❤آهنگ مازنی❤
طنز عارفانه ماجرای سیب حرم امام رضا (ع) خاطره ی جالب😍 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طنز عارفانه
ماجرای تخلف رانندگی و خاطره ی طنز استاد 😍
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
ادامه ی قسمت دوازدهم
🌸داستان آوادان خاله🌸
وقتی رسیدم نزدیکای ایستگاه خواستم سوغاتی هارو تا خراب نشده بدم به مغازه دار که بفروشه و لااقل پول مسافر خونه ام در بیاد هر چند که زهرا مقداری پول برای کرایه به من داده بود اما تو شهر غریب اگه برای فردا پول نداشته باشی امروزت هم روز خوبی نخواهد بود
وقتی بسته را باز کردم که ببینم چی سوغات دادن دیدم چند بسته اسکناس که ظاهرا همین امروز از بانک گرفتند داخل بسته ها بود خواستم برگردم پولو برگردونم اما میدونستم بدون پول موندن تو اون شهر برام ممکن نیست منم نه روم میشه دوباره برم خونه ی زهرا و اهل برگشتن به شهر خودمونم نبودم تو دلم به نیت قرض قبول کردم و ته دلم خوشحال شدم که خدا این آدمها ی خوب را سر راه من قرار داد
روزها کنار همان جایی که زهرا میگفت یکی شبیه منو دیده مینشستم و شب ها میرفتم مسافر خانه
لباس هام تقریبا کهنه شده بودند و من هم حوصله ی خرید لباس نداشتم و از یک طرف چون نمیدونستم چقدر باید منتظر بمونم در خرج کردن پولها تا حد امکان صرفه جویی میکردم کم کم بچه ها دورم جمع میشدن و می خندیدن من هم برای اینکه خوشحال بشن براشون شکلک در میاوردم و می خندیدم یواش یواش بزرگترها هم مسخره ام میکردن و درد این کار بیشتر وجودم را می سوزوند اما چاره ای نداشتم من برای پیدا کردن جیران حاضر بودم جانم را بدم تحمل مسخره کردن که چیزی نبود
تا اینکه یک روز پیر مرد مهربانی که کلاه سبزی سرش بود شال سبزی هم دور کمرش بسته بود منو دید و دلش سوخت با من کمی صحبت کرد و وقتی فهمید دلیل نشستن هر روزه ام و زل زدن به دختران چیه به من گفت تموم سختی هات سه روزه و سه روز بعد مشکلت حل میشه
فکر کردم یا از اولیا هست و یا عرفا که آینده رو می دونه و من هم لابد سه روز دیگه یا جیرانو پیدا میکنم یا می میرم و مشکلاتم تموم میشه
پیرمرد هر روز بعد ازظهر میومد کنارم می نشست و ساعت ۸ که من بلند میشدم برم مسافرخونه خداحافظی می کرد و می رفت و تو مدتی که پیرمرد کنارم بود کسی اذیتم نمیکرد
اما سومین روزی که آن پیرمرد اومد کنارم نشست چهره اش انگار بشاش تر شده بود دیگه مطمئن شدم که من رفتنی شدم و اما پرسید تا کی باید منتظر خواهرت بمونیم گفتم تا کی نداره که من تا ابد اینجا چشم به راهش می مونم
گفت میدونم دخترم میگم این ساختمونی که تو منتظری خواهرت وارد بشه یا ازش خارج بشه تا کی رفت و آمد هست گفتم ساعت ۸ در ساختمونو می بندن
گفت می دونی اون تو نیست شاید چون جای خواب نداره همونجا بخوابه
گفتم نه من پرسیدم گفتن جز نگهبان کسی حق نداره اینجا بمونه
پیرمرد گفت پس خیلی خوب شد
نشست وقتی ساعت ۸ شد گفتم پدرجان من با اجازه تون میرم مسافرخونه
گفت بریم دخترم همراه من اومد
البته ازش نترسیدم چون تو این سه روز همه جوره امتحانش کردم و قابل اطمینان بود وقتی رفتیم مسافرخونه مدیر مسافرخونه براش بلند شد و تا نگفت بشین ننشست بعدش گفت آقا سید شما کجا و اینجا کجا روم سیاهه اگه زودتر میومدین از دخترتون پول نمیگرفتم
پیرمرد که من تا حالا اسمشو نپرسیده بودم گفت نه اومدم تسویه حساب کنیم این دختر دیگه مهمون منه
خواستم اعتراض کنم چنان با ابهت منو نگاه کرد که ترسیدم و ساکت موندم
وقتی تسویه کرد و وسایلمو گرفت از همونجا زنگ زد به یک نفر و گفت ما کنار مسافرخونه ایم سریع بیا مهمون دارم شاید ده دقیقه یا کمی بیشتر طول کشید که گفت دخترم بریم با التماس نگاهش کردم که یعنی من اینجا راحت ترم اما پیرمرد که منم دیگه قصد داشتم آقا سید صداش بزنم گفت دخترم با من تعارف نداشته باش
فرض کن پدرتم و بعد با خنده گفت اگه پدرت مثل من زهوار در رفته نیست فرض کن پدربزرگتم
ماشین اومد و حرکت کردیم و نمیدونستم کجا می ریم و خودمو سپردم به خدا گفتم فوقش بخواد منو بکشه و پولامو برداره عیبی نداره حلالش باشه
اگر هم خدای نکرده سوء نیتی داشت که با چاقو خودمو خلاص میکنم چاقوی کوچکی که رسول موقع رفتن به من داد رو به حالت آماده زیر چادرم مخفی کردم ده دقیقه ی بعد رسیدیم به یک روستای قشنگ و آقا سید به راننده گفت برو میون محله
وقتی رسیدیم میون محله دروازه ی چوبی یه خونه ای که نوساز بود را باز کرد و گفت دخترم اینجا محل من نیست ولی تحقیق کردم اینجا و مخصوصا دوروبرت مردم آزار نداره این خونه رو برای یکی از آشناها که تو شهر بود و ورشکست شد ساخته بودم اما الان تو واجب تری خدا یجای دیگه به اون کمک میکنه کلید رو داد دستم و گفت فقط دیگه دنبال من نگرد این خونه رو به اسم تو ثبت کردم و چون نمیدونستم فامیلیت چیه گفتم آودون خاله بنویسن
پس با خیال راحت اینجا باش روزها هم برو دنبال خواهرت منم از جدم میخوام که تو به خواسته ات برسی
ادامه دارد .....
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
ادامه ی قسمت سیزدهم
🌸داستان آوادان خاله🌸
آوادون خاله موقع رفتن به مادرم گفت شما چرا به کسی لطف و خوبی میکنید که توان جبران نداره مادرم گفت شما بهترین معلم پسرم هستی و ما محبت نکردیم داریم جبران میکنیم اگه قابل بدونید
منم بدون کمک کردن به مادرم رفتم ادامه ی خاطرات این پیرزن خوش اخلاق رو بخونم
"وقتی رسیدم جای همیشگیم دیگه مردم رفتارشون کم کم با من بهتر شده بود انگار آقا سید علاوه بر محل امنی که تو محل برام گرفت کل شهر را هم برام امن کرده بود
چند سال کارم شده بود همین و حتی خواهر شوهر زهرا که یکبار تو خونه ی زهرا دیدمش گفت من غلط کردم که گفتم یکی شبیه تورو اینجا دیدم چرا خسته نمیشی تو
گفتم چاره ای ندارم کجارو بگردم جز اینجا مگه من چند نفرم اینقدر اینجا میشینم تا یا خودشو ببینم و مطمئن بشم جیران نیست یا نشونه ی دیگه ای پیدا کنم منم امیدی به پیدا کردنش ندارم اما بقول مولانا کوشش بیهوده به از خفتگی یار........."
این قسمت دفتر خاطرات آوادان خاله جوهر پخش شده بود و قابل خوندن نبود و به نظر می رسید حتی برای نوشتن خاطراتش خودش گریه اش گرفته بود بعدا که ازش پرسیدم گفت مگه خودت سواد نداری یه بیت شعر بود دیگه هرکار کردم به من نگفت خودم رفتم از معلم ادبیات پرسیدم گفت
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی
آوادون خاله اینجوی ادامه داده بود که:
" یک روز که نشسته بودم و به چهره ی دختران هم سن و سال جیران دقت میکردم تا شاید گمگشته ام را پیدا کنم
همینجور که سرگرم تماشای دختران بودم مردی شیک پوش اومد کنارم و گفت خانم شما کار خونه هم انجام می دین گفتم نه داداش
گفت پس چرا اینجا نشستید گفتم زمین خداست منم نشستم اگه اذیت میشین میرم اونور میشینم
گفت نه خواهرم مزاحم من نیستید اما یکی خواسته شما رو ببیند گفتم کی طالب دیدن منه بعدشم چرا خودش نیومد
صدایی گفت خودش اومده پاشو عزیز دل من
با شنیدن صدا دلم لرزید و چشمم سیاهی رفت و دیگه چیزی یادم نیومد تا وقتی که خودمو تو یک خونه ی بزرگ و زیبا دیدم
ادامه دارد .....
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
ادامه ی قسمت چهاردهم (پایانی)
🌸داستان آوادان خاله🌸
زندگی بر وفق مراد بود و با رسول خوش بخت ترین زن دنیا شده بودم رسول برای آسایش من و مادرش هیچ کوتاهی نمیکرد
اما کم کم رفتار مادر رسول با من فرق کرد و حوصله ی مرا نداشت البته بهش حق میدادم از دار دنیا فقط همین یک پسر را داشت دلش نوه میخواست حتی چندباری هم عنوان کرده بود اما رسول توجهی نمیکرد
من مادر رسول را خیلی دوست داشتم و الحق هم مثل مادر نسبت به من مهربان بود ولی دلش نوه میخواست
آخرش از غصه خوردنهای مادر رسول خسته شدم و نمیخواستم پیرزن از من کینه به دل بگیره و یا نفرینم کنه موضوع را بطور جدی با رسول در میان گذاشتم و گفتم یا زن می گیری یا من از زندگیت میرم
رسول گفت من هنوز نمیدونم مشکل از کدوممون است و اصلا به این قضیه فکر نمیکنم
خدا حتما بیشتر از ما به ما مهربان است و اگر تقدیر باشه و لیاقت داشته باشیم حتما خودش مشکل ما را حل میکنه
گفتم تنبلی خودت را چرا به اینجا و اونجا ربط میدی الحمدالله میگن دکترهایی تو شهر اومدند که کارشون حل اینجور مشکلاته
گفت پس خانم تحقیق هم کرده
گفتم چرا که نه من دوست دارم اگه یه روزی منو طرد کردی لااقل یه یادگاری ازت داشته باشم
گفت زخم زبون دکتر نداره ؟
و خندید
همیشه به شوخی میگرفت تا من غصه نخورم
و مطمئن شدم دلیل مهمتری برای بچه دار نشدن داره!
رسول روز به روز ضعیف تر و ضعیف تر میشد و توی تنش آثار کبودی زیادی بود هرچه میگفتم اینا چیه میگفت چه میدونم من که دکتر نیستم من دلم داشت از جا در میومد دوست نداشتم رسول را ضعیف ببینم تکیه گاهم بود و پشت پناهم شده بود
تو همین کشاکش مادر رسول از دنیا رفت و من باز تنها شدم
و از اینکه نتونستم اونو به آرزوش برسونم بیشتر غصه میخوردم
یکماه بعد رسول یک صبح از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت هرچه گشتم و گشتم پیدایش نکردم
هر کس چیزی میگفت یکی میگفت راهزنا گرفتنش یکی میگفت لابد از دره پرت شد یکی از دوستانش از دهنش در رفت و گفت شاید سیاسی بوده و از دست ساواک فرار کرده رفته خارج
رفتم پیشش و هرچی التماس کردم گفت یه شوخی بود و تو هم سعی کن دنبالش نگردی بیشتر براش دردسر درست میکنی
من همه ی راهها را رفتم اما نتیجه ای نگرفتم و به حرف دوستش گوش کردم
چون نمیخواستم باز کسی بخاطر من مشکلی براش پیش بیاد
و اینبار با غمی جدید دوباره به شمال برگشتم جیران و زهرا هرچه اصرار کردند که پیش ما بمون قبول نکردم گفتم رسول آدرس خونه ی منو داره شاید بیاد اونجا
و اومدم اینجا الان سالهاست اینجام و بد و خوب داره میگذره گاهی به زهرا سر میزنم جیران هم برای مسائل کاری بین ایران و کشورهای دیگه در رفت و آمده و خیلی کم می بینمش
و من هم هنوز منتظرم رسولم پیدا شود "
دفتر خاطرات آوادون خاله به آخر رسید و من خیلی ناراحت شدم حالا علم پیشرفت کرده بود ارتباطات خیلی سریعتر شده بود اگر رسول زنده بود باید بر میگشت و یک لحظه عرق سردی روی تنم نشست
این پیرزن بخاطر اسمم اینقدر منو دوست داشت و من اصلا حالیم نبود
تصمیم گرفتم آوادون خاله تا حالش خوب است تمام تلاشمو برای پیدا کردن رسول به کار ببندم و معلمی داشتم که با اینکه سالها از بازنشستگیش گذشته بود هفته ای یک روز میومد مدرسه ی ما و افتخاری درس میداد مشخصات تمام سیاسی های قبل از انقلاب را داشت و خودش هم سالها زندانی کشیده بود حدودا همسن آوادون خاله بود و مطمئن بودم جواب این معما را پیدا میکنه و آوادان یا به معشوق دیرینش میرسه یا لااقل میفهمه که معشوقه اش کجای این کُره ی خاکی آرام گرفته است
بعد از خواندن خاطرات آوادان خانم دیگر او را از ته قلبم دوست داشتم
نوشته ی : سید
پایان
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازپخش
اگه دونی چی ذلت بکشیمه
قلندر غریبم
کس و ناکس منت بکشیمه قلندر غریبم
گریه ی بهادر وسط ضبط آهنگ
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_5958520194027490500.mp3
9.15M
استاد محمدرضا اسحاقی🎤
شهید
تقدیم به مادران شهید بویژه مادر شهید مبین رشیدی که در حادثه ی تروریستی امروز زاهدان به درجه ی رفیع شهادت نائل شد🖤
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_5960934068727058269.mp3
17.16M
سنتی عصرگاهی
محمودشریفی🎤
پادکست آهنگهای ناب😍
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا👌
4_5969564122608570306.mp3
4.61M
سنتی عصرگاهی
استاد رستگار🎤
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🖤کانال #آهنگ_مازنی🖤
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
5_6188105175459168326.mp3
5.33M
زنده یاد ابوالحسن خوشرو🎤
دلبر جان من پلنگ خسته ی تو
کمر موزر دوِن دل ره بزن او
مره بی ته یِلاق او نَوِنه
مره بی ته اِفتاب سو نَوِنه
ته که دنی نخوامه زندگانی
مره بی ته بهار بو نَوِنه
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🖤کانال #آهنگ_مازنی🖤
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_6012848871737134747.mp3
7.84M
ابوالفضل محمد پور🎤
مه نازنین یار بد هاکردی 😔
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_5965137634824032379.mp3
1.85M
آه مه مریم جان
کیجا گو ره نزن گو ره بکوشتی
گو:گاو بکوشتی:کُشتی
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_5988094252201021406.mp3
8.29M
فارسی
علی سفلی🎤
دریا تویی ساحل منم
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_5965137634824032566.mp3
2.72M
فارسی
سنتی شبانگاهی
داریوش رفیعی🎤
زهره
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_5958520194027490500.mp3
9.15M
استاد محمدرضا اسحاقی🎤
شهید
تقدیم به خانواده ی شهدا به ویژه مادران شهید
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_5971873633897819884.mp3
5.11M
سنتی عصرگاهی
زنده یاد بختیاری
ننا پنبه جار نشومبه
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان مـــــــــــــــــــــــــــــــــــار 😍
رفیق بی کلک مادر👌😍
آخ رفیق بی کلک مه جان ماره
آخ زندگیِ نمک مه جان ماره
آخ نماز سر مره تو دعا کِردی
آخ مره دِتَر دتر توصدا ِکردی
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍁کانال #آهنگ_مازنی🍁🌸
https://eitaa.com/ahangmazani/4134
آهنگ کامل کلیپ👆😍
4_5992533590527708932.mp3
43.9M
#شعر_شبانه
غیر من در دل تو هیچ کسی خاص نشد
هیچ کس چون تو به من این همه حساس نشد
تو همان درس که هر ترم به من می افتاد
هر چه من خواستمش پاس کنم.. پاس نشد
تو صلیبی که مرا هر چه به آن کوبیدند..
زخم های تن من در تنش احساس نشد
مثل یک گندم آفت زده ، که می خشکید..
خواستم گردن من را بزند داس.. نشد
سالها باغ لبانم به تو خوش بود.. اما
عاقبت حاصل لبخند تو گیلاس نشد..
آه ای سنگ که مهرت به دل من افتاد..
هیچ کس در دل من بعد تو الماس نشد
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
Arghavan
یادآوری :این آهنگ بیکلام به دلیل طولانی بودن بسیار مناسب برای نمایشگاهها و فروشگاههاست 😍
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
AHANGMAZANI (4).mp3
9.87M
امیر اصغر زاده🎤
رمیکس #جدید
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍁کانال #آهنگ_مازنی🍁🌸
بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا👌
4_6010549092843785477.mp3
3.87M
سنتی عصرگاهی
جان مـــــــــــــــــــــــــــــــــــار
صد تا اگر دایه دارم دنیای سرمایه دارم
سرِ بالا سایه دارم هیشکی جانِ مار نَوونه
دارِم: داشته باشم
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_5992562302384087502.mp3
4.12M
بهنام حسن زاده🎤
ته ره چیه🤷♀🤷♀
ترسمه ته ننای جا😜
💃🕺🕺💃😍
AHANGMAZANI❤️
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_5811943341150965828.mp3
5.05M
میلاد قربانی
مازرونیمه
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍁کانال #آهنگ_مازنی🍁🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_5992533590527708932.mp3
43.9M
#شعر_شبانه
اما تو بگو «دوستی» ما به چه قیمت؟
امروز به این قیمت، فردا به چه قیمت؟
ای خیره به دلتنگی محبوس در این تنگ
این حسرت دریاست تماشا به چه قیمت؟
یك عمر جدایی به هوای نفسی وصل
گیرم كه جوان گشت زلیخا، به چه قیمت؟
از مضحكه ی دشمن تا سرزنش دوست
تاوان تو را میدهم اما به چه قیمت؟
مقصود اگر از دیدن دنیا فقط این بود
دیدیم، ولی دیدن دنیا به چه قیمت؟
#فاضل_نظری
ارسالی:Arghavan
AHANGMAZANI
🌸❄️کانال #آهنگ_مازنی❄️🌸
بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا👌
4_5918258702443352121.mp3
5.82M
پرهام کریمی🎤
عموجان
🎶
AHANGMAZANI
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لله خوامبه که دلِّ تش دکاره
نخوامه چشِ جا برمه بیاره
ته بلاره
AHANGMAZANI❤️
❄️کانال #آهنگ_مازنی❄️
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_5992533590527708932.mp3
43.9M
#شعر_شبانه
اهل کاشانم ؛ روزگارم بد نیست
تکه نانی دارم ، خُرده هوشی، سر سوزن ذوقی.
مادری دارم ، بهتر از برگ درخت
دوستانی ، بهتر از آب روان
و خدایی که در این نزدیکی است:
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه
من مسلمانم
قبله ام یک گل سرخ
جانمازم چشمه، مُهرم نور
دشت سجاده ی من
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم
در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست:
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی می خوانم
که اذانش را ، گفته باد سر گلدسته سرو
من نمازم را پِی تکبیره الاِحرام علف می خوانم،
پی قد قامت موج
کعبه ام بر لب آب ،
کعبه ام مثل نسیم ، می رود باغ به باغ ، می رود شهر به شهر
اهل کاشانم
پیشه ام نقاشی است:
گاه گاهی قفسی می سازم با رنگ ، می فروشم به شما
تا به آواز شقایق که در آن زندانی است
دل تنهایی تان تازه شود
چه خیالی ، چه خیالی ، ... می دانم
پرده ام بی جان است
خوب می دانم ، حوض نقاشی من بی ماهی است
اهل کاشانم.....
#سهراب_سپهری
ارسالی : Arghavan
AHANGMAZANI
❄️کانال #آهنگ_مازنی❄️
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_5980942508882923106.mp3
5.55M
سنتی عصرگاهی
عبدالحسین مختاباد🎤
بخون تا من ته دیاری بِوارِم
🎶
AHANGMAZANI
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
کلیپ کوتاه مادر 💔(دوقسمتی)
بسیار زیبا 👌👌👌
به یاد تمام خفتگان در خاک فاتحه مع الصلوات
🌱اللّهمَّ صلِّ علی محمد و آل محمّد🌱
🎶
AHANGMAZANI
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_5811943341150965828.mp3
5.05M
میلاد قربانی
مازرونیمه
@AHANGMAZANI
🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_5927238817634326997.mp3
3.08M
صفر گلردی🎤
آبی میرکا
@AHANGMAZANI
🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_5918258702443352121.mp3
5.82M
پرهام کریمی🎤
عموجان
🎶
AHANGMAZANI
🌸🍀کانال #آهنگ_مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌