eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
679 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
اِحساس تعلُّق بِه تو آرامش روح اَستــــ اَلحقْ ڪه ضریح تو همان ڪشتیِ نوح اَستـــ♥️ 🌴🌤@afsaranjangnarm_313🌤🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜 🌹تلخ‌ترین خاطره یک دختر شهید گفت بگو باباتون بیاد ولی ما بابا نداشتیم😔 🌹گفت‌وگو با فرزند شهید مدافع حرم مهدی قاضی‌خانی در مستند ملازمان حرم قیمت این لحظه چند؟! •|شهید💔مهدے قاضی خانے🕊|• 🌴@afsaranjangnarm_313🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 💕 ❤️ 📱 📌 🖇 ✨ 📚 **[وارد حرم شدم.بعد از انجام بازرسی و کلی کار دیگه اومدم وارد رواق دار المرحمة بشم که محکم با کسی برخورد کردم و کفش و کیفم روی زمین پرت شد. سرمو بلند کردم که دختری هم سن و سال خودم پیدا کردم -وایییی ببخشین.. اصلا گیجم حواسم نبود کیف و کفشم و دستم داد +نه بابا اشکال نداره منم‌حواسم نبود -خلاصه ببخشین من دیرم شده باید برم +به سلامت چند قدم‌رفتم که کسی زد رو شونم برگشتم‌دیدم همون دخترس +جانم؟ -راستی میگم‌شاید قسمت بوده شمارو دعوت به جمعمون +جمعتون؟ -اره ما چندتا دختریم که تو صحن رضوی قبل نماز مغرب بحثای عقیدتی داریم +آها -آره خلاصه خانوم صالحی سرگروهمون گفت این‌جلسه یه دوست و همراه کنید با خودتون +نمی‌دونم‌راستش -اگه می خوای بیا خوشت نیومد دیگه نیا ..چی‌گفتم اصلا +نمی دونم‌..باشه ..بریم *** چند روز بود که رفته بودم جمع اون دخترا خیلی خوب خیلی بحثای قشنگی از دین می کردن.. انگار همه چیز قشنگ دست به دست هم داده بود که من راه درست و پیدا کنم... امروز یکم زودتر اومده بودم و یه گوشه از صحت که حالا دیگه پاتوقمون شده بود نشسته بودم که یکی از بچه ها اومد.. -سلام ارمیتا جون +سلام عزیزم -چطوری؟ +خوبم -میگم من دیروز نبودم درباره چی حرف زدین؟ +نماز و فلسفش و اینا -اومم.. پس به بحث خیلی و خوب و از دست دادم +اره هم قشنگ بود هم خیلی طولانی تازه بازم موند که قرار شد یه بار دیگه حرف بزنیم چندتا کتابم معرفی کردن -خلاصشو میگی برام؟ + باشه ...بزار فکر کنم بیینم چی گفتیم. خب دیروز همه یکم‌ درباره نماز گفتن..خلاصشو اگه قرار باشه کنار هم‌بگم.....این بود که ..خداي مهربون ماروافريده که به بهشت ببره وبه خوشبختي کامل برسونه.ولي شيطان ونفس اماره سعي مي کنن که ماروغافل ازخدا وراه راست بکنن ومارابه بيراهه بکشونن وجهنمي کنن.خدا نمازرو واجب کرده تاما دائم وروزانه چندبار به يادخدا باشيم وازراهي که مارو به سعادت مي رسونه غافل نشيم. -وایسا یادداشت کنم +یادداشت میکنی بحثا رو؟ -آره تو بحثامون و تو یه دفتر همه رو نگه می دارم +عه چه خوب -خب بقیشو بگو .... :✍ و کپی تا پایان فصل دوممنوع پیکرد الهی دارد🚫 📱 @afsaranjangnarm_313 ❤️
💕 💕 ❤️ 📱 📌 🖇 ✨ 📚 +خب دیگه گفتن که نمازگزار همیشه به ياد خداست و ياد خدا بهترين وسيله براي کنترل نفس امّاره و روح طغيانگره اگرکه غفلت از ياد خدا و بي خبري از پاداشها و کيفرهاي خدا موجب تيرگي عقل مي شه انسان غافل فکر عاقبت کار ناپسند و عقوبات آن را نمي کنه و اين نمازه که انسان را به ياد خدا مي اندازه و اثر آن غفلت را از روح و روانش پاک ميکنه -وای یادم‌باشه همیشه ازت خلاصه بحثا رو بپرسم یواش میگی می تونم‌بنویسم +اووو..دیگه از این خبرا نیست ها -باشه حالا بعدا راضیت میکنم الان بقیشو بگو تا نیومدن + دیگه گفتن که...هم چنين نماز گزار براي قبولي نماز خودش از انجام بسياري از گناهان دوری میکنه....دیگه همینا به ذهنم‌رسید -خیلی خوب بود ممنون +باورت میشه من دیروز اصلا به این باور قلبی رسیدم که باید چرا نماز بخونیم -میدونی خیلی خوبه این طور بحثا همه جا باشه خیلیا واقعا مثه گذشته من از روی عادت دین داری میکنن +آره دقیقا.... *** حال: بعد از ناهار پیش عارفه و مامان و باباش خواستم‌برم که بابای عارفه گفت برم اتاقش.... +از پدر و مادرم خبری شده؟ -اره دخترم یه خبرهایی شده +جدی؟؟!!مثلا چه خبری؟ -دستگیرشون کردن بهت زده به بابای عرفان نگاه میکردم +چه جوری دستگیرشون کردن؟ -نحوه دستگیرشدن شون مهم نیست.به خاطر مسئله دیگه ای ماجرای دستگیری شون رو بهت گفتم +چه مسئله ای؟ -اون ها می‌خوان تو رو ببینند +برااااااای چی؟؟؟؟؟ -ماهم نمیدونیم فقط اونا درخواست ملاقات با تو رو دادن +اما...اما‌من نمی خوام -دخترم مطمئنی که نمیخوای ببینیشون؟ با اینکه مطمئن نبودم و دو دل بودم سرم رو به نشونه بله تکون دادم -آخه دخترم ..شاید این آخرین فرصت باشه +یعنی چی؟ -خب حکمشون +اعدامه؟ -آره بعد از کلی این‌پا و اون پا کردن و کلنجار رفتن با خودم گفتم: +نه نمی تونم‌ببینمشون بعد این همه سال به نبودشون عادت کردم.الان چطوری یهویئ +باشه دخترم هر جور که خودت صلاح میدونی. -ممنون از اینکه بهم گفتین من میتونم برم پیش عارفه؟ +اره دخترم برو راحت باش زیر لب ممنونی گفتم و از اتاق خارج شدم. چشمام پر از اشک شد و بغض سنگینی تو گلوم نشست.به سمت اتاق عارفه راه افتادم در زدم و منتظر اجازه عارفه نشدم و رفتم داخل.انگار با دیدن عارفه بغضم ترکید و زدم زیر گریه. عارفه که اشک های منو دید بلند شد و آغوشش رو برام بازکرد..... .... :✍ و کپی تا پایان فصل دو ممنوع میکرد الهی دارد🚫 📱 @afsaranjangnarm_313 ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 •°از همه دنیا °•شش‌گوشه‌تو میخوام •°عاشق شدن یعنے °•آغوشتو میخوام 🌴🌤@afsaranjangnarm_313🌤🌴
📱| 👆🏻اینکه اکثر فیلم ها و کارتون های هالیوودے که به ذهن ما و کودکان ما خورانده میشوند حاوۍ جادو،رمالی،جن و...است بی دلیل نیست... ○━━⊰☆📱☆⊱━━○ @afsaranjangnarm_313 ○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
✨ اگر...🖐🏻 تیردشمن...💣 جسم‌شهداراشکافت... تیربدحجابے...🏹 قلب‌آن‌هارامیدرد...💔 📱@afsaranjangnarm_313
💚 °•♡• توغَزل‌خواندے😌 • وَحافظ‌به‌جُنون‌آمد😬 • وگُفت(: •☆• ازصداےِ• سُخن‌ِعشق💚• نَدیدم‌خوشتَر😉• 🌴🌤@afsaranjangnarm_313🌤🌴
^^ - میتوانِست زیباییَش را بِه حَراج بُگذارد...؛ اَما باور داشت کـه اَرزان نیست🛍💎 🌸 @afsaranjangnarm_313 🌸