دولت راستگویان!
در روزهای گذشته آقای دکتر ظریف در مصاحبه ای اینترنتی درباره مذاکرات مسقط در دولت دهم صحبت کردند که با دستور مستقیم رهبری صورت گرفته است و کسانی که مخالف برجام بوده اند ، آنجا هم مخالفت کرده اند و در مقابل دستور رهبری ایستاده اند. آقای ظریف در این جا چند مورد را نادیده گرفته اند ،فراموش کرده اند و یا مانند ندیدن کلمه "suspend" در متن برجام، اصلا در این موضوع به صحبت هایی که در گذشته مطرح شده مراجعه نکرده اند. روایت آقای صالحی از این مذاکرات در تمامی سایت های خبری ودر فضای اینترنت موجود است، ایشان هیچ صحبتی از دستور رهبری نمی کنند و می گویند رهبری فرمود "من مخالفم چون نمی توان به آنها اعتماد کرد و سابقه خوبی در عمل به تعهد ندارند و من با چند شرط اجازه این کار را می دهم" ،آقای صالحی اشاره می کند از باب اتمام حجت و رهبری هم می گویند از باب اتمام حجت مجوز می دهم، آقای ظریف قطعا تفاوت "اجازه" و "دستور" را می دانند هرچند که قبلا نشان داده اند در درک معنای کلمات کمی دچار مشکل هستند، اما چیزی که در این توضیحات آقای صالحی مشخص است این بوده که رهبر انقلاب صرفا اجازه مذاکره به وزارت خارجه داده اند و نه دستور مذاکره و اینکه هدف آقای ظریف از بیان این حرف خلاف واقع چیست قطعا نیاز به تحلیل دارد.
نکته بعدی در اثبات خلاف واقع بودن این صحبت آقای ظریف صحبت های شخص رهبرانقلاب در نوروز سال ۹۲ می باشد که ایشان به صراحت اعلام می کنند"آمریکاییها میگویند از طرف رهبری کسانی با آنها مذاکره کرده اند، این دروغ محض است، در این سالها مذاکراتی با آنها صورت گرفته که خب ما مخالفتی نکرده ایم اما اینها مربوط به دولتها بوده است واز طرف رهبری کسی مذاکره نکرده والبته دولتها هم باید خطوط قرمز وشروط رهبری را رعایت میکردند وبعد از این هم باید رعایت بکنند" خلاف واقع بودن ادعاهای آقای ظریف کاملا مشخص است که هم در بیان آقای صالحی و هم در کلام رهبری به این خلاف واقع بودن اشاره شده است.
اما هدف آقای ظریف از این بیان خلاف واقع چیست؟ آقای ظریف به خوبی می داند، ساختمان توانایی ایشان که مذاکره بوده فروریخته است و برجامنافرجام نشانه این فروریختن است اما هدف آقای ظریف از اتخاذ این تاکتیک و بیان خلاف واقع چیزی جز زمینه سازی برای حضور در انتخابات سال ۱۴۰۰ است، ظریف با بیان اینکه مذاکره با آمریکا در آنمقطع دستور رهبری بوده است قصد دارد پیگیری مذاکره را خواست رهبری و خودش را مجری امر رهبری نشان بدهد و با گره زدن شکست برجام به دولت ترامپ و با توجیه آمدن باید در راس کار به عنوان رییس جمهور، خود را مرد عرصه حل مشکلات با آمریکا نشان بدهد و با بیان این تحریفات هم به دنبال پاک کردن اتفاقات برجام است و هم به دنبال تنفس مصنوعی به کالبد نظریه ی مذاکره است و هم ایجاد فضا برای حضور خود در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، از این رو چه راهکاری بهتر از این که رهبری را موافق مذاکره در مقطعی نشان دهند که با کوتاهی از دست رفته است و اگر فرصت مجددی مانند آن بدست بیاید بازهم رهبری حاضر به این اتفاق هستند.
آقای ظریف در بیان این مطلب خلاف واقع خود را در مقام ولایتمدار خالص و مخالفین با برجام و مذاکره با آمریکا(به سبک آقای ظریف) را مخالف رهبری و عدم تمکین از ولایت جا میزند. همچنین در صحبت های آقای ظریف یک نوع از فشار پنهان به رهبری هم مشهود است که به نظر میرسد میخواهد با بیان این مطلب خلاف واقع اینطور القا کند که اگر یکبار "دستور" به مذاکره اتفاق افتاده پس می توان یکبار دیگر و این بار با افراد کاربلد! و دارای ارتباط دوستانه با رییس جمهور بعدی آمریکا هم این دستور صادر شود، تفاوت "دستور"و "اجازه" در این است که نتیجه دستور هرچه شود مسئولیت با آمر است اما نتیجه "اجازه" با درخواست کننده آن است، آقایان وادادگی دال مرکزی سبک تعامل شان است و برای شانه خالی کردن از فجایع احتمالی دور بعدی مذاکرات نیاز به "دستور" دارند و نه "اجازه" ،آنها همین حالا هم که با اختیار تام و فقط صرفا با "اجازه" آنهم مشروط به مذاکره رفته اند، در حال مقصر جلوه دادن رهبری از طریق نیروهای رسانه ای در سایه ی خود در شرایط کنونی کشور هستند و تقصیر خود در مشکلات کنونی را گردن نمی گیرند که حاصل شرطی کردن و گره زدن مسائل داخلی به خارج از کشور است، وای به روزی که بخواهند با "دستور" به مذاکره بروند.
ومن الله التوفیق
علی سلیمانی
#ظریف
#مذاکره
#تحریف
مجلس و اشتباه محاسباتی
حدود دو ماه قبل بود که مجلس قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها را تصویب کرد و شورای نگهبان به بندی از آن ابهام گرفت و قانون به مجلس بازگشت و ناگهان به جای رفع ابهام مجلس مهلت را از یک ماه به دو ماه تغییر داد.
اینکه آن روز منتقدان این کار را اشتباه دانسته و آن را خلاف منافع ملی می دانستند که نه تنها باعث دست بالا داشتن ایران نمی شود بلکه این حرکت فرصت فکر کردن و طرحریزی و بعد از دست برتر در این قضیه را به طرف مقابل می دهد و حتی باعث سوء استفاده انتخاباتی برخی جریان ها را فراهم می کند.
اگر فرصت آمده در قانون همان یک ماه میماند در زمان انتخابات آمریکا و تنش های ترامپ با ایران و فضای متشنج آمریکا ما می توانستیم با توجه به عدم عمل به تعهدات طرف مقابل از پروتکل الحاقی خارج شده و امروز دست برتر را برای مقابله با بایدن داشته باشیم این ماشین که شرط بازگشت به برجام را تعیین میکنیم اما با این فرصت دو ماهه میبینیم که امروز در آستانه اجرای قانون مجلس دولت توافقی با آژانس انجام میدهد که نقض قانون مجلس است و مجلس قصد شکایت از دولت و ارجاع پرونده به قوه قضاییه دارد.
اما حرف اصلی با مجلس است که آن روز اگر به صحبت های منتقدان فرصت دوماهه گوش میکردید و فرصت یک ماهه را تبدیل به دوماه نمیکردید امروز اینگونه با بی اعتنایی دولت نسبت به قانون مواجه نمی شدید و مجبور به شکایت از دولت نبوده و دست برتر نظام را هم می بستید تا جریان مذاکره طلب اینگونه با عدول از قانون به دنبال تنفس مصنوعی انتخاباتی باشد و منافع ملی را برای منافع سیاسی خود قربانی کند هر معلولی یک علت دارد علت این گستاخی و تخطی دولت از قانون خود مجلس شورای اسلامی است میتوان گفت مجلس در این قضیه ر دیدگاه برخی شد که معتقد بود نمیتوان مذاکره کرد و مشکلات با مذاکره حل میشود و قصد داشتند با این فرصت دو ماهه به نحوی باب مذاکره را برای دولت آینده که ممکن است از جناح همسویی با مجلس باشد باز بگذارند اما از این نکته غافل شدند که اگر همان فرصت یک ماهه را قرار می دادند و در همان اوضاع متشنج آمریکا از پروتکل الحاقی خارج میشدیم حتی اگر راه حل مشکلات مذاکره هم بود یک فرصت بسیار مناسب برای این دولت و چه برای دولت بعدی برای مذاکره ایجاد می شود اما متاسفانه این فرصت با سهل انگاری مجلس در روز تصویب قانون و سوء استفاده و عدول دولت از اجرای قانون در روز ۵ اسفند تبدیل به تهدید شد که از این تهدید طرف مقابل یعنی آمریکا و کشورهای غربی به بهترین شکل ممکن استفاده خواهند کرد.
امروز مجلس شکایت از دولت به قوه قضاییه را با رای بالایی تصویب کرد اما این کار می توانست انجام نگیرد اگر این فرصت برای استقرار دولت بایدن داده نمی شدزیرا با این کار مجلس عملا یک فرصت برای اتحاد درباره منافع ملی را تبدیل به یک تقابل درون کشوری کرد، زیرا مشخص بود این دولت به بایدن دل بسته است و بعد از روی کار آمدن آن امکان ندارد دست به اقدامات به قول خودش تنش زا بزند و باتوجه به تجربه دولت در مذاکره با دولت اوباما مشخص بود دولت در هفت سال گذشته در این مسیر شکست خورده و فرصت دوباره دادن به دولتی که چندماه بیشتر از آن باقی نمانده است به بهانه همکاری با دولت برای خدمت کردن اشتباه بود زیرا دولت ثابت کرده بود مرد عمل در این میدان نیست و قطعا از این فرصت به دست آمده نه برای خدمت که برای پیشبرد اهداف انتخاباتی خود استفاده خواهد کرد. مجلس گره ای که با دست باز می شد را به دندان سپرد.
ومن الله التوفیق
علی سلیمانی
#برجام
#مجلس
#مذاکره