نوحه شهادت امام جواد(ع)
بیازهرامادرم که شدم مسموم کین
درحجرهُ در بسته سرنهادم برزمین
آتش گرفته جگرم مادر
شکسته شدبال وپرم مادر
آه و واویلا آه و واویلا۴
تاکه العطش گفتم درحجره بین خانه
هلهله همه کردند کنیزکان خانه
مانندلاله آخرپژمردم
مثل جدّم لبتشنه جانسپردم
آه و واویلا..........۴
من شبیه جدّخود که شده خونین بدن
پیکرمنهم سه روز مانده بی غسل وکفن
ذکرم شدآخرباکام عطشان
یاذبیحاَ باالقفا حسینجان
آه و واویلا........۴
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
https://telegram.me/jafar_kiani_ashaar_hasani
هدایت شده از صدای ایران | VOI
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 سخنان عجیب رهبری درمورد آینده انقلاب که از صدا و سیما پخش نشد!
🔹جمعی از مسئولین از فشارهای بی امان دشمن نگران شده بودند که این موضوع را بارهبر درمیان گذاشتند
پاسخ جالب رهبری👆
@voinews
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله واناالیه راجعون
بدینوسیله پروازملکوتی دامادحاج مرتضی مشهدی تقی راخدمت ایشان
وخانواده محترم تسلیت وتعزیت گفته
ورحمت ورضوان خداوعلوّ درجه برای
ان شاگردامام صادق وصبرواجرصبر
وبقاء عمربابرکت برای بازماندگان
ازقادرباقی مسئلت مینمایم
(کیانی)
هدایت شده از گلدسته
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بمناسبت شهادت باقرالعلوم(ع)
ای شاهد کربلای عترت
ای وارث غصّه هاوغربت
ای باقر علم آل طاها
ای نوردل علیّ وزهرا
از سه سالگی چهاکشیدی
طعم تلخ داغ را چشیدی
پیش چشم توعدوچهاکرد
خون بردل توجداجداکرد
روی سینهُ حسین محزون
دیدی تو،نشسته شمرملعون
توصدای مادرت شنیدی
تو همره او آه کشیدی
دیدی روی نی سربریده
دیدی که شدعمّه،قدخمیده
در پیش تو خصم، وحشیانه
زد به عمّهُ تو تازیانه
درکوفه سرشکسته دیدی
دست پدرت تو بسته دیدی
طفل مانده از قافله دیدی
تو پای پر از آبله دیدی
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
https://telegram.me/jafar_kiani_ashaar_hasani
شهادت امام باقر(ع)
باقر آن روز بهمراه پدر
پنج ساله بودمیرفت سفر
باقر انروز گلی پرپر دید
رخ جدّش به رخ اکبردید
باقر انروز زپا می افتاد
که عمو دست زپیکرمیداد
باقر انروز دو چشمش ترشد
که رها تیر سوی اصغر شد
باقرانروز بشد عمرش طی
که سرخون خداشدبرنی
باقرانروز زد آه شبگیر
که پدردید بزیر زنجیر
باقر انروز بشدجان برلب
که عدوسیلی زدبرزینب
باقر انروزبشدخونین دل
که شکست عمّه سرش درمحمل
حال دیگر جگرش پاره شده
به رویش بسته ره چاره شده
شده آسوده زسوز جگرش
میهمان گشته به مام وپدرش
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
https://telegram.me/jafar_kiani_ashaar_hasani
مرثیّه حضرت مسلم ابن عقیل(ع)
ای پسرعم نورچشم مصطفی
میوهُ جان ودل شیر خدا
ای که داری لطف ورحمت برهمه
یوسف زهرا حسین فاطمه
من به شهرکوفه شیدای توام
گرچه خودبی یاورم،یار توام
کوفه مردی نیست یارم یکزن است
مردتر از مرد یک پیرزن است
غم ندارم گر چه من آواره ام
کودکانم را به دشمن داده ام
کوفیان پیمان خودبشکسته اند
دستهایم را چو بابت بسته اند
بهر تو دارم من اینجا چشم تر
ای پسر عمّو ز کوفه کن حذر
نامت ای دلبر بود ذکر لبم
بر سر دارم به فکر زینبم
آسمانم را تو شمس واختری
همره تو هست ازمن دختری
چون نبینم دیگر او را صدفسوس
ابن عمّ ازسوی من اورا ببوس
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
https://telegram.me/jafar_kiani_ashaar_hasani
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بمناسبت شب وروزعرفه:
عرفه یعنی مناجات ودعا
ترک قهر و آشتیّ با خدا
عرفه یعنی که عرفان داشتن
بذر حبّ الله در دل کاشتن
عرفه یعنی که من ها ماشدن
میهمان سفرهُ مولا شدن
عرفه یعنی که علّام الغیوب
بگذرد ازسیّئات و از عیوب
عرفه یعنی که با لاتقنطوا
از خدا گیریم امشب(امروز)آبرو
عرفه یعنی که بارویی سیاه
عذرخواهی ازخدابااشک وآه
عرفه یعنی که باشوق وامید
گفتگو باخالق حیّ مجید
عرفه یعنی که حاجت خواستن
ازخدا فیض شهادت خواستن
عرفه یعنی که یاد جبهه ها
یاد کردن از شهیدان خدا
عرفه یعنی که سوز اندوختن
چشم را دنبال مهدی دوختن
عرفه یعنی بدنبال حبیب
آن که در عالم بودخیلی غریب
عرفه یعنی که اشک ازهردوعین
در مصیبتهای مولامان حسین
عرفه یعنی پی یک کاروان
کاروان کودک وپیروجوان
کاروان روسوی صحراشده
وز پی اش گریان روان زهراشده
کاروان باعبان لاله ها
آن که بر هرسینه داده ناله ها
کاروان تشنگان از عطش
میکند ازتشنگی ششماهه غش
کاروان عشق و ایثار و وفا
کاروان سر ز پیکرها جدا
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
https://telegram.me/jafar_kiani_ashaar_hasani
عیدولایت مبارکباد:
شده ابلاغ برپیغمبراکرم ولایت
کندتبیین ره پرخیروزیبای سعادت
براوازسوی حق شدآیه اکملت نازل
دعای حضرتش امروزگردیده اجابت
نموده تیرحق برکفروبرباطل اصابت
۲بوداین آخرین حجّ نبیّ حق پیمبر
خیالش گشته راحت چون وصیّ اوست حیدر
شوداسلام وقران بیمه باابلاغ فرمان
شودحیدرپس ازاومسلمین راعشق وسرور
ازاین پس باولایت میشودکامل رسالت
۳پیمبرگفت ای حجّاج برگردیداینجا
که تاابلاغ امرحق کنم اینجا شمارا
علی امروزامیرالموُمنین گردد بدانید
به هرکس من ولییّم، اوولی گرددشمارا
من امروزاین مهم راکردم افشاباصراحت
۴پیمبردست حیدرراگرفت وبردبالا
بگفتابعدمن حیدرشماراهست مولا
به هرکس من ولییّم این علی باشدولییّش
علی همچون من احمدبه امّت هست بابا
رسالت رابود بال وپر دیگر ولایت
۵بفرمان خداحیدرامیرالموُمنین شد
ازاین فرمان منوّرآسمانهاوزمین شد
ولایش ضامن خیروسعادت برمحبّان
ازاین فرمان حق شیطان نگونبخت وحزین شد
زما هرروزوشب برمحضرحیدر ارادت
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
برنفس نفیس وجان احمدصلوات
برشاه نجف امیر عالم صلوات
امروز امیر مومنان است علی
برحیدرو بررسول اعظم صلوات _________________
علی نورسماوات وزمین است
علی زیبایی عرش برین است
علی اسطورهُ پرهیزگاران
علی امروزامیرالموُمنین است _________________
علی اول علی آخرعلی نفس پیمبر
علی ظاهرعلی باطن علی هم کفوکوثر
علی راه وعلی شاه وعلی قرآن ناطق
علی براهل ایمان عشق وبرکفّارآذر
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_
یا اباعبدالله
محرم نزدیک است
شبهای محرم وعزا نزدیکست
شبهای غم وماتم مانزدیکست
ماه غم وحزن اهلبیت طاها
ماه خامس آل عبانزدیکست
ماه قتل عام کودک وپیروجوان
ماه ستم وماه جفانزدیکست
این ماه محرم مه عشق است و جنون
ماه عشقبازی وصفانزدیکست
ای شیفتگان همه خوبیها
شبهای مناجات ودعانزدیکست
هرکس که بدنبال دوامیگردد
گوییدبیابیا دوا نزدیکست
آنانکه بدنبال شفامیگردند
گوییدبیایندشفانزدیکست
داریم حدیث که البلاءوللولا
ای قافله عشق بلانزدیکست
گویندحسین رحمت واسعه است
این رحمت واسع خدانزدیکست
گریه بر حسین برگ آزادی ماست
هنگامه گریه وعزانزدیکست
یارب کرمی تابه محرم برسیم
بردرد دل کوثر خاتم برسیم
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_
شب اول محرم
حضرت مسلم
سفیرتوگشته تنها
کوفه میایابن الزهرا
کوفه همه بی وفایند
شکسته اندعهدخودرا
کوفه میا (یابن الزهرا۳)
ازسردارالعماره
سوی تودارم اشاره
درانتظارتواعدا
میامیاجان زهرا
کوفه میا (یابن...۳)
میاحسینجان که غرق
عطش شودشیره خواره
گوشوارهُ دخترانت
باگوشهامیشه پاره
کوفه.... (یابن...۳)
ای توصراط وسعادت
میاکه گردی جسارت
ببین که چشمم ترتو
رودبه نیزه سرتو
کوفه... (یابن...۳)
۲ ورودیه
آمده ماه محرّم
ماه غم وماه ماتم
بزم عزاگشته برپا
برای ارباب عالم
سیّدنا (یاثارالله۳)
قافله پور زهرا
واردکرببلاشد
اول دردومصیبت
برای اهل ولا شد
سیدنا (یاثارالله....۳)
قافله صدلاله دارد
دخترسه ساله دارد
قافله که شدپیاده
دخت علی ناله دارد
سیدنا(یاثارالله۳)
یوسف زهرابگفتا
بگذاریدباردراینجا
یاران عدوریزداینجا
خون همه مابه صحرا
سیدنا(یاثارالله۳)
حضرت رقیه(س)
عمه بیاپدرآمد
میان تشت زرآمد
خوانده ام اورابپامن
ولی پدرباسرآمد
یاابتا(یابن الزهرا۳)
سرپدرراگرفته
به روی پایش رقیه
گریدوروضه بخواند
برای بابش رقیه
یا....(یابن....۳)
پدرشوم من فدای
سرتوای دلبرمن
کاش بجای سرتو
می بریدندسرمن
یا....(یابن....۳)
پدرجبینت شکسته
غم به دل من نشسته
بالگدزجرملعون
پهلوی منهم شکسته
یا....(یابن......۳)
رقیه جان تابه محشر
داغ تومانده به سینه
بادفن تونیمهُ شب
آمدبیادم مدینه
یا....(یابن.....۳)
۴حضرت حر(ع)
حرم وهستم پشیمان
یک نگهی کن بسویم
کریم عالم حسینجان
بیا بخر آبرویم
آقای من (یابن الزهرا۳)
منم که روی جهالت
بروی توره ببستم
من دل طفلان توو
خواهرتوراشکستم
اقا....(یاابن.....۳)
امده ام بهرتوبه
تاکه تودستم بگیری
توبعدازاین ای حسینجان
بمن امیری امیری
اقا....(یاابن.....۳)
توحرّ و ازاده هستی
شکوه ای ازتوندارم
امده ام تاسرت را
بروی زانو گذارم
اقا.....(یاابن.....۳)
دوطفلان زینب(س)
سالارزینب برادر
برای توهدیه دارم
به غیرطفلان خودمن
ببین که چیزی ندارم
غریب من (یاابن الزهرا۳)
تویی همه کس وکارم
دلت روبدست میارم
تاکه رضایت بدی تو
صورت به پاهات میزارم
غریب....(یاابن....۳)
ای همه عشق وامیدم
بیاوکن روسفیدم
مانندزهرامادرخود
کن مرا امّ الشهیدم
غریب...(یاابن...۳)
تشنهُ جام بلایند
هستی من به کربلایند
عنایتی کن مه جبینم
تاسرشان به نیزه بینم
غریب...(یاابن....۳)
حضرت قاسم ابن الحسن(ع)
من قاسمم ای عموجان
نور دل مجتبایم
اماده جان نثاری
بسیجی کربلایم
عموحسین (عموجانم۳)
من قاسمم مردنبردم
نام حسن رازنده کردم
گفته پدرای عموجان
که من بقربان توگردم
عمو....(عمو....۳)
تشنگی وعطش عموجان
صبروتابم گرفته
بیا که این سمّ اسبان
ازمن گلابم گرفته
عمو...(عمو...۳)
فتادم وغوغابپاشد
قاسم شکارنیزهاشد
بیا عموکه قاسم تو
بند بندپیکرش جداشد
عمو...(عمو...۳)
نوحه علی اصغر(ع)
اصغرم وکوچکم من
بسوی بابا نگاهم
پدرمخورغصّه زیرا
برای تویک سپاهم
لای لای علی(علی اصغر۳)
کرببلاتحریم آب است
اهل حرم دراضطراب است
طفل رباب رفته ازهوش
کاَنَّ خواب خواب خواب است
لای لای...(علی...۳)
برروی دوشم علیجان
افتاده بابا سرتو
حرمله با یک سه شعبه
پاشیده این حنجرتو
لای...(علی...۳)
لب برگلویت گذارم
شایددهی برمن قرارم
مهلت بده اصغرمن
تیرازگلویت درآرم
لای...(علی...۳)
ای کودک بیگناهم
خودم کنم روضه خوانی
دفنت کنم تاکه زیر
سمّ مراکب نمانی
لای...(علی اصغر۳)
نوحه علی اکبر(ع)
لیلهُ قدرم علیجان
تویی مه آسمانم
داغ تواتش فکنده
برهمهُ جسم وجانم
یاولدی (یاعلی اکبر۳)
عد چه کرده علیجان
بااین تن اطهرتو
هرسونظرمیکنم من
یک تکه ازپیکرتو
یا...(یا...۳)
اسیردشمن شدی تو
چون لاله پرپرشدی تو
پیکرتوارباً اربا
شبیه مادرشدی تو
یا...(یا...۳)
به چشم کمسویم علی
میکشم پیراهنت را
بابامیان عبایم
می گذارم تنت را
یاولدی(یاعلی اکبر۳)
نوحه شب تاسوعا
فتاده برروی خاک
ادرک اخاک ادرک اخاک
بیدست وبافرق ص چاک
ادرک اخاک ادرک اخاک
برادرم(یابن الزهرا۳)
به چشم من تیرنشسته
دلم برایت شکسته
پاک نماخون زچشمم
که راه دیده ببسته
برادرم(یاابن...۳)
بسته رویم راه چاره
ببین که مشکم شده پاره
شدم دگرناامیدو
شرمندهُ شیرخواره
برادرم(یاابن...۳)
نوحه روزتاسوعا
ذخیرهُ لشگرمن
که دیگرازپانشستی
فتاده ای غرق درخون
پشت مراتوشکستی
برادرم(یاابوفاضل۳)
زداغ توای برادر
پاشیده ازهم سپاهم
زداغ تودادم ازدست
آخرین پشت وپناهم
برادرم(یا...۳)
عمودپاشیده سرتو
نمانده ازچشم ترتو
چگونه برگردم به خیمه
گویم چه برخواهرتو
برادرم(یا...۳)
پس ازتوکارم تمام است
آخراحترام است
زمزمهُ دشمن است این
موقع حمله به خیام است
برادرم(یاابوفاضل۳)
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
زبانحال امام العارفین سیّدالسّاجدین
درایام اسارت
ماراکه تاواردبه شهرشام کردند
مهمان سیل سنگها ازبام کردند
بودیم بسته برطناب وروی ناقه
برماخوش آمدگویی ازدشنام کردند
باما که هستیم ازتبار پاک احمد
هم کینه وهم دشمنی اعلام کردند
بر عمّه و بر کاروانم گریه کردم
در آشکارو در نهانم گریه کردم
بند۲
گشتیم از عمرسراسر درد بیزار
ناموسمان درکوچه هادیدندآزار
شدکار ما درکوچه وبازاردشوار
بردند مارابین اوباشان واغیار
انگاراز ما بوده اندآنها طلبکار
کردندمارااین جماعت کوچک وخوار
دادم زکف صبروعنانم گریه کردم
درآشکارو در نهانم گریه کردم
بند۳
تو تا که کردی روی نی قرآن تلاوت
مزد تو را دادند با سنگ عداوت
بر ما که آل احمد مختار هستیم
تا میتوانستند میکردند اهانت
چشمی ندیده بودتا حال عمّه ام را
کردند بر او آن اراذلها جسارت
بر عمّهُ قامت کمانم گریه کردم
درآشکارو در نهانم گریه کردم
بند۴
از بس حرامیهای کوفه پست پستند
قلب ودل مارا زظلم خویش خستند
آنها به پای اسب نعل تازه بستند
یادم نرفته روی مرکبها نشستند
یادم نرفته تاختند بر پیکر تو
یادم نرفته استخوانت راشکستند
من بر تو ای بهترزجانم گریه کردم
در آشکارو در نهانم گریه کردم
بند۵
دیدم که رنگ از چهرهُ زینب پریده
دیدم که شمرازپشت راُست رابریده
دیدم که عمّه سوی مقتل میدویده
دیدم به مقتل آمده مام شهیده
دیدم که میآید صدای آن حمیده
دیدم که برسرمیزند قامت خمیده
همراه مام قد کمانم گریه کردم
درآشکارو در نهانم گریه کردم
بند۶
وقتیکه آنشب راُس توآمد به ویران
شد در خرابه اهلبیت تو پریشان
روشن شدازنور رخت آنشب خرابه
گفتا رقیّه،عمّه جان ،داریم مهمان
راُس تو را بگذاشت بردامن رقیّه
آنقدر گریه کرد تا گردید بیجان
برعمّه جان نونهالم گریه کردم
درآشکارو در نهانم گریه کردم
بند۷
تاریختند آتش خدا داند سرم سوخت
گفتا رقیّه عمّه جانم،معجرم سوخت۲
پرتاب شد هم خارو هم خاشاک برما
گفتا سکینه عمّه جان چشم ترم سوخت
درپیش چشمم برلب توخیزران خورد
ازاین اهانت ای پدر،بال وپرم سوخت
باچشم و با دل،با زبانم گریه کردم
در آشکارو در نهانم گریه کردم
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#علمناه_الشعر
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
#allanahossher_