eitaa logo
❤آهنگ مازنی❤
80.7هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
7.6هزار ویدیو
15 فایل
🌷مدیر تبلیغات @seyyedzs کانال تبلیغات👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/2125725703C6cd4a9af27
مشاهده در ایتا
دانلود
❤آهنگ مازنی❤
به نام خداوند روزی دهِ رهنمای سخنرانی بقول تهرانی ها جونم براتون بگه که آره کل آمل رو چگ زدیم (گشتی
بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید درِ گنج ای حکیم سخنرانی من و گربه ها داشتیم تک مشاره(جروبحث) میکردیم که خانم اومد گفت بریم فکر کنم مرغ فروشی پولو جاگذاشتم گفتم ما که مرغ نخریدیم با اشاره به گربه ها گفت برای این عازابکوشتون آشغال مرغ گرفتم گفتم خانم کوتاه بیا من الان نزدیک به ۲۵۰ تومن بنزین و استهلاک ماشینم شد من اگه ۶ ساعت میرفتم هزار سنگر ۱۰ سرویس دربستی میرفتم سیصد چارصد تومن کاسب بودم گفت تره دق دکفه نیه که خله کار کنّی ته شه درسّی دمرو دکت دری کانال دله کا خنّه زن درو همسایه شدیم همه میگن ته مردی کار نکنّه منم الکی میگم حال نداره تره میگم بریماااا گفتم باشه چرا می زنی آقا رفتیم مرغ فروشی دم در وایسادم خانم رفت و برگشت دیدم ونه دست اتا کرک دره اتا غاز اندازه گفتم خانم پولو گرفتی خشالی بکرد گفت آره کنار ترازو بود بیچاره دست نزد به پول گفتم خانم ایشون الان سی ساله داره مرغ میفروشه امه دویست تمن ونه بامشی اتا روز خرج هسّه گفتم حالا چرا مرغ خریدی چقدر خریدی و برای کی خریدی گفت اصول دین می پرسی مرغ گرفتم شاید مهمون بیاد گفتم شاید نیاد چی گفت خودمان آدم نیستیم گفتم الحق که آدمهای ساده ای هم هستیم صبح تا غروب واسه دویست تومن کل شهر رو گشتیم الان دادیم مرغ خریدیم اونم با پول مردم دِ دسّی زد تو سرشو گفت آ مه جان دربوره آ تره دق دکفه گفتم منو چرا دق بیفتد گفت پول مردم بود گفتم ته سر ره بخره با ته زندگانی عروس خله قشنگ بیه آلزایمر هم بیته آقا ونه سر بیّه اتا گت گت دونه جای اندااااا ازین بشکه آبی ها😜 ظاهرا میخواست بگه مره طلاق هده بور اتّی بَوِر همون لحظه ما از کنار محضر داشتیم رد میشدیم سرعتمو کم کردم دیدم میم و ملحم شد نگاه عاشقانه ای کرد و گفت بریم آقا ته قسمت همین نخش زنا بیه گفتم پیش میاد ایرادی نداره😝 ارادتمند شما -سید
4_5832259245130649595.mp3
10.85M
بیژن مختاری🎤 بزن لله چی http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
4_5890717692809188020.mp3
15.46M
مداحی مازندرانی بیابون تا بیابون ناله دارمه برار زینب بمیره http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
4_5969564122608570306.mp3
4.61M
سنتی عصرگاهی استاد رستگار🎤 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال 🖤 بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
4_5782659519687433129.mp3
4.54M
بهنام حسن زاده🎤 نرگس بانو http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
5_6188105175459168326.mp3
5.33M
زنده یاد ابوالحسن خوشرو🎤 دلبر جان من پلنگ خسته ی تو کمر موزر دوِن دل ره بزن او مره بی ته یِلاق او نَوِنه مره بی ته اِفتاب سو نَوِنه ته که دنی نخوامه زندگانی مره بی ته بهار بو نَوِنه 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال 🖤 بزرگترین کانال آهنگ مازندرانی در ایتا👌
38.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برشی از فیلم زیبای "روز واقعه" بهرام بیضایی http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
4_5890978375849223610.mp3
3.57M
علی عبدالمالکی🎤 نشد😔 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
4_5891181764025520527.mp3
7.46M
ترکی امیر وکیل نسل🎤 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5866351858007674138.mp3
6.29M
حسین محمدی🎤 امیری بخوندم نرم هاکنم گلی ره طالب طالبا ، نجما و کتولی ره بورم تپه سر ونگ هاکنم علی ره شاید بوینم امام آخری ره علی علی مولا علی جان اسب زین سوار دوشِ چَپی ره یاد دار چکمه دکردی لینگِ تلی ره یاد دار علی علی مولا علی جان عاشقی نکرد ؛ حال امیر چه دونده مزّیر* جِوون ؛ ناله ی پیر چه دونده منزل برسّی راه شبگیر چه دونده اونی که سِره درد فقیر چه دونده مه خسّه تنّه بی خویی نَونه عاشقی ره گل ابرویی نَوِنه اگه دنیای دار آدم بگردن مره بی ته سوادکوهی نَوِنه ابر بیته هواره شبنم بزوئه صحراره ابر بیته هواره ندیمه شه دلخواه ره اِسبه چادر بزنم اونور بیابون احوالپرسی کنم گالش و چپون هرکی بیاره آ مه یارِ پیغوم ونه قسمت بوّه شاه خراسون ابر بیته .... @AHANGMAZANI❤️ 👆🌸کانال آهنگ مازنی🌸👆
4_5890717692809188108.mp3
1.61M
عمه جان شه غم و غصه ره کره بَوِّم http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
❤آهنگ مازنی❤
داستان 🌸ترس🌸 قسمت هجدهم نمیدونستم چیکار کنم دایی الیاس اومد پیشم و گفت ببین دخترم حالتو درک میکنم
داستان 🌸ترس🌸 قسمت نوزدهم زنِ دایی الیاس کنارم دراز کشید و بغلم کرد و گفت فکر نکن چون تنهایی دوستت دارم تو رو از وقتی کوچیک بودی دوستت داشتم اما تا امروز موقعیتش پیش نیومد تو مثل ناهید و زهرا و حمیده دختر منی و به اندازه ی دخترام دوستت دارم وقتی مریض بودی من اعصابم خرد بود چند بار به الیاس خان گفتم برات کاری کنه ولی الیاس همیشه میگفت من میدونم این دختر چیزیش نیست خوب میشه خدا داره امتحانش میکنه که با تقدیرش بتونه کنار بیاد اصلا نگرانش نباش ولی من نگرانت بودم دیشب سه بار بیدار شدم نگات کردم خونه مون با حضور تو انگار گرمتر و قشنگتر شد میشه ازت یه خواهشی بکنم گفتم شما دستور بده گفت اگه خونه ات درست شد و رفتی خونه ات قول بده به ما زود زود سر بزنی گفتم مادر جان من جز دردسر چیزی برای شما ندارم چرا اینقدر به من محبت میکنید گفت خونه مون هیچ وقت اینقدر پر انرژی و شلوغ نبود هیچکس با من راحت نیست همه با من رسمی حرف میزنند پیشم معذبند منم دلم میخواد یکی باهام شوخی کنه بگو بخند کنه خسته شدم از اینکه منو بخاطر الیاس خان و پولش احترام میکنن بچه هام وقتشونو با کلاس و درس و چیزای دیگه مشغول کردن من واقعا تنهام از الیاس خان گله ای ندارم ولی واقعا فرصت نداره حتی هنوز یه چایی دو نفره نخوردیم بوسیدمش و گفتم تو عین مادرمی ظاهر خونسردی داری ولی دل مهربونی داری که تا حالا فکرشم نمیکردم گفت آفرین حالا شدی دختر خودم دوست دارم ایرادمو بهم بگن دوست دارم خودمم به چشم بیام الیاس نباشه جز کارگرها کسی به حرفم گوش نمیده از دهنم در رفت و گفتم حتی احمدآقا گفت پسرها خوبند ولی کم پیش میاد که با مادرشون دوست بشن من یه دوست میخوام که موقع دلتنگی باهاش حرف بزنم شادی هامو باهاش قسمت کنم پیشش خود خودم باشم رازدارم باشه و با خنده گفت همه چیو نبره بذاره کف دست دایی الیاس گفتم تو عین مادرمی و اگه لیاقت داشته باشم از خدامه دوستی به مهربونی و با تجربگی شما داشته باشم و البته مثل شما خوشگلم باشه گفت این آخریو جدی گفتی؟ گفتم آره والله خیلی قشنگی چشات خیلی جذابه خیلی شبیه دخترای ۲۵- سی ساله این محکم بغلم کرد و گفت دیگه بیشتر از قبل دوستت دارم خندید و گفت به قول خواهر شوهرم خیلی جاواکری گفتم یعنی چی گفت کسی که با حرکاتش میخواد تو دل دیگران جا کنه گفتم ولی من چنین قصدی نداشتم گوشمو کشید و گفت اولین شرط دوستی اینه که اگه توهینی شنیدی بخندی یا خودتم فحش بدی قهر کنی دوستم نیستیا گفتم آهان ازون لحاظ ولی من اصلا دلم نمیاد بهتون چیزی بگم و روم نمیشه که باهاتون شوخی کنم گفت آفرین ولی .... دستتو بده من انگشت کوچیکه شو تو انگشت کوچیکه ی من قفل کرد و گفت از امروز قرارداد می بندیم هر وقت تنها شدیم هر شوخی ای میتونی با من بکنی و من هم همینطور ولی تو جمع نه! باشه ؟ گفتم چی بگم؟! گفت قول بده گفتم چشم قول میدم گفت پس پاشو کمکم کن صبحونه درست کنیم فقط خرسا زمستون زیاد میخوابن نه آدما! چهره ا م کمی درهم شد گفت اگه ناراحت شدی قراردادمون تا ۱۲ ساعت قابل فسخه گفتم نه مادرجان اتفاقا خودم دوست دارم حتی با داداش خدابیامرزم که از من چندسال بزرگتر بود گاهی شوخی های بدی میکردم گفت خبرشو دارم پاشو دیگه تنبل خانم نمیدونم چرا دیگه بودن تو خونه ی دایی الیاس اذیتم نمیکرد اما وقتی حرفهای خواهر احمد را شنیدم دلم برای احمد می سوخت چون متوجه شدم اجازه نداشت روزها تو خونه بمونه و شبها هم مستقیم باید میرفت اتاق خودش حتی وقتی من با خواهراش بودم حق نداشت پیش خواهراش بیاد دایی الیاس و زنش اونقدر به من توجه میکردند و احترام میذاشتن که واقعا لذت میبردم کارهای زیادی به من میدادن البته من مشکلی با کار کردن نداشتم ولی بعدها متوجه شدم اونا داشتن کاری میکردن که تو خونه شون احساس سربار بودن نداشته باشم حتی وقتی یکبار عمه خانم پیشنهاد داد که به مطب برگردم دایی الیاس گفت خواهرجان میتونی برای تفریح ببریش بیرون ولی برای کار فعلا شرمنده چون اگه فاطمه نباشه کارامون لنگ می مونه غروب به پیشنهاد من و کمک خواهرهای احمد یک کتری بزرگ شیر داغ کردیم که ببریم برای زنجیر زن ها که دایی الیاس گفت نظر خوبیه ولی بیشترش کنید نمی تونیم به بقیه بگیم شما نخورید که آنقدر کار رو سرم ریخته بود و آنقدر با ذوق و شوق انجام می دادم که یک لحظه حس کردم خوشبخت ترین آدم روی زمینم دایی الیاس هر بعد از ظهر برای پدر و مادر و برادرم قرآن میخوند و وقتی تموم میشد با صدای بلند میگفت فاتحه و صلوات و همه ی ما صلوات میفرستادیم و فاتحه می خوندیم آنقدر روح و ذهنم آروم شده بود که ترسیدم نکنه باز قراره اتفاق بدی بیفته اما من که دیگه کسی رو نداشتم http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸 آهنگ مازنی🌸 👇👇
ادامه ی قسمت نوزدهم داستان 🌸ترس🌸 ولی یکهویی به فکر خانواده ی دایی الیاس افتادم الان دیگه فقط احمد نبود برای تک تکشون دلم پر می زد و همه شونو دوست داشتم حتی تصور نبودن یکیشون عذابم میداد سریع الا بذکرالله خوندمو سرمو گرفتم طرف آسمون گفتم توروخدا دیگه ظرفیت هیچ غمی رو ندارم اگه قراره اتفاق بدی بیفته ازت خواهش میکنم فقط برای من اتفاق بیفته من بدون این خانواده یک لحظه هم دووم نمیارم مادر احمد حرفامو شنید اومد پیشونیمو بوسید و گفت شک نداشتم که تو بهترین دوست مایی شرمنده م که نمیتونم مثل تو مهربون باشم گفتم از اشک چشمات مشخصه که چقدر نامهربونی صورتشو بوسیدمو گفتم تو جای خالی مادرمو پر کردی دمت گرم دوست خوبم خندید و گفت بزن قدش حالا شدی یه دوست صمیمی از بس به من شما گفتی دیگه داشتم از دستت کلافه میشدم پس ازین ببعد من بهت میگم فاطمه تنبل تو هم هرچی دلت میخواد بگو گفتم واسه ده دقیقه دیرتر بیدار شدن انگ تنبلی زدی رو پیشونیم گفت هر وقت تو زودتر از من بیدار شدی اونوقت تو بمن بگو تنبل خانم ولی تا مدتها هر کاری کردم نتونستم موفق بشم خیلی سحرخیز بود و خوابشم سبک بود عزاداری شب دوم محرم هم با شکوه تمام برگزار شد و دایی الیاس همه رو از چشم من میدید با اینکه گفتم همه زحمت کشیدند ولی گفت تو و ناهید بهترین بودید بعد رو به احمد کرد و گفت مداحی هات خیلی قشنگه ولی گاهی انگار هول میشی احمد گفت آخه اولین باره تو جمع مداحی میکنم تکیه ی ما قبلا اینقدر جمعیت نمیومد از شانس من از همون شب اول تکیه پر از جمعیته دایی الیاس گفت اتفاقا از خوش شانسی ماهاست پس قدرشو بدون این توفیقی هست که نصیب هر کسی نمیشه ضمنا اون موهاتم کوتاه کن احمد گفت پدرجان گیر نده دیگه دایی الیاس گفت اگه فاطمه نبود کتکت میزدم تا آبروت بره رو حرف من حرف نزن بچه پر رو احمد در حالی که صورتش سرخ شده بود با خنده گفت عجب هم آبروداری کردین پدرجان! ادامه دارد...... نویسنده :سید ذکریا ساداتی http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸آهنگ مازنی🌸
4_5785072818861379099.mp3
8.54M
قلندر من غریبم مهدی کارگر و جعفری🎤 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
4_5892969492622872532.mp3
3.65M
بند دوم از ترکیب بند مشهور محتشم کاشانی که در ۱۲ بند سروده شد کشتی شکست‌خورده ی طوفان کربلا در خاک و خون تپیده به میدان کربلا گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد فریاد العطش ز بیابان کربلا آه از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم کردند رو به خیمه ی سلطان کربلا آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد خاتم نگین انگشتری عقیق عیوق نام ستاره ایست و کنایه از دوری و فاصله ی زیاد http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
4_5892969492622872528.mp3
6.35M
مجید فیروزی🎤 من بی کس و بی همزبونم اینم خودش یه دردیه http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
14.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ پنجشنبه 🌞 🖼 ۲۷ نورزماه(عیدماه) ۱۵۳۴   تبری ۲۹ تیر     ۱۴۰۲ شمسی ۲۰ جولای    ۲۰۲۳میلادی ۲ محرم   ۱۴۴۵قمری 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5892969492622872521.mp3
7.94M
محمود کریمی🎤 حیدر حیدر اول و آخر حیدر http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه بودم که مـــــــــــــــــــــــــــــــــــادرم وقتی محرم میومد پیرهن سیاه تنم میکرد http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
4_5890717692809188114.mp3
15.05M
حاج حسین پویانفر🎤 من ایرانم و تو عراقی چه فراقی! http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
4_6014999348977348301.mp3
2.65M
علی رمضانپور🎤 تو کربلایی و من اینجا چه طالعی! قدم قدم میام تو راهت تا کربلا http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤