eitaa logo
اشعار آیینی احمد علوی
984 دنبال‌کننده
67 عکس
32 ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین کانال @gaeiniroholla
مشاهده در ایتا
دانلود
02.mp3
5.81M
حضرت قاسم (ع) پا بر زمین مکوب عمو در کنار توست این سرو قد خمیده که دار و ندار توست . ای ماه سیزده شبه‌ ی دشت کربلا ماه شب چهاردهم بی قرار توست . دل بردن از امام و سراپا عسل شدن این کار کار بی هنران نیست ، کار توست . ای جان فدای نغمه‌ ی ” إن تُنکرونی ” ات  هر کس شهید عشق شود از تبار توست . ” لا تَجزعی ” بخوان و برو تا خود بهشت وقتی بهشت این همه چشم انتظار توست . من فکر می کنم که خدا از در بهشت هرچه کلید ساخته در اختیار توست . دارد زره به قامت تو گریه می کند حتی کلاهخود تو هم داغدار توست . حتی به بند کفش تو باید دخیل بست این بندِ باز مانده گره ؛ یادگار توست . قاسم شدی که روی زمین قسمتت کنند این تکه های تن سند افتخار توست . در کربلا ضریح برایت نساختند در سینه های مردم عاشق مزار توست علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
01.mp3
8.55M
مبهوت این آیینه اند اختر شناسان شمس الشموسی سیرتان،گوهرشناسان پروانه های روزه دار ودائم الذکر یاهو کشان بی نشان،حیدر شناسان گل پونه های دست بر پهلو گرفته دریا دلان،شوریدگان،کوثر شناسان عارف ترین مردان حق از روز ایجاد عقبی شناسان و صف محشر شناسان الیاسها وخضرهای جاده ی عشق مردان آب وخاک،بحر و بر شناسان حتی رسولان اولوالعزم الهی ایل وتبار پاک پیغمبر شناسان توفیق میخواهند از حق تا بنوشند یک جرعه از جام علی اصغر شناسان آشفته ی خونش تمام آسمانها سرگشته ی کویش تمام سرشناسان حتی سلیمان در رکابش،در پی او خیل نگین بازان و انگشتر شناسان در پیشگاه او دو زانو می نشینند جویندگان معرفت،محضر شناسان از اهل دل عمری سراغش را گرفتم از محضر لاهوتی «جعفر» شناسان تقلید از این آیت عظمی ضروریست دادند فتوی این چنین،رهبر شناسان بر روی دستان پدر گرم خطابه ست ای واعظان شهر،ای منبر شناسان از خستگی لبهای اصغر می نویسند در این کویر داغ ،شعر تر شناسان آه ای رباب،آه ای رباب ،ای همسر اشک ای در دو عالم اسوه ی مادر شناسان خیس است از امّن یجیبت چشم صحرا خشکیده دریا در غم مضطر شناسان در کیمیای عشق تو درمانده ماندند سیمین دلان و زرگران و زر شناسان فطرس دخیلی سرخ بر گهواره اش بست این است راه و رسم بال و پر شناسان بی مشتری مانده ست بعد از کودک تو بازار اقیانوس پهناور شناسان خورشید تو هر روز سرگرم طلوع است از مشرق رؤیایی خاور شناسان گشتند و جز نام علی نامی ندیدند در پهنه ی تاریخ نام آور شناسان حق علی ها غصب شد این را بپرسید از تک تک «شبهای پیشاور» شناسان..... علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
ادامه پست قبلی حق علی ها غصب شد این را بپرسید از تک تک «شبهای پیشاور» شناسان فرزند ابراهیم ما را تشنگی کشت ای وارثان آب ای هاجر شناسان الهام میگیرند از زخم گلویش تحریر زنها،قاریان،حنجر شناسان با پیکر اکبر کنار هم کشیدند تصویر او را لاله ی احمر شناسان باید دم از او زد «من المهد الی اللحد» این است فیض اول وآخر شناسان باب الحوائج تر از او پیدا نکردند در هر دو عالم غنچه ی پرپر شناسان علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
04.mp3
3.85M
غزل مرثیه حضرت علی اکبر علیه السلام قطعه هایی از تنش قطع یقین پیدا نشد دشت را گشتند و اکبر بیش از این پیدا نشد تیرها اجزای اکبر را به صحرا دوختند اسب زخمی شد، رکاب افتاد، زین پیدا نشد تا عقیقی که سلیمان داشت افتاد و شکست بر رکاب سبز پیغمبر نگین پیدا نشد ناگهان شیرازه اش پاشید از هم، بعد از آن شرحی از آیات قرآن مبین پیدا نشد هر دو عالم را ملائک زیر و رو کردند و هیچ سرزمینی بهتر از این سرزمین پیدا نشد گشته ام، اما برای زائر کویش شدن بهتر از حال و هوای اربعین پیدا نشد کربلا را از علی هایش فقط باید شناخت جز علی در این جهان حبل المتین پیدا نشد صفحه صفحه بارها تاریخ را خواندم ولی غیر حیدر یک امیرالمؤمنین پیدا نشد علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
03.mp3
4.79M
نذر حضرت عباس علیه السلام آماده باش مقصد ما در سفر یکی ست سرهایمان جداست ولی بال و پر یکی ست این ها برای کشتن ما صف کشیده اند از هر کجای دشت بپرسی خبر یکی ست دار و ندارمان همه در بین خیمه هاست آتش که شعله ور بشود خشک و تر یکی ست حتی به روی اکبر من تیغ می کشند با اینکه با پیامبر از هر نظر یکی ست تنها به این گناه که فرزند حیدریم تنها به این دلیل که ما را پدر یکی ست آیا کسی نمانده که یاری کند مرا اینجا میان این همه لشکر اگر یکی ست عباس من برادر من نور چشم من طرز مصاف کردن تو با پدر یکی ست تنها رجز بخوان و بگو یا علی مدد در چشم شیر ، یک نفر و صد نفر یکی ست چشم انتظار آمدنت از شریعه اند حالا دعای اهل حرم بیشتر یکی ست شمشیرها به دور تنت حلقه می زنند چون جمع تیغ ها همگی ضربدر یکی ست بعد از من و تو زینب اگر نشنود بدان خونین بدن زیاد ولی خون جگر یکی ست از بس حروف پیکر پاکت مقطعه ست پائین پای مرقد و بالای سر یکی ست غرق ستاره است تن من ولی هنوز در آسمان بی کسی من قمر یکی ست علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
02(1).mp3
5.94M
ذوالجناح آمد ولی با خود سوارش را نداشت بی قرار بی قرار آمد ،قرارش را نداشت سالها پا در رکاب حضرت خورشید بود بر رکاب اما سوار کهنه کارش را نداشت بر رکاب خود نگین سرخ خاتم را ندید بر رکاب خود نگین شاهوارش را نداشت خوب یادش بود وقتی رهسپار جنگ شد دشت تاب گامهای استوارش را نداشت لحظه هایی را که بی او از سفر برگشته بود لحظه هایی را که اصلا انتظارش را نداشت یال هایش گیسوانی غوطه ور در خاک وخون چشمهایش چشمه ای که اختیارش را نداشت اسب بی صاحب شبیه کشتی بی ناخداست صاحبش را،هستی اش را ، اعتبارش را نداشت پیکر خود را به خون آسمان آغشته کرد طاقت دل کندن از دار وندارش را نداشت اسب ها در قتله گاه آسیمه سر میتاختند کاش شرم دیدن ایل وتبارش را نداشت پیکری صدپاره از آوردگاه آورده بود که حساب زخمهای بی شمارش را نداشت کاش دُلدُل بود ودِل دِل کردنش را میشنید لحظه ای که حیدر بی ذوالفقارش را نداشت بال هایش را همان جا باز کرد وجان سپرد آرزویی غیر مردن در کنارش را نداشت علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
برای حضرت زینب( سلام الله علیها) چگونه داغ ها را میگذارد پشت سر زینب کجا؟کی؟میگذارد چشم بر هم در سفر زینب فقط با دیدن عباس دائم زنده میگردد تمام خاطراتی را که دارد از پدر زینب به جز آن روز هایی که به همراه برادر بود ندیده روز خوش در زندگی از هر نظر زینب جگر سوز است داغش مثل اقیانوسی از آتش اثر بخش است آهش ،چون دعا وقت سحر زینب اگر چه بر فراز نیزه "رد الشمس"را دیده ولی با خطبه هایش می کند "شق القمر "زینب طنین خطبه هایش در دل افلاک می پیچد و کاخ ظالمان را می کند زیر و زبر زینب دل اهل حرم با بودنش گرم است و شکی نیست که بوده یک تنه اندازه ی صد ها نفر زینب خبر دارم که در طول مسیر ،از کربلا تا شام نبوده لحظه ای از حال طفلان بی خبر زینب خبر دارم تنش با تازیانه گرم صحبت بود زمانی که برای کودکان میشد سپر زینب شبیه کوه یا آتشفشانی ابری و خاموش گذشته از کنار خیمه های شعله ور زینب اگر در علقمه،گودال،در دروازه ی ساعات گرفته دست ها را مثل مادر بر کمر زینب سر خود را به محمل ها نکوبیده ست،می دانم چه دیده چشم هایش غیر زیبایی مگر زینب؟ رباب و ام کلثوم و رقیه،حضرت سجاد اگر چه داغها دیدند اما بیشتر زینب زمانی که حسین آرام می زد دست و پا در خون کبوتر وار در گودال می زد بال و پر زینب شکسته تیر ها و نیزه ها را زد کنار اما صدای آشنایی را شنید از دور و بر زینب صدای ناله ی مادر می آمد از دل گودال شبیه ناله هایی که شنید از پشت در زینب علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
تقدیم به حضرت ام البنین جز با زلال نور الهی نسب نداشت ذکری به غیر نام علی روی لب نداشت . دردی به غیر غربت شاه عرب نداشت هرگز کسی شبیه به این زن ، ادب نداشت . آماده کرده بود سپرهای خویش را تعلیم داده بود پسرهای خویش را . تا پاسدار خیمه ی آل عبا شوند با راه و رسم عشق و جنون آشنا شوند . هم داستان ماه ترین ماه ها شوند مردان پاکباخته ی کربلا شوند . ام البنین که چار یل بی قرینه داشت تنها مدال عشق علی را به سینه داشت . بانوی خانه ای است که هم ایلیایی اند هم پای تا به سر همگی مصطفایی اند . اهل مدینه اند ولی کربلایی اند از نسل کوثرند سراپا خدایی اند . عمری است دل به ساحت خورشید داده است سرمایه اش محبت این خانواده است . تا روز حشر مکتب او مکتب علی ست لب وا نکرد و دید که جان بر لب علی ست . او آشنای تاب و تب هر شب علی ست با افتخار ، خادمه ی زینب علی ست . بر سفره ای که داشت فقط آب و نان جو لبریز بود از میِ اِیّاکَ نـَعْبُد و … . سر مست بود از خمِ اِیّاکَ نَسْتَعین بی شک رسیده بود به سر منزل یقین . ام البنین چه کرد زمانی که شاه دین یعنی عزیزِ فاطمه افتاد بر زمین … . با این که بعد روز دهم یک پسر نداشت یک لحظه از حسین و حسن دست بر نداشت . الحق که جایگاه علی را شناخته در کوره ی محبت مولا گداخته . هرگز به زرق و برق جهان دل نباخته با نان خشک و خالی این خانه ساخته . ما تشنه ایم تشنه ی لحن حماسی اش صد مرحبا به این همه زهرا شناسی اش . از راه دور ، محو تماشای کربلا است دلواپس عمیق ترین جای کربلا است . آموزگار حضرت سقای کربلا است او مادر شهید ترین های کربلا است . این زن که خاک را به نظر کیمیا کند آیا شود که روزی ما کربلا کند علوی https://eitaa.com/ahmadealavi
اشعار آیینی احمد علوی
🔻کانال اشعار شاعر اهل‌بیت؛ #احمد_علوی #انتشار_تازه‌ترین_آثار #اطلاع_رسانی_برنامه‌ها #فایل‌های_صوتی_
سلام دوستان لطفا با قراردادن این بنر در کانال‌ها و گروه‌هایی که هستید ما رو در انتشار آثار و معرفی کانال همراهی کنید. یاعلی مدد.🌹