💥
🕌به چه دلیل شهادت امام حسین علیه السلام از «ایّام الله» است؟
یکی از دلایلی که اثبات می کند شهادت امام حسین علیه السلام و ایام محرّم یکی از بزرگترین مصادیق «ایام الله» است و به همین دلیل باید به بهترین شکل تعظیم شود، سیرۀ عملی پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله و اهل بیت علیهمالسلام می باشد؛ به این معنا که وقتی رفتار و عمل ایشان را مطالعه و مشاهده می کنیم، متوجه می شویم که این ذوات مقدسه آن گونه که ایام شهادت اباعبدالله (ع) را مهم و بزرگ می داشتند، سایر روزها و مناسبت ها را در این حدّ تعظیم نمی فرمودند.
#رحلت یا شهادت هیچ پیامبر و امامی، در نظر مبارک اهل بیت علیهمالسلام در این مرتبه از عظمت و اهمیت نبوده است.
به بیان دیگر، از ارزش بسیار زیاد و جایگاه بی نظیری که ائمه علیهم السلام برای این ایام و #ذکر_مصیبت های آن قائل بودند، می فهمیم که این روزها، مصداق همان «ایام اللهِ» قرآنی است که باید دائماً یادآوری و تکرار شود: «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيّامِ اَلله»؛ ابراهیم/ 5.
▫️از جمله روایاتی که در همین زمینه و در منابع اهل سنّت آمده، خبری است از نُجَيّ حضرمي که از پدرش چنین نقل نموده:
«انه سار مع علي رضي الله عنه وكان صاحب مطهرته فلما حاذى نينوى وهو منطلق إلى صفين فنادى على اصبر أباعبد الله اصبر أبا عبد الله بشط الفرات قلت وما ذاك قال دخلت على النبي صلى الله عليه وسلم ذات يوم وإذا عيناه تذرفان قلت يا نبي الله أغضبك أحد ما شأن عينيك تفيضان قال بل قام من عندي جبريل عليه السلام قيل فحدثني ان الحسين يقتل بشط الفرات قال فقال هل لك ان أشمك من تربته قلت نعم قال فمد يده فقبض قبضه من تراب فأعطانيها فلم أملك عيني ان فاضتا»؛ (مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 446، ح 648)
هنگام رفتن به صفّين در ركاب علي عليه السلام، ناگهان در نقطه اي به نام #نينوا با صداي بلند فرمود: اي أبا عبد اللّه در كنار فرات صبور باش! و اين جمله را دو بار تكرار فرمود، پرسيدم: اين سخن از كجا است؟ فرمود: روزي بر پيامبر خدا ص وارد شدم، ديدم چشمان مباركش اشك آلود است!
عرض كردم: اي رسول خدا! آيا كسي شما را ناراحت كرده است كه گريه ميكنيد؟ فرمودند: لحظاتي پیش، جبرئيل نزد من آمده بود، و از كشته شدن حسين ع در كنار شطّ #فرات به من خبر داد، و گفت: آيا ميل داري مقداري از تربتش را ببوئي و ببيني؟ گفتم: بلي. دستش را دراز كرد، و مشتي از خاك سرزميني كه حسين ع در آن به شهادت مي رسد را به من داد، نتوانستم تحمّل كنم و جلوي اشكم را بگيرم تا سرازیر نشود.
هيثمي دربارۀ اعتبار این روایت می گوید: «رواه أحمد وأبو يعلى والبزاز والطبراني ورجاله ثقات ولم ينفرد نجى بهذا»؛ الصواعق المحرقة، أحمد بن حجر هيثمي، ص 193 (اين خبر را احمد و ابويعلي و بزاز و طبراني روايت نمودهاند و تمام رجال آن #ثقه هستند و علاوه بر نجیّ، اين روايت را ديگران نيز نقل کرده اند».
▫️نکتۀ قابل توجه دربارۀ روایت فوق این است که وقتی رسول خدا (ص) خبر شهادت امام حسین (ع) را - آن هم پیش از وقوع - می شنود یکچنین حالتی پیدا می کند و نمی تواند جلوی سرازیری اشک خودش را بگیرد. حال فکر کنید اگر نبی اکرم (ص) #ذبح شدن نوه و جگرگوشۀ خود - که سید جوانان اهل بهشت است - را با چشم خود می دید، چه حالی به او دست می داد و چطور به گریه و زاری می پرداخت! با توجه به مضمون این حدیث، ما اگر شب و روز برای سید الشهداء علیه السلام گریه کنیم، برای آن نصّ و دلیل شرعی داریم.
وقتی رسول الله صلیالله علیه وآله برای امام حسین علیه السلام اینقدر متأثر و غمگین و گریان می شوند، ما چطور می توانیم ساکت و بی تفاوت باشیم؟!
🔹آیت الله سیدکمال حیدری
#شهادت_امام_حسین #ایام_الله #کربلا
🏴روز هفتم محرم :
در این روز عبدالله بن زیاد نامه اى به نزد عمربن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و #آب_فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن حتى قطره اى آب را به امام ندهد، همانگونه كه از دادن آب به عثمان بن عفان خوددارى شد!!
عمربن سعد نیز فوراً عمر بن حجاج را با پانصد سوار در كنار #شریعه_فرات مستقر كرد و مانع دسترسى امام حسین و یارانش به آب شدند، و این رفتار غیر انسانى سه روز قبل از شهادت امام حسین علیه السلام صورت گرفت.
در این هنگام مردى به نام عبدالله بن حصین ازدى كه از قبیله بجیله بود فریاد برداشت كه: اى حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانى نخواهى دید! به خدا سوگند كه قطره اى از آن را نخواهى آشامید تا از عطش جان دهى!
امام حسین علیه السلام فرمود: خدایا او را از تشنگى بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده!
حمید بن مسلم مى گوید: به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالى كه بیمار بود، قسم به آن خدایى كه جز او پروردگارى نیست، دیدم كه عبدالله بن حصین آنقدر آب مى آشامید تا شكمش بالا مى آمد، و آن را بالا مى آورد! و باز فریاد مىزد: العطش! باز آب مى خورد تا شكمش آماس مى كرد ولى سیراب نمىشد! و چنین بود تا جان داد.
#روز_هفتم #محرم #آب #فرات
🏴شب عاشورا
در روايت شيخ مفيد رحمه الله و سيد بن طاووس رحمه الله آمده:
هنگامي که شب عاشورا نزديک شد، آن حضرت اصحاب کرام خود را جمع فرمود، حضرت سيد الساجدين علي بن الحسين عليهماالسلام مي فرمايد:
من بيمار بودم، لکن خود را به آنان نزديک نمودم... شنيدم که پدر بزرگوارم افتتاح سخن را به حمد و ثناي الهي و ملک معبود فرمود و طريق شکرگزاري حي ودود پيمود و فرمود:
أما بعد؛ فاني لا أعلم أصحابنا أوفي و لا خيرا من أصحابي، و لا أهل بيت أبر و أوصل من أهل بيتي؛ فجزاکم الله (تعالي عني) خيرا؛
به راستي که من اصحابي را بهتر و باوفاتر از #اصحاب خود نمي دانم و اهل بيتي نيکوتر و صله کننده تر از اهل بيت خود نمي دانم، پس خداي متعال شما را (از جانب من) جزاي خير دهد.
آگاه باشيد که يک روز ديگر زياده از عمر ما نمانده. من امشب شما را مرخص کردم و #بيعت خود را از گردن شما برداشتم بر شما حرجي نيست، اينک ظلمت شب عالم را فراگرفته، آن را غنيمت دانسته هر يک به طرفي برويد.
و ليأخذ کل رجل منکم بيد رجل من أهل بيتي و تفرقوا في سواد هذا الليل، و ذروني و هؤلاء القوم، فانهم لا يريدون غيري؛
و هر يک از شما دست يکي از اهل بيت مظلوم مرا بگيريد و در اين ظلمت #شب برويد و مرا بگذاريد با اين گروه ستمکاري که آنان همه به جهت کشتن من جمع شدند، چرا که آنان غير از مرا نمي خواهند.
در اين هنگام برادران، فرزندان، برادرزادگانش و اولاد عبدالله بن جعفر - که خواهرزاده ي آن حضرت بودند - زبان معذرت گشودند.
جناب #عباس عليه السلام به سخن درآمده و ديگران از او متابعت کردند، عرض کردند:
لم نفعل ذلک؟ لنبقي بعدک؟ لا أرانا الله ذلک أبدا؛
دست از ياري تو برداريم که بعد از تو زنده باشيم، خدا هرگز نخواهد که بعد از تو زنده باشيم، زندگي دنيا بي تو به کار نمي آيد.
آن حضرت فرمود:
يا بني عقيل! حسبکم من القتل بمسلم، فاذهبوا أنتم فقد أذنت لکم؛
اي اولاد عقيل! شهادت #مسلم براي شما بس است، برگرديد، من شما را اذن مي دهم، برويد.
آنان جواب گفتند:
آيا مردم چه مي گويند که ما بزرگ و آقاي خود و بني عم خود را که بهترين بني اعمام اند، تنها واگذاريم و حتي تيري با ايشان نيندازيم و #شمشير و نيزه بکار نبريم و ندانيم چه بر سر ايشان آمد. به خدا! هرگز چنين نکنيم. و لکن #جان، مال و عيال خود را فداي تو خواهيم کرد، تا هر چه بر سر تو آيد بر سر ما نيز آيد؛ «فقبح الله العيش بعدک».
از سيدالساجدين عليه السلام مروي است که حضرت امام حسين عليه السلام در آن شب امر فرمود خيمه هاي #حرم محترم را نزديک يکديگر زدند، طناب هاي آنها را از يکديگر بيرون برند تا راه تردد مسدود گردد و بر دور آنها خندقي حفر نموده تا از هيزم پر کنند.
و به فرزند مظلومش علي اکبر عليه السلام امر فرمود که با جمعي به سوي #فرات رفته مشکي چند آب بياورند.
آن والا مقام با بيست سوار و بيست پياده به سوي فرات رفتند و با نهايت خوف، چند مشکي آب آوردند.
حضرت فرمود: از اين آب بياشاميد که آخرين توشه ي شماست و #غسل کنيد و جامه هاي خود را بشوييد که کفن شما خواهد بود.
🔹امالي شيخ صدوق: 221 مجلس 30.
#شب_عاشورا #شب_دهم #محرم