eitaa logo
مکتب حق (شهید آقازاده)
203 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
20 فایل
❁﷽❁ 🍃🌹[شهیدانه زندگی کنیم]🌹🍃 پیشنهادات شما @hajkomeil_313 🌿کپی آزاد است لینک مکتب حق در پیام رسان روبیکا👇 https://rubika.ir/agazademaktab
مشاهده در ایتا
دانلود
🌄 در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم🍞 چشمم به رفتگر محله افتاد که ، 🧹 مثل همیشه در حال کار بود... دیدم امروز صورت خود را ، با پارچه ای پوشانده است....😷 نزدیک تر رفتم ، اما او ، 🤷🏻‍♀ رفتگر همیشگی محله ی ما نبود... 🤔کنجکاو شدم ، 🖐 سلام دادم و دیدم رفتگرِ امروز ، آقا مهدی است...😍 😳 آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ ولی آقا مهدی علاقه ای به ، جواب دادن نداشت...🤭 ❓منم ادامه دادم، آقا مهدی ، 🙄 شما شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟! 😳 شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟🤦🏻‍♂ 😖 خیلی تلاش کردم تا بالاخره ، زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم... گفت: خانومِ رفتگر محله، مریض شده بود و بهش مرخصی نمی دادن 😢 می گفتن اگه شما بری، 🤷🏻‍♂ نفرِ جایگزین نداریم... رفته بود پیش خوِ شهردار ، آقا مهدی هم بهش مرخصی داده بود و خودشم اومده جاش...😍 😢 اشک تو چشمام حلقه زد. هر چی اصرار کردم و قسم دادم ، آقا مهدی جارو رو بهم نداد؛ ❌ 🙏 و ازم خواهش کرد که ، هرچه سریعتر برم ، تا دیگران بیشتر متوجه نشن...🙊 🧹 رفتگر آن روز محله ما، شهردار اورمیه بود...🌷 *دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مراقبیم که ناممان گم نشود...*😓 📿 سلام وصلوات بر ، ارواح پاک وطیبه ی مردان بی ادعا 🌷 علی الخصوص شهیدِ عزیز ، ❤️ مهدی باکری ❤️ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎─┅═༅𖣔🍁𖣔༅═┅─ @agazademaktab ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎─┅═༅𖣔🍁𖣔༅═┅─
*معجــزه مــادر* *🔰مےگفــت : غواص هــا مظلــوم شهیــد می شــوند.* *سنگر غواصـی هیچ چیـز جز آب نیسـت وقتے تـیر مےخـوره بایــد دندوناشــو روے هــم فشــار بده تا ناله هــم نکنه...😔* *نه مے تونــه پنــاه بگــیره، نه می تونه دفاع کـنه، نه می تونه فرار ڪنه..* *🔰دم بالاییــش توی تاریڪے از آب بیرون زده بود.آروم گــفتم "امیر، کوسه!😨* *گفت" هیـس دارم می بینمــش" دیــدم داره ذکر مے گه.* *ڪوســه دورمون چرخــید...😱* *اشهدم رو خونــدم...😔* *صـداش هیــچ وقـت یادم نمی ره : یا مادر یا فاطـمه زهـــرا خــودت ڪمکمــون کن.😨* *نمیشد دســت به اسلحه ببــریم. آخه اگه صدایـی ازمون در می اومــد با تیر عراقــیا سوراخ می شــدیم.* *کوسه نزدیک شد...* *دوباره صــدا زد: یامــادر یا فاطمه زهــــــرا....* *کوسـه از مــا دور شد و رفت. 😳* *امیر توی آب گریه اش گرفـــت. 😭* *پاش به خاک که رسید هوایے شده بود.* *توے این مدت اگه اســم حضــرت زهرا رو می شنید گریه میکرد.* *شهید امیر فرهادیان فر*💔 📚منبع: کتاب آسمان زیر آب ص19 @agazademaktab