📚 #وقایع_روز_دوم_محرم
@ahkame
☑ 1. امام حسين عليه السلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجري به کربلا وارد شد. عالم بزرگوار «سيد بن طاووس » نقل کرده است که: امام عليه السلام چون به کربلا رسيد، پرسيد: نام اين سرزمين چيست؟ همينکه نام کربلا را شنيد فرمود: اين مکان جاي فرود آمدن ما و محل ريختن خون ما و جايگاه قبور ماست. اين خبر را جدم رسول خدا صلي الله عليه و آله به من داده است.
☑ 2. در اين روز «حر بن يزيد رياحي» ضمن نامه اي «عبيدالله بن زياد» را از ورود امام عليه السلام به کربلا آگاه نمود.
☑ 3. در اين روز امام عليه السلام به اهل کوفه نامه اي نوشت و گروهي از بزرگان کوفه – که مورد اعتماد حضرت بودند – را از حضور خود در کربلا آگاه کرد. حضرت نامه را به «قيس بن مسهر» دادند تا عازم کوفه شود. اما ستمگران پليد اين سفير جوانمرد امام عليه السلام را دستگير کرده و به شهادت رساندند. زماني که خبر شهادت قيس به امام عليه السلام رسيد، حضرت گريست و اشک بر گونه مبارکش جاري شد و فرمود:
✅ «اللهم اجعل لنا ولشيعتنا عندک منزلا کريما واجمع بيننا وبينهم في مستقر من رحمتک، انک علي کل شيي ء قدير;
خداوندا! براي ما و شيعيان ما در نزد خود قرارگاه والايي قرار ده و ما را با آنان در جايگاهي از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاري توانايي.»
@ahkame
#امام_حسین_علیه_السلام
#حاج_آقا_مسئلةٌ #احکام
#روز_دوم_محرم #کربلا
#محرم #روضه
وقایع روز سوم محرم
@ahkame
☑ 1. "عمر بن سعد" يك روز پس از ورود امام عليهالسلام به سرزمين كربلا يعني روز سوّم محرم با چهار هزار سپاهي از اهل كوفه وارد كربلا شد.
( ارشاد، شيخ مفيد، ج2، ص84.)
☑ 2. امام حسين عليهالسلام قسمتي از زمين كربلا كه قبر مطهرش در آن واقع ميشد را از اهالي نينوا و غاضريه به شصت هزار درهم خريداري كرد و با آنها شرط كرد كه مردم را براي زيارت راهنمايي نموده و زوّار او را تا سه روز ميهمان كنند.
( مستدرك الوسايل، ج14، ص61؛ مجمع البحرين، ج5، ص461.)
☑ 3. در اين روز "عمر بن سعد" مردي بنام "كثير بن عبداللّه" ـ كه مرد گستاخي بود ـ را نزد امام عليهالسلام فرستاد تا پيغام او را به حضرت برساند. كثير بن عبداللّه به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهيد در همين ملاقات حسين را به قتل برسانم؛ ولي عمر نپذيرفت و گفت: فعلاً چنين قصدي نداريم.
(تاريخ طبري، ج5، ص410)
🌅 هنگامي كه وي نزديك خيام رسيد، "ابو ثمامه صيداوي" (همان مردي كه ظهر عاشورا نماز را به ياد آورد و حضرت او را دعا كرد) نزد امام حسين عليهالسلام بود.
همينكه او را ديد رو به امام عرض كرد: اين شخص كه ميآيد، بدترين مردم روي زمين است. پس سراسيمه جلو آمد و گفت: شمشيرت را بگذار و نزد امام حسين عليهالسلام برو. گفت: هرگز چنين نميكنم.
ابوثمامه گفت: پس دست من روي شمشيرت باشد تا پيامت را ابلاغ كني. گفت: هرگز! ابوثمامه گفت: پيغامت را به من بسپار تا براي امام ببرم، تو مرد زشتكاري هستي و من نميگذارم بر امام وارد شوي. او قبول نكرد، برگشت و ماجرا را براي ابن سعد بازگو كرد. سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پيكي ديگر از امام پرسيد: براي چه به اينجا آمدهاي؟
✅ حضرت در جواب فرمود:
"مردم كوفه مرا دعوت كردهاند و پيمان بستهاند، بسوي كوفه ميروم و اگر خوش نداريد بازميگردم.
"( تاريخ طبري، ج5، ص410.)
💠 @ahkame
#روز_سوم_محرم #احکام
#روضه #کربلا #محرم
#حاج_آقا_مسئلةٌ
◾ روز چهارم محرم
@ahkame
☑ در روز چهارم محرم، عبیداللّه بن زیاد مردم كوفه را در مسجد جمع كرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شركت در جنگ با امام حسین علیهالسلام تشویق و ترغیب نمود.
📎به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه كه عبارت بودند از:
1. شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛
2. یزید بن ركاب كلبی با دو هزار نفر؛
3. حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛
4. مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛
به سپاه عمر بن سعد پیوستند. بهم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است.
💠 @ahkame
#کربلا #محرم #روضه
#حاج_آقا_مسئلةٌ #احکام
✅ وقایع روز ششم محرم
@ahkame
🔴 در روز ششم محرمالحرام حصين بن تميم با چهارهزار نفر، حجازبن ابجر عجلي با هزار نفر و يزيدبن حارث با هشتصد نفر وارد كربلا شدند تا به سپاه عمر سعد بپيوندند.
⭕ در اين روز بود كه ابن زياد بر كوفه ديدباني گماشت تا مبادا كسي از شهر به كمك امام برود سپس ميان خود و اردوي عمربن سعد سواراني تيز رو گماشت كه پيوسته اخبار را گزارش ميدادند.
⭕ در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد تا به تدريج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد و ابن زياد براي پسر سعد نوشت كه عذري براي تو نگذاشتم در باب لشكر بايد مردانه باشي و آنچه واقع ميشود در هر صبح و شام مرا خبر دهي.
☑ در روز ششم ماه محرم، فراس بن جعده كه در سپاه امام حسين (ع) حضور داشت وقتي اوضاع را دشوار ديد از ادامه همراهي ترسيد حضرت به او اجازه بازگشت داد وي شبانه به كوفه بازگشت. در اين روز عمروبن قرظهي انصاري به كاروان كربلا پيوست او از شهداي كربلاست پدر او از اصحاب امام علي (ع) و از خزرجياني بود كه به كوفه آمد و آنجا ماندگار شد و در ركاب علي (ع) با دشمنان جنگيد.
⚪ امام در گفتگوهايش با عمر سعد او را براي مكالمه ميفرستاد و او جواب ميآورد تا آنكه شمر از كوفه آمد و اين مذاكره قطع شد.
🔲 زماني كه وضعيت مشكل شد امام حسين (ع) عمروبن قرظهي انصاري را به سوي عمر سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگويد كه وي ميخواهد او را بين دو لشكر ملاقات كند در نتيجه امام حسين (ع) و عمربن سعد بين دو لشكر به صحبت نشستند.
☑ امام (ع) به او فرمود: واي بر تو اي پسر سعد، آيا تقواي خدايي را كه بسوي او بازميگردي پيشه نميسازي؟ آيا با من ميجنگي، در حالي كه ميداني پسر چه كسي هستم؟ اين گروه را رها كن و به من ملحق شو كه به خدا قسم اين براي توبهتر است عمر سعد گفت ميترسم خانه ام ويران شود امام فرمود من آن را ميسازم. عمر سعد گفت: مي ترسم كه مالم گرفته شود امام فرمود: ازان بهتر از مالم در حجاز به تو مي دهم.
🔳 عمر سعد گفت: من عيال دارم و براي آنها ميترسم امام ساكت شدند و جواب او را ندادند.
🔘 آنگاه امام از او منصرف شد و در حالي كه ميگفت: تو را چه شده است؟ خداوند در بستر خواب سرت را قطع كند و در رستاخيز تو را نيامرزد. اميدوارم از گندم عراق چنان نخوري عمر سعد به استهزاء گفت: اگر از گندم عراق بهرهمند نشوم جوهايش را كفايت كند.
☑ همچنين در اين روز حبيب بن مظاهر به آن حضرت عرض كرد يابن رسولالله در اين نزديكي طائفهاي از بنياسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهي من نزد آنها روم و ايشان را بسوي تو دعوت كنم. شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنياسد در كربلا دفع كند.
◻ امام اجازه داد و حبيببن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آنها رفت و آنها را به ياري امام حسين (ع) فرا خواند
🔘 و گفت: چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير راهنمايي ميكنم، امروز از من فرمان بريد و به ياري او بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آن شما باشد.
⚪ در اين هنگام مردي از بنياسد كه او را عبدالله بن بشر ميناميدند بپاخاست و گفت: من اولين كسي هستم كه اين دعوت را اجابت ميكنم آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود نفر ميرسيد بپا خواستند و براي ياري امام حركت كردند.
⚫ در آن هنگام مردي نزد عمربن سعد رفته و او را از جريان كار آگاه كرد و او مردي را به نام ارزق با چهارصد سوار بسوي آن گروه روانه ساخت و در دل شب سواران ابن سعد در كنار فرات راه را بر آنها گرفتند در حاليكه با امام فاصله چنداني نداشتند.
☑ طايفه بنياسد با سواران ابن سعد در آويختند، حبيب بن مظاهر بر ارزق بانگ زد كه: واي بر تو بگذار ديگري غير از تو اين مظلمه را برگران بگيرد.
⚫ هنگامي كه طايفه بنياسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند در سياهي شب پراكنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد شبانه بر آنها بتازد، حبيب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت؛
⬛ امام حسين (ع) فرمود: لاحول و لاقوه الا بالله
💠 @ahkame
#حاج_آقا_مسئلةٌ
#کربلا #محرم #روضه
🔴 وقایع روز هفتم محرم
@ahkame
☑ 1. در روز هفتم محرم عبيد اللّه بن زياد ضمن نامهاي به عمر بن سعد از وي خواست تا با سپاهيان خود بين امام حسين و ياران، و آب فرات فاصله ايجاد كرده و اجازه نوشيدن آب به آنها ندهد.( انساب الاشراف، ج3، ص180.)
📎 عمر بن سعد نيز بدون فاصله "عمرو بن حجاج" را با 500 سوار در كنار شريعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسي امام حسين عليهالسلام و يارانش به آب شدند.
☑ 2. در اين روز مردي به نام "عبداللّه بن حصين ازدي" ـ كه از قبيله "بجيله" بود ـ فرياد برآورد: اي حسين! اين آب را ديگر بسان رنگ آسماني نخواهي ديد! به خدا سوگند كه قطرهاي از آن را نخواهي آشاميد، تا از عطش جان دهي!
🔴 امام عليهالسلام فرمودند: خدايا! او را از تشنگي بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده.
⭕ حميد بن مسلم ميگويد: به خدا سوگند كه پس از اين گفتگو به ديدار او رفتم در حالي كه بيمار بود، قسم به آن خدايي كه جز او پروردگاري نيست، ديدم كه عبداللّه بن حصين آنقدر آب ميآشاميد تا شكمش بالا ميآمد و آن را بالا ميآورد و باز فرياد ميزد: العطش! باز آب ميخورد، ولي سيراب نميشد. چنين بود تا به هلاكت رسيد.( ارشاد شيخ مفيد، ج2، ص86.)
@ahkame
#حاج_آقا_مسئلةٌ
#کربلا #محرم
🔴 وقایع روز نهم محرم
@ahkame
☑ 1. در روز نهم محرم (تاسوعاي حسيني) شمر بن ذي الجوشن با نامهاي كه از عبيداللّه داشت از "نُخيله" ـ كه لشكرگاه و پادگان كوفه بود ـ با شتاب بيرون آمد و پيش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم وارد كربلا شد و نامه عبيداللّه را براي عمر بن سعد قرائت كرد.
⚪ ابن سعد به شمر گفت: واي بر تو! خدا خانه ات را خراب كند، چه پيام زشت و ننگيني براي من آوردهاي. به خدا قسم! تو عبيداللّه را از قبول آنچه من براي او نوشته بودم بازداشتي و كار را خراب كردي
📚 ( همان، ج2، ص89. )
☑ 2. شمر كه با قصد جنگ وارد كربلا شده بود، از عبيداللّه بن زياد امان نامهاي براي خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس عليهالسلام گرفته بود كه در اين روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه كرد و ايشان نپذيرفت.
⭕ شمر نزديك خيام امام حسين عليهالسلام آمد و عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان (فرزندان امام علي عليهالسلام كه مادرشان امالبنين عليهاالسلام بود) را طلبيد. آنها بيرون آمدند، شمر گفت: از عبيداللّه برايتان امان گرفتهام. آنها همگي گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت كند، ما امان داشته باشيم و پسر دختر پيامبر امان نداشته باشد؟!
📚 (انساب الاشراف، ج3، ص184.)
☑ 3. در اين روز اعلان جنگ شد كه حضرت عباس عليهالسلام امام عليهالسلام را باخبر كرد. امام حسين عليهالسلام فرمود: اي عباس! جانم فداي تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس كه چه قصدي دارند؟
حضرت عباس عليهالسلام رفت و خبر آورد كه اينان ميگويند: يا حكم امير را بپذيريد يا آماده جنگ شويد.
⚪ امام حسين عليهالسلام به عباس فرمودند: اگر ميتواني آنها را متقاعد كن كه جنگ را تا فردا به تأخير بيندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خداي خود راز و نياز كنيم و به درگاهش نماز بگذاريم. خداي متعال ميداند كه من بخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.
📚 ( الملهوف، ص38.)
⚪ حضرت عباس عليهالسلام نزد سپاهيان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست.
عمر بن سعد در موافقت با اين درخواست ترديد داشت، سرانجام از لشكريان خود پرسيد كه چه بايد كرد؟ "عمرو بن حجاج" گفت: سبحان اللّه! اگر اهل ديلم و كفار از تو چنين تقاضايي ميكردند سزاوار بود كه با آنها موافقت كني.
⚪ عاقبت فرستاده عمر بن سعد نزد عباس عليهالسلام آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت ميدهيم، اگر تسليم شديد شما را به عبيداللّه ميسپاريم وگرنه دست از شما برنخواهيم داشت.
📚 (ارشاد، شيخ مفيد، ج2، ص91.)
@ahkame
#حاج_آقا_مسئلةٌ
#کربلا #محرم
#کربلا #شبهه #شایعه
💠 @AHKAME
📡 متن شایعه:
نام: یزید، شهرت: بنی امیه، نام پدر: معاویه، نام پدربزرگ: ابوسفیان، نام جد بزرگ: عبدالمطلب
نام: حسین، شهرت: بنی هاشم، نام پدر: علی، نام پدربزرگ: محمد و ابوطالب، نام جد بزرگ: عبدالمطلب
🔺 نتیجه گیری: رابطه امام حسین و یزید: پسر پسرعمو، رابطه امام علی و معاویه: پسرعمو، رابطه معاویه و محمد (ص): پسرعمو، رابطه ابوسفیان و ابوطالب: برادر، رابطه محمد (ص) و ابوسفیان: ابوسفیان عموی محمد، رابطه ابوسفیان و امام علی: ابوسفیان عموی امام علی
🔻 علت اختلاف: دعواي خانوادگی بر سر قدرت؛ کسی نیست بگوید شما ايرانيان را چه؟ كه سالهاست بر سر خود ميزنيد، خود اعراب اينها رو قبول ندارن شما نخود کدام آشيد؟
🔺 به قول مرحوم احمد کسروی تبریزی: بدبخت ملتی که تاریخ کشورش را نداند؛ شوربخت تر از آن ملتی که نخواهد تاریخ کشورش را بداند؛ تیره بخت تر از آن ملتی که تاریخ کشورش را به ریش خند بگیرد؛ و سیاه بخت تر مردمی که بخاطر تاریخ ننگین کشوری دیگر بر فرق میکوبد و عمدهی روزهای سال خود را در عزاداری برای آن بیگانگانند. حماقت انسان را به کجا میبرد.!.
✅ در پاسخ به شبهه:
"مقایسه شجره نامه یزید و امام حسین (ع) و اینکه با هم پسر پسر عمو می باشند ... !!"
۱. خلاصه شجره نامه پیامبر (ص) و ابوسفیان:
عبدمناف – هاشم – عبدالمطلب – عبدالله – محمد (ص)
عبدمناف – عبدالشمس – اميه – حرب – صخر -- ابوسفيان و معاویه
۲. عبدالمطلب ابداً در شجره پدران ابوسفیان قرار ندارد و تنها نسب مشترک او با پیامبر (ص) به عبد مناف باز میگردد! یعنی امام حسین (ع) و یزید تا نسلها قبل نیز رابطه خویشاوندی نداشتهاند!
۳. با توجه به موارد بالا:
— امام حسین (ع) و یزید پسر پسرعمو نیستند!
— امام علی (ع) و معاویه پسر عمو نیستند!
— پیامبر (ص) و معاویه پسر عمو نیستند!
۴. جناب ابوطالب پدر حضرت علی (ع)، فرزند عبدالمطلب هستند.
پس با در نظر گرفتن موارد بالا:
— ابوطالب و ابوسفیان برادر نیستند!
— ابوسفیان عموی پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) نیست!
۵. تمام این جعلیات به این دلیل در شبهه آمده تا مخاطب را وادار به پذیرش دلیل دروغین "اختلاف خانوادگی" و "قدرت" جهت قیام امام حسین (ع) کند!
۶. علل قیام امام حسین به اختصار:
— بیعت خواهی یزید که فردی فاسد و هرزه بود از امام معصوم و عزم قتل ایشان در صورت عدم بیعت
— دعوت مردم کوفه از امام حسین و تمام شدن حجت بر ایشان
— اصلاح امت و مبارزه با فساد که جامعه اسلامی به دلیل سیاستها و فساد یزید از اسلام کاملاً دور شده بود.
۷. دین امری فراتر از نژاد و قومیت است و ایرانیان همیشه مفتخر بودند در مسیر آزادگی و حق طلبی که همان مسیر اهل بیت (ع) بوده گام بردارند.
۸. احمد کسروی علی رغم توانمندی در ادبیات و تسلط به چند زبان، فراماسونی دین ستیز و شدیداً به دنبال تغییر خط ایرانی به لاتین بود! پس برای چه دم از ایرانی بودن میزند؟؟!
🔺 او ادعای پیامبری داشت و شدیداً با اسلام و نمادهای آن در ستیز بود و به ائمه اطهار (ع) اهانت میکرد. او اهل مباحثه منطقی و مودبانه نبود و مکرراً به سایرین اهانت مینمود.
🔴 همین اطلاعات اندک از وی کافی است تا به باطل بودن عبارات پایانی شبهه که منتسب به اوست پی ببریم.
💠 @AHKAME
☑ یکی از زیباترین و رساترین اشعاری که در رسای حضرت عباس علیهالسلام سروده شده بی شک همین چهار بیت مرحوم عمان سامانی هست:
روز عاشورا به چشم پر ز خون
مشک بر دوش آمد از شط چون برون
شد به سوی تشنه کامان رهسپر
تیرباران بلا را شد سپر
بس فرو بارید بر وی تیر تیز
مشک شد بر حالت او اشک ریز
اشک چندان ریخت بر وی چشم مشک
تا که چشم مشک خالی شد ز اشک
@AHKAME
#حاج_آقا_مسئلةٌ
#کربلا #محرم #عمان_سامانی