هدایت شده از سالن مطالعه
#مثل_یک_مرد
بر اساس واقعیت
قسمت چهاردهم
ابروهایم را دادم بالا و گفتم: کارمهم!
زیر یک درخت کاج کنار قبری که معلوم بود سالها پیش مسافرش را در خود جای داده نشستیم لحظاتی ساکت بود و چشمهایش به همان قبر ترک خورده مانده بودو مدام دستهایش را با همان دستکش های که دستش بود بهم گره می زد و باز می کرد!
نفس عمیقی کشیدم و گفتم: خوب منتظرم مرضیه بگو ببینم چی مهم تر از عقدت هست که به من نگفتی و زینب گفت!
یک نگاه مستأصل به من کرد و گفت: نمی دونم بگم! نگم!
یک خورده چپ چپ نگاهش کردم و گفتم: مرضیه خوبی! سر کارم گذاشتی خواهر!
از حالاتش مشخص بود نگران است با همان حال گفت توکل بر خدا، بالاخره دو تا عقل بهتر از یکی است! فقط باید قول بدهی بین خودمان بماند!
لبخندی زدم و به شوخی گفتم: خدارا شکر من را در زمره ی عقلا حساب کردی!
نیش خندی زد و ادامه داد: راستش سمیه هفتهی قبل که آقای فاطمی خودمان را رساند یادت هست؟خیلی عادی گفتم: آره خوب چرا؟
گفت: بعد از اینکه تو پیاده شدی آقای فاطمی گوشی اش زنگ خورد و با یکی از دوستانش صحبت می کرد خوب من هم که طبیعتا ناشنوا نبودم!
از حرفهایشان متوجه شدم خانواده ایی اخیرا به خاطر کرونا پدر را از دست داده اند و الان نه تنها از غم رفتن پدرشان که در وضعیت بد اقتصادی هم به سر می برند.
حقیقتا آمدم از آقای فاطمی سوال کنم خجالت کشیدم!
این یک هفته دیوانه شدم از بس به این موضوع فکر کردم! بغض گلویش را گرفت...
گفت: سمیه غم از دست دادن پدر خیلی سخت است! حالا فکر کن مثل این خانواده با سه بچه در وضعیت بد اقتصادی هم باشی!
راستش می خواستم با تو مشورت کنم با توجه به وضعیت کرونا ما مراسم عقد آنچنانی که نداریم به نظرت به نامزدم پیشنهاد بدهم خرج عقدمان را به این خانواده بدهیم قبول می کند!؟
حقیقتا هنوز همدیگر را کامل نمی شناسیم و کمی نگرانم و اینکه حالا با حرفهای زینب فهمیدم نامزدم دوست آقای فاطمی هم هست کمی کار مشکل می شود!
مستأصل سرش را تکان داد و گفت: نمی دونم فکر این خانواده ذهنم را درگیر کرده از آن طرف هم...
چشمانش را به بلندی درخت کاج دوخت و نفس عمیقی کشید و دیگر حرفش را ادامه نداد!
در دلم کلی بهش غبطه خوردم! خوش به حالش! چقدر این دختر رفتارش شبیه شهداست...
یاد حرف آن روزش افتادم که اگر می خواهیم شهید شویم باید مثل شهدا زندگی کنیم و من این را دقیقا از حالات و رفتارش می دیدم!
خواستم کمی حالش را عوض کنم به شوخی گفتم: مرضیه تو یک کتاب از خودت به من نمی دهی آن وقت می خواهی هزینه ی مراسم عقدت را خرج این کار کنی!
نگاهم کرد و اصلا نخندید با حالت خاصی گفت: سمیه یتیمی سخته...
و ادامه داد بحث آن کتاب هم فرق می کنه جهت اطلاعت تمام شد و وقف در گردشش کردم نفر اول هم امروز برای تو!
ذوق کردم گفتم: خوب این شد حرف حساب! به نظرم با نامزدت هم مستقیم صحبت کن بالاخره باید تو را بشناسه! اینطوری تو هم بهتر او را می شناسی و اینکه اصلا نیازی نیست پول را مستقیم بدهی به آقای فاطمی پس زینب اینجا چکاره است!
ادامه دارد...
قسمت بعد:https://eitaa.com/salonemotalee/719
💫 بذر معرفت و ولایت
رهبر معظم انقلاب:
«این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیتشدهی دامان اهلبیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهمالسّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهلبیت (علیهمالسّلام) در آن دورهی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهلبیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند.» ۸۹/۷/۲۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓ چرا مرحوم آیت الله العظمی بروجردی درخواست دیدار پادشاه عربستان را رد کرد؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام
هماکنون
جلسه والدین بسیجیان فعال پایگاه شهید قلیزاده
درخدمت استاد دکتر اصفهانی
بمناسبت هفته مبارک بسیج
هدایت شده از قرآن روزی یک صفحه🇵🇸
041 (Sayyaf zadeh-604).mp3
657.5K
*حیفه رفیق شهید نداشته باشی!* 😇🥰
*💠نیت ڪن و رفیق شهیدت رو باتوجه به ماه تولدت انتخاب ڪن💠*
💓فروردین 💓
https://digipostal.ir/c8lz3dz
💓اردیبهشت💓
https://digipostal.ir/cg8kkac
💓خرداد💓
https://digipostal.ir/cdyz1mk
💓تیر💓
https://digipostal.ir/cg6ler3
💓مرداد💓
https://digipostal.ir/cjg50zu
💓شهریور💓
https://digipostal.ir/cpn3dd6
💓مهر💓
https://digipostal.ir/cq9u1px
💓آبان💓
https://digipostal.ir/cvqfaxc
💓آذر💓
https://digipostal.ir/cv9be0b
💓دی💓
https://digipostal.ir/c200ibr
💓بهمن💓
https://digipostal.ir/cwi9c36
💓اسفند💓
https://digipostal.ir/cqu6ty9
هدایت شده از روزی یک حدیث🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همدلی از همزبانی بهتر است
دلیل انتخاب این کلیپ حالت مداح است، چیزی که هر چند معنای نوحه را متوجه نمی شوید ولی بسیار جذاب است.
همان چیزی که غیر مسلمان و غیر همزبان را جذب امام حسین ع می کند.
هدایت شده از اکبر ابدالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍 ظریف خطاب به آمریکائیها: توافق کنید تا ما رأی بیاریم!!
#فروشنده
🆔 @mashgh626
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین فیلم از محل حادثه ترور دانشمند هستهای
@Bisimchimedia
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
تکمیلی:
🚨دانشمند ترور شده «شهید محسن فخری زاده» است
🔹محسن فخری زاده از دانشمندان موثر و رده بالای حوزه تحقیقات علمی در کشور بوده است. او تنها دانشمندی بود که نتانیاهو در یک برنامه از او نام برده بود و رسانههای اسرائیلی اعلام کرده بودند که نقشه ترور وی در یک بار سالهای گذشته شکست خورده بود.
🔹رسانههای اسرائیلی ادعا کرده بودند که نام این دانشمند از طریق لیستهای سازمان ملل به دست موساد رسیده است. / رجانیوز
@Bisimchimedia
هدایت شده از اکبر ابدالی
هدایت شده از قرآن روزی یک صفحه🇵🇸
042 (Sayyaf zadeh-604).mp3
723.1K
زمزم:
❓ چرا دشمن در خانه به ما هجوم آورده؟
🌹 حضرت امیرالمومنین میفرماید:
"آگاه باشید، من شب و روز، پنهان و آشکارا شما را به مبارزه ی با این جمعیت (معاویه و پیروانش) دعوت کرده ام و گفته ام پیش از آن که با شما بجنگند، با آنان نبرد کنید.
🌹 به خدا سوگند هر ملتی که در درون خانه اش مورد هجوم دشمن قرار گیرد حتما ذلیل خواهد شد ولی شما سستی به خرج دادید و دست از یاری برداشتید، تا آن جا که دشمن پی در پی به شما حمله کرد و سرزمین شما را تصاحب نمود".
🔹 منابع خبری میگویند یک دانشمند هستهای مان به نام #محسن_فخری_زاده ترور شده. فعلاً جای تحلیل نیست ولی فردا ۸ آذرماه سالروز ترور #شهید_مجید_شهریاری است.
🔹فعلاً جای تحلیل نیست ولی معلوم است وقتی شهیدان علیمحمدی، شهریاری، احمدی روشن، رضایی نژاد و قشقایی را از ما گرفتند و انتقام نگرفتیم دشمن جریتر میشود.
🔹وقتی که سردار #حاج_قاسم_سلیمانی را ناجوانمردانه از ما گرفتند و #انتقام_سخت نگرفتیم دشمن جریتر میشود! سیلی سخت #عین_الاسد کافی نبود.
🔻والله تنها راه انتقام سخت است وگرنه ضعف سیاسی دولت روحانی و مذاکره ظریف ما را به قهقهرا میبرد
✅ با صندوقچه اسرار انرژی اتمی کشور بیشتر آشنا شوید
🔹 ایشان متولد شهر مقدس قم و عضو ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران است. او با رابرت اُپنهایمر، کارشناس فیزیک آمریکایی مقایسه میشود که در دهه ۴۰ میلادی کار نظارت بر ساخت بمب اتم در آمریکا را برعهده داشت. قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت که در تاریخ ۲۴ مارس ۲۰۰۷ میلادی، علیه فعالیتهای هستهای ایران تصویب شده نام وی جزو افراد تحریم شده قرار داده است.
روزنامه پر تیراژ الاهرام چاپ قاهره در شماره روز سه شنبه 13-4-2010 نوشت، دستگاه های اطلاعاتی غرب وموساد اسرائیل درکمین محسن فخری زاده دانشمند هسته ای ایران و رئیس تشکیلات محرمانه ناظر بر برنامه های هسته ای این کشور هستند.
آمریکاییها، وی را صندوقچه اسرار برنامه هستهای ایران قلمداد میکنند که همواره در تعیین موضع ایرانیها در مذاکرات، نقشی مخفیانه ولی مؤثر داشته است. بر طبق نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی تا زمانیکه با فخریزاده گفتگوی مستقیم انجام نشود، نمیتوان در میزان ورود ایران به دانش هستهای، اظهار نظر کرد.
#شهید_فخری_زاده
#میوه_های_برجام
کیهان-۷ آذر.pdf
10.61M
بسم الله الرحمن الرحیم
تمام صفحات روزنامه کیهان
امروز شنبه ۸ آذر ۹۹
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به تاریخ 99/9/9
هدایت شده از سالن مطالعه
#مثل_یک_مرد
بر اساس واقعیت
قسمت پانزدهم
سرش را به نشانه ی تایید تکان داد و گفت: درسته بالاخره باید روحیات من را بشناسه!
گفتم: مرضیه حالا پسر خوبی هست؟! بعد خودم جواب دادم این چه سوالیه من می پرسم! خوب اگر پسر بدی بود که تو اصلا انتخابش نمی کردی!
لبخند ملیحی زد...
گفت: تا اینجا که تحقیق کردیم پسر خوبیه! بقیه اش هم توکل بر خدا...
نگاهی کرد به خانواده ی متوفی که داشتند ضجه می زدند و گفت: سمیه اینکه آخرش چه جوری تموم بشه خیلی مهمه! اما آخر این قصه هم بستگی به طول مسیر داره که چه جوری طی کردیم! برام دعا کن که با هر تغییری در زندگیم مسیر درست را پیش برم!
احساس می کنم این یه تغییر بزرگه! درست مثل این (با دست اشاره کرد به سمت آمبولانس حمل میت!) ادامه داد با این تفاوت که قبل از رفتن و چنین تغییری خودمان مسیر را مشخص می کنیم!
ساکت بودم نمی دونستم چی بگم!
شاید یکی از بزرگترین توفیقات زندگی من حضورم اینجا بود هر چند روزهای تلخیست اما به من مثل مرضیه یادآوری می کند اینجا آخر راه نیست شروع یه تغییر که از قبل رقمش زدیم!
حال مرضیه یه جور خاص بود! و این حس و حال را به من هم منتقل کرد...
از اینکه چنین دوستی داشتم که برای مسیردرست در این دنیا کمک حالمه توی دلم خدا راشکر کردم...
مرضیه بلند شد گفت: بهتره همین الان این موضوع را با آقامهدی در میان بگذارم من برم زنگ بزنم!
گفتم: پس آقا زاده اسمش مهدی است!
لبخندی زد و دوباره شد همان مرضیه قبلی ادامه داد: بلند شو، بلند شو از زیر کار در نرو! بچه ها دست تنها هستن!
گفتم: چی شد! بچه ها تا چند دقیقه قبل زیاد بودن یکدفعه کمبود نیرو را احساس کردی! چشمکی زد و با هم راه افتادیم سمت بچه ها...
حال بچه ها داخل غسالخانه مثل همیشه بود شبیه یک حسینیه که ذکر از در و دیوارش می بارید...
داخل که رفتم با دیدن حال و هوای بچه ها با خودم گفتم کاش موقع رفتن من هم کسی باشد برایم عاشورا بخواند... از حسین بگوید با ذکر یا زهرا راهیم کنند و چه دوست داشتنی هایی!
و از این هم دوست داشتنی تر که خود ارباب بیاید به استقبال! و چه حس عجیبی...
مثل هر روز کار که تمام می شود راهی خانه می شویم و چقدر رفتن این مسیر هر روز متفاوت تر از روز قبل است!
داخل ماشین موقع برگشت نزدیک خانه بودیم که مرضیه کیفش را جابهجا و از داخلش کتابی بیرون آورد و داد سمت من! گفت: بیا سمیه جان این هم امانتی!
نگاهم به عکس روی جلد کتاب افتاد با حالت سوالی پرسیدم رفیق حاج قاسم!
لبخندی زد و گفت: بله رفیق حاج قاسم...
ادامه داد: بعد از شهادت شهید سلیمانی خیلی برایم جالب بود چرا گلزار شهدای تهران دفن نشد کنار خیلی از دوستان دیگرش!
و اینکه این آقا چه کسی بوده و چه ویژگی هایی داشته که حاج قاسم اینقدر برایش عزیز بود؟!
خلاصه اینکه خیلی از سوالهام را این کتاب جواب داد... هنوز داشت صحبت می کرد که رسیدیم جلوی خانه!
کتاب به دست پیاده شدم و خداحافظی کردم ماشین حرکت کرد و رفت اما من سر جایم مانده بودم!
حسین پسر غلامحسین....
نمی شناختمش و دوست داشتم زودتر شروع کنم به خواندن کتاب تا بدانم این حسین کیست!
ادامه دارد...
قسمت بعدی:https://eitaa.com/salonemotalee/721