این روزها حرف برای گفتن زیاد هست اما حوصله و وقتش نیست، می شود از آن برادری گفت که خودش حاصل بولتن خوانی و کدبازی و اوسینت(osint) و اسکرین شات فلان کارمند است اما وقتی یک گردن کلفت تر از حامیان خودش پیدا شد و نه بخاطر سایر افشاگری ها و سوت زنی ها که بخاطر سیسمونی نوه اش او را راهی زندان کرد یادش افتاد به عالم و آدم لگد بزند و به بسیجی توهین کند،کل سیستم امنیتی مملکت را زیر سوال ببرد! حق هم دارد وقتی با هزار اطلاعات درست و غلط اتهام میزد نه او محاکمه می شد نه فرد مورد اتهام واقع شده اما حالا بخاطر مساله ای شخصی مثل سیسمونی گیت محاکمه می شود باید هم همه چیز را شخصی ببیند و بخاطر خودش همه چیز را زیر سوال ببرد و باعث بدنامی عدالتخواهی شود(هرچند که من هیچگاه او را مصداق عدالتخواه بودن نمی دانستم چون او سوت زن است نه عدالتخواه) و ضرر کنندگان از بسط عدالتخواهی را مجهز کند به سلاح سرکوب عدالتخواهی با استناد له کنش های این فرد.
می توان از هاشمی گلپایگانی ستاد امر له معروف گفت که واقعا انسان می ماند از سر جهالت برای دشمن خوراک رسانه ای تهیه می کند و پروژه جدید تعریف می کند یا خدایی نکرده زبان لال عامل است و عامدانه دست به این اقدامات می زد؟ این افراد دانسته(که می شود خیانت) یا نادانسته(که می شود جهالت وحماقت) برای دشمن پروژه تعریف می کنند و ساده ترین و فرهنگی ترین و عادی ترین اموری که به گوشت و پوست مردم گره خود را بی دلیل تبدیل به بحران امنیتی و تقابل با نظام و انقلاب می کنند.
به خدا قسم عدم برکناری و برخورد وحتی بازداشت هاشمی گلپایگانی جفا و ظلم له اسلام و انقلاب و نظام است، اگر کنش ها ایشان از سر جهالت است باید برکنار شود اما به نظر حقیر در روند بازجویی به چیزی بیش از جهالت پی برده خواهد شد.
ومن الله التوفیق
علی سلیمانی
#تحجر
#نفوذی
#لحظه_طلایی