eitaa logo
آقامحمودرضا
2هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
87 فایل
💠گرامیباد یاد ادمین کانال 🌷شهیدحاج مرتضی مسیب زاده ♻ ️تنها کانال رسمی منتسب به خانواده شهیدبیضائی ♻ دارای مجوز وکدشامد 1-1-3454-61-3-1 از وزارت ارشادوشورای عالی مجازی کشور ♻️ دارنده مقام نخست سومین جشنواره فضای مجازی کشور درسال۹۵
مشاهده در ایتا
دانلود
💠نوشته های محمد جواد : پنجاه و سه 🍃🌸زیر پل، از تاکسی پیاده میشدم، چندلحظه بعد محمود هم رسیده بود دستی میدادیم و خوش و بشی و آغوشی... بعد پله های پل رو یکی یکی میرفتیم بالا، صدمتری که شونه به شونه هم میرفتیم میرسیدیم به پارچه های عزای جلو درِ هیئت، کفشها رو میکندیم و راهروی کوتاه و باریک رو رد میکردیم و وارد پارکینگ میشدیم که حالا به حرمت لباس سیاه تن کرده بود و شده بود بیت الله، امید با اون قد رعناش لبخندی حواله مون میکرد و میومد سمتمون، محمودهم به رسم ادب لگدی سمتش ول میداد یا مُشتی میزد به بازو یا شکمش و همدیگه رو بغل میکردن، بچه های هیئت با خوشحالی محمود رو دوره میکردن و سلام و احوالپرسیا شروع میشد ، صدقه سری محمود منو هم تحویل میگرفتن... 🍃🌸نوبتی هم که باشه نوبت (شهید اکبر شهریاری) بود . آروم و باصلابت مثل همیشه، با لب خندون و اون حیای همیشگیش میومد جلو و... . صدای مخملی و نازی داشت اکبر با تلاوت قرآن اکبر، مجلس شروع میشد. . از روضه به بعد اخم به ابروهای مردونه اش مینشست و میرفت تو حال خودش... گاهی شونه هاش از هق هقی که داشت تکون میخورد و گاهی اشکاش رو با شال مشکیش پاک میکرد. هیئت بلند میشد، نوبت واحد خونیِ اکبر بود. اگه بگم هیئتِ "لثارات الحسین" رو به عشق و شوق صدای گرم اکبر میرفتم‌ دروغ نگفتم. حلقه ماتم با صدای اکبر دور هیئت میچرخید و به سینه میزد و من... و من گاه و بیگاه و ناخودآگاه همه حواسم پیِ سینه زدن محمود میرفت... پیِ محمود می رفت... پیِ اشکای سید علی... دنبال صدایِ اکبر... و شورِ لثاراتی... چراغا یکی یکی روشن میشد و همزمان با اون سفره های اکرام حسین پهن میشد. آخرین نفرها ما از هیئت خارج میشدیم،با بدرقه ی بچه های هیئتِ"لثارات الحسین". با دلخوشی می‌رفتیم؛ با محمود.... . . اما محمود می‌دونی چند ساله که دیگه نرفتم لثارات ؟؟؟ میدونی داداش؟؟؟؟ ولی دیگه دلخوشی ندارم ... دیگه صدای گرم و قشنگ و خداییِ اکبر رو ندارم... دیگه تورو ندارم از اون روزی که تو و‌ اکبر پرکشیدید،گرمیِ جونم هم پرکشید سردِ سردم مثل همون روز سرد که تو تبریز بدرقه ات کردیم تا بهشت ... 🆔 @Agamahmoodreza