3⃣ #کربلا میخواهد به عاشورائیان درس بدهد که اگر افق دید را وسیع نکنیم ، خزه فتنه بر دیوار بی بصیرتی رشد خواهد کرد.⚠️
علت انحراف عوام، انحراف میلیمتری خواصی بود که بنای فتنه #عاشورا را در سقیفه، و در برخی منبرها بنا نموده و در هر دوره ، در پوشش لفاظی های زیبا ، بخشی از ارزش ها را قربانی مطامع سیاسی خود کردند.❗️⚠️
🔹غاصبان حق ولایت ، میدانستند که بافت فرهنگی هر جامعه ای در مقابل تزریق دفعی انحراف فرهنگی، واکنش نشان خواهد داد ❗️
و خوبتر میدانستند که بذر فتنه را چگونه و در چه زمانی باید کاشت کنند تا چند سال بعد، شجره ملعونه اموی در سکوت خواص، و غفلت عوام، بتواند در روز واقعه ، میوه تلخ فتنه را بدون دادن قطره ای آب در گرمای سوزان نینوا برداشت کند!! ⚠️😔
🔹البته در هر زمان عده ای دلال! که فقط رقص موسمی 🌾 خوشه های فتنه را دیده و از آفت ریشه بی خبرند، ممکن است خریدار هر خرمنی و هر منبری باشند و پای هر سفره ای نشسته و برای هر نطق و پستی لایک بفرستند!!!
همانطور که عده ای غافل از فتنه آن شیخ اکبر و خلیفه دوم فقط بر ساده زیستی او رشک بردند ولی نمی دانستند خشت اول که گذاشت آن شیخ، کج/ تا کربلاها می رود دیوارها کج!!
🔹در بدرها و احدها شاید جسم اسلام آسیب ببیند ولی در کربلاها روح اسلام آنگاه قربانی فرم اسلام میشود که عالم نمایان با فتنه های مذهبی روی کار بیایند. در احدها بس لباس رزم پوشند ولی در کربلاها شاید راه بلدان و خانواده شهدای احد هم به بیراهه روند!⚠️
« راه بلدان اگر راه گم کنند وای بر راه نابلدان !»
التماس #تفکر ❗️
#تلنگر
#امام_حسین
#خط_را_گم_نکنیم
🆔 @afzayeshetelaat
#اصحاب_عاشورایی
#محرم #ماه_محرم #شب_تاسوعا
🚩 عباس بن علی ع 🚩
کسی جلودارش نبود. مشک در دستش و نگاهش به آب.....
بسرعت خود را به فرات رساند و مشک را پر کرد.
کمی آب برای نوشیدن برداشت...ناگاه لبهای تشنه #حسین ع و اهل خیمه را یاد کرد .... آب را ریخت...
#عباس ! حسین تشنه باشد و تو سیراب؟؟...
در مرام عباس نبود...
به سمت خیمه شتافت که ناگاه محاصره اش کردند، دستانش را جدا کردند😭
عباس ماند و لب تشنه و دندان هایی که مشک را به دوش می کشند😭
و چشمانی که تیر خورده و دیگر نمی بینند😭
و مشکی که دیگر پاره شد....😭
شق القمر دیگری حادث شد، عمود آهن بر فرق عباس، قمر بنی هاشم را نزد رسولخدا ص فرستاد😭
👈 ولی اگر از من بپرسند عباس کی جان داد؟ میگویم وقتی که مشک پاره شد، تمام امید عباس و جانش، هردو از دستش رفت😭
🚩رحم الله عمی العباس🚩
🆔 @afzayeshetelaat
😭 السَّلام عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وَ علَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ الليْلُ وَ النَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،
السَّلام عَلَى الحُسَيْن
وَ عَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ
وَ عَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ
وَ عَلَى أصْحابِ الحُسَينِ
🏴 فرا رسيدن #تاسوعا و #عاشورا ى حسينى بر شما عزاداران سيد و سالار شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) و ياران وفادارش تسليت باد.
#شب_تاسوعا
#محرم #ماه_محرم
#امام_حسین
🆔 @afzayeshetelaat
#مناسبتی
🎤 #مقام_معظم_رهبری
1⃣ 🏴 امروز روز #تاسوعا است و رسم بر این است که در این روز، نوحه سرایان راجع به شهادت #حضرت_عباس #روضه بخوانند 😭
👈آنطور که از مجموع قراین بدست می آید، از مردان رزم آور، ابوالفضل العباس ع، آخرین کسی است که قبل از #امام_حسین به شهادت رسیده است و این شهادت هم، باز در راه یک عمل بزرگ یعنی آوردن آب برای لب تشنگان خیمه های امام حسین است😭
👈 در زیارات و کلماتی که از ائمه علیهم السلام راجع به ابوالفضل العباس رسیده است، روی دو جمله تاکید شده است: یکی بصیرت! یکی وفا !
❓ بصیرت ابوالفضل العباس کجاست ؟
همه یاران حسینی، صاحبان بصیرت بودند ، اما او بصیرت را بیشتر نشان داد !
⚫️ در #روز_تاسوعا مثل امروز عصری، وقتی که فرصتی پیدا شد که او خود را از این بلا نجات دهد یعنی آمدند به او پیشنهاد تسلیم و اماننامه کردند..... اما او چنان برخورد جوانمردانه ای کرد که دشمن را پشیمان نمود!
👈 نمونه دیگر بصیرت او این بود که به سه نفر از برادرانش هم که با او بودند، دستور داد که قبل از او به میدان بروند و مجاهدت کنند....
انسان، برادرانش را (که از یک مادر بودند) در مقابل چشم خود برای اباعبدالله الحسین قربانی کند، به فکر مادر داغدارش هم نباشد که بگوید یکی از برادران برود تا مادرم دلخوش باشد !
به فکر سرپرستی فرزندان صغیر خودش هم نباشد که در مدینه هستند !
👌این همان بصیرت است!
ادامه دارد
🆔 @afzayeshetelaat
#مناسبتی
🎤 #مقام_معظم_رهبری
2⃣ وفاداری #حضرت_عباس هم، از همه جا بیشتر در همین قضیه وارد شدن در شریعه فرات و نوشیدن آب است.
❗️ البته نقل معروفی در همه دهانها است که #امام_حسین ، #حضرت_عباس را برای آوردن آب فرستاد ! اما آنچه که من در نقل های معتبر (مثل ارشاد مفید و لهوف سید بن طاووس ) دیدم، اندکی با این نقل تفاوت دارد که شاید اهمیت حادثه را هم بیشتر می کند!❗️
👌 در این کتابهای معتبر، این طور نقل شده است که در آن لحظات و ساعت آخر، آنقدر بر این بچهها و کودکان، بر این دختران صغیر، و بر اهل حرم ، تشنگی فشار آورد که خود امام حسین و ابوالفضل، با هم به طلب آب رفتند بلکه بتوانند آبی بیاورند😭
این دو برادر شجاع و قوی پنجه، پشت به پشت هم در میدان جنگ جنگیدند.
👌 یکی #امام_حسین در سن نزدیک به ۶۰ سالگی است، اما از لحاظ قدرت و شجاعت جزو نام آوران بی نظیر است !
👌دیگری هم برادر جوان سی و چند ساله اش #عباس است، با آن خصوصیاتی که همه او را شناخته اند!
ادامه دارد
🆔 @afzayeshetelaat
#مناسبتی
🎤 #مقام_معظم_رهبری
3⃣👈 این دو برادر، دوش به دوش هم، گاهی پشت به پشت هم، در وسط دریای دشمن، صف لشکر را می شکافند ، برای اینکه خودشان را به آب فرات برسانند بلکه بتوانند آبی بیاورند😭
🏹 در اثنای این جنگ سخت است که ناگهان امام حسین احساس میکند دشمن بین او و برادرش عباس فاصله انداخته است .درهمین حیص و بیص است که ابوالفضل به آب نزدیک تر شده و خودش را به لب آب می رساند و مشک آب را پر میکند که برای خیمه ها ببرد .
👌در اینجا هر انسانی به خود حق میدهد که یک مشت آب به لبهای تشنه خودش برساند !
👌اما او در اینجا وفاداری خویش را نشان داد!
👈 وقتی که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد به یاد لبهای تشنه #امام_حسین ،شاید به یاد فریادهای العطش دختران و کودکان، شاید به یاد گریه عطشناک #علی_اصغر افتاد 😭و دلش نیامد که آب را بنوشد! آب را روی آب ریخت و بیرون آمد!
👈 در این بیرون آمدن است که آن حوادث رخ میدهد و امام حسین ناگهان صدای برادر را میشنود که از وسط لشکر فریاد زد :«یا اخا ادرک اخاک...»!😭😭😭
🆔 @afzayeshetelaat
#تأملی_بر_زیارتنامه_حضرت_عباس
#محرم #عاشورا
9⃣ ✍ اصلأ تا زمانی که از طاغوت، رویگردان نشویم، طعم ایمان به خدا را نخواهیم چشید !
👌 محبت #امام_حسین ع، تنها محبتی است که نمیشود هم او را دوست داشت و هم دشمن هایش را !!
😭 برای درک همین موضوع، کلی روضه های جگر سوز گذاشته اند جلوی چشمهایت تا معنی لعن را بهتر بفهمی.....
#روضه یعنی نشان دادن تصویر اصلی دشمنان امام و آثار فجیع آنها !! تا راحت تر این بغض مقدس به بار بنشیند !!
👌 اینجا نیز در مسیر زیارت، باید بیزاری را از دشمنانش نشان داد !
... تا آخر این فرازها، «لعن» وسیلهای است که زائر نباید بر زمین بگذارد !
....تا آخر این فرازها که باز بویی از نفرت دارد ! نفرت از زشتیها !😖
🙏 خدا لعنت کند آن را که حق تو را نشناخت و حرمت تو را پاس نداشت! ❌😭
👌 همه شهدا حق و حرمتی بر ما دارند، اما این تنها #عباس است که بینش و معارفش وسیع تر و عمیق تر ، و ایمانش پایدارتر بوده، و باتوجه به این دو حق است که هرکس حرمتش را پاس ندارد ، مستحق لعن و نفرین گردیده است!! ⚠️
ادامه دارد
🆔 @afzayeshetelaat
#محرم #تاسوعا #عباس
رودخانه فرات ، خبر از نزدیک شدن به شهر #کربلا می دهد .
آه که دیدن فرات با یادآوری لبهای تشنه #حسین (ع) و یارانش، چقدر تلخ است😢😭
فرات .....حرارت تند آفتاب.... تشنگی....
اُف بر دنیا که به طمع ملک ری و پست و مقام آن، آب را هم از فرزند زهرا س دریغ کردند😭
👈 #کربلا شهر غمباری است و تنها حرم ها و بین الحرمین آن نیست که بر دل زائرش، گَرد غم می پاشد.
جای جای آن تاریخ تلخی را به یاد می آورد .
در اطراف حرم ها تا فرات، هرجا قدم میگذاری، میتوانی تصور کنی اینجا هم #امام_حسین ع و اصحابش قدم گذاشته اند و شاید هم همان جا به شهادت رسیده اند😭
گفته اند که #حضرت_عباس علیه السلام، رفت تا از شریعه فرات آب بیاورد، اما من که نمیدانم شریعه کدام قسمت از فرات بوده، و آن حضرت دقیقاً از کجای فرات آب برداشت ولی نخورد !😔
اما در جای جای کنار فرات میتوان احساس کرد که شاید حضرت، در همین نقطه نشسته و در حال پر کردن مشک آب بوده است😭
گاهی با خود می گویم کاش نشانه های واقعه عاشورا را نمی ساختند و به همان حالت، باقی میگذاشتند تا امروز بهتر بتوانیم تصویری از آن واقعه داشته باشیم ، اما دوباره می گویم در آن صورت چه روضه مکشوفه ای خواهد شد زیارت کربلا.....!!!😭😱
....و فرات همچنان بی حسین ع و بی عباس ع، بر بستر مظلومیت تاریخ #شیعه جاری است....😭
🆔 @afzayeshetelaat
#تفکر #نکته #خط_را_گم_نکنیم
2⃣ #امام_صادق (ع) انتظارشان از اطرافیانشان برای برقراری حاکمیت خیلی بالاست.
👈به زُراره وقتی آرزو کرد ای کاش شما امام بودید، فرمودند: «الآن آسوده اید، اگر من امام بودم شما باید از شب تا صبح پیش من می نشستید به برنامه ریزی کردن، و از صبح تا شب به کار کردن.!»
👌 شاید در این کلام، تعریض و اشاره ای باشد که شما اینکاره نیستید! 😔
حالا شما دوست دارید ما حاکم شویم، ولی من شما را میشناسم. ‼️
👈 یا آن صحابه جلیلالقدر امام صادق(ع) که جُنب بود و غسل نکرده خدمت امام رسید!
حضرت با صدای بلند فرمودند: «آدم بدون طهارت، پیش امامش نمیرود»!⚠️
آن صحابی هم برگشت غسل کرد! 🚿
هیچکس هم نفهمید چه شد و حضرت به چه کسی فرمود.
بعد از جلسه، آن صحابی به امام صادق گفت:
«آقا میخواستم شما را امتحان کنم!» 😳
😡آخر کسی امامش را امتحان میکند؟!! 😡
#پناهیان
ادامه دارد
🆔 @afzayeshetelaat
⚫⚫⚫🔘🔘🔘⚫⚫⚫
#اصحاب_عاشورایی #عاشورا
#محرم #ماه_محرم
🚩 نافع بن هلال🚩
1⃣ #شب_عاشورا ست....
نافع، دلش در خیمه تن ، بی تابی می کند، مبادا دشمن نامرد بر محمل تاریکی بنشیند و بر خیام حرم یورش آورد...
از جا برمیخیزد و دشت را میکاود...
سایه ای در دشت میبیند، دست بر قبضه شمشیر می برد و آرام به سایه نزدیک می شود...
سایه آرام روی بر میگرداند...
⬅ ای وای ، نه، این سایه نیست!!
نور محض است. نور مطلق است. این امام است....
#امام_حسین در اینجا چه می کند؟!🤔
سؤال گفته یا نگفته ی نافع را امام به نرمی پاسخ می دهد:
«آمده بودم که فراز و نشیب های این اطراف را بنگرم و برای اهل حرم، مأمنی بیندیشیم. خارهای اطراف را برچینم تا خراشی بر پای طفلان نیندازد😭😭 تو چرا از خیمه خارج شده ای؟»
2⃣ نافع، دست بر قلب میگذارد.
انگار می خواهد اضطراب و نگرانی خود را بپوشاند.
کلامی که راهش را در گلو باز می کند نمیداند که پاسخ امام هست یا نه ،
اما نگفتنش را هم نمیتواند.
« من نگران شمایم ای امام!
چشمانم فدایتان!
شما و این شب و تنهایی و دشمن و سفاکی؟ مبادا.....😰
کلام در گلوی نافع بغض میشود و بعد آرام آرام آب می شود و از دیده ها فرو می ریزد.😭
امام دست او را به مهر میگیرد و میگوید:
👈چه جای هراس ای نافع!
وعده خدا که تخلف نمی یابد، میشود آنچه باید بشود.
امام دست بر شانه نافع میگذارد و صمیمانه میپرسد :
«هیچ تمایلی به پرهیز و گریز از این مهلکه در تو هست؟»⁉
😱 وای !
چه سوال غریبی!
نافع و پرهیز؟!
نافع و گریز؟!😩
پاهای نافع سست می شود آنچنانکه با تمام جانش بر پاهای امام می افتد😭😭
« مادرم به عزایم بنشیند اگر حتی ابر چنین خیالی لحظه ای در آسمان دلم ظاهر شود😱 این شمشیر من و هزار شمشیر دشمن!
این تن ناقابل من بوسه گاه هزار خنجر دشمن!
ای نازنین!
سوگند به همان خدا که بر ما منت نهاد و تو را به ما داد، من تا آن سوی مرگ خویش از تو جدا نخواهم شد.»😭
امام این شاگرد پیروز شده در امتحان را ، با افتخار از جا بلند و روانه اش می کند...
3⃣ به خیمه زینب س رسیده اند، امام وارد خیمه میشود و نافع در بیرون حرم، می ماند و خیالش از خلال خیمه نفوذ می کند .
نافع، کلام زینب را میشنود :
« عزیز برادر!
آیا اصحابت را آزموده ای؟
آنقدر دل و دین دارند که تو را در میانه نبرد تنها نگذارند و به دشمن نسپارند؟....😰
نافع، پریشان حال و گریان به خیمه حبیب میرود...
حبیب! آی حبیب!
این چه گاه خفتن است؟؟
بیا و ببین در دل دختر رسول خدا چه میگذرد؟ ما خفته ایم و زینب پریشان است!
ما مرده ایم مگر؟؟
بیا کاری کنیم حبیب!
بیا خاکی به سر کنیم !
جنون نافع چون صاعقه ای در تن و جان حبیب می پیچد و او را از جا می جهاند.
انگار خبر زلزله همراه دارد در اطراف خیمه ها می دود و فریاد میزند:
ای غیرت زادگان! ای غیور مردان!
این گاه خفتن نیست! برخیزید بیایید!
شیران حرم، در چشم به هم زدنی حبیب را دوره می کنند.
چه خبر شده است؟؟
ما خواب نیستیم، نبودیم، منتظر اشاره ایم، چه خبر شده است؟؟
حبیب نگاهش به نگاه بنی هاشم گره می خورد: شما نه! شما بروید! شما اهل خانه اید!
این آتشی است که بر جان همسایگان افتاده، شما محرم خانه اید ، شما اهل بیتید، بروید و آسوده بخوابید که این کار، کار ماست و منشأ این آتش در خانه ماست! ❗️
4⃣ و بعد حبیب، رو می کند به بقیه و میگوید:
« من چه کردهام؟ شما چه کرده اید ؟
این ننگ نیست برای ما که حرم، در ماندن و نماندن مان تردید کند؟؟
این عار نیست برای ما که زنده باشیم و حرم در اضطراب باشد؟؟
عرق شرم بر غرور شیران می نشیند.
👈 حبیب می گوید:« من الان سرم را بر خاک آستانه حرم میگذارم و بیعت بندگیم را تجدید میکنم.»
در چشم به هم زدنی حبیب و نافع و یاران بر درگاه حرم فرود می آیند...
صدای حبیب برای اهل حرم آشناست:
↩ « ای آزادگان رسول الله !!
ما شمشیر های شماییم و شمشیر های جوانان شما جز بر گردن بدخواهان شما فرود نمی آید و این پیر ترین غلام شما قسم میخورد که بتازد بر آنان که در پی آسیب و گزند شمایند.
به خداوندی خدا سوگند که اگر انتظار امر امام نبود، هم اکنون با شمشیرهای آخته بر دشمن هجوم می بردیم.
ما آمده ایم تابیعت بندگیمان را با شما تجدید کنیم .
↩ و میشنوند که:« مرحبا به شما ای پاک طینتان و غیور مردان !
حرم رسول الله را پاس دارید.»👏🌹