eitaa logo
اشعارجعفرکیانی
95 دنبال‌کننده
565 عکس
501 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
میلاد امام رضا(ع) زفردوس برین امشب شمیمی جانفزاآمد به ملک عالم امکان علی موسی الرضاآمد به نجمه مادرش تبریک بادازسوی ماامشب که ازدامان اوامشب سریرارتضاآمد گل وایینه وقرآن بپاس مقدمش آرید که امشب هشتمین حجت زالطاف خداآمد دوصدتبریک برباب گرامش موسی جعفر مه ذیقعده امشب شمس تابان باخود آورده گلی ازگلشن ختم رسولان باخودآورده مه ذیقعده قبل ازنیمه،ماه کاملی دارد برای اهل ایمان جان جانان باخود آورده بودمولودامشب عالم آل محمدچون برای مکتب اسلام،قرآن باخودآورده نموده بوسه باران چهرهُ مولودرامادر شده نورخداساطع زبیت موسی جعفر تجلی کرده امشب درمدینه جان پیغمبر پیمبربضعهً منّی فقط بهردوکس گفته یکی زهرای اطهردیگری این درّواین گوهر نداردشیعه ازاین پس غم بی رهبری زیرا علی موسی الرضاوصلی به مهدی حجت آخر برای خواهرش معصومه باشدبهترین یاور بودنخل ولارامیوه وباروثمراین گل بودبرموسی جعفرگلی زیباپسراین گل کسیکه داده پایان انتظارحضرت کاظم بوددرلیلهُ قدرش مبارک چون سحراین گل اگربابای اوموسی ابن جعفرنورعین ماست برای باب خودچون جان وچون نوربصر این گل بودایرانیان را،هم،ولیّ نعمت وسرور خداداندکه باشدآن حریمش جنّت ایران خداداندکه قرآن باشدواحیاگرقرآن بودباب الجوادوخودپناه بی پناهان شد خداداندبه بیماران بوداونسخهُ درمان رئوف ومهربان باشدکه گشته ضامن آهو خداداندحریمش هست به ازروضهُ رضوان بودبرعاشقان خویش هم دلدار،هم دلبر جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
غزل هفته سرراه تونگارا،چقدرگدانشسته همه پابرهنه اما،همه دسته دسته دسته به امیددیدن تو،شده بیخودازخوداما همه بادوصدامیدو،همه بارجانشسته به امید جرعه ای می ،کرده راه دور،را،طی شده ازدخام لکن،همه بیصدانشسته همه دلشکسته خستن،همه دست وپاشکسته به امیددیدنت ای ،مقتدانشسته من غافل ازتودلبر،ره راست گم نمودم چو کسیکه دایما پا،ی اسنوانشسته زپیاده ها عموما،نبردخبرسواره بخصوص آنکه راحت،توی ماکسیما نشسته کف روی آب باشد،همه عشق مجازی شده باطل عمرانکه،رفته بامونانشسته پی عشق معنوی رو،تواگرپی نجاتی که شداهل رستگاری،هرکه باخدانشسته دل اگر خداشناسی ،درخانه علی زن که علی زرآفرین است وروی طلا نشسته
غزل هفته جمع کی گرددغروروکبر،باافتادگی میخردمعمارهستی هم زماافتادگی پیش مردم ،خاکی وافتادگی باشدصواب پیش مغروران مشوتحقیر باافتادگی گفت خالق،پیش مغروران تواضع باطل است بندگانرامهربانی کن توباافتادگی درمیان خلق مصلح باش و دلسوزی نما آب فواره ثمربخش است باافتادگی درمیان باغ و بستان لاله هازیباترند چون بدست آرددل پروانه باافتادگی ای پسرپیش پدرمادرصداکوتاه کن گرکه خواهی عزت دارین باافتادگی پیشدستی کن همیشه در سلام دیگران تاشوی محبوب نزدخلق باافتادگی نزدمعشوقت سلیمان،باش پیوسته چومور میخردسلطان زموری عشق باافتادگی گرکه خواهی سربلندازامتحان بیرون شوی خویش را تسلیم حق بنمای،باافتادگی
نجواباامام زمان (ع) گلشن روی تودل شیداکند طفل گمگشته پدرآواکند آنقدر گرددمحیط خویش را تاپدرراعاقبت پیداکند ای پدرمن گمشدم درخویشتن جلوه ای فرماولطفی کن بمن ___ درپی ات آواره در هرجا شدم آنقدرگشتم که ناپیداشدم چون نشددستم بدامانت رسد مردم ومن ازدمت احیاشدم ای معطر ازتوهردشت ودمن جلوه ای فرماولطفی کن بمن ____ چون بیایی این جهان گلشن شود شام تیره از رخت روشن شود سهل گرددمشکلات بندگان ظلم بادست توریشه کن شود دوستدار شیعه ،خصم اهرمن جلوه ای فرماولطفی کن بمن ___ مظهرلطف خداوندی بما حجت ثانی عشرهستی بما رستگاری باتوپیدامیشود ازتومیگرددجهان پرازصفا ای کلام توهمه شکرسخن جلوه ای فرماولطفی کن بمن __ نام من راثبت کن دردفترت گیر من رازیر آن بال وپر ت برگه سربازیم امضانما یابن الزهرا جان زهرا مادرت شاهد اعمال برهرمردوزن جلوه ای فرماولطفی کن بمن
غزل هفته دنیای عجیبیست که مادرپی آنیم چون سوده درهاون تقدیرممانیم(می‌مانیم) گفتیم که مادرپی عمری چونوحیم باتجربه دیدیم نمانیم نمانیم تکلیف من ومانشده روشن و شفاف درمعرکه عمر کدامیم کدامیم گرنیک ببینیم به این چرخه هستی معلوم شودشمس ولی برروی بامیم ای همچومنی غافل ازفلسفه عمر چون آب رونده به جوی عمربمانیم برخیزوببین قافله هاکوچ نمودند ماهم پیشان نیزهمین نغمه بخوانیم آخر بشودنیت مابرهمه معلوم ماموم کدامین امام،باچه مرامیم باصوت رساگویم واعلام نمایم ماتابع ودلداده امام زمانیم
بمناسبت حرکت امام رضا(ع)از مدینه به خراسان وروززیارتی مخصوص حضرت از مدینه آمدی سوی خراسانت رضا اهلبیت خویش را کردی توگریانت رضا گفته ای میرم سفرازشهر جدومادرم آمدی توسوی ایران وخرآسانت رضا چون قدم بگذاشتی درشهرنیشابوریان کرده ای روشن ز،نورروی تابانت رضا میزبانت شدعجوزه ای که چشمی هم نداشت عاقبت کردی توبینایش ز درمانت رضا کاتبان جمعندگرداگردتودرمحضرت سلسلت الذهبت خواندی به الحانت رضا هرکه حاجت خواست ازتوای عطوف و مهربان داده ای توحاجتشان رازاحسانت رضا آمدی درطوس وشدمشهداقامتگاه تو ظلم بیحددیده ای از سوی عدوانت رضا باخداعهدی که بستی توعمل کردی به آن جانفداکردی برای عهدوپیمانت رضا عاقبت مامون بی‌دین کردمسموت زکین کرده ای زین روجهانی راپریشانت رضا چون گزیده مارپیچیدی بخوددرحجره ات کرده ای آخر جوادخویش مهمانت رضا آن سفارشهاکه برابن الشبیب داشتی کرده ای مارابه جد،و،خویش گریانت رضا کیانی(حضرتعبدالعظیم):
غزلی کوتاه کشتی که داردناخداسالم به مقصد میرسد هرکشتی بی ناخدامقصدکه نه،بدمیرسد مقصدفرارویش بود هرکشتی باناخدا بی ناخداحتمابرآن طوفان بیحدمیرسد بی ناخدا پهلواگر گیردکنا ساحلش حتمابرآن یک هجمه ای ازدیووازددمیرسد اسرع ترین کشتی بودفقط سفینت الحسین برساکنانش لطفها از سوی ایزدمیرسد خواهی اگرسالم رسی برمقصد ای عاقل برو بنشین در این کشتی ،که این کشتی به سرمدمیرسد
غزل هفته دنیای عجیبیست که مادرپی آنیم چون سوده درهاون تقدیرممانیم(می‌مانیم) گفتیم که مادرپی عمری چونوحیم باتجربه دیدیم نمانیم نمانیم تکلیف من ومانشده روشن و شفاف درمعرکه عمر کدامیم کدامیم گرنیک ببینیم به این چرخه هستی معلوم شودشمس ولی برروی بامیم ای همچومنی غافل ازفلسفه عمر چون آب رونده به جوی عمربمانیم برخیزوببین قافله هاکوچ نمودند ماهم پیشان نیزهمین نغمه بخوانیم آخر بشودنیت مابرهمه معلوم ماموم کدامین امام،باچه مرامیم باصوت رساگویم واعلام نمایم ماتابع ودلداده امام زمانیم
شهادت حضرت جوادالائمه (ع) ملعونه همسر دست بردارازسرمن کم هلهله کن پیش زهرامادرمن درعمرخودهرگزبدی برتونکردم از چه مرامسموم کردی همسر من من دوست دارم بالب تشنه بمیرم با یاد جد کشته با دشنه بمیرم عیبی ندارد کاسه آبم شکستی بگذار اینجا با لب تشنه بمیرم گرچه لب من تشنه یک جرعه آب است گرچه دهی یکجرعه اش برمن، ثواب است من وارث تشنه لب کربلا و بلایم اما دلم با شیر خواره رباب است بس کن بمن ای زن دگرجور وجفارا من را میان غصه و آلام بگذار من در،دم آخر، بیاد قتلگاهم جسم مرا بردارروی بام بگذار بر مرگ من کف میزنی وشاد هستی این حجره ام اصلاشبیه کربلا نیست از مرگ من شادی به همراهت کنیزان شادی کنند اما خبر از نیزه هانیست آری اراذل جد من را سر بریدند اما سر من سالم و شرمنده هستم اوزیر خنجر حنجرش شدپاره پاره این حنجرمن سالم وشرمنده هستم جدغریبم زیرسم اسب له شد قاتل بروی من در حجره ببسته برپیکرمن نیزه ای حتی نخورده جد غریبم استخوانهایش شکسته جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
شهادت حضرت جوادالائمه(ع) اززهرمیسوزدتمام پیکرمن اتش زده این زهربربال وپرمن چشم انتظارم تادم آخربیاید فرزنددلبندم ببالای سرمن درحق ام الفضل من ظلمی نکردم ازمن ندیده غیرخوبی همسرمن بااینهمه کرده مرابازهرمسموم اززهراوپرپرشده برگ وبرمن گفتم به اوازمادرم زهراحیاکن پروانکردآن بیحیاازمادرمن گفتم که ازسوزعطش آتش گرفتم آوردآبی یک کنیزی دربرمن یک جرعه ای ازآن نشدتامن بنوشم انراگرفت وبرزمین زدهمسرمن لبهای من ازتشنگی ترک ترک شد اماکندیادحسین چشم ترمن من کشته زهرعدوی بیحیایم امانشددیگرجداازتن سرمن درحجره دربسته تنهاوغریبم اماندیده غربتم راخواهرمن بردندروی بام جسمم راسه روزی کبوتران گشتندسایه گسترمن بگداشتنددرآفتاب گرم وسوزان ان پیکرعریان جدّ اطهر من من بیشتراززهر،میسوزم ازاینکه رفته اسارت عمه غمپرور من جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
شهادت حضرت جوادالائمه(ع) میان حجره مردی ناله دارد لبانی سرخ همچون لاله دارد میان حجره اش بی یاروتنهاست زبانم لال این فرزندزهراست عریز فاطمه تنها و مسموم شده بازهرام الفضل مسموم شبیه مجتبی ازکین همسر شده بازهرام الفضل پرپر تمام پیکراو پرشراره جگراوشده اززهرپاره چوزهرقاتلش براواثرکرد گل سرخ رضاعزم سفرکرد کسی که بین این حجره فتاده بروی خاک حجره سر نهاده جوادابن الرضافرزندزهراست نهمین حجت دنیا و عقباست ز عمر خویش میگیرد کناره کبوترها به جسمش داده سایه ولی کرببلا غوغا بپا شد سرجدش بریده ازقفاشد به پیش چشم زینب خواهراو عدو زد بر روی نیزه سر او جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
شهادت امام جواد(ع) السلام ای زاده خیرالنسا مظهرجودی ،جوادابن الرضا بیکس وبی یاوروتنها شدی درمیان حجره افتادی زپا ازچه می پیچی بخودازسوززهر گشته ای مسموم با زهر جفا ایکه هستی حجت دنیاودین کردام الفضل مسمومت زکین مظهرجودی واحسان وکرم عاجزاز وصف توگردیده قلم من کجاومدح تو ای بهترین مدح من مانندیک قطره زیم کاش بودم لال،نمیگفتم چنین دادام الفضل ازکین برتو سم درجوانی همچوزهرا مادرت کشت خصم وکردچون گل پرپرت زهرآتش زدبه جسم وجان تو اسمانها و زمین گریان تو توزسوززهرپیچیدی بخود همسر بیرحم تو،خندان تو یکه وتنهاشدی در حجره ات واپسین دم حجره شدزندان تو ازعطش دادی زکف تاب وتوان مادرت شدبرتوگریان در جنان ازغم توشد بعالم غلغله شدپریشان توصدهاقافله ازعطش شدلعل لبهایت کبود قاتلت میکرد اما هلهله برغریبی وغمت مولای ما عالم امکانشده درولوله ای رضاراهستیت بودونبود ازعطش لعل لب توشدکبود زهرچون برپیکرت شدکارگر مادرت درعرش اعلازدبه سر ماعزادارغم داغ توایم چون عزادارتوفرزندوپدر میوه قلب وعلی وفاطمه حافظ قرآن وهادی بشر ای فدای جودواحسانت جواد داد،ام الفضل هستیت بباد درجوانی همچو گل پرپرشدی وارث عمر کم مادر شدی چون عمویت مجتبی درخانه ات بیکس وبی یارو بی یاورشدی آخرعمرت ز‌دست همسرت سوختی از زهراو مضطرشدی جگرت شداربااربا یا جواد گشته ای مهمان بابا یاجواد لیک جداطهرت درکربلا راس پاک اوشدازپیکرجدا خواهرش زینب کنارپیکرش گفت باجدش رسول دوسرا کی رسول الله ای نوردوعین این حسین توست برخاک بلا ازمدینه سوی اینجاکن نگاه این حسین توست بین قتلگاه جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):