زبانحال حضرت زینب(س)
من زینبم نوردوچشمان رسولم
من زینبم ثانیّ زهرای بتولم
من زینبم امّ المصیبتهای دوران
من زینبم از غصه ها زاروملولم
درطول عمرم دیده ام رنج فراوان
۲ ازکودکی رنج فراوانی کشیدم
من باب را بادستهای بسته دیدم
دیدم که مادرپشت درافتادوآنگاه
پهلوی اورابا لگد بشکسته دیدم
بودم درانجاآنزمان چون بیدلرزان
۳من ازحسن لخت جگردیدم مدینه
سینه شکسته پشت در دیدم مدینه
من ازحسن خونین کفن دیدم مدینه
من از حسین اشگ بصردیدم مدینه
من کربلایی گشتم آخربادل و جان
۴من کربلادیدم بلاهای فراوان
دیدم که طفلانم بخون خویش غلطان
دیدم که قاسم اکبروعباس رفتند
برحنجریارم بدیدم تیغ برّان
از ظلم اعدا من شدم نالان وگریان
۵تاشمرروی سینهُ دلداردیدم
ازسوزدل آه جهانسوزی کشیدم
ازتل بسوی قتلگه باسردویدم
من ناله های مادرخودراشنیدم
دیدم که پاره پاره گشته جسم قران
۶هجده عزیزم نیمروزی سربریدند
هجده عزیزم رابخاک وخون کشیدند
برروی نیزه راُسشان رادیده ام من
برپای نیزه اشکهایم را بدیدند
جسم حسینم کربلاگردید عریان
۷من رابروی ناقهُ عریان نشاندند
درپای ناقه پای نیزه لهو خواندند
درپای هرسرپایکوبی رقص کردند
من رابه قصرابن مرجانه کشاندند
دیدم به لبهای حسینم چوب خزران
۸ازهرکجایی سخت ترشام بلابود
هم شام بودهم کوفه بودهم کربلابود
آنقدردرشام بلاسختی کشیدیم
تااینکه سوز نالهُ مابرسما بود
درشام هم شدجای مادرکنج ویران
۹مارانشان دادندبرهرخاص وهرعام
سنگ جفابرمازدند از روی هر بام
درپیش روی ما همه باجشن وشادی
باخارجی خواندن به مادادنددشنام
ماداغدار وشامیان بودند خندان
۱۰من دخترساقیّ کوثرزینبم من
من دخترزهرای اطهر زینبم من
پیروز جنگ با یزیدیها منم من
من دختر فاتح خیبر زینبم من
باداغ دلبندم حسین شدعمرپایان
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_
نوحه شهادت امام سجاد(ع)
حجت چارخدایی
شاهدکرببلایی
گسته ازکینه مسموم اعدا
وااماما اماما اماما۴
یادباباکرده دائم
گریه شدکارش مداوم
گشته راحت ازاین خوندلها
وااماما اماما اماما۴
دیده دشمن خون بپاکرد
راُس بابا را جدا کرد
گشته باخوندل عمراوطی
دیده راُس پدرراروی نی
وااماما اماما اماما۴
دیده بابادست وپازد
فاطمه اورا صدا زد
گفت بنیّ غریبم حسینم
کشتهُ غم نصیبم حسینم
وااماما اماما اماما۴بسم الله الرّحمن الرّحیم
زبانحال امام العارفین سیّدالسّاجدین
درایام اسارت
ماراکه تاواردبه شهرشام کردند
مهمان سیل سنگها ازبام کردند
بودیم بسته برطناب وروی ناقه
برماخوش آمدگویی ازدشنام کردند
باما که هستیم ازتبار پاک احمد
هم کینه وهم دشمنی اعلام کردند
بر عمّه و بر کاروانم گریه کردم
در آشکارو در نهانم گریه کردم
بند۲
گشتیم از عمرسراسر درد بیزار
ناموسمان درکوچه هادیدندآزار
شدکار ما درکوچه وبازاردشوار
بردند مارابین اوباشان واغیار
انگاراز ما بوده اندآنها طلبکار
کردندمارااین جماعت کوچک وخوار
دادم زکف صبروعنانم گریه کردم
درآشکارو در نهانم گریه کردم
بند۳
تو تا که کردی روی نی قرآن تلاوت
مزد تو را دادند با سنگ عداوت
بر ما که آل احمد مختار هستیم
تا میتوانستند میکردند اهانت
چشمی ندیده بودتا حال عمّه ام را
کردند بر او آن اراذلها جسارت
بر عمّهُ قامت کمانم گریه کردم
درآشکارو در نهانم گریه کردم
بند۴
از بس حرامیهای کوفه پست پستند
قلب ودل مارا زظلم خویش خستند
آنها به پای اسب نعل تازه بستند
یادم نرفته روی مرکبها نشستند
یادم نرفته تاختند بر پیکر تو
یادم نرفته استخوانت راشکستند
من بر تو ای بهترزجانم گریه کردم
در آشکارو در نهانم گریه کردم
بند۵
دیدم که رنگ از چهرهُ زینب پریده
دیدم که شمرازپشت راُست رابریده
دیدم که عمّه سوی مقتل میدویده
دیدم به مقتل آمده مام شهیده
دیدم که میآید صدای آن حمیده
دیدم که برسرمیزند قامت خمیده
همراه مام قد کمانم گریه کردم
درآشکارو در نهانم گریه کردم
بند۶
وقتیکه آنشب راُس توآمد به ویران
شد در خرابه اهلبیت تو پریشان
روشن شدازنور رخت آنشب خرابه
گفتا رقیّه،عمّه جان ،داریم مهمان
راُس تو را بگذاشت بردامن رقیّه
آنقدر گریه کرد تا گردید بیجان
برعمّه جان نونهالم گریه کردم
درآشکارو در نهانم گریه کردم
بند۷
تاریختند آتش خدا داند سرم سوخت
گفتا رقیّه عمّه جانم،معجرم سوخت۲
پرتاب شد هم خارو هم خاشاک برما
گفتا سکینه عمّه جان چشم ترم سوخت
درپیش چشمم برلب توخیزران خورد
ازاین اهانت ای پدر،بال وپرم سوخت
باچشم و با دل،با زبانم گریه کردم
در آشکارو در نهانم گریه کردم
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_
زبانحال حضرت زینب(س)
من زینبم نوردوچشمان رسولم
من زینبم ثانیّ زهرای بتولم
من زینبم امّ المصیبتهای دوران
من زینبم از غصه ها زاروملولم
درطول عمرم دیده ام رنج فراوان
۲ ازکودکی رنج فراوانی کشیدم
من باب را بادستهای بسته دیدم
دیدم که مادرپشت درافتادوآنگاه
پهلوی اورابا لگد بشکسته دیدم
بودم درانجاآنزمان چون بیدلرزان
۳من ازحسن لخت جگردیدم مدینه
سینه شکسته پشت در دیدم مدینه
من ازحسن خونین کفن دیدم مدینه
من از حسین اشگ بصردیدم مدینه
من کربلایی گشتم آخربادل و جان
۴من کربلادیدم بلاهای فراوان
دیدم که طفلانم بخون خویش غلطان
دیدم که قاسم اکبروعباس رفتند
برحنجریارم بدیدم تیغ برّان
از ظلم اعدا من شدم نالان وگریان
۵تاشمرروی سینهُ دلداردیدم
ازسوزدل آه جهانسوزی کشیدم
ازتل بسوی قتلگه باسردویدم
من ناله های مادرخودراشنیدم
دیدم که پاره پاره گشته جسم قران
۶هجده عزیزم نیمروزی سربریدند
هجده عزیزم رابخاک وخون کشیدند
برروی نیزه راُسشان رادیده ام من
برپای نیزه اشکهایم را بدیدند
جسم حسینم کربلاگردید عریان
۷من رابروی ناقهُ عریان نشاندند
درپای ناقه پای نیزه لهو خواندند
درپای هرسرپایکوبی رقص کردند
من رابه قصرابن مرجانه کشاندند
دیدم به لبهای حسینم چوب خزران
۸ازهرکجایی سخت ترشام بلابود
هم شام بودهم کوفه بودهم کربلابود
آنقدردرشام بلاسختی کشیدیم
تااینکه سوز نالهُ مابرسما بود
درشام هم شدجای مادرکنج ویران
۹مارانشان دادندبرهرخاص وهرعام
سنگ جفابرمازدند از روی هر بام
درپیش روی ما همه باجشن وشادی
باخارجی خواندن به مادادنددشنام
ماداغدار وشامیان بودند خندان
۱۰من دخترساقیّ کوثرزینبم من
من دخترزهرای اطهر زینبم من
پیروز جنگ با یزیدیها منم من
من دختر فاتح خیبر زینبم من
باداغ دلبندم حسین شدعمرپایان
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_
نجواباامام زمان
من درپی دیدارتوام یوسف زهرا
باا....َ که گرفتارم توام یوسف زهرا
ازروز ازل مه تودرقلب من افتاد
نادیده خریدارتوام یوسف زهرا
عمریست که من منتظرم تاتوبیایی
من مردهُ رخسارتوام یوسف زهرا
درد دل من درد فراقست عزیزم
بیمارم وبیمارتوام یوسف زهرا
آقا تو دعا کن که گرفتار توباشم
من گرمی بازار توام یوسف زهرا
داغ دل من جزفرجت راه ندارد
زین روی عزادارتوام یوسف زهرا
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_
ای اربعین ای چله غمگین زینب
ای روشنایی بخش عالم دین زینب
پاینده شدتاحشرآیین حسینی
باخطبه وپیشانی خونین زینب
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_
۲۸ صفر
پیمبردرمیان بستروزهراپرستارش
ببین حال پرستارومپرس احوال بیمارش
چومیخواهدنویسدنسخه ای ازبهراین امت
جسارت کرددشمن تاکه آمدبهردیدارش
به آنهاگفت خیزیدرویدازخانه ام بیرون
تبرّی کردازآنان به آن احوال بیزارش
عدو درسرکشیده نقشه هاازبعدپیغمبر
که تااینگونه براحمددهدپاداش ایثارش
کنارش فاطمه میگریدواشک ازبصرریزد
کندزهرای خودراازمصیبتها خبر دارش
که ای زهرای من هیزم فراهم میکنددشمن
به درب خانهُ تو افکند از راه کین آتش
چنان سیلی به رخسارت زندکزضرب آن سیلی
برای لحظه ای درکوچه هاافتی بحال غش
علی رادست بسته میبرددشمن سوی مسجد
پس ازآن زین جفاخانه نشینی میشود
کارش
علیجان صبرکن کزصبرتواسلام میماند
برای دادخواهی شیعه،مهدیّ مراخواند
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_
هدایت شده از گلدسته
ایام فاطمیه تسلیت برامام زمان
۱-ای خیرکثیرهردوعالم
وی سینه توبهشت خاتم
ای حبیبه خدای یکتا
وی سیده زنان عالم
ای به شیعیان مادرغمخوار
برسرّخداوندتومحرم
توتجسم خیرکثیری
برامیرمومنان امیری
۲نورتودهدبه اسمان نور
شورتودهدبه شیعیان شور
مام حسنین وزینبینی
احمدبه وجودتوست مسرور
توکنیزذات لایزالی
خادم تواندفرشته وحور
ای روشنی خانه حیدر
من سالم وتومیان بستر
۳توبه بستری ومن زمینگیر
فاطمه چقدرزودشدی پیر
ای مرغک بال وپرشکسته
انگارشدی ززندگی سیر
بگشای دوچشم خویش برمن
یااینکه زمن شدی تودلگیر
چشمی بگشاببین که طفلان
درکنارتونشسته گریان
۴من ببینمت چگونه پرپر
ای به مرتضی همیشه یاور
هرچه بودازفشاردربود
پهلویت شکست زضربت در
سینه توسوراخ زمسمار
ذکرزینبم شده است مادر
ای تمام هست من زجاخیز
تومرو زدست من ز جاخیز
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
فاطمیه اول
ازمن بجزیک مشت استخوان نمانده
خواهم کنم پرواز امّا جان نمانده
حقّ امیرالموُمنین را غصب کردند
چیزی دگر از حضرت قرآن نمانده
من بهر حیدر بهر طفلان دلغمینم
بر ایندو غیراز دیدهُ گریان نمانده
بهر دفاع از علیّ و از ولایت
چیزی ندارم غیرازاین ایمان نمانده
خوردم لگد ازخصم پهلویم شکسته
برپهلوی بشکسته ام درمان نمانده
بین درو دیوار طفلم سقط گردید
آثاری از ششماهه بردامان نمانده
زینب کنار بسترم ماتم گرفته
دیگرکنارم کودک خندان نمانده
با درد پهلو دردبازو درد صورت
راهی بجزرفتن به این مهمان نمانده
من رفتنی هستم خداداندکه در سر
شوق وصال من بجز جانان نمانده
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_
هدایت شده از گلدسته
من کجاکوچه کجا سیلی اغیارکجا
من کجاآتش در،صورت ودیوارکجا
من کجاپیش حسن برروی خاک افتادن
من کجابعدپدراین همه آزار کجا
من کجاچهره نهان کردن ازشوهرخود
من کجاضربهُ سیلیّ به رخسار کجا
من کجانیمهُ شب ناله درد پهلو
من کجاتاسحرازدردچوبیدارکجا
من کجاپشت درونعرهُ دیوی کافر
من کجاسینهُ خونبارزمسمارکجا
من کجاهیزم وآتش به دروضرب لگد
من کجابا لگدی در،رویم آوارکجا
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_
یا زهرا(س)
ناحلت الجسم یعنی
مادرشدی چقدرلاغرتو
یه مشت استخوون شدی مآدرتو
جلوم داری میشی پرپرتو(۲)
باکیت العین یعنی
ازدیده هات بارون می بآره
براهمین چشمای توتآره
ازگریه هات حال منم زآره
منهدت الرّکن یعنی
دیگه نداری توونی مآدر
پیرشدی توی جوونی مآدر
انگارنمیخوای بمونی مآدر
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_
السلام علیک یاام البنین(س)
توبعدزهرابانوی بیت ولایی
توبعدزهراهمسرشیرخدایی
بهرکنیزی آمدی دربیت حیدر
باچارفرزندت شریک کربلایی
توفاطمه هستی ولی ام البنینی
توهمسر ویار امیرالمومنینی
۲/گفتی کنیز بچه های حیدرهستی
گفتی کنیزبیت زهرا کوثر هستی
گفتی که جای حضرت زهرانباشی
گفتی برای بیت حیدریاورهستی
گفتی اگرچه درحرم تازه عروسم
من آمدم دستان زینب راببوسم
۳/بانورایمان آشنایت کردزینب
دلداده آل عبایت کرد زینب
باعشق وصبرش آشنایت کردزینب
در اربعین مادرصدایت کردزینب
توچارنوردیده ات درکربلابود
یکجا همه قربانی خون خدابود
۴/بااشک گفتی،زینبم ای نورعینم
بنگرمرا از بهر تو در شور وشینم
مویت سپیدوقامتت ازچه خمیده
با من بگو،ازنورچشمانم حسینم
فرمودزینب ،من اگرقامت خمیدم
درعصرعاشورانمیدانی چه دیدم
۵/بر روی دلبندم حسین،خنجرکشیدم
درپیش چشم من حسینم سربریدند
درپیش چشمان من وسجّاد،مادر
با اسبها بر پیکر او میدویدند
مادراگربینی که من درشوروشینم
از کربلابرگشته، امّا بی حسینم
۶/ام البنین،عباس عمودآهنین خورد
ام البنین عباس باصورت زمین خورد
با فرق غرق خون،شکسته تاجبینش
با پیکربیدست،ازمرکب زمین خورد
مادر، به چشم اوعدوتیرجفا زد
درعلقمه، وانگه،حسینم راصدازد
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allamnahossher_
میلادام الائمه وام السادات مبارکباد
ازسوی جنت میوزدبوی گل یاس
دیگررسیده لحظه هاووقت حساس
هنگام وضع حمل ام الموُمنین شد
بی بی خدیجه مادری راکرده احساس
شدهودجی درخانه احمد هویدا
تا چار بانو آمدند از سوی یکتا
۲گفتندبی بی جان مخورغم باتوهستیم
درطول وضع حمل تو ما با تو هستیم
ما از سوی خالق که ماُموریم اینجا
مامونس وغمخوارومحرم باتوهستیم
زنهای مکّه گر تو را تنها نهادند
غم نیست چون کارتورابامانهادند
۳نوری زشهرمکّه ساطع شدببالا
زین نور روشن شدزمین وآسمانها
در دامن بی بی خدیجه دستهُ گل
این گل بسی باشدمعطّر،روی زیبا
به به که کوثرداده حق ،پیغمبرش را
میبوسد و در بر گرفته دخترش را
۴نام گل یاس پیمبرفاطمه شد
کوثرشدوخیرکثیری برهمه شد
محبوبهُ حق باشد ومحبوبهُ ما
بالانشین عرش وآن راقائمه شد
ام الائمه آمده ام ابیها
سالارزنهای دوعالم هست زهرا
۵بهرپدرهم دختروهم مادراست این
ازموُمنات هردوعالم برتر است این
هم عصمت ربّ جلیل اکبراست این
هم دستگیرشیعیان درمحشراست این
تبریک برفرزنداومهدی موعود
عیدی ماباشدظهورمهدیش زود
۶،آیینهُ عفت بود زهرای اطهر
مستوردرعصمت بودزهرای اطهر
در راه اسلام و دفاع از ولایت
آیینهّ غیرت بود زهرای اطهر
جانها فدای قبر مخفیّ ونهانش
درس بصیرت میدهدبرشیعیانش
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
هدایت شده از گلدسته
شده مسموم کین امام هشتمین
میان حجره اش فتاده برزمین
شده پاره جگراو
دم آخرپسراو
غمین آمدببراو------رضاجانم رضا۳
الا دلبند من نیایی تابرم
روی زانوی خود نگیری تاسرم
بدرچشمان ترمن
که آیی توببرمن
جوادم ای پسرمن--رضاجاجانم رضا۳
عزیزفاطمه شده پاره جگر
جوادش آمده ببالین پدر
زداغ ماتم بابا
نموده ناله وآوا
بدامانش سربابا--رضاجانم رضا۳
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_
میلاد اباالمهدی امام عسگری مبارکباد
امشب همهُ ارض وسماگشته منور
زین روست که ملک وملکوتست معطّر
حوریّه وغلمان و ملک دست فشانند
پامینهد امشب بجهان طفل مطهّر
آید بجهان یازدهم حجت یکتا
حدیثه نهاده گل زیبا روی دامان
در عرش برین زین گل زیباست چراغان
بابای گرامش بزندبوسه به این گل
وانگه بگرفته بروی دست چوقرآن
دارند تبسّم برویش مادر و بابا
دل میبرداز اهل ولا مجد وجلالش
چشم پدر و مادر او محو جمالش
مام و پدرش بوسه بگیرندزرویش
در اوست هویدا همهُ حسن وکمالش
هستند به او مام وپدرگرم،به نجوا
بر مصلح عالم پدر آمد پدر آمد
بر حضرت هادی پسرآمدپسرآمد
باشدحسن عسگری وفخردوعالم
برشیعه وبراهل ولاتاج سرآمد
بریوسف گمگشتهُ زهر است چوبابا
تبریک رسیده است اباالمهدی موعود
تبریک که میلادحسن گشته چه مسعود
او آمده تا مهدی او بعد بیاید
گرددستم و ظلم در عالم همه نابود
تبریک ز ما بر علی و حضرت زهرا
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_
بمناسبت وفات ام البنین(س)
مادرآب آورکرببلا، امّ النبین
همسرویارعلی شیرخدا،امّ النبین
گشت براولادزهراچون کنیزی باوفا
داشت اوقلبی پراز عشق وصفا،ام النبین
او خودش را وقف بیت حیدرکرّارکرد
بس ارادت داشت بربیت الولا،ام البنین
هدیه بهرفاتح خیبر امیرالمومنین
یک یلی آوردالگوی سخا،ام النبین
شیرعشق و معرفت در کام این نوزاد
ریخت
کردآماده برای کربلا ، ام البنین
شیرخوارش رابلاگردان ثارالله کرد
ریخت درکامش ادب راباوفا،ام النبین
نام نوزادش شدعباس وعلمداری رشید
تاکه شدفرقش دوتادستش جدا ،
ام النبین
گریه هامیکردبعدکربلاام النبین
که نخوانیدونگوییدم مرا ام البنین
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_