگرندارد؛نه این طور نیست بالاتر است شداید وسختی ها وابتلائات اثر تکمیل کردن وتبدیل کردن وعوض کردن دارد،کیمیا است ،فلزی را به فلز دیگر تبدیل می‌کند،سازنده است، ازموجودی موجودی دیگر می‌سازد،ازضعف قوی واز پست ، عالی وازخام، پخته به وجود می‌آورد.* ودرآخر این‌که «فَأنّی لا أقدِرُ لِنفسیِ دَفْعا»خدایا من که تنهایی زورم نمیرسه تو پشت وپناهم باش.* *بیست گفتار،شهیدمرتضی مطهری،ص147 *مناجات شعبانیه @AFKAREHOWZAVI
لطیفِ خبیر ✍🏻مریم زارعی نوزادها لطیفند و انسان ها در برخورد با نوزادان لطیف میشوند. این را زمانی فهمیدم که نوزاد در بغلم بود و از هر گوشه و کناری رد میشدم صدای عزیزم ، جانم و قربان شوم به گوش میرسید. وقتی که بارها به کتابخانه رفتم اما زمانی به من نان و چای و خرما دادند که بچه همراهم بود. یا همان زمان که بچه گریه میکرد و هر کسی سعی میکرد ترفندی را اجرا کند تا او آرام شود. خداوند هم لطیف است. همان طور که در قرآن میخوانیم ان الله لطیف خبیر خداوند در همه ابعاد سعی دارد مارا به خود نزدیک کند تا زمینه ی رشد و سعادت ما را فراهم سازد.او می خواهد با نوزاد و با نگهداری و مراقبت از نوزاد مارا لطیف کند تا خبیرمان سازد. درست همانند خودش و از جنس خودش. وقتی می گویند فرزند داری عبادت است می تواند از همین جهت باشد. مگر عبادت جز برای تقرب است؟! پروردگارا لطیف‌مان ساز تا خبیر شویم. @AFKAREHOWZAVI
«روایت آقای ایکس» ✍️طیبه فرید وجدان سپید و بیدارش زیر آن پوست سیاهِ براق یک مسئله را دریافته بود، وآن قدرت بُعد هیولائی رسانه بود! وقتی که آخرین دکمه ی شفاف لباسش را می بست به این درک رسیده بود که رسانه می داند چگونه روایت کند که بی گناه مجرم باشد و مجرم بی گناه! و توده ها باور کنند! جوری که نتوان مسئله را حل کرد و صدای حقیقت توی شلوغی ها گم شود و به گوش کسی نرسد تا آنجا که حوادث و رویدادها بشود یک توده ی بدخیم که تیغ تیزِ جراحی بهترین متخصص ها نتواند برایش کاری کند. کتش را که پوشید، سالن داشت از جمعیت مسلمان های آمریکایی پر می شد و کمی قبل تر از اینکه پای آقای ایکس به جایگاه سخنرانی برسد نزاع سختی میان روایت صادقِ او و روایت دیگران شکل گرفته بود! و زمانی که انگشت های سه مهاجم به نام اسلام روی ماشه ی اسلحه لغزید در قلب منهتن قلبش از تپش ایستاد. روی لباس سپیدش پر از رز قرمز بود. (تقدیم به وجدان بیدار شهید مالکوم ایکس، رهبر مسلمانان سیاه پوست آمریکا) @AFKAREHOWZAVI
بر هم زدن عادت‌ها ✍🏻 زهرا کبیری پور من به شیرینی خیلی علاقه داشتم و این علاقه‌ی بیش از حد را دوست نداشتم، از طرفی کنترل آن هم برای من خیلی سخت شده بود. برای رهایی از این وابستگی و عادت مُضر تصمیم گرفتم به مدت بیست و یک روز شیرینی نخورم، از هر نوعش هر آنچه که قند و شکر داشت و تنها چیزی که برای خوردن مجاز دانستم، خرما بود. بخش کوچکی از این تصمیم به سلامتی مربوط می‌شد اما بخش اعظم آن در واقع برای تقویت اراده بود. دوست داشتم به خودم ثابت کنم که اگر بخواهم می‌توانم... و خواستم و شد... در تمام این مدت که مصادف می‌شد با ایام جشن و شادی، من شیرینی نخوردم، جدای از مزایایِ فراوانی که این تصمیم داشت، حس سبکیِ جسمی و روحیِ آن بود. حالا شما فرض کنید همین روش را بر روی عادات ناپسند روحیِ‌مان اجرا کنیم، مثلا تصمیم‌ بگیریم مدتی حسادت نکنیم، مغرور نشویم، غیبت نکنیم و... اما این تصمیم با تصمیم بالا کمی تفاوت دارد برای عملی شدن این تصمیم باید روح‌مان را از محیط‌های آلوده دور کنیم. تصمیم بگیریم و با عملی کردن آن‌ها اراده‌ی خود را تقویت کنیم و نتیجه‌ی فراوانی که ترک عادات زشت و ناپسند دارند را ببنیم. همان‌طور که امیرالمومنین(علیه‌السلام) می‌فرماید: «غیروا العادات تسهل علیکم الطاعات» عادات [زشت] را تغییر دهید پیروی از [فرمان‏های] خدا بر شما آسان می‏شود»۱ و در جای دیگر می‌فرمایند: «بغلبه العادات الوصول الی شرف المقامات» با غلبه و چیره شدن بر عادت‏های [زشت] رسیدن به مقامات بلند آسان می‏شود»۲ ۱) شرح غررالحکم، ج۴، ص۳۸۱ ۲)شرح غررالحکم، ج۳، ص۲۲۹ @AFKAREHOWZAVI
4_5838919871823354826.mp3
20.08M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "قرب الهی" ✍️ مرضیه رمضان‌قاسم حسرت دیروز نباید داشته‌باشیم چون در کنارمان بوده‌ای. امروز نیز نباید بی‌قرار و بی‌تاب باشیم چون باز در کنارمان هستی. وحشت فردا را نیز نباید داشت زیرا فردا نیز در کنارمان خواهی بود. آری کویر دل را به دستت سپرده‌ایم تا باغبانی کنی و گلخانه‌ای شویم دست‌پروده‌ی خودت. الهی، آنگاه که توفیق مناجاتت را نصیب‌مان می‌کنی ماهی محبوسِ تُنگِ وجود که در حسرت دریا بود را به آرزویش می‌رسانی و خط بطلان بر تمامی حسرت‌‌‌‌‌های‌مان می‌کشی. ماه شعبان دل شعبه‌ای از حرم ارباب می‌شود. @AFKAREHOWZAVI
🔷️فرّ الي الحسين.... ✍️زهرا سعادت وقتی دچار حادثه ای شده و جان و مال و ناموسمان را در خطر بدانیم اولین راهکاری که به ذهنمان خطور کرده و در اولین فرصت آن را عملی میکنیم،فرار از معرکه به جایگاهی امن و مطمئن است! و چه جایگاهی امن تر از مقام اهل بیت علیهم السلام که از تبار پیامبر رحمت(ص) و عشیره نور بوده و خستگان را با آغوشی مهربان تر از مادر،پذیرا هستند! کشتی نجات حسین(ع) در دریای مصائب و ابتلائات دنیا پیش میرود و جانهای اسیر زخمهای دنیا را به سوی خوانده و در بهشت بین الحرمینش میپذیرد تا" مقلب القلوب"دلهای مشتاق و" مُحوّل الحول" احوالات پریشان آنانی باشند که حتی اگر دین ندارند،آزاده اند! و مگر چیزی جز این است که ماه آمدن و گاه رفتن سرخش،محور شادی و غم دنیاست و تنها زیر عَلَمَ قیام او امن ترین جای جهان است؟ آخر "اصلاً حسین(ع) جنس غمش فرق میکند"! آری،سرّ الاسرار حرکت عظیم اربعین هم ریشه در" حبّ "مخلصانه ای دارد که "هویت" انسانها را به احسن وجه ارتقا میدهد تا پرچم سرخ قیام عاشورا را به دستان با کفایت "امام زمان" شان رسانده و وعده الهی حکومت مستضعفان بر زمین تحقق یابد! @AFKAREHOWZAVI
🍃❤️🌹 هر نسیمی تربتت را از سفر می‌آورد عطر سیب کربلا را بیشتر می‌آورد قاصدک از کهکشان‌ها هر زمان رد می‌شود از ستاره‌بازیِ چشمت خبر می‌آورد شور بر پا می‌شود در سینه‌ي پاک صدف لحظه‌ای که فاطمه دُرّ و گوهر می‌آورد رود جاری می‌شود از چشمِ ابرِ بیقرار محتشم وقتی برایت شعر تَر می‌آورد با چه شوقی زیر پاهایِ تو می‌اندازدَش هرکسی که پیشکش نزد تو، سر می‌آورد فُطرسِ قلبم جدا شد از فرشته‌ها ولی تو اگر باشی شفیعش بال در می‌آورد 💠 @shaeranehowzavi
چقدر خوب است که آمدی ✍️فاطمه پورسعید حسین جان! هیچ کجای دنیا برایم آغوش گرم ضریح شما نمیشود.. حسین جان ! به دنیای ما آمدی و ما را حسین دار کردی، دنیای بدون شما برایمان غیر قابل تصور است. حسین جان! اگر چه دورم از آغوش گرم ضریح شما...ولی دلم مانند کبوترهای جلدِحرم هر لحظه در حرم شما پرواز میکند و جای دیگری نمی‌رود... حسین جان! شما را ربیعِ ایتام نام نهادندیعنی بهارِ یتیمان...بهار کِی می‌آید؟ بعد از زمستان سردو شمابهار دل رنجور و غمگین و یخ‌زده ی یتیمان بودی..شما را که می دیدند دل‌شان بهاری می‌شد. حسین جان! شما را معدنِ احکام نامیدند..معدن یعنی، تمامِ مخزنِ چیزی که ارزشمند است..شما تمام و کمالِ احکام بودی ..یعنی تمامِ معنی دین بودی و هستی... حسین جان! زیر قبّه ی شما دعا مستجاب است...یعنی خدا روی حرف شما حرف نمیزند...یعنی حسین جان آنقدر عزیزی که حرف شما حرف خداست... حسین جان! چقدر خوب است که شما آمدی و آقای ما شدی..که حسین جانِ ما شدی...که ما شما را داریم ... حسین جانم خوش آمدی. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 شهید سلیمانی: عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی‌خوابد و نباید بخوابد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍نسا خلیلی ▪️درود بر تو و پاسداری تو. 🔲خوب مشق عشق کردی و آرزویِ چنین روییدنی را در دل‌ها کاشتی. ▪️خداوندا! چنین روییدنی در دل‌های ما هم کاشته شده است. 🔳 تو را به حسین قسم می‌دهیم که جرعه‌ای هم از این عشق به ما بچشان. ▪️و عیدی ما را پاسداری ابدی از حَرمت قرار بده. @AFKAREHOWZAVI
📌سلام بر تو ای بانوی انقلابی ✍️آمنه عسکری منفرد سلام بر تو بانویی که خدمت همسری برای پاسدار انقلاب را برگزیدی، تا نامت در زمره‌ی یاوران امامت ثبت گردد؛ سلام بر تو بانوی بزرگواری که مادری برای فرزندان انقلاب را مایه‌ی مباهات خود میدانی و از خود گذشتی تا فرزندت آبروی نظام باشد؛ سلام بر تو بانوی رشید انقلابی که بزرگترین انتخاب دنیایت را، خدمت به دلیرمردانی برگزیدی که از «سَر »گذشتند، تا اسلام انقلابی پابرجا بماند. آری! تو با این انتخاب، نقش خود را در نقشه‌ی ولیّ خدا، برای برهم زدن نقشه‌ی شوم دشمنان به‌درستی شناختی. درود و رحمت خداوند بر تو و انتخابت بانوی انقلابی @AFKAREHOWZAVI
✍️فاطمه حسینی پناه مولا! شنیدم لاله ها را دوست داری آیینه های آشِنا را دوست داری با یادِ قرآنی که بر نی خوانده می شد صوتِ مناجات و دعا را دوست داری مولا! شنیدم نی حکایت از تو می کرد می گفت: دل‌های رها را دوست داری می گفت: هرچند از جدایی می گریزی اما تو سرهای جدا را دوست داری مولا! شنیدم در تمام آسمان ها تنها زمین کربلا را دوست داری از اهل بیتت از دلت پیداست، بسیار آتش گرفتن در خدا را دوست داری مولا! اگرچه این لیاقت را نداریم اما بگو: آیا تو ما را دوست داری؟ @AFKAREHOWZAVI
کوتاه‌ترین راه وصول ✍️زهره‌قاسمی لبخند خدا گل بتول آمده است کوتاه ترین راه وصول آمده است از رحمت حق نور به عالم تابید ابلیسِ سیه،عجب ملول آمده است بوسند ملائک پر قنداق حسین با آمدنش ذکر ، قبول آمده است با اذن علی، جهان دخیلش گشته چون شافع امت رسول آمده است... @AFKAREHOWZAVI
آویز حرم ✍️فاطمه شکیب رخ من حرم لازم اما، دل من کنج حرم آویز است دل خو کرده به یادت، همه دم مهر ریز است نَشَود راه چو سدی به زیارت آقا، سفرم نزدیک است نَبُوَد بُعْدِ حرم از کرمت طولانی، چون شعف لب ریز است محفل بال ملائک در سرایت، غم عالم ریز است حب و عشق و قدم زائر کویت، چو عطش سر ریز است 🍃میلاد ماه سرخ شعبان تهنیت🍃 @AFKAREHOWZAVI
بهترین رفیق ✍️حمیده امامی، از کشور افغانستان با ارسال دلنوشته‌ای به جمع بانوان نویسنده مجله‌افکاربانوان‌‌حوزوی پیوست در روز عهد تو پیمان بسته‌ای با من چه زود گسسته شد پیمان تو با من گفتی بیا آغوش من دریاست هر چند که بد کردی حتی نمی‌خواهی بدانی چه بد کرده‌ام با هم پیمان بستیم که پای پیمان‌مان می‌مانیم در هر شرایطی. روزها گذشت با تمام شرایط سخت پیمانم را حفظ نمودم اما زمانه بر خلاف باورهایم چرخید! منی که فکر می‌کردم شکننده پیمان نباشم پیمان بر من شکسته شد! باور نمی‌کردم اما حقیقت بسیار تلخ بود به قدری که داشتم کمر خم می‌کردم، تمام روح و روانم را به هم ریخته بود کارم جز گریه چیزی نبود زیرا هنوز روحم پاک و صادق بود هرگز دورویی و دروغ‌گویی را نمی‌توانست باور کند و امروز همان روز پیمان است روز حسین فاطمه (س)، روز بهترین رفیق خدا! کم کم قلب پر از دردم پذیرفت که هیچ کس جز خداوند لیاقت دوستی ندارند «یارفیق من لا رفیق له» و هیچ قولی مانند قول خداوند نیست «وقول هو سدید» خداوندا!دلم می‌خواهد فقط با تو دوست شوم چون رفاقت با تو پایدار است پیمان تو محکم است و تو مهربانی!‌ خداوندا به حق بهترین رفیقت، رفیقم باش! @AFKAREHOWZAVI
"عشق ازلی" ✍️زهرا نجاتی پدر روی دست‌هایش با کودک کوچکش، رو به روی سیدها ایستاده بود. سیدها نگاهی به کودک انداختند. پدر اشک بارید. به تربت میان دستش، که ازمیان قرآن بیرون آورده بود، خیره شد. سیدها، نگاهش کردند. کمی آن طرف‌تر، دخترک روی تخت بیمارستان، هذیان گویان به هوش می‌آمد. ... نه خودش نه پدر، نه هیچ کس دیگر از آینده‌ی دختر خبر نداشت.. دختر بزرگ شد. بزرگ و بزرگ‌تر و یک روز وقتی به خودش آمد فهمید خیلی وقت است دلباخته. به یک عشق قدیمی. به یک حزن بی پایان مسرت بخش. به یک نوای شیرین چهارحرفی... حالا اما دختر جسمی دارد مثل ادم بررگها‌ دلی دارد نه پاک مثل کودکی. عشقی دارد آلوده به هزار ویک رنگ. رنگین کمانی شده از آلودگیها. شده مثل آب رنگ گرفته، شده پر از رنگ و درد و جراحت گناه...جراحت‌های التیام نیافته... حالا از نوجوان عاشق و کودک شفا گرفته، چیزی جز ته‌نشینی، برای دختر نمانده.. اما عشقش به تو، کمی رنگ وبو گرفته، کمی از شورش کاسته و به شیدایی اندکی فهیمانه رسیده! حالا دختر، فقط دلی دارد که بیش از کودکی عاشق شده، ته نشینی‌ از پاکی‌های کودکی‌اش، یک رنگین کمان هفت رنگ از گناهان ریز و درشت... با یک عشق قدیمی که درست مثل همان روزها، بلکه مثل همان ازل، پاک، دوست داشتنی، زلال ونجات‌بخش است‌... عشق قدیمی ماندگاری که اسرع و اوسع السفینه است... حالا دختر آرزو می‌کند به خاطر همین عشق، یک روز مثل همان کودک روی دست پدر، پاک باشد... میلاد این عشق قدیمی برتمام عشق‌بازان حسین و برتمام دخترها و مردهای‌ رنگین شده به گناه ولی مملو از عشق حسین، مبارک @AFKAREHOWZAVI
خداقوت بانو ✍️نرگس سلیمانی تبلیغات ثبت نام طرح مطالعاتی شهید مطهری را دیده بودم و وسوسه ثبت نام مرا هم درگیر کرده بود. از طرفی می‌ترسیدم از شروع کردن و نیمه تمام گذاشتن یک کار دیگر در کنار دیگر کارهای نیمه تمام زندگی‌ام که اتفافا کم هم نبودند. راستش را بخواهید طلبگی را برای فهم اسلام واقعی انتخاب کرده بودم و دراین مسیر برایم مهم بود پای درس چه استادی می‌نشینم و برای همین بود که پای درس یک فقیه مجتهد فیلسوف مورخ نشستم. لابه لای کتاب خواندن‌هایم وقتی به" نظام حقوق زن دراسلام" رسیدم، نتوانستم بر سؤال ذهنی‌ام که او با همسرش چگونه بوده است؟ غلبه کنم و آخر سر خودم رایافتم در حال مطالعه مصاحبه‌های خانم روحانی بعد از شهادت استاد. وقتی دانستم با وجود ازدواج در سن ۱۴ سالگی از تحصیل در آن دوران منع نشده و دیپلمش را گرفته و خلاصه کمک‌های استاد به خانم‌شان در این زمینه طوری بود که ایشان هم لذت کسب علم را بچشد و استاد در علم‌آموزی به قول امروزی‌ها «تک‌خوری» نکرده! با خیال راحت نشستم و کتاب "نظام حقوق زن در اسلام" شهید مطهری را خواندم و بر عمق جانم نشست حرف‌های استاد! این بار اما نه به خاطر قلم شیرین‌شان بیشتر به خاطر عمل به دانسته‌های‌شان! حالا اما با شنیدن خبر فوت همسر استاد شهید، همه آن کنجکاوی‌ها برایم بار دیگر تداعی شد و دوباره نشستم پای مصاحبه‌ها و خواندم و خواندم! چه سخت بود فراق ۴۳ساله! 🥀خداقوت بانو🥀 #شهیدمطهری #جهاد_روایت #مجله_افکار_بانوان_حوزوی @AFKAREHOWZAVI
آیینه‌ی تمام نمایِ برادری ✍🏻 زهرا کبیری پور برادر، تکیه‌گاه خواهر است. وقتی برادر باشد دلت قرص است که کسی هست که هوایت را دارد، حتی اگر پدر نباشد برادر برایت پدری خواهد کرد. عباس نیز بیش از آنکه برادر حسین باشد، برادر زینب است. ادب و متانت او در برابر حسین، زینب را پیش از پیش عاشق او می‌کرد. زینب می‌دانست که تا وقتی عباس هست، حسین هم هست، امنیت هم شاید از همان لحظه که حسین بدون عباس از علقمه برگشت، پاهای زینب لرزید و بی‌تابی و اضطراب در جانش نشست... چون دیگر عباسی نبود که فدایی شود... وقتی می‌خواست بر ناقه‌ی شتر سوار شود پیش از آنکه به گودال نگاه کند، به علقمه نگاه کرد و لابد در دلش گفت: بلندشو برادر خواهر و نگاه کن به نظر من روز ولادت عباس باید روز برادر می‌شد، بس که عباس برادر است هم برای حسین هم برای زینب @AFKAREHOWZAVI