ادامه ی قسمت سیزدهم
داستان 🌸افسانه دختر تنها🌸
مینا گفت افسانه که واسه خاطرات با اسدجونش میره زهرا هم لابد بخاطر اون زخمیه میره اسمش چی بود زهرا فوری گفت آقا محمد علی مهری گفت اوهو چه آقایی هم چسبوند به اولش حالا بذار بگه سمن تو بپر بگو من زهرا گفت از حسادت اگه نترکی اونا چهارنفرند شایدم افسانه رو دادیم به یکی از همینا اسد که دیگه نمیاد
افسانه بغض کرد و گفت اگه تا آخر عمرمم نبینمش هیچوقت از یادم نمیره
مینا به شوخی گفت مثل اینکه میگفتی داداشت بود چیشد پس
افسانه گفت به هرحال تا داداشم اجازه نده که نمیتونم با کسی ازدواج کنم
مادر که تا حالا ساکت بود گفت شمام چه دخترای سرخوشی هستید اون زخمیه هم بخاطر اینکه آبجوش بگیره هول شد نه واسه زهرا که شما بریدین و دوختین
حالا شانس آوردیم باباتون هست وگرنه منو هم می بستین به عنایت
مینا گفت اینقدر دوست دارم پدرم خان باشه مادر بالشی که زیر سر افسانه بود و برداشت و پرت کرد سمت مینا و گفت
من پدرتونو با هیچ اربابی عوض نمیکنم
مهری گفت ولی ما عوض میکنیم
پدر همین لحظه اومد دم در اتاق و گفت منو صدا زدین مهری پرید سمتشو محکم بوسیدشو و گفت تو حرف نداری پدرجان
مادر گفت خوب بلدین چجوری تو دلش خودتونو جاکنین
افسانه هم دیگه از ذوق خونه ی پدربزرگ اسد سر شوخی رو باز کرد و گفت شمام میتونید پدرو بوس کنید تو دلش جا بشید
مادر گفت خوبه حالا تو هم زبون بازکردی ماشاالله
دخترا لحظه شماری میکردن که پدر صداشون بزنه که برن مهمونی
افسانه بیش از همه ذوق داشت و از وقتی شنید عنایت خان زخمی شده و اونجاست بیشتر دوست داشت بره هم خرد شدن عنایت رو ببینه و هم سراغ عمه رو بگیره
وقتی پدر گفت بچه ها بریم زهرا دو بار از ذوقش به درو دیوار خورد مینا گفت هی هول نشو طرف زخمیه نمیتونه فرار کنه
همه خندیدن جز پدر که گفت دیگه دارین شورشو درمیارین سنگین باشین
وقتی وارد خونه شدن اسد و رضا و علیرضا دست پدر را بوسیدند و گفتند هیچوقت فکر نمیکردیم اینقدر مهمان نواز باشید خوشحالمون کردین محمد علی خواست جابجا بشه که پدر گفت تو عذرت موجه هست ولی یه لگد به پای عنایت زد و گفت جمع کن خودتو تنه لش
افسانه وقتی وارد شد و چشمش به جای کتابهای اسد و جای نشستن پدربزرگ افتاد با صدای بلند گریه کرد
مادر سعی کرد آرومش کنه و گفت خدا حفظشون کنه همسایه ی خوبی بودن هرجا هستن خدا نگهدارشون باشه افسانه وقتی عنایت را دست و پا بسته دید عقده ی چند سال سکوتش را شکست و گفت
تو واقعا خجالت نمی کشیدی بچه ای رو که بهتون پناه آورده اونقدر آزارش دادی
بچه ای که خودت بزرگش کردی و جای دخترت بود چجوری روت شده بود بهش پیشنهاد های بیشرفانه بدی
تو از زنت هم خجالت نکشیدی زنی که یک عمر بخاطر تو از همه چیش گذشت
بعد با مشت روی شونه های عنایت می زد و میگفت عمه م کو نکنه واقعا اونم کشتی بی رحم
یا نکنه به هوشنگ خان گفتی اونو هم بکشه عوضی
اسد گفت این صدا چقدر برای من آشناست افسانه با شنیدن صدای اسد چنان هیجانی به سراغش اومد که سرش گیج رفت و افتاد
ادامه دارد ........
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀 آهنگ مازنی در ایتا🍀🌸
4_5848003001804922220.mp3
2.97M
طالبا
سید پرویز سیاهدشتی🎤
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5792101141999260167.mp3
5.73M
#شعر_شبانه
به رغم عاشقی، از غم کناره میگیرم
برای آمدنت... استخاره میگیرم
به شوق روی تو هر شب، درون رویایم
به جای هدیه برایت ستاره میگیرم!
دلم گرفته، گمانم وصال ممکن نیست
ببین که بیتو جنونی دوباره میگیرم
که واژه واژهی هر بیت این غزلها را
برایت از دلِ تنگم عصاره میگیرم
برای اینکه بگویم "غزل" فروشی نیست
خودم برای خودم جشنواره میگیرم!
تو رفتهایّ و پس از این، به رسم هر ساله
برای عاشقیام... یادواره میگیرم...
#محسن_نظری
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5792101141999260170.mp3
4.49M
سنتی شبانگاهی
ایرج بسطامی🎤
ساز و آواز
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین روز هفته تون بخیر
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
شنبه🌞 🖼
۲۴ وَهمن ماه ۱۵۳۴ تبری
۲۷ خرداد ۱۴۰۲ شمسی
۱۷ ژوئن(جون) ۲۰۲۳میلادی
۲۸ ذیقعده ۱۴۴۴ قمری
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5792101141999260230.mp3
19.14M
مهدی آقا مولایی🎤
فیروزه خال دار
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5791985109162790994.mp3
3.94M
وحید حیدری🎤
پدر
پدر سکه سوی شه وچه هسّه های
چراغ روشن هر خنه هسّه های
دراین دنیای پرآشوب و پرغم
ستون محکم زمونه هسّه های
اگه خورشید دنی ببو در آسمون
جهان تاریک بیه مثل گورستون
پدرچونمثل خورشید هسّه سامون
وجود پر خنه بونه گلستون
خنه که سرپناه نارنه خرابه های
هوا وارش هسّه وه مشت آبه
تابستون بویه گرم آفتابه
پدرپشتیبان هر خنه🫶
#پدر
🎶AHANGMAZANI❤️
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زائر دو ساله ی سیستانی😍
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸کانال آهنگ مازنی🌸
4_5794352941812945247.mp3
5.08M
سیستانی ها دست و هورررا😍
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
27.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویر از جنگل نسوم
روستای توریستی ریکنده سیف کتی قائمشهر 🌿☘🎄
کیجا گو ره نزن گو ره بکوشتی
آه مه مریم جان
جان مه مریم
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا