eitaa logo
احادیث،اشعارجعفرکیانی
36 دنبال‌کننده
207 عکس
163 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شهادت امام باقر(ع)تسلیت باد به سن کودکی درکربلا رفت بهمراه پدر سوی بلا رفت به محمل بوددرآعوش مادر برای یاری خون خدا رفت شده آماده، بهر هر بلایی بهمراه پدر شد کربلایی بهمره پدر باقر چها دید بلا روی بلا روی بلا دید گهی دید عمه اش را دلشکسته زمانی هم سری برنیزهادید بروی ناقه عریان نشسته بهمره پدر با دست بسته اسیری رفته باخیل اسیران دویده برروی خارمغیلان به چشم خویش دیده جدّخودرا که میخواندبروی نیزه قران زسوزدل کشیده آه شبگیر پدر را دیده بین کندوزنجیر بهمره پدردرچنگ اغیار شنیده ناسزادربین بازار به چشم خویش دیده عمه اش را که سیلی میخوردازدست اشرار تمام خاطراتش مانده در دل نداردجزغم وجزغصه حاصل زسبحان حجّتی برما سوا بود خودش شاهد به آن رنج وبلابود پس از بابای مظلوم و غریبش شهید زنده ای از کربلا بود پس از عمری که شد پیوسته مظلوم عدو مولای ما را کرد مسموم زغمهای رقیّه بس که افسرد بدوشش کوله بارغصّه میبرد زمانیکه رقیّه خورد سیلی گمانم اینکه آقا آنزمان مرد ز دست آل یهود سعودی شود آزاد قبر او بزودی برویش بسته دیگر راه چاره جگرش را نموده زهر، پاره نه تنها شیعه میسوزد زداعش برایش آب گردد سنگ خاره ندار صحن وایوان و رواقی ندارد قبر او شمع و چراغی جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
۲۵رجب المرجب شهادت امام کاظم(ع) حضرت کاظم ای ولیّ خدا هشتمین نوردیدهُ طاها موسی جعفر،ای امام غریب هفتمین،نور دیدهُ مولا هادی خلق وحجّت ایزد ششمین پارهُ تن زهرا مظهرکظم غیظ درعالم ای گل گلشن بهشت خدا شیعیانرا توبهترین یاور خارچشم تمامی اعدا کاظم وصابر وابوالحسنی نورچشمان حضرت بابا بو ه ای بیست ساله که شده ای ازسوی خالقت ،امام ما فرقه ای که بنام فطحیه قد علم کرد پیش تومولا باسرانگشت علم وتدبیرت منهدم گشت وعاقبت رسوا همهُ دورهُ امامت تو همزمان بودباکسان اهل جفا چون که شدعاقبت بنی العباس ازجهادتوخسته،ای مولا بردهارون تو رابه تبعیدو در ته حبس گاه اوتنها کرده ای سجدهای طولانی شدزن فاسقه زتو احیا صاحب ساقهای کوبیده ارقیود،ای،شکسته ساق پا ماشنیدیم سندی ملعون کرده برمحضرت جسارتها بجز ازتازیانه وسیلی ناسزاگفت بمادرت زهرا خودتوگفتی که باغل ورنجیر بشوی دفن،تا که روز جزا باهمین حال خود،شوی وارد برپیمبر،وحیدرو زهرا جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
شهادت امام باقر(ع)تسلیت باد به سن کودکی درکربلا رفت بهمراه پدر سوی بلا رفت به محمل بوددرآعوش مادر برای یاری خون خدا رفت شده آماده، بهر هر بلایی بهمراه پدر شد کربلایی بهمره پدر باقر چها دید بلا روی بلا روی بلا دید گهی دید عمه اش را دلشکسته زمانی هم سری برنیزهادید بروی ناقه عریان نشسته بهمره پدر با دست بسته اسیری رفته باخیل اسیران دویده برروی خارمغیلان به چشم خویش دیده جدّخودرا که میخواندبروی نیزه قران زسوزدل کشیده آه شبگیر پدر را دیده بین کندوزنجیر بهمراه پدردرچنگ اغیار شنیده ناسزادربین بازار به چشم خویش دیده عمه اش را که سیلی میخوردازدست اشرار تمام خاطراتش مانده در دل نداردجزغم وجزغصه حاصل زسبحان حجّتی برما سوا بود خودش شاهد به آن رنج وبلابود پس از بابای مظلوم و غریبش شهید زنده ای از کربلا بود پس از عمری که شد پیوسته مظلوم عدو مولای ما را کرد مسموم زغمهای رقیّه بس که افسرد بدوشش کوله بارغصّه میبرد زمانیکه رقیّه خورد سیلی گمانم اینکه آقا آنزمان مرد ز دست آل یهود سعودی شود آزاد قبر او بزودی برویش بسته دیگر راه چاره جگرش را نموده زهر، پاره نه تنها شیعه میسوزد زداعش برایش آب گردد سنگ خاره ندارد صحن وایوان و رواقی ندارد قبر او شمع و چراغی جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):