eitaa logo
احادیث،اشعارجعفرکیانی
36 دنبال‌کننده
563 عکس
501 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دودمه های شب ۲۱رمضان خورده برفرق علی شمشیر اشقی الاشقیا۲ کشته شد بابای ما۲ گشته پرخون ازغم مولا علی دلهای ما۲ کشته شد بابای ما۲ میزندبرسینه وبرسرامام مجتبی۲ کشته شد بابای ما۲ خونچکدازدیدگان حضرت خون خدا۲ کشته شد بابای ما۲
دودمه برای مظلومین غزه کن مددبرمردم غزه دراین ماه خدا۲ یا اباصالح بیا۲ تا شودنابود اسرائیل بی شرم وحیا۲ یا اباصالح بیا۲
دل سر نکشد دمی ز پیمان علی جانم شود ای کاش به قربان علی خواهی که به ملک دل شوی حکم روا مانند قلم باش به فرمان علی شهادت امام علی علیه السلام تسلیت باد
اختیارهردوعالم شدبدستت یاعلی شیعه ازجام می توگشته مستت یاعلی خلق توشداحسن الخلق خداوندمبین خلقت احمدشده بسته به هستت یاعلی انقدرشانی خداداده بتومولای من که تمام خلق گردیدند پابستت علی توهمان فتاح درب خیبری ای پهلوان دیده مرحبهادرعالم ضرب شسصت یاعلی آیه های بیشماری آمده درشان تو کوری چشم همه اعدائ پستت یاعلی درجهان ظلم وجورودر میان دشمنان دست مابردامن واعجازدستت یاعلی جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
وداع با رمضان المبارک ازرفتن تومیزبانا بی‌قرارم تو میروی درحسرت توبیقرارم غافل شدم افسوس ازشبهای قدرت بارگرانی ازگنه درکوله دارم من توبه شب‌های قدرم راشکستم یارب نظرکن برمن وبرحال زارم من بالیالی توتازه خوگرفتم اماتوهم رفتی دگرچیزی ندارم چشم انتظارم تاعرفه راببینم باشم ویانه اختیارازخود ندارم یارب به من توفیق جبرانی عطاکن پاکم کن ویک کرببلایی عطاکن جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
عیدتان بادامبارک روزه داران اجروپاداش شماباحی سبحان حفظ آثار مه عشق و عبادت گرچه باشدسخت اماهست آسان ماه عشق وماه غفران ماه رحمت شستشو داده دل ماهمچوباران می‌نشیند درکمینگاه توابلیس میشودآزادازاغلال شیطان ازخدابایدطلب بنمودیاری تازنیم برنقش شیطان مهربطلان چنگ بایدزدبه دامان ائمه چنگ بایدزدبه آن انوارتابان یارب از هرمعصیت مارانگهدار کن حفاظت ازگنه،ازدام خسران جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
بمناسبت ورودحضرت مسلم ابن عقیل (ع) به کوفه نوشتم نامه از بهرت بیایی ولی ایکاش به کوفه نیایی من این نامردمردم راکه دیدم بجز نیرنگ از آنان ندیدم مرام کوفیان دنیا پرستی است وآلوده شدن درعیش ومستی است عزیز فاطمه برگر‌د برگرد که در کوفه نمیباشد یکی مرد هوای کوفه سرخ وسردباشد دلم از کوفیان پر درد باشد ندارند احترام میهمان را نیاورهمرهت مولازنان را مسلمانند در ظاهر اماما ولی دارنددردل کینه ازما پناه نایبت تنها در این شهر شده یکزن که باشدبرترازمرد جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
اختیارهردوعالم شدبدستت یاعلی شیعه ازجام می توگشته مستت یاعلی خلق توشداحسن الخلق خداوندمبین خلقت احمدشده بسته به هستت یاعلی انقدرشانی خداداده بتومولای من که تمام خلق گردیدند پابستت علی توهمان فتاح درب خیبری ای پهلوان دیده مرحبهادرعالم ضرب شسصت یاعلی آیه های بیشماری آمده درشان تو کوری چشم همه اعدائ پستت یاعلی درجهان ظلم وجورودر میان دشمنان دست مابردامن واعجازدستت یاعلی جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
غزل هفته برای دیدن رخسار تودلم شده تنگ دلم مگربودازچوب وآهن وازسنگ مرابه جان خودت ره بده به میخانه ببین دلم که بوددرهوای توآونگ اگرمراندهی ره به میکده غم نیست عنایتی که دلم باتوباشدهم آهنگ (عنایتی که سوم بادل توهم آهنگ) مگرنه صبغه حق بهترین الوانست تفضلی که شودباتواین دلم همرنگ اگرتو، رو،زمن روسیه بگردانی شودبه هردوجهان دلبراکمیتم لنگ به حق حق که تومعشوقی ومنم عاشق تورا رهانکنم تازنم به لطفت چنگ خوشابه حال کسی که تویاورش باشی بدابه حال کسی که نشویدازدل زنگ تمام زندگی باشدنبردباطل وحق بکوش چیره شوی عاقبت تودراین جنگ دلااگر زولایت جداکنی خودرا بدان روی بسوی باطل وشوی الدنگ
غزل هفته گرفته یک غنچه ای باغ ارم دربغل سرشک اوجاری و زانوی غم دربغل بهشت رو برویش پریش گشته مویش شبنم غنچه روان نوحه ودم دربغل طفلک عرش خداحاجت اوشدروا گرفته چون جان خود شاه کرم دربغل دامن اورحل شدنشسته قرآن برآن گرفته قرآن ببر باقدخم دربغل به آه واشک شبش بوسه زندبرلبش نهاده بردست وپاآبله هم دربغل گفت که ای دلبرم ببین که من پرپرم ببرمراهمرهت بگیریه کم دربغل
غزل مهدوی عاشق آنست که معشوق شود مهمانش بشودباهمه صدق وصفادربانش عاشق آنست شودذوب درعشق معشوق بی تامل بشود امربرفرمانش عاشق آنست که پیوسته بودرهرواو به اشارت بنمایدسروجان قربانش دردخودرانبردپیش کسی جزمعشوق وزمعشوق نمایدطلب درمانش خم به ابرونکشددلبرش ار،اخم کند چورعیت بخردهرتشرسلطانش بسپاردبه خداکاروامورخودرا تاکه براوبشودسختی کار،آسانش کاش باشیم و ببینیم ظهورمعشوق گل بریزیم نثارقدم و ایوانش
غزل هفته دلبرابنگرکه شیدای تماشای توام عاشق سرگشته بیدست وبی پای توام یوسفاپرده ززخ برگیروکمتر نازکن تومراچون یوسف و ،منهم زلیخای توام تانیایی بی سروسامان بماندروزگار درپی ات آواره هرشهرو صحرای توام شان توبسیاروالا،شان من هیچ است هیچ لیک بااین فقروناچیزی پذیرای توام نامه اعمال من غیرازسیاهی هیچ نیست من فقط محتاج یک احسان وامضای توام ظاهرم گرخوب،اماآگهی ازباطنم سیرتم راخوب کن،مشتاق سیمای توام نیمه های شب‌ ادای دوست درمیآورم باهمه اطوار،من مشتاق نجوای توام کاردست توست،ای کون و مکان دردست تو زیرورویم کن که من محتاج تقوای توام کمترازیک قطره ام درپیشگاهت ای عزیز گرخریدارم شوی،وصل به دریای توام ای شهابربندعنانم رابه درگاه خودت چون شبیه مردگان محتاج احیای توام