eitaa logo
رسانه اجتماعی مسجد و محله
380 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
487 فایل
رسانه اجتماعی و کانال رسمی مسجد حضرت زینب سلام الله علیها قم، شهرک شهید زین الدین، خیابان شهید پائیزان انتهای خ دکتر حسابی کدپستی3739115659 شناسه ملی 14013514594 حساب حقوقی درآمد وجاری مسجد 5892107047156958 💳 IR050150000003101103064788
مشاهده در ایتا
دانلود
༊࿐𖡹🍃🖌 پندانه🖌🍃𖡹࿐༊ 📖: 🟢 جلوه‌های در زندگی حضرت امام(ره) 🔖قسمت ✍نیم نگاهی به سیره پیشوایان دینی و نیز علما و بزرگان که الگوهای شایسته در زندگی ما هستند، می‌تواند راهگشای ما در یافتن اعتدال و قناعت باشد. یکی از الگوهای نیک و شایسته جامعه کنونی در همه زمینه‌ها و بخصوص قناعت و زهد، (ره) است. بیان و بررسی برخی از جنبه‌های زهد در زندگی ایشان ما را در دستیابی به این گنج یاری می‌رساند. 🔹الف- ساده‌زیستی یکی از موانعی که برای کمال انسانی بسیار خطرناک است، دنیاطلبی و دنیادوستی می‌باشد. اگر این حالت بر روح انسان حاکم شود، او را در مسیر کمال به چالش‌های سختی می‌کشاند. برای دور شدن از جلوه‌های فریبنده زندگی مادی، راهی بهتر و مهم‌تر از زهد و ساده زیستی نیست. انسان زاهد با بی‌رغبتی به دنیا، مانند آزاده‌ای است که بی‌تکلف زندگی می‌کند، بدون تعلق راه زندگی را می‌یابد و برای رسیدن به کمال، آزاد و منقطع از زنجیرهای نفسانی در این مسیر گام بر‌می‌دارد؛ بر بلندای معرفت دست می‌یابد و با اندیشه باز و فکری صحیح، زندگی را از زاویه اصلی و مهم آن می‌نگرد. (ره) چنان در قرب حق تعالی غرق شده بود که مانند پرنده‌ای سبک‌بال از تعلقات مادی دل کند تا به سوی قرب الهی پرواز کند. امام(ره) نه تنها خود چنین بود؛ بلکه به علما و مدیران کشور نیز همیشه توصیه می‌کرد که خود را گرفتار تجملات و تشریفات نکنند: «من اکثر موفقیت‌های روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامی، در ارزش علمی و زهد آنان می‌دانم و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشی سپرده شود که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست و هیچ وسیله‌ای هم نمی‌تواند بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند».(۱) 🔸ب- کفاف در زندگی اگر انسان در زندگی‌اش نیاز حقیقی و واقعی خویش را بشناسد و به اندازه کفاف بسنده کند، فرصتی برای دست یافتن به امور معنوی می‌یابد و می‌تواند به تربیت و تزکیه نفس بپردازد. (۲) پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «آگاه باشید! بهترین مردم، بنده‌ای است که در دنیا به اندازه کفاف اکتفا کند».(۳) حضرت امام خمینی(ره) مصداقی کامل در این زمینه بود که از مال دنیا به‌ قدر نیازشان کفایت می‌کرد. بی‌نیازی از عوامل مادی برای ایشان ابزاری بود جهت سیر و سلوک معنوی و رسیدن به قرب پروردگار. ایشان همواره از فزون طلبی، تکاثر و زیاده خواهی دوری می‌کرد و به همین جهت به عالی‌ترین درجات زهد دست یافت. حجت‌الاسلام رحیمیان می‌گوید: «حضرت امام(ره) در طول مدتی که در نجف اشرف اقامت داشت، در خانه‌ای محقر و فرسوده، در خم یکی از کوچه‌های شارع الرسول، همچون صدها طلبه معمولی اجاره نشین بود و در جماران هم ساختمان قدیمی که حدود هفتاد متر زیربنا داشت، اجاره کرده بود».(۴) 🌱ᥫ᭡ *:•✧✬🖌📕 🖌✬✧•:* 🔰پـــــــــــــــــاورقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی: ۱-صحیفه نور، ج 20، ص 224. ۲- ر.ک: حدیث پایداری و سیره اخلاقی ـ تربیتی امام خمینی(ره)، حمید نگارش و دیگران. ۳-الحیاه، ج 4، ص 272 ۴-مجله پاسدار اسلام، ش 96، ص 30. ━═━⊰⊰❀🟢❀⊱⊱━═━ حضرت_زینب_سلام_الله_علیها👇 ╔═.🌷.═══════════════╗ 🕌https://eitaa.com/ahlolmasjed ╚═══════════════.🌷.═╝
༊࿐𖡹🍃🖌 پندانه🖌🍃𖡹࿐༊ 📖: 🟢 جلوه‌های در زندگی حضرت امام(ره) 🔖قسمت 🔹ج- رعایت اعتدال و میانه‌روی اعتدال و میانه‌روی‌، عیار زندگی است و تمام زندگی و خرج روزمره زندگی انسان بر اساس آن سنجیده می‌شود. رعایت میانه‌روی فقط مربوط به مسائل مادی نیست؛ بلکه در تمام موارد زندگی کاربرد دارد. حضرت امام‌خمینی(ره) رعایت اعتدال و میانه‌روی را در زندگی خویش عملی کرده بود(۱) یکی از همراهان ایشان می‌گوید: «امام در نوفل لوشاتو از نظر مکان در مضیقه بود؛ صحبت شد که منزلی بزرگ‌تر تهیه شود. منزلی در یکی از محله‌های خلوت پاریس انتخاب کردیم. بسیار جالب بود، جای وسیعی داشت. منزل آماده شد، امام سؤال کردند: وضع این منزل چطور است؟ عرض کردیم در سطح بالاست. امام فرمود: نه؛ من داخل چنین منزلی که سطحش بالا باشد، نمی‌روم».(۲) 🔸د- آرامش و آسایش اقناع روحیه آزمندی و طمع، تلاش و کوشش بسیاری را می‌طلبد. هر چه این حرص و تلاش بیشتر شود، مستوجب رنج و سختی بیشتری است. وقتی زندگی، هزینه و خرج زیادی داشته باشد، فکر و آرامش آدمی را به تحصیل ابزار و مخارج آن مشغول می‌کند و باعث گرفتاری روحی انسان می‌شود؛ اما اگر این نیازها به اندازه باشد، جسم و روح و اندیشه آدمی نیز آرامش و آسایش می‌یابد. در سخنی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «وارستگی از دنیا، قلب و تن(جسم و روح) را راحت می‌کند».(۳)حضرت امام(ره) آرامش و آسایش آدمی را در گرو زهد می‌دانست تا با رها کردن خود از بند تعلقات مادی، دنیوی، تجمل و تجمل‌پرستی، خود را به آرامش و آسایش برساند و به اقناع نیازهای معنوی و روحی انسانی بپردازد. حجت‌الاسلام ناصری می‌گوید: «حضرت امام به نوع غذا اهمیت نمی‌داد. ایشان خیلی به نان و پنیر و چای علاقه داشت که اغلب نیز خود سماور را روشن می‌کرد و سحری می‌خورد. آن شبی که ما را از کویت برگرداندند، به هتلی رفتیم؛ در آنجا به امام اصرار کردیم که اجازه بدهد برایشان غذا بیاوریم، اما ایشان قبول نکرد».(۴) یکی از یاران امام(ره) نیز می‌گوید: «حضرت امام، زمانی که در بیمارستان قلب بستری بود... منزلی برایش تهیه شده بود که بسیار معمولی بود؛ مدتی که گذشت، امام فرمود: «این منزل مناسب من نیست، من باید از این‌جا بروم. بروید منزلی مثل خانه پدر (خشت و گلی) برایم پیدا کنید و الا به قم می‌روم». تنها اشکال آن منزل این بود که ظاهرش سنگ شده بود».(۵) 🔹هــ- دوری از تجملات برخی انسان‌ها خوشبختی را در تجملات و زرق و برق فراوان می‌بینند. این افراد در واقع اسیر اداره این‌گونه زندگی‌های سنگین و پر خرج می‌شوند و به جای اینکه زندگی و زیبایی معنوی‌اش، برایشان وسیله سعادت اخروی و دنیوی باشد؛ خود را به سختی و اشکال و دشواری می‌اندازند. امام خمینی(ره) انسان کامل و وارسته‌ای بود که با وجودی که می‌توانست بهترین امکانات و وسایل و لوازم معیشت را داشته باشد، اما به دنبال دنیا و دنیاطلبی نرفت؛ بلکه از مادیگری رویگردان بود و همواره از تجملات دوری می‌جست؛ اگر چه از شهرت و قدرت کافی برخوردار بود، اما هرگز آن را پلی برای دست یافتن به دنیا قرار نداد. ایشان زیبایی را دوست داشت، اما نه زیبایی مادی و ظاهری؛ بلکه زیبایی‌ای را دوست داشت که جلوه گر زیبایی حق باشد؛ از این رو تجمل و تجملات را که سنگلاخ‌های معنویت و دست و پاگیر هستند، رها کرده بود. در سخنی از پیامبراکرم(ص) نیز می‌خوانیم: «آنگاه که خداوند خیر خانواده‌ای را بخواهد، زندگی آسان را نصیب آنان می‌کند».(۶) حجت‌الاسلام دعایی می‌گوید: «امام در زندگی همواره ساده زندگی کرد، ساده پوشید، ساده خورد، از غذای چرب و نرم همواره پرهیز کرد و از خوراکی‌های مقوی دوری جست... در رفت و آمدها پیاده حرکت می‌کرد و علی‌رغم اصرار و فشار همه‌جانبه دوستان و ارادتمندان در نجف، از گرفتن اتومبیل و رفت و آمد با ماشین خودداری می‌ورزید؛ با آنکه بسیاری از فداییان راه ایشان آماده بودند که با دل و جان ماشینی از غیر وجوهات شرعیه به ایشان هدیه کنند...».(۷) *:•✧✬🖌📕 🖌✬✧•:* 🌱ᥫ᭡ 🔰پـــــــــــــــــاورقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی: ۱. ر.ک: حدیث پایداری و سیره اخلاقی ـ تربیتی امام خمینی(ره)، همان. ۲. سرگذشت‌های ویژه، ج 1، ص 52 و 53. ۳. میزان الحکمه، ج 4، ص 262. ۴. سرگذشت‌های ویژه، ج 4، ص 132. ۵. همان، ج 2، ص 84 و 85. ۶. الحیاه، ج 4، ص 262. ۷. سرگذشت‌های ویژه، ج 1، ص 105. ━═━⊰⊰❀🟢❀⊱⊱━═━ حضرت_زینب_سلام_الله_علیها👇 ╔═.🌷.═══════════════╗ 🕌https://eitaa.com/ahlolmasjed ╚═══════════════.🌷.═╝
࿐𖡹🍃🖌 پندانه🖌🍃𖡹࿐༊ 📖: 🟢 جلوه‌های در زندگی حضرت امام(ره) 🔖قسمت و پایانی و- حساسیت امام بر اسراف و اهتمام به صرفه‌جویی غرق شدن در مادیات و روی آوردن به تجملات که به حق می‌توان آن را به نوعی بیماری مربوط به قرن اخیر نامید، از نمونه‌های بارز اسراف و از عوامل عمده آن به شمار می‌آید.  بسیاری از افراد اگر به اندازه نیاز خود مصرف کنند، جایی برای کمبود و فقر در جامعه باقی نمی‌ماند.  با کمی دقت در این مورد متوجه می‌شویم بسیاری از چیزهایی را که مصرف می‌کنیم و یا به داشتن آنها تمایل داریم، غیرضروری هستند و نبود آنها هیچ مشکلی را در زندگی ایجاد نمی‌کند. بدون اسراف هم می‌توان زندگی سالم و درستی داشت؛ به شرط آنکه ساده زیستن را بر هر چیزی ترجیح دهیم؛ همچنان‌که امام(ره) نمونه بارز و مجسم آن در تمام طول زندگی پربار خویش بود. حساسیت‌های امام به اسراف نیز از دیگر جنبه‌های وجودی ایشان نسبت به پرهیز از رفاه بود؛ زیرا اسراف یکی از روش‌های ضد اخلاقی است که مخالف قناعت می‌باشد. یکی از یاران امام می‌گوید: «بارها دیدم که معظم‌له از اتاقشان به طرف اندرون رفت، ولی چند لحظه بعد از میان راه برگشته، لامپ مهتابی را خاموش کرده و دوباره به طرف اندرونی رفت. با آنکه در آن دوره معمولاً بیش از چند دقیقه در اندرونی نمی‌ماند و دوباره به همین اتاق بر می‌گشت».(۱) عیسی جعفری، خادم امام می‌گوید: در حیاطی که حضرت امام زندگی می‌کرد، لامپی بود که صبح‌ها باید این لامپ را خاموش می‌کردیم. یک بار حضرت امام تذکر داد، ما یادمان رفت آن را بموقع خاموش کنیم. روز سوم که شد، امام ناراحت شد و گفت: «خانه من و گناه؟ چرا این لامپ را خاموش نمی‌کنید؟ الان که هوا روشن است. یا آن را خاموش کنید یا اینکه کلید آن را سمت من بگذارید تا خودم آن را خاموش کنم». همچنین روزی حضرت امام در حال رفتن به حسینیه برای ملاقات با مردم بود. جمعیت زیادی هم جمع شده بود. آقایان توسلی و انصاری و چند نفر دیگر هم در حیاط بودند. حضرت امام تا نزدیکی در حسینیه رفت و به یکباره به اتاقش نگاه انداخت و دید که لامپ اتاق روشن است. از دم در حسینیه برگشت، به سمت اتاقش رفت، لامپ را خاموش کرد و دوباره به سمت حسینیه به راه افتاد.(۲) عیسی جعفری می‌گوید: حضرت امام در طول شبانه‌روز هر چند ساعت یک‌بار قرص می‌خورد. ما لیوان را پر از آب می‌کردیم و به ایشان می‌دادیم تا قرصش را میل کند. ایشان آن را با مقداری از آب لیوان می‌خورد و باقیمانده آب را دور نمی‌ریخت؛ بلکه کاغذی روی آن می‌گذاشت تا گرد و غبار به داخل لیوان وارد نشود و دقایق و ساعاتی بعد که می‌خواست قرص بخورد، آب همان لیوان را می‌خورد. امام در مصرف آب خیلی صرفه‌جویی می‌کرد. من خودم بارها دیدم ایشان وقتی وضو می‌گرفت، مشتش را از آب پر می‌کرد و شیر آب را می‌بست و با آن آب صورتش را می‌شست. دوباره شیر را باز و مشتش را پر از آب می‌کرد؛ یعنی هر دفعه یک مشت آب را بر می‌داشت و مواظب بود آب زیاد مصرف نکند.روزی در حیاط مشغول آب پاشیدن به درخت‌ها بودم. حضرت امام در حال عبور از حیاط بود، تا مرا دید فرمود: «این آب خوردن نباشد که این‌گونه می‌پاشی». عرض کردم: آقاجان، این آب چاه است. فرمود: «آب چاهی است که فقط برای آب دادن به گل و گیاه حفر شده است» و دیگر حرفی نزد. روز دیگر که تشریف آورد، من آب می‌پاشیدم؛ فرمود: «همین آب چاه را هم زیاد مصرف می‌کنی»(۳) روزی یکی از اعضای خانواده امام سیبی را که نصف آن خراب شده بود، داخل سطل زباله انداخته بود. حضرت امام آن صحنه را دیده و به اصطلاح به آن فرد تغیر کرده بود که چرا این نعمت خدا را می‌گذارید خراب شود؟ چرا همه آن را مصرف نمی‌کنید؟(۴) آقای دکتر منافی پدرش را برای اصلاح دندان‌های حضرت امام می‌آورد. خود دکتر فرزندی داشت که او را هم با خود می‌آورد. روزی آن پسر دست‌هایش را شست و از داخل جعبه دستمال کاغذی یک دستمال بیرون کشید و دست‌هایش را خشک کرد. در همان حین دوباره به سمت جعبه دستمال کاغذی دست برد تا دستمال دیگری بردارد. حضرت امام دستش را گرفت و فرمود: «همان یک دستمال برای خشک کردن دست و صورت کافی است». امام تا این حد حساس بود و ملاحظه کسی را در این مورد نمی‌کرد.(۵)  ☝️☝️☝️ادامه مطلب👇👇👇
࿐𖡹🍃🖌 پندانه🖌🍃𖡹࿐༊ 📖: قناعت» و پرهیز از تجملات چه نقشی در پیروزی مسلمانان در صدر اسلام داشت؟ 🟢 پاسخ اجمالی: از عوامل پيشرفت مسلمین در صدر اسلام، منطبق شدن آنان با نيازهاى اندك بود. آنها با اين كار در برابر فشارها و محاصره اقتصادى در شعب ابي طالب پيروز شدند. دستورات اسلام و رهبرِ آن، چنان مسلمانان را ساخته بود كه اگر مى خواستند به زندگى پرزرق و برق دنيا روى آورند، كمال نفسانى و ايمان آنها اجازه نمى داد. البته باید توجه داشت که تهيه امور زندگى به قدر ضرورت، منافاتي با تقوى و زهد ندارد و خود جزئی از دين است. 🔴 پاسخ تفصیلی: يكى از عوامل پيشرفت اسلام در صدر اسلام و عدم شكست آن در زير فشارهاى شكننده دشمنان، منطبق شدن مسلمانان با نيازهاى اندك بود. آنها با اين عمل خود را در برابر فشارهاى اقتصادى بيمه كردند. جريان محاصره هاى اقتصادى و شعب ابي طالب و سختى مسلمانان و در نتيجه مقاومت آنان زبانزد خاص و عام بود. اسلام از طرفى با تعاليم خود توسط پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و از طرفى با الگوسازى و ارائه الگوهاى مطمئن چون پيامبران و به ويژه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مسلمانان را در اين امر يارى رساند؛ آنان را چنان ساخت كه اگر مى خواستند به زندگى پرزرق و برق روى آورند، كمال نفسانى و ايمان بارور آنها به آنان اجازه نمى داد و چنان آنها را قانع كرد كه به اندك چيزى مى ساختند و دم نمى زدند. امثال سلمان را چنان ساخت كه او با اينكه فرماندار مدائن بود، نقل مى كنند وقتى سيل آمد با اثاث مختصرى كه داشت از شهر دور شد، و گفت: «نَجَى المُخَفَّفُونَ»؛ (رستگارند كسانى كه تخفيف در حوائج مى دهند و به كم قانع اند)؛ زيرا در وقت خطر سريع مى توانند از معركه دور شوند، همچون مرغ سبكبالى كه از چنگ عقاب تيزپرواز مى گريزد، ولى حيوان تن پرور در هنگام شكار شدن، قدرت فرار ندارد و از اين روى در دام بلا سقوط مى كند. بروز و صدور اين چنين حالات و سخنان از چنين بزرگانى همچون سلمان ريشه در رهبرى هاى رهبران آنان دارد. وقتى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و على(عليه السلام) جانشين بلافصل او چنين قانعانه زندگى مى كنند، چرا پيروانشان اين چنين نباشند؟! پيروان يك رهبر نشان دهنده حالات و فرامين او هستند. مولائى كه وقتى املاك شخصى و دسترنج خود را مى فروشد و دينارى را به خانه برنمى گرداند و همه را به فقرا مى دهد و چنين خفيف المؤونه با خانواده اش با گرده نانى زندگى را سپرى مى كنند، چرا رهروان او چنین نكنند؟ چرا پرهيزكاران كه از او الگو گرفته اند چنین نكنند؟ اگر نمى توانيم همچون رهبران خود باشيم، چنانكه مولى الكونين و رهبر آزادگان على(عليه السلام) بر اين مطلب تصريح فرمود، ولى ما را هم افسار گسيخته رها نكرده و فرمودند: مرا با تلاش و كوشش خود يارى دهيد و سعى كنيد تا حداكثر به ما نزديك شويد. بايد آگاه بود كه تهيه كردن امورات زندگى به قدر ضرورت، منافاتي با تقوى و زهد ندارد؛ اين مقدار چنانكه در روايات آمده است، از دين است نه از دنيا، ولى بيشتر از قدر حاجت و نياز، از دنيا است نه از دين. پی نوشت: 📖 گردآوري توسط گروه آیین رحمت از کتاب: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، 1385 شمسی، چاپ: اول، ج 1، ص 318. ━═━⊰⊰❀🟢❀⊱⊱━═━ حضرت_زینب_سلام_الله_علیها👇 ╔═.🌷.═══════════════╗ 🕌https://eitaa.com/ahlolmasjed ╚═══════════════.🌷.═╝
࿐𖡹🍃🖌 پندانه🖌🍃𖡹࿐༊ 📖: رعایت میانه روی در انفاق 🟢 الکافی ـ به نقل از عجلان: نزد امام صادق(ع) بودم که نیازمندی، وارد شد و امام برخاست و از طَبَق خرما، دستش را پر کرد و به او داد. آن گاه، نیازمند دیگری آمد و درخواست کمک کرد. ایشان برخاست و یک مشت گرفت و به او هم داد. نفر سوم آمد و درخواست کرد. امام فرمود: «خداوند، به ما و تو روزی عطا کند». سپس فرمود: «از پیامبر خدا(ص) کسی چیزی درخواست نمی کرد، مگر این که به او می داد. زنی پسرش را به سوی پیامبر خدا فرستاد و گفت: از ایشان کمک بگیر. اگر فرمود: چیزی در پیشمان نیست، به ایشان بگو: پیراهنت را به من بده. ] پسر نزد پیامبر خدا آمد و از ایشان درخواست کمک کرد. پیامبر(ص) فرمود: چیزی پیشمان نیست. گفت: پس پیراهنت را به من بده.[ آن حضرت، پیراهنش را گرفت و به او داد. خداوند به ایشان میانه روی را آموخت و فرمود: «و دستت را به گردنت مبند و آن را کاملاً از هم باز مکن تا سرزنش شده و حسرت زده شوی (الاسراء: ۳۹) ».(۱) ✓چو داری به دست اندرون خواسته زر و سیم و اسبان آراسته هزینه چنان کن که بایدت کرد نشاید گشاد و نباید فشرد 🔖فردوسی [۱]. الکافی: ج ۴ ص ۵۵ ح ۷، الگوی مصرف از نگاه قرآن و حدیث، ص ۱۰۸. ━═━⊰⊰❀🟢❀⊱⊱━═━ حضرت_زینب_سلام_الله_علیها👇 ╔═.🌷.═══════════════╗ 🕌https://eitaa.com/ahlolmasjed ╚═══════════════.🌷.═╝
࿐𖡹🍃🖌 پندانه🖌🍃𖡹࿐༊ 📖: اندازه نگه دار که... 🟢 یکی از شاهان، شبی را تا بامداد با خوشی و عیشی به سر آورد و در آخر آن شب گفت: ما را به جهان خوشتر از این یکدم نست کز نیک و بد اندیشه و از کس غم نیست فقیری (صبور) که در بیرون کاخ شاه، در هوای سرد خوابیده بود، صدای شاه را شنید، به شاه خطاب کرد: ای آنکه به اقبال تو در عالم نیست گیرم که غمت نیست، غم ما هم نیست شاه از سخن (و صبر) فقیر شاد گردید و کیسه ای با هزار دینار از دریچه کاخ به سوی فقیر نزدیک کرد و گفت: (ای فقیر! دامنت را بگشا) فقیر گفت: دامن ندارم زیرا لباس ندارم دل شاه به حال او بیشتر سوخت و یک دست لباس خوب به آن دینارها افزود و به آن فقیر داد. آن فقیر در حفظ آن پول و کالا نکوشید، بلکه در اندک زمانی همه آن را خرج کرد و پراکنده نمود. (و در مورد اموال، اسراف و زیاده روی کرد.) ماجرا را در آن وقت که شاه از آن فقیر بی خبر بود به شاه گزارش دادند. شاه ناراحت شد و چهره در هم کشید. در همین مورد است که هوشمندان آگاه گفته اند: (از تندی و خشم شاهان بر حذر باش، زیرا تلاش آنها در امور مهم کشور می گذرد و تحمل ازدحام عوام نکنند.) حرامش بود نعمت پادشاه که هنگام فرصت ندارد نگاه مجال سخن تا نیابی ز پیش به بیهوده گفتن مبر قدر خویش شاه گفت: این گدای گستاخ و اسرافکار را که آن همه نعمت را در چند روز اندک تلف کرد از اینجا دور کنید، زیرا خزانه بیت المال غذای تهیدستان است نه طعمه برادران شیطانها. ابلهی کو روز روشن شمع کافوری نهد زود بینی کش به شب روغن نباشددرچراغ یکی از وزیران خیرخواه به شاه گفت(چنین مصلحت دانم که به چنین فقیران به اندازه کفاف (و اندک اندک) داده شود،تا آنها خرج کردن، راه اسراف را نداشته باشند، ولی برای صاحبان همت نیز مناسب نیست که با خشونت شدید و زننده با فقیر برخورد کنند، به طوری که یکبار با لطف سرشار او را امیدوار سازند و سپس دل او را با تندی و خشونت رنجور و خسته نمایند.) به روی خود در طماع باز نتوان کرد. چو باز شد، به درشتی فراز نتوان کرد کس نبیند که تشنگان حجاز به سرآب شور گرد آیند هر کجا چشمه ای بود شیرین مردم و مرغ و مور گرد آیند (به این ترتیب باید گفت:(اندازه نگه دار که اندازه نکوست) ولی در ماجرای فوق، نه شاه در نفاق و در خشونت، اندازه را رعایت کرد و نه فقیر در نگهداری اموال، رعایت و انظباط را نمود و هر به خاطر دوری از اندازه، مورد سرزنش هستند.). 📖 گلستان، سعدی ━═━⊰⊰❀🟢❀⊱⊱━═━ حضرت_زینب_سلام_الله_علیها👇 ╔═.🌷.═══════════════╗ 🕌https://eitaa.com/ahlolmasjed ╚═══════════════.🌷.═╝
࿐𖡹🍃🖌 پندانه🖌🍃𖡹࿐༊ 📖: حكايت عاقبت اسراف كار ✍ فقيرزاده اى بر اثر مرگ دو عمويش، داراى ارث كلان و ثروت بسيار گرديد، او با آن ثروت (باد آورده) به فسق و انحراف و آلودگى پرداخت و با و ريخت و پاش زياد، آن ثروت كلان را در راه هاى گمراهى، مصرف مى كرد، به هر گناهى دست مى زد و هر شرابى را مى آشاميد. 👌از روى نصيحت و خير خواهى به او گفتم: اى فرزند! در آمد، همچون آب جارى است و زندگى همانند آسيابى است كه به وسيله آن آب در گردش است. به عبارت ديگر، خرج كردن بسيار از كسى پذيرفته و شايسته است كه موجب كاهش و نابودى در آمد نگردد. آب كه كم شد يا از بين رفت، سنگ از گردش مى افتد. چو دخلت نيست ، خرج آهسته تر كن كه مى گويند ملاحان سرودى اگر باران به كوهستان نبارد به سالى دجله گردد، خشك رودى 🔸موازين عقل و ادب را رعايت كن و از امور بيهوده و باطل و گمراه گر بپرهيز، زيرا وقتى كه ثروتت تمام شود، به رنج و دشوارى مى افتى و پشيمان خواهى شد. ⁉️آن پسر كه غرق در عيش و نوش و غافل از سرانجام كار بود، نصيحت مرا نپذيرفت و به من اعتراض كرد و گفت: آسايش زندگى حاضر را نبايد به خاطر رنج آينده به هم زد، اگر كسى چنين كند برخلاف شيوه خردمندان رفتار كرده است. خداوندان كام و نيكبختى چرا سختى خورند از بيم سختى؟ برو شادى كن اى يار دل افروز غم فردا نشايد خورد امروز 🤔 براى چه غم فردا را بخورم، بلكه براى من آن شايسته است؟ در صدر مجلس مردانگى باشم، و پيمان جوانمردى ببندم، مردم ياد نيك نعمت بخشى مرا زبان به زبان بگويند. هر كه علم شد به سخا و كرم بند نشايد كه نهد بر درم نام نكويى چو برون شد بكوى در نتوانى ببندى بروى 👈ديدم نصيحت مرا نمى پذيرد، و دم گرم در آهن سرد او بى اثر است، همنشينى با او را ترك كردم و ديگر نصيحتش نكردم و به گفتار حكيمان فرزانه دل بستم كه گفته اند: بلغ ما عليك، فان لم يقبلوا ما عليك آنچه بر عهده تو است برسان، اگر از تو نپذيرفتند، بر، تو خرده گيرى نيست. گر چه دانى كه نشنوند بگوى هرچه دانى ز نيك و پند زود باشد كه خيره سر بينى به دو پاى اوفتاده اندر بند دست بر دست مى زند كه دريغ نشنيدم حديث دانشمند 🗓 مدتى از اين ماجرا گذشت، همان گونه كه من پيش بينى مى كردم، همانطور شد، آن فقيرزاده تازه به دوران رسيده، بر اثر عياشى و اسراف، آنچه را داشت، نابود كرد، كارش به جايى رسيد كه ديدم لباس پروصله و پاره پاره پوشيده، لقمه لقمه به دنبال غذاست، تا آن را براى شبش بيندوزد، با ديدن آن وضع نكبت بارش، خاطرم دگرگون شد، ولى ديدم از مردانگى دور است كه اكنون نزدش بروم و با سرزنش كردن، نمك بر زخمش بپاشم، پيش خود گفتم: حريف سفله اندر پاى مستى نينديشد ز روز تنگدستى درخت اندر بهاران برفشاند زمستان لاجرم ، بى برگ ماند 📖 حکایات سعدی ━═━⊰⊰❀🟢❀⊱⊱━═━ حضرت_زینب_سلام_الله_علیها👇 ╔═.🌷.═══════════════╗ 🕌https://eitaa.com/ahlolmasjed ╚═══════════════.🌷.═╝
࿐𖡹🍃🖌 پندانه🖌🍃𖡹࿐༊ 📖: اصلاح الگوی مصرف ✍جواد محدثی 🟢 سراینده شعر چشم باید سوی «چشم انداز» داشت هفت خوان را پشت سر باید گذاشت مملکت درگیرِ خوانی دیگری است روبه رو با امتحانی دیگر است تا هدفهایی که از آن گفتگوست رودها و کوهها در پیش روست موجی از «بحران مالی» در ره است راه را باید به روی موج، بست باید از امواج دریاها گذشت تا بر اوج عزّ و آزادی نشست ملت و دولت اگر یاری کنند از صمیم قلب همکاری کنند مردمان را می توان امّید داد می توان این موج، پشت سر نهاد لیک، عزم صرفه جویی لازم است مملکت محتاج عزمی جازم است دوری از اسراف در ریز و درشت مصرف معقول، در خروار و مُشت پاسخی شایسته بر کمبودهاست می توان این گونه از کمبود، کاست با قناعت می توان آزاد زیست هرکه قانع نیست، حالش بردگی است ریشه اسرافها گاهی «ریا» است یا رقابتهای زشت اغنیاست یا که ثروتهای بادآورده است یا هوسهایی که طغیان کرده است خرج هرکس بیشتر از دخل شد راه بدبختی برایش سهل شد هرکه را اسراف و تبذیر است کار با شیاطین بسته پیمان و قرار هرکه ولخرج است و بی برنامه است از پشیمانی زند بر سر، دو دست هرکه را اسراف در مصرف بود حاصل سرمایه او کف بود ملت اسرافکار بینوا می کند سرمایه را دود هوا هرکه را مصرف ز حدّ افزون بود عاقبت افسرده و دلخون بود ملت ولخرج، می گردد فقیر ملتی وابسته، محتاج و اسیر کارها بسیار، اما بی ثمر حرفها بسیار، اما بی اثر دستها باز است، اما از نیاز چشمها بسته، دهانها بازِ باز ابر می بارد، ولی در مُلک غیر بذر می روید، ولی خالی ز خیر آب هست و می رود، اما هدر خاک هست، اما نمی کاری شجر آبها در جوی دیگر می رود باد و باران سوی دیگر می رود هرزِ آب و هرزِ برق و هرزِ گاز می کند دست نیازت را دراز چون نداری بیش، کم کن خرج خویش با قناعت بیشتر کن ارج خویش رمز استقلال و آزادی بجوی راه تدبیر و قناعت را بپوی هرکه در مُلک قناعت شد امیر کی کند اسراف و کی گردد اسیر؟ هرکه قدر نعمت حق را شناخت بی جهت، بیهوده آنها را نباخت آخرت روز سؤال است و جواب می کشند از هرکه با دقّت حساب هرکه در اموال خود اسراف کرد یا که بیت المال را اتلاف کرد روز محشر پای او اندر گل است معذرت خواهی او بی حاصل است گاه، با عنوان «حفظ آبرو» می شود معیارهامان زیر و رو گاه، زیر نام شیک و خوشگلی می شود احیا، رسوم جاهلی این همه اجلاسهای رنگ رنگ این همایشهای پرخرج و قشنگ اینچنین مستانه خود را باختن سفره شاهانه ای انداختن گر زِ جیب شخص باشد، نارواست گر ز جیب خلق، ظلم است و جفاست صرف بیت المال اگر این سان بود حاتم طایی شدن آسان بود