eitaa logo
❤آهنگ مازنی❤
80.5هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
7.6هزار ویدیو
15 فایل
🌷مدیر تبلیغات @seyyedzs کانال تبلیغات👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/2125725703C6cd4a9af27
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5906514028473095315.mp3
7.4M
بی تو نشستم در خیابان زیر باران گویی که مجنون در بیابان زیر باران افتاده نانِ خشکی از منقار زاغی گنجشکِ خیسی می‌خورد نان زیر باران [ هرکس به قدر روزی خود سهم دارد سهم من از تو: چشم گریان زیر باران ] ای کاش می‌شد با تو ساعت‌ها قدم زد از راه‌آهن تا شمیران زیر باران با طعنه عابرها سراغت را گرفتند آخر چه می‌گفتم به آنان زیر باران باور کن از تو دست شستن کار من نیست عشق تو می‌گردد دو چندان زیر باران وقتی دعا در زير باران مستجاب است ديگر چه كاری بهتر از آن زير باران؟ پروردگارا در غیاب حضرت عشق رعدی بزن ما را بسوزان زیر باران ارسالی : ارغوان 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍁آهنگ مازنی🍁🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5850599206456136438.mp3
6.91M
جهانبخش کورد🎤 🎶دروم جدید 🎶@AHANGMAZANI❤️
30.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برف  سر کوه  دا من  چشمه  سر اوی دا شه یار گلِ روی داجان آهوی صحرای دا من تار و لله وای دا  مازرون هوای دا جان آخ شه  پِر و  مار  دا سختی روزگار دا داشتنی مه هواره دا جنگل و صحرای دا چم‌بییته هوای دا گالش ونگ وای دا جاان کوهی ریکامه ته ره دوس دارمه @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆
@AHANGMAZANI (1).mp3
4.49M
امیرفضلی🎤 آهنگ کلیپ بالایی👆 @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆
️کانال آهنگ مازنی _️.mp3
4.5M
@AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆
❤آهنگ مازنی❤
برد کشتی آنجا که خواهد خدا وگر جامه بر تن دَرَد ناخدا سخنرانی طنز وقتی با صدای بلند گفتم سینما پسر
به نام خداوند دریای نور خداوند رحمان خدای صبور سخنرانی طنز آقا بالاخره طاقتم طاق شد و برای اینکه سردی نوشابه هدر نره نوشابه رو کَل کشیدم و طوری که از مینای دندان تا خود پنجه های پام احساس خنکی و سردی کرد و این اولین عهدشکنی من نسبت به قول و قرارهای معنوی ام شد و انیمون و پشیمون گفتم حالا که روزه ام باطل شد و ریاضی رو افتادم بذار بقیه رو هم بخورم که در همین لحظه پسرداییم از لای جمعیت اومد سمت من و زد پس کله ام و گفت آی زلف به لته سر الکی میگفتی روزه دارم با بغض گفتم نه به جان دایی جان همین الان روزه مو شکستم دستاشو برد بالا و دو دستی زد تو سرمو گفت ای خاک عالم تو سرت ای اوج به سر پنج دقیقه نتونستی تحمل کنی ولی انگار یهویی یه مبحث مهمی یادش اومده باشه گفت تو پول داشتی و به من نگفتی با خجالت گفتم پول نداشتم که گفت پس چجوری نوشابه خریدی با خوشحالی گفتم چهارتا شانسی فروختم دوباره زد پس گردنم و گفت تو پول شانسی رو دادی نوشابه خریدی الدنگ😡 گفتم چیکار کنم بدجور تشنه م شده بود آقا تا تونست کتکم زد و گفت بریم خونه حسابتو برسم اینجا پیش مردم نمیخوام کتکت بزنم گفتم دایجون تو که منو شامی کتن کردی باز میگی مراعات کردم جون عمه ت 😔 دوباره کتکم زد و گفت بذار به عمه بگم که چه گندی زدی اونوقت میفهمی این کتک، کتک نبود دید اشکم دراومد گفت ولی یه شرط داره گفتم چه شرطی گفت پول مول چی داری گفتم پول ندارم ولی یه تانک اسباب بازی کوکی دارم که خیلی قشنگه میدمش به شما گفت تانک کوکی گرون قیمته تو چجوری اونو خریدی؟ راست میگفت اون تانک لاکچری ترین اسباب بازی اون موقع بود و اصلا به تیپ و قیافه ی خاندان ما نمیخورد چنین اسباب بازی ای داشته باشیم یه لحظه رفت تو فکر و گفت تانک کوکی!!!! در یک صدم ثانیه مثل پلنگ زخمی خشمگین به سمت من اومد و گفت اون تانک دست تو بود و من کل خونه و باغمونو گشتم گفتم خودت به من دادی گفت من؟!! گفتم بله اون شبی که دخترخاله ... خونه مون بود و تو برامون آواز میخوندی؟نصف شبی رفتی لباس مهمونی پوشیدی برگشتی خونه مون سعی کردی پیش دخترخاله بشینی ولی جای من بود تانکو به من دادی گفتی برو باهاش بازی کن گفت رفتی بازی کردی ؟ گفتم نه اون پشت حرفاتو گوش کردم گفت ولی الان چیزی یادت نیست درسته؟ گفتم اتفاقا مو به مو یادمه دوباره زد پس گردنمو و گفت پس درس بخونسن چرا بلا داری گفتم چه میدونم گفت پس دعا کن عمه متوجه نشه که امروز چه گندی زدی گفتم باشه منم در مورد دخترخاله چیزی نمیگم گفت داری تهدیدم میکنی موترینگک من قراره باهاش ازدواج کنم گفتم ولی شوهرخاله گفت من به ول جماعت زن نمیدم باو شه سید ول هکن بازم بخاطر همین کتک خوردم ولی اصل نگرانیم درس ریاضی بود و با این عهد شکنی ای که من با خدا کردم نه تنها ریاضی که ترسیدم خدا درسهای دیگه مو هم صفر کنه بگه اسا بخر ته دلِّ داره ادامه دارد ارادتمند شما سید