eitaa logo
مسیر سعادت⁦🏝️⁩
1.3هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
52 فایل
🌹نابْ تَرینْ نُکاتِ زندگیِ شهدا و علما ❣فضایی صَمیمی و دُورْ از قیلُ و قالِ دُنیا❣ 🌷کشکول 💗حرف دل 👌 #کوتاه_کاربردی_جذاب_خاص 🍃بعد خواندن مطالب خودتان قضاوت کنید. 💌دوستانتان را به این بزم زیبا دعوت کنید. ارتباط با ادمین: @darabi_mohammdebrahim
مشاهده در ایتا
دانلود
، لقب کیست ؟ چرا به این نام، ملقب گردیده و قبرش کجاست؟! ✍ کم نیستند ، اما در این مطالب، قصد دارم آنانی که به این لقب، مشهور گردیده اند را معرفی کنم. 1⃣ وقتی از شمال تهران به شهرری وارد شوید نخستین محله‌ای که سر راهتان قرار می‌گیرد محله است. 🔹 نام محله «جوانمرد قصاب» از آن دست محله‌هایی است که اگر برای نخستین‌بار نامش را بشنوید درخاطرتان خواهد ماند. 👈 تا قبل از افتتاح مترو ، این محله مهجور مانده بود. اما با نامگذاری یکی از ایستگاه‌های مترو به اسم جوانمرد قصاب و تکرار آن توسط اپراتور مترو ، حالا این نام برای خیلی از اهالی تهران عادی شده است. 👈 جوانمرد قصاب نزد مردم این محله، به یار امیرالمومنین (ع) و یکی از ۱۷ کمربسته آن حضرت معروف است و در سالهای دور (۱۳۳۰) از ارزش زیارتی بسیاری دربین اهالی محل برخوردار بوده، اما طی دهه‌های ۵۰ و ۶۰ ساختمان بقعه مخروبه شد تا اینکه طی دهه گذشته مجدداً بازسازی شد و هم اکنون یکی از محله‌های گردشگری شهرری محسوب می‌شود. ⬅️ درمورد وی روایت های مختلفی گفته‌اند که چکیده آن را در پست های آتی خواهم نوشت. با ما همراه باشید. ادامه دارد 🆔 @afzayeshetelaat
مسیر سعادت⁦🏝️⁩
3⃣ نتیجه گیری دوم ، آن است که: ❗️ این لقب #جوانمرد_قصاب ، یک لقب عام است که قصابان گذشته به رسم این
4⃣ نتیجه دیگری که در مورد می‌شود گرفت این است که: 👌 جوانمردقصاب اصلی ، دارای ویژگیهای خاصی بوده که برای سایر قصابان ، الگو و سرمشق بوده ، اما هرکدام از این ، تنها یک یا چند ویژگی از آن شخصیت اصلی را داشته اند . ✅ لذا مقبره همه این ، ارزش زیارت و قرائت فاتحه را دارند ، منتهی معلوم نیست کدامشان آن اصلی است. ↩️ به همین دلیل است که برخی از محققان ، با در نظر گرفتن تشابه نامها ، افراد مختلفی را با وی یکی دانسته اند، و البته احتمال دارد همه آنها مقبره‌هایی نمادین برای شخصیت نیمه افسانه‌ای جوانمرد قصاب باشند. 🔹 قصابان افغانستان شب‌های جمعه به نام جوانمرد قصاب نذری می‌دهند و درحین مراسم، یکی از پیران خانواده، قصه جوانمرد قصاب را نقل می‌کند.   طی ده‌های گذشته که پرده‌خوانی در قهوه‌خانه‌های ایران باب بوده، نقاشی و پرده‌خوانی جوانمرد قصاب یکی از روایت‌های پرمخاطب نقال‌ها بوده است که هنوز هم نقاشی‌ها و پرده‌های آن وجود دارد. 👌 همچنانکه مرام هنوز هم در بین صنف قصابان وجود دارد ! 🔹 یکی از این معاصر را در قسمت بعدی برایتان معرفی خواهم کرد انشاءالله . ادامه دارد ✍ 🆔 @afzayeshetelaat
مسیر سعادت⁦🏝️⁩
4⃣ نتیجه دیگری که در مورد #جوانمرد_قصاب می‌شود گرفت این است که: 👌 جوانمردقصاب اصلی ، دارای ویژگیهای
5⃣ در کتاب «جنگ شهرها، گزارشی از شهر مقاوم دزفول» ، یکی از این را معرفی کرده است. 👌 دزفولی بنام عبدالحسین! 👈 عبدالحسین، قصاب محله بود، مردی با محاسن سیاه، قدی رشید و قامتی زیبا معروف به مشهدی عبدالحسین. اوایل جنگ که دزفول مورد هجوم گلوله‌های توپ دشمن بود، کمبود کالا و بیکاری خیلی به مردم فشار می‌آورد.  عبدالحسین کیانی به یک نفر گفته بود که شخصی به من پول می‌دهد تا به افراد نیازمند گوشت بدهم !! شما هم اگر کسی سراغ داشتی بفرست پیش من تا گوشت بگیرد !! ↩️ بعد از مدتی که فشار اقتصادی تا حدودی کمتر شده بود، آن فرد (که مداح اهلبیت بود) رفت پیش مشهدی عبدالحسین و به او گفت : دوست دارم این فرد خیر را بشناسم و به‌ نوبه خودم تشکر کنم. 👌 کسی که در آن شرایط به فکر دیگران بود باید الگویی برای دیگران باشد. 👈 چون مداحی می‌کرد، این موارد را برای مردم بازگو می‌کرد که باعث گسترش کار خیر شود، اما عبدالحسین نمی خواست اخلاص کارش فاش شود. ❗️با اصرار زیاد مداح، بالاخره عبدالحسین گفته بود که چون می‌دانم راضی نیست، اسمش را نمی‌گویم ! ↩️ ولی آن مداح دست‌بردار نبود و باز هم اصرار کرد و عبدالحسین با لبخند از جواب طفره می‌رفت. 🔹آخر سر، او که می‌دانست عبدالحسین هیچ‌وقت دروغ نمی‌گوید( حتی به مصلحت) ، گفت:❓فقط یک سؤال؟ آن شخص خودت نیستی؟🤔 عبدالحسین جواب داده بود «اگر بگویم نه، دروغ گفتم و اگر بگویم بله، ریا شده. اما راضی نیستم کسی خبردار شود، لااقل تا زنده‌ام»! ادامه دارد 🆔 @afzayeshetelaat
مسیر سعادت⁦🏝️⁩
5⃣ در کتاب «جنگ شهرها، گزارشی از شهر مقاوم دزفول» ، یکی از این #جوانمردان_قصاب را معرفی کرده است. 👌
6⃣ عبدالحسین همیشه با وضو بود. می گفتند: عبدالحسین! چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه......!! ❗️هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود. اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست.» وقتی میشناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش ! کسی که وضع مادی خوبی نداشت  یا حدس می زد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت، را دو برابر پول مشتری، گوشت می داد. گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کرد که پول گرفته است. گاهی هم پول را می گرفت و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره بر میگرداند به مشتری. گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما ما بقی پولت.»!! عزت نفس مشتری نیازمند را نمی شکست !👏 👌 از آن موقعی که امام سفارش کرد بروید به جبهه تا جوان‌ها خسته نشوند گفت: «من هم باید برای عملیات‌های اصلی بروم» 👌 و بعدازآن دیگر به جبهه‌های پدافندی بسنده نکرد. 👈 او با داشتن هشت فرزند و کار زیاد در دامداری و مغازه قصابی، همه را رها کرد و به جبهه رفت. در سن ۴۳ سالگی در عملیات فتح‌المبین شهید و به حمزه سیدالشهدای دزفول معروف شد. 🌷''شهید عبدالحسین کیانی'' یکی از همان '' '' است! ادامه دارد 🆔 @afzayeshetelaat
مسیر سعادت⁦🏝️⁩
6⃣ عبدالحسین همیشه با وضو بود. می گفتند: عبدالحسین! چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله، ما ا
7⃣ یک نمونه دیگر از این مربوط به شهر قم است 👇 سالی در حوزه علمیه قم ، شهریه کم آمده بود. آقای نجفی مرعشی دنبال پولدارهای قم فرستادند تا کمک مالی برای رفع نیاز طلاب کنند. اما هرکدام از آنها به بهانه ای از کمک کردن طفره رفتند😢 یک قصاب بود که از آن لات های توبه کرده بود. تا پیش او رفته بودند لنگ چرب و چیلی دور کمرش را باز کرده و تمام موجودی دخلش را بدون شمردن، داخل لنگ خالی کرده بود👌 یک چک هم داده بود که کل موجودی حسابش را برداشت کنند👌 👈 بعد گفته بود بروید به آقا بگویید قسم به مادرش زهرا (س) موجودی ام همین قدر بود😰 💴 پولها را به خدمت آقا آوردند و جریان را برایشان تعریف کردند. ❗️آقای نجفی مرعشی آن لنگ چرب و چیلی را بالا گرفت و گفت : خدایا! در روز قیامت، مرا با این قصاب محشور کن🙏😔 چنین فردی کریم المراجعه است👌 خوشا بر مرام همه جوانمردان 👌 🆔 @afzayeshetelaat