eitaa logo
❤آهنگ مازنی❤
81.9هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
7.4هزار ویدیو
14 فایل
🌷مدیر تبلیغات @seyyedzs کانال تبلیغات👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/2125725703C6cd4a9af27
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاییز هزار رنگ می‌رود و زمستان سپید رنگ از راه می‌رسد و در این میان شبی است بلند به بلندای یک فرهنگ آئینی رنگارنگ به سان پاییز و درون مایه‌ای سپید به رنگ زمستان شب یلدا، شب کنار هم بودن‌ها بر شما مبارک🌹 عقیل ساروی🎤 🎶@AHANGMAZANI❤️
4_5811943341150965828.mp3
5.05M
میلاد قربانی مازرونیمه 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍁کانال 🍁🌸 بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم استانی های عزیز شمه چله شو موارکا🌹 ی معاصر خانم حکیمه مجیدی نام کاربری (ماهتو) - فولاد محله ۱۴۰۲/۰۹/۳۰ ✅ AHANGMAZANI❤️ 🌸🍁آهنگ مازنی🍁🌸
4_5776188867988165120.mp3
4.75M
شعر_شبانه چند روزیست که مغرور شدی، می فهمم از من و خاطره ام دور شدی، می فهمم دل سپردی به دلآرای دگر، جای دگر رفتی و با دگران جور شدی، می فهمم گفته بودی که تو لیلایی و من مجنونت عاشقت بودم و مجبور شدی!!! می فهمم تو شدی ماه ترین ماهِ تمامِ دنیا از زمینِ دلِ من دور شدی، می فهمم مانده ام با دلِ تنگم چه بگویم بی تو؟ رفتی و یک گره کور شدی؛ می فهمم می نشینم سر راهت که دلت نرم شود چند روزیست که مغرور شدی می فهمم ارسالی :Arghavan AHANGMAZANI❤️ 🌸❄️آهنگ مازنی❄️🌸
4_5929183840818971005.mp3
2.54M
زمستونتون گرررم استاد اسحاقی🎤 زمستون @AHANGMAZANI❤️ 🌸❄️آهنگ مازنی❄️🌸
4_5782711480201780446.mp3
1.72M
جوادنکایی🎤 زمستون سرمابزو نرم نرم وارش ته بوردن بوردن و مه هارش هارش کهو آسمون ره کمبه سفارش @AHANGMAZANI❤️
باردهی گلابی در دودانگه (مازندران) اونم بصورت خوشه ای در آخرین روز پاییز😋🍐 @AHANGMAZANI❤️
❤آهنگ مازنی❤
به نام خداوند روزی رسان خداوند روزی ده و مهربان سخنرانی طنز با سلام امروز چون هماورد است و به زبون
به نوم اون خدا که مهربونه نگهدار تمومِ مازرونه سخنرانی یمدت سخنرانی نکرده بودم علاوه بر اینکه دلم براتون تنگ شد یادمم رفت که چجوری باید شروع کنم ولی چه بهتر که سخنرانیم مربوط به همین دیشب باشه که نه تنها باعث شد داستان ننویسم بلکه موجب شد همین سخنرانی رو هم در بدترین شرایط زندگیم بنویسم الغرض دو سه روز پیش نزدیکهای ظهر نمیدونم کدوم ور وا بنسّه که باجناق زنگ زد که برای شب یلدا به کسی قول ندین خونه ی مایین منم گارد گرفتم و اومدم افه ی مغربی بیام گفتم دادا باید زودتر میگفتی من الان نمیدونم چیکار کنم اونجا بیام دوستان دیگه ناراحت میشن نیام شما ناراحت میشین اسا شه بِ خِد اولین یلدایی بود که در طول عمرم دعوت شدم البته یلداهای قبلی رو درسته که دعوت نمیشدیم ولی همچین تنها نمی موندیم یا آویزونِ یکی از فامیل ها میشدیم یا چسبی به خونه مون میومد و چسب میشد پایان شب یلدا با بل و کلنگ راهیش میکردیم که بره شه خِنه😂 ولی به ناگهان حس کردم باجناقم از جواب ردم به دعوتش انگار یه ذوق پنهانی کرد و و نه جیف دله عروسی برگزار شد و گفت خااااا پس هر جور که ..... نذاشتم حرفشو ادامه بده و سریع و در یک حرکت گازانبری گفتم باشه چون مه شست خَوِردار شد که پشت سر هر باجناقِ بفرما زن و لارج و الکی تعارف کن حتما یه زن خواخر مهربونی هست که داره بهش میگه اصرار کن سریع گفتم ولی شما مقدم ترید و پس حتما میاییم باجناق هم انیمون و پشیمون گفت باشه خوشحال میشیم. اسا شه کجه نه تنها خوشحال نشد که فکر کنم بعد از پایان تماس دعوا کفیدن😂 اما بعد و باری به هرجهت... دیروز حوالی ۸ صبح به خانم گفتم بریم که باجناق سخت منتظره گفت الان هشت صبح کجا بریم گفتن شب یلدا نگفتن روز یلدا که عجله چیه صبر کن نیمساعت بعد میریم😄 ولی با تمام عجله و شتابی که بخرج دادیم تا حرکت کنیم ساعت شد یک بعدازظهر گفتم خانم یه فلاسک چایی هم بگیر گفت تره ای دق دکفه که برای یکساعت راه میگی چای بردار گفتم خانم عزیز نمیریمااااااا دیدم گفت بلابئیت طاقت شوخی رو نداری بیا دوتا فلاسک گرفتم البته ازخدا پنهون نیست از شما چه پنهون که هر وقت قراره برم خونه خواهر زن تو این چندساعت زندگی شاهانه ای دارم اوردهای شاه عباسی میدم و چیزهایی سفارش میدم که حتی خودمم تا حالا اسمشو نشنیدم و جالب اینکه تا میگم او مه تِکِ لو یادمه دیروز بهش گفتم آووکادو میخوام درجا دریخچالو باز کرد یه شیشه مشت آووکادو درآورد. البته بعدا تحقیق کردم دیدم اصلا آووکادو رو تو شیشه نمیذارن😂😂😂 بگذریم اصل ماجرا شب یلدای من و باجناق هست و باید بخونید و بخندید😍 البته ببخشید که دوقسمتی شد ☺️ ارادتمند همه ی شما -سید