eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
677 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفقا نزدیک اذانه مارو دم افطار فراموش نکنید😁❤️ التماس دعا😘💋
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🌹 #بسم_رب_العشق ❤️ #برای_همیشه 🌹 #قسمت‌چهاردهم ((رفتم سمت ضریح میخواستم برم توی حرم اما در بسته ب
🌹 ❤️ 🌹 تو اتاق مدام راه میرفتم،یه نگاهم به گوشیم بود یه نگاهم به ساعت ،سمیه هم دراز کشیده بود _نمی خوای بخوابی؟ +اگه بخوامم نمی تونم،خوابم نمی بره _این جوری که از پا درمیای،بیا بخواب برای نماز که خواستیم بریم حرم صدات میکنم +نه سمیه تو بخواب من صدات میزنم _حداقل انقدر راه نرو،بشین یه کاری بکن که حواست پرت شه +چیکار کنم؟ _نمیدونم،با خودت کتاب نیاورده بودی مگه؟ +چرا،یکیشو خوندم _خب پس برو اون یکیشو بخون با اینکه اصلا حوصله نداشتم ولی بخاطر اینکه خیالش راحت شه و حداقل اون بخوابه رفتم سراغ کولمو کتاب و برداشتم *یادت باشد* این کتابا خیلی قشنگ بودن،یادم باشه ازش تشکر کنم یه جورایی این کتابا هم بهم تلنگر زد.گفتم پسر عمو یاد شغلش افتادم.فهمیدم کسایی که سپاه قدس میرن سوریه یا جاهای دیگه مثل عراق پس یعنی پسر عمو هم.................... کتابو باز کردم و شروع کردم به خوندن،اولش حواسم پرت می شد اما کم کم جذب داستان شدم و تمرکز کردم . رفتم پشت کتاب رو خوندم: ((فرزانه حتما بهت زنگ میزنم،فقط یه چیزی،از سوریه که تماس گرفتم چجوری بگم دوستت دارم؟اونجا بقیه هم کنارم هستن،اگه صدای منو بشنون از خجالت آب می شم. به حمید گفتم:پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه!من منظورت رو می فهمم. از پیشنهادم خوشش امده بود. پله ها را که پایین می رفت برایم دست تکان می داد و با همان صدای دلنشینش چند باری بلند بلند گفت:یادت باشه!یادت باشه! من هم لبخند می زدم و گفتم:یادم هست!)) انقدر داستانش عاشقانه و قشنگ بود که اصلا همه چیز یادم رفت.دلم نمی خواست به اخر داستان(شهادتش)برسم زندگیشون خیلی شیرین و عاشقانه بود.❤️😔 وسطای کتاب بودم که صداے آلارم گوشی سمیه بلند شد، سمیه پاشد نشست و گفت: _نخوابیدی اصلا؟ +نه،بریم حرم؟ _وضو بگیریم،بریم **** ✍🏻 و کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع🚫 🌹@afsaranjangnarm_313🌹
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🌹 #بسم_رب_العشق ❤️ #برای_همیشه 🌹 #قسمت‌پانزدهم تو اتاق مدام راه میرفتم،یه نگاهم به گوشیم بود یه ن
🌹 ❤️ 🌹 نماز خونده بودیم و نشسته بودیم توی صحن،باد خنکی میومد. خورشید کم کم داشت طلوع می کرد.با سمیه به روبرو خیره شده بودیم...... دیگه نگران بابا نبودم و آروم شده بودم،انگار میدونستم که قراره واقعا خوب بشه. داشتم به خودم فکر میکردم،به این همه تغییری که کردم ،جدی چی شد یهو........چادری شدم.... آهنگایی که عاشقشون بودم و شب ها بدونشون خوابم نمی برد رو پاک کردم ، من خواب دیدم بابام خوب شده پس باید تغییر کنم امام رضا دعای اون اتنای قبلی رو مستجاب نکرد ،پس منم می خوام برای همیشه تغییر کنم الان که فکر میکنم و آتنای الان و با چند وقت پیش مقایسه میکنم می بینم که چقدر الانمو بیشتر دوست دارم....بقیه هم بیشتر دوست دارن،سمیه،عمو،زن عمو،....... امام رضا و خدایی که خودش به دلم انداخت تا راه درست و پیدا کنم . _میگم آتنا +جونم؟ _ساعت چند می خوای به بابات زنگ بزنی؟ +یکی دوساعت دیگه _بریم یه چیزی بخور +حالا بزار با بابام حرف بزنم،دیر نمیشه _از دست تو آتنا +نمیتونم😔 وقتی دید بازم رفتم تو فکر بابا با لبخند رو به من گفت: _باز که رفتی تو فکر، اصلا پاشو بریم یه چندتا عکس یادگیری بگیریم +باشه بریم * نیم ساعت دیگه مونده بود به ۸تا زنگ بزنم البته قصد نداشتم حتما سر ساعت باشه ولی مطمئن بودم اون موقع دکترش میاد و حتما بیداره. عمو و زن عمو هم اومدن پیشمون توی صحنی که ما بودیم،یهو گوشیم زنگ خورد بابا بود😲 +وااای بابامه _جواب بده خب استرس گرفته بودم و دست و پاهام می لرزید گوشی و جواب دادم +الو...... سلام بابا صدای گریه بابا میومد😰 +الو..... بابا +توروخدا یه چیزی بگو چرا گریه میکنی خودمم شروع کردم به گریه کردن همه اومدن نزدیکم تا بفهمن چیشده _نگران نشو دخترم چیزی نشده که،فقط دعاهات و امام رضا جواب داده +بابا.باباجونم جدی میگی؟😭😭یعنی میای پیشم _اره دخترم.اره قربونت بشم،دکترا دارن به ازمایشام نگاه میکنن تعجب کردن میگن هیچ اثری از سرطان تو آزمایش ها نیست،میخوان دوباره ازم ازمایش بگیرن،فکر میکنن اشتباه شده اما من که میدونم خدا دعاهای تورو جواب داده،خیلی زود برمی گردم پیشت قربونت برم هق هق میکردم نتونستم حتی خداحافظی کنم. گوشی و دادم عمو همشون گریه میکردن. افتادم به سجده.....😭😭😭😭 ✍🏻 و کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع🚫 🌹 @afsaranjangnarm_313 🌹
📚👓 قسمت پانزدهم و شانزدهم رمان تقدیم نگاهتون😊
دعای ایمن شدن از خطر زلزله🚧 إِنَّ اللَّهَ یُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِیمًا غَفُورًا 💌↓•امام‌صادق"ع" فرمودند: هرگاه‌درشب وهنگام خوابیدن ازوقوع زلزله وخراب‌شدن خانه ‌میترسی آیه«۴۱سوره‌فاطر»را قرائت‌كن..
اَللَّـهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُنْزِلُ الْبَلاءَ،" خدایا،بیامرز برایم گناهانی که بلا را نازل می کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌐فضای مجازی، مصافِ فرهنگ‌ها 5 "آرایش جنگی دشمن در فضای مجازی" 🔹از همه طرف دشمن وارد شده. مسئولین کشور و آحاد مردم باید در مقابله‌ی با این دشمن هر کاری که می‌توانند [انجام دهند]. در هر بخشی، در هر رشته‌ای که می‌توانند، بایستی خودشان را کنند، وارد میدان باشند. کنند. 🔹آرایش دشمن است؛ از لحاظ اقتصادی آرایش جنگی گرفته؛ از لحاظ سیاسی آرایش جنگی گرفته؛ فقط از لحاظ نظامی علی‌الظّاهر آرایش جنگی ندارد که آن هم البتّه حواس نظامی‌های ما جمع است؛ همان‌ طور که عرض کردم از لحاظ آرایش جنگی گرفته؛ در مقابل این دشمنی که آرایش جنگی در مقابل ملّت ایران گرفته، ملّت ایران بایستی آرایش مناسب بگیرد، باید خودش را کند در همه‌ی بخشهای مختلف ‌. 🔶@afsaranjangnarm_313🔶