eitaa logo
پایگاه بسیج اهل بیت (ع) محله مهرورزی 140
300 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
548 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم کانالی جهت اطلاع رسانی بسجیان گرامی پایگاه مقاومت بسیج اهل بیت (ع) - حوزه شهید رجایی - قم تماس با فرمانده و شورای پایگاه از طریق ایتا: @AboozarVelaayat14
مشاهده در ایتا
دانلود
مهدی به خانه ای رسید که پیرزنی در حیاطش فریاد می کشید . مهدی در را هل داد ، آب تا بالای زانوانش رسیده بود ، پیرزن به سر و صورت می زد . مهدی گفت : چه شده مادر جان ؟ کسی زیر آوار مانده ؟ پیرزن که انگار جانی تازه گرفته بود با گریه و زاری گفت : قربانت بروم پسرم ، خانه و زندگی ام زیر آب مانده کمکم کن ! چند نفر به کمک مهدی آمدند ، آنها وسایل خانه را با زحمت بیرون می کشیدند و روی بام و گوشه حیاط می گذاشتند . پیرزن گفت : جهیزیه دخترم توی زیرزمین مانده ، با بدبختی جمعش کرده ام . مهدی رو به احمد و هاشم کرد و گفت : یا الله زود جلوی در سد درست کنید ! ، احمد و هاشم سدی از خاک جلوی در خانه درست کردند ، راه آب بسته شد ، مهدی به کوچه دوید ، وانت آتش نشانی را پیدا کرد و به طرف خانه پیرزن آورد ، چند لحظه بعد شیلنگ پمپ در زیرزمین فرو رفت و آب مکیده شد ، پمپ کار می کرد و آب زیرزمین لحظه به لحظه کم می شد ، مهدی غرق گل و لای شده بود . پیرزن گفت : خیر ببینی پسرم ، .یکی مثل تو کمکم می کند آنوقت شهردار ذلیل شده از صبح تا حالا پیدایش نیست ، مگر دستم بهش نرسد !! مهدی فرش خیس و سنگین شده را با زحمت به حیاط آورد ، پیرزن گفت ، اگر دستم به شهردار برسد حقش را کف دستش می گذارم . چند ساعت بعد جلوی سیل بطور کامل گرفته شد ، مهدی پمپ را خاموش کرد و پیرزن هنوز دعایش می کرد . گروههای امدادی پتو و پوشاک و غذا بین سیل زده ها تقسیم می کردند ، مهدی رو به پیرزن گفت : خب مادر جان با من امری ندارید ؟ پیرزن گریه کنان دست رو به آسمان بلند کرد و گفت : پسرم ان شاء الله خیر از جوانی ات ببینی ، برو پسرم دست علی به همراهت ، خدا از تو راضی باشد ، خدا بگویم این شهردار را چه کند ، کاش یک جو از غیرت و مردانگی تو را داشت . مهدی از خانه بیرون رفت ، پیرزن همچنان او را دعا می کرد و شهردار را نفرین ! ، دریغ از این که پیرزن بداند شهردار شهرشان همین جوان است ، آقا مهدی باکری... سردار 📕 یادگاران « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » @ahlbeitbase