eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
726 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
213 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
چقدر خوب است که آمدی ✍️فاطمه پورسعید حسین جان! هیچ کجای دنیا برایم آغوش گرم ضریح شما نمیشود.. حسین جان ! به دنیای ما آمدی و ما را حسین دار کردی، دنیای بدون شما برایمان غیر قابل تصور است. حسین جان! اگر چه دورم از آغوش گرم ضریح شما...ولی دلم مانند کبوترهای جلدِحرم هر لحظه در حرم شما پرواز میکند و جای دیگری نمی‌رود... حسین جان! شما را ربیعِ ایتام نام نهادندیعنی بهارِ یتیمان...بهار کِی می‌آید؟ بعد از زمستان سردو شمابهار دل رنجور و غمگین و یخ‌زده ی یتیمان بودی..شما را که می دیدند دل‌شان بهاری می‌شد. حسین جان! شما را معدنِ احکام نامیدند..معدن یعنی، تمامِ مخزنِ چیزی که ارزشمند است..شما تمام و کمالِ احکام بودی ..یعنی تمامِ معنی دین بودی و هستی... حسین جان! زیر قبّه ی شما دعا مستجاب است...یعنی خدا روی حرف شما حرف نمیزند...یعنی حسین جان آنقدر عزیزی که حرف شما حرف خداست... حسین جان! چقدر خوب است که شما آمدی و آقای ما شدی..که حسین جانِ ما شدی...که ما شما را داریم ... حسین جانم خوش آمدی. @AFKAREHOWZAVI
12.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 شهید سلیمانی: عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی‌خوابد و نباید بخوابد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍نسا خلیلی ▪️درود بر تو و پاسداری تو. 🔲خوب مشق عشق کردی و آرزویِ چنین روییدنی را در دل‌ها کاشتی. ▪️خداوندا! چنین روییدنی در دل‌های ما هم کاشته شده است. 🔳 تو را به حسین قسم می‌دهیم که جرعه‌ای هم از این عشق به ما بچشان. ▪️و عیدی ما را پاسداری ابدی از حَرمت قرار بده. @AFKAREHOWZAVI
📌سلام بر تو ای بانوی انقلابی ✍️آمنه عسکری منفرد سلام بر تو بانویی که خدمت همسری برای پاسدار انقلاب را برگزیدی، تا نامت در زمره‌ی یاوران امامت ثبت گردد؛ سلام بر تو بانوی بزرگواری که مادری برای فرزندان انقلاب را مایه‌ی مباهات خود میدانی و از خود گذشتی تا فرزندت آبروی نظام باشد؛ سلام بر تو بانوی رشید انقلابی که بزرگترین انتخاب دنیایت را، خدمت به دلیرمردانی برگزیدی که از «سَر »گذشتند، تا اسلام انقلابی پابرجا بماند. آری! تو با این انتخاب، نقش خود را در نقشه‌ی ولیّ خدا، برای برهم زدن نقشه‌ی شوم دشمنان به‌درستی شناختی. درود و رحمت خداوند بر تو و انتخابت بانوی انقلابی @AFKAREHOWZAVI
✍️فاطمه حسینی پناه مولا! شنیدم لاله ها را دوست داری آیینه های آشِنا را دوست داری با یادِ قرآنی که بر نی خوانده می شد صوتِ مناجات و دعا را دوست داری مولا! شنیدم نی حکایت از تو می کرد می گفت: دل‌های رها را دوست داری می گفت: هرچند از جدایی می گریزی اما تو سرهای جدا را دوست داری مولا! شنیدم در تمام آسمان ها تنها زمین کربلا را دوست داری از اهل بیتت از دلت پیداست، بسیار آتش گرفتن در خدا را دوست داری مولا! اگرچه این لیاقت را نداریم اما بگو: آیا تو ما را دوست داری؟ @AFKAREHOWZAVI
کوتاه‌ترین راه وصول ✍️زهره‌قاسمی لبخند خدا گل بتول آمده است کوتاه ترین راه وصول آمده است از رحمت حق نور به عالم تابید ابلیسِ سیه،عجب ملول آمده است بوسند ملائک پر قنداق حسین با آمدنش ذکر ، قبول آمده است با اذن علی، جهان دخیلش گشته چون شافع امت رسول آمده است... @AFKAREHOWZAVI
آویز حرم ✍️فاطمه شکیب رخ من حرم لازم اما، دل من کنج حرم آویز است دل خو کرده به یادت، همه دم مهر ریز است نَشَود راه چو سدی به زیارت آقا، سفرم نزدیک است نَبُوَد بُعْدِ حرم از کرمت طولانی، چون شعف لب ریز است محفل بال ملائک در سرایت، غم عالم ریز است حب و عشق و قدم زائر کویت، چو عطش سر ریز است 🍃میلاد ماه سرخ شعبان تهنیت🍃 @AFKAREHOWZAVI
بهترین رفیق ✍️حمیده امامی، از کشور افغانستان با ارسال دلنوشته‌ای به جمع بانوان نویسنده مجله‌افکاربانوان‌‌حوزوی پیوست در روز عهد تو پیمان بسته‌ای با من چه زود گسسته شد پیمان تو با من گفتی بیا آغوش من دریاست هر چند که بد کردی حتی نمی‌خواهی بدانی چه بد کرده‌ام با هم پیمان بستیم که پای پیمان‌مان می‌مانیم در هر شرایطی. روزها گذشت با تمام شرایط سخت پیمانم را حفظ نمودم اما زمانه بر خلاف باورهایم چرخید! منی که فکر می‌کردم شکننده پیمان نباشم پیمان بر من شکسته شد! باور نمی‌کردم اما حقیقت بسیار تلخ بود به قدری که داشتم کمر خم می‌کردم، تمام روح و روانم را به هم ریخته بود کارم جز گریه چیزی نبود زیرا هنوز روحم پاک و صادق بود هرگز دورویی و دروغ‌گویی را نمی‌توانست باور کند و امروز همان روز پیمان است روز حسین فاطمه (س)، روز بهترین رفیق خدا! کم کم قلب پر از دردم پذیرفت که هیچ کس جز خداوند لیاقت دوستی ندارند «یارفیق من لا رفیق له» و هیچ قولی مانند قول خداوند نیست «وقول هو سدید» خداوندا!دلم می‌خواهد فقط با تو دوست شوم چون رفاقت با تو پایدار است پیمان تو محکم است و تو مهربانی!‌ خداوندا به حق بهترین رفیقت، رفیقم باش! @AFKAREHOWZAVI
"عشق ازلی" ✍️زهرا نجاتی پدر روی دست‌هایش با کودک کوچکش، رو به روی سیدها ایستاده بود. سیدها نگاهی به کودک انداختند. پدر اشک بارید. به تربت میان دستش، که ازمیان قرآن بیرون آورده بود، خیره شد. سیدها، نگاهش کردند. کمی آن طرف‌تر، دخترک روی تخت بیمارستان، هذیان گویان به هوش می‌آمد. ... نه خودش نه پدر، نه هیچ کس دیگر از آینده‌ی دختر خبر نداشت.. دختر بزرگ شد. بزرگ و بزرگ‌تر و یک روز وقتی به خودش آمد فهمید خیلی وقت است دلباخته. به یک عشق قدیمی. به یک حزن بی پایان مسرت بخش. به یک نوای شیرین چهارحرفی... حالا اما دختر جسمی دارد مثل ادم بررگها‌ دلی دارد نه پاک مثل کودکی. عشقی دارد آلوده به هزار ویک رنگ. رنگین کمانی شده از آلودگیها. شده مثل آب رنگ گرفته، شده پر از رنگ و درد و جراحت گناه...جراحت‌های التیام نیافته... حالا از نوجوان عاشق و کودک شفا گرفته، چیزی جز ته‌نشینی، برای دختر نمانده.. اما عشقش به تو، کمی رنگ وبو گرفته، کمی از شورش کاسته و به شیدایی اندکی فهیمانه رسیده! حالا دختر، فقط دلی دارد که بیش از کودکی عاشق شده، ته نشینی‌ از پاکی‌های کودکی‌اش، یک رنگین کمان هفت رنگ از گناهان ریز و درشت... با یک عشق قدیمی که درست مثل همان روزها، بلکه مثل همان ازل، پاک، دوست داشتنی، زلال ونجات‌بخش است‌... عشق قدیمی ماندگاری که اسرع و اوسع السفینه است... حالا دختر آرزو می‌کند به خاطر همین عشق، یک روز مثل همان کودک روی دست پدر، پاک باشد... میلاد این عشق قدیمی برتمام عشق‌بازان حسین و برتمام دخترها و مردهای‌ رنگین شده به گناه ولی مملو از عشق حسین، مبارک @AFKAREHOWZAVI
خداقوت بانو ✍️نرگس سلیمانی تبلیغات ثبت نام طرح مطالعاتی شهید مطهری را دیده بودم و وسوسه ثبت نام مرا هم درگیر کرده بود. از طرفی می‌ترسیدم از شروع کردن و نیمه تمام گذاشتن یک کار دیگر در کنار دیگر کارهای نیمه تمام زندگی‌ام که اتفافا کم هم نبودند. راستش را بخواهید طلبگی را برای فهم اسلام واقعی انتخاب کرده بودم و دراین مسیر برایم مهم بود پای درس چه استادی می‌نشینم و برای همین بود که پای درس یک فقیه مجتهد فیلسوف مورخ نشستم. لابه لای کتاب خواندن‌هایم وقتی به" نظام حقوق زن دراسلام" رسیدم، نتوانستم بر سؤال ذهنی‌ام که او با همسرش چگونه بوده است؟ غلبه کنم و آخر سر خودم رایافتم در حال مطالعه مصاحبه‌های خانم روحانی بعد از شهادت استاد. وقتی دانستم با وجود ازدواج در سن ۱۴ سالگی از تحصیل در آن دوران منع نشده و دیپلمش را گرفته و خلاصه کمک‌های استاد به خانم‌شان در این زمینه طوری بود که ایشان هم لذت کسب علم را بچشد و استاد در علم‌آموزی به قول امروزی‌ها «تک‌خوری» نکرده! با خیال راحت نشستم و کتاب "نظام حقوق زن در اسلام" شهید مطهری را خواندم و بر عمق جانم نشست حرف‌های استاد! این بار اما نه به خاطر قلم شیرین‌شان بیشتر به خاطر عمل به دانسته‌های‌شان! حالا اما با شنیدن خبر فوت همسر استاد شهید، همه آن کنجکاوی‌ها برایم بار دیگر تداعی شد و دوباره نشستم پای مصاحبه‌ها و خواندم و خواندم! چه سخت بود فراق ۴۳ساله! 🥀خداقوت بانو🥀 @AFKAREHOWZAVI
آیینه‌ی تمام نمایِ برادری ✍🏻 زهرا کبیری پور برادر، تکیه‌گاه خواهر است. وقتی برادر باشد دلت قرص است که کسی هست که هوایت را دارد، حتی اگر پدر نباشد برادر برایت پدری خواهد کرد. عباس نیز بیش از آنکه برادر حسین باشد، برادر زینب است. ادب و متانت او در برابر حسین، زینب را پیش از پیش عاشق او می‌کرد. زینب می‌دانست که تا وقتی عباس هست، حسین هم هست، امنیت هم شاید از همان لحظه که حسین بدون عباس از علقمه برگشت، پاهای زینب لرزید و بی‌تابی و اضطراب در جانش نشست... چون دیگر عباسی نبود که فدایی شود... وقتی می‌خواست بر ناقه‌ی شتر سوار شود پیش از آنکه به گودال نگاه کند، به علقمه نگاه کرد و لابد در دلش گفت: بلندشو برادر خواهر و نگاه کن به نظر من روز ولادت عباس باید روز برادر می‌شد، بس که عباس برادر است هم برای حسین هم برای زینب @AFKAREHOWZAVI
🌿🌸 ما می‌رسيم 🌸🌿 ✍ نظیفه‌سادات‌مؤذّن خانه پر از شادی بود. كودك زيبايی متولّد شده بود، سالم و شاداب و نورانی. انگار از جنس زمين نبود. نبايد هم می‌بود.كودكی كه پدرش علي(ع) باشد و مادرش فاطمه(س)، چه نسبتی دارد با زمين؟ اين خاندان هيچ وقت زمينی نبوده‌اند. اين خاندان امانت‌های آسمان بودند روی زمين؛ براي زميني‌ها بودند؛ همه‌ی وجودشان برای ما زمينی‌ها چراغ و مشعل بود؛ امّا جايشان اينجا نبود. اين‌ها امانت بودند، تك تكشان. و امروز خدا يك امانت ديگر به زمين داده بود. همه شاد بودند. لبخندهای شيرين علی (ع) و فاطمه (ع) ، با لبخندهای كودكانه‌ی حسنِ يك ساله در هم می‎آميخت و زيباتر می‌شد. خدا به حسن كوچك، يك برادر داده بود. پيامبر كه آمد، همه فهميدند چرا شاديشان طعمی از غم با خود دارد. پيامبر كه قنداقه‌ی حسين (ع) را گرفت و گريست، براي همه معلوم شد كه زمينی‌ها چه امانت‌داران نانجيبی هستند.‌ حسين (ع) به دنيا آمده بود تا قرباني شود. امّا نه براي اينكه مثل مسيحيّت منحرف شده، قربانی من و تو شود و بهشت را براي مان تضمين كند. نه برای آنكه ما هر شكل و رنگی براي خودمان زندگی بسازيم و فكر كنيم يك عاشورا گريه كردن، ضمانت سعادت آن دنيای ماست؛ بلكه آمد تا برای خدا قربانی شود تا من و تو بفهميم نقطه‌ی اوج انسان اين پايين‌ها نيست. تا بدانيم كه چقدر می‌توان بالا رفت؛ چقدر می‌توان آسمانی شد. حسين (ع) كشتی نجات است، چون مكتبش مكتب آگاهی و معرفت و معنويّت است؛ مكتب ايثار و شهادت است. و كسي به نجات دست می‌يابد كه راه حسين (ع) را بشناسد و مسير خود را به آن سو بكشاند. امروز عيد عاشقاني است كه پاروزنان قايق كوچك زندگی خود را به سوی كشتی نجات بشريّت پيش می‌برند. امروز عاشقان قايق‎سوار پارو به دست، نيّت بيعت می‌كنند و دست‌های بيعتشان را بر سينه می‌گذراند: السّلام عليك يا سفينة النّجاة. كجايي همسفر؟ قايق تو هم كوچك است؟ خجالت نكش. اينجا خيلی‌ها با يك تخته‎پاره خود را رساندند و از نجات‎يافتگان شدند. نترس! همه را می‌پذيرد. فقط مسيرت را درست پارو بزن. فقط سمت گرداب‌ها نرو. پارو بزن. ما می‌رسيم. @AFKAREHOWZAVI