eitaa logo
اشعار آیینی احمد علوی
946 دنبال‌کننده
65 عکس
31 ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین کانال @gaeiniroholla
مشاهده در ایتا
دانلود
میهمانی آتش تقدیم با عابس «ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد» سفیدرویی عالم نصیب عابس شد شجاع و پردل و جرئت، بلندبالا بود همان که شیر سیاه سپاه مولا بود دو شیر سرخ و سیاهند، از که می‌خوانند؟ در آستانۀ میدان رجز که می‌خوانند نوشت نام خودش را که در سپاه حسین دخیل بست دلش را به بارگاه حسین قسم به حضرت خورشید، راه را بلدم چراغ روی حسین است و راه، راه حسین قسم به او که جان من از اوست خواهم مرد به یک اشارۀ ابرو، به یک نگاه حسین «حضور مجلس انس است و دوستان جمعند» به جان جون، رسولان آسمان جمعند بهشت جا شده در لابلای انگشتش چقدر دل‌نگرانم برای انگشتش به چشم کوه که خود را چنین به خواب زده غروب آمده یا اینکه آفتاب زده؟ حدیث معرفت و شرح عشق، مشکل نیست دلی که عاشق مولا نمی‌شود، دل نیست به شوق اوست اگر من به صحنه آمده‌ام به میهمانی آتش، برهنه آمده‌ام بگو به هرچه که سنگ است، عابس آماده است زمان بارش تیر است، مجلس آماده است تمام لشکر از آیین من خبر دارند بگو به طبل بکوبند و نیزه بردارند ببین که با تن زخمی چه باشکوه شدیم شبیه سرو و صنوبر، شبیه کوه شدیم ببین که مرگ چگونه اسیرمان شده است بگو که زود بجنبند، دیرمان شده است ببین که بی‌سپر و بی‌کلاه و بی‌زره‌ام به دست تیر و کمان باز می‌شود گره‌ام چگونه پر زدنم را بگو که سیر کنند به تیر و نیزه مرا عاقبت ‌به خیر کنند https://eitaa.com/ahmadealavi
السلام علیک یا رقیه بنت الحسین سلام الله دیگر شکستن ندارد ،بال وپر کوچک من میترسم از هم بپاشد،این پیکر کوچک من آه ای سر روی زانو،ای ماه آشفته گیسو دیشب خودت روضه خواندی ،بر منبر کوچک من این درد درمان ندارد،میدانم امکان ندارد زخم سرت را ببندی،با معجر کوچک من غارت گران دل نکندند،از گوش واز گوشواره انگشت وانگشتر تو،انگشتر کوچک من آتش به جان جهان زد،دستی که با خیزران زد یا بر لب خونی تو یا بر سر کوچک من بابا برایم دعا کن،شام مرا کربلا کن یکبار دیگر صدا کن:ای دختر کوچک من! https://eitaa.com/ahmadealavi
حضرت رقیه( سلام الله علیها ) چشمهای خسته ات را باز دریایی نکن این قدر با اشک رویت را تماشایی نکن هیچ جا مانند این جا چشم مردم شور نیست روی ماهت را دوباره غرق زیبایی نکن عمه مثل ابر طوفان زاست پس با او بگو بغض خود را بشکن و دیگر شکیبایی نکن حنجرت زخم است و داغ اصلا برایت خوب نیست در خرابه با اسیران هم هم اوایی نکن من ،عمو،قاسم،علی اکبر همه پیش توییم در کنار نیزه ها احساس تنهایی نکن دیدن این سر میان طشت پیرت میکند این قدر با بوسه ات از من پذیرایی نکن چشم هایت را ببند و دست بر رویم بکش دخترم!حتی نگاهی هم به بابایی نکن روی دامان تو دارد باز خوابم می برد با زبان بی زبانی قصد لالایی نکن https://eitaa.com/ahmadealavi
حضرت رقیه سلام الله علیها ای دختر سه ساله ی من،نازنین من ای یادگار سوخته ی سرزمین من دستی نبود تا که نوازش کنم تو را وقتی که در خرابه شدی هم نشین من دیدی چگونه لشکر دشمن نشسته بود یا در کمین گوش تو یا در کمین من دیدی سرم جدا شده و پیکرم رهاست دور از هم است فاصله (حاء) و (سین) من عمه هنوز پشت سرت ایستاده است این خواهر شکسته ی مرد آفرین من ای کهکشان شیری چشم تو دلنواز خورشید من ستاره ی من مه جبین من جبریل هم ملازم پا در رکاب توست ای بر رکاب سرخ شهادت نگین من https://eitaa.com/ahmadealavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی شاعر ارجمند جناب آقای اولین نشست شاعرانه علوی‌مهدوی در محل موسسه فرهنگی و آموزشی کانال اشعار؛ https://eitaa.com/ahmadealavi
بسم الله الرحمن الرحیم ماه‌بیت دلپذیر است در آغوش تو بیدار شدن در حسینیه‌ی اشک تو گرفتار شدن با خیالِ حرمت تشنه‌ی دیدار شدن تکیه‌درتکیه به‌عشق تو میاندار شدن دل به دریای غمی تازه و دیرینه زدن در غمت بر سر و بر صورت و بر سینه زدن آسمان در غم تو غرق ترنم شده است خیمه یادآورِ آن کوچه و هیزم شده است دودمه وردِ زبان همه مردم شده است (باز هم طفل یتیمی ز حرم گم شده است) آخرین بار شنیدند که نجوا می‌کرد طلب از گم‌شده‌گانِ لب دریا می‌کرد کم‌کم از تشنگی او دل دریا خون شد از غم اکبر لیلا دوجهان مجنون شد دشت ماتم‌زده از خون تنش گلگون شد کفر اگر نیست بگویید خدا محزون شد او که بر دست جوانان بنی‌هاشم بود موقع بردنش آن‌روز، عبا لازم بود... هرکه مجنون بشود خانه‌ی ما خانه‌ی اوست زینب آن کوهِ صبور است که پروانه‌ی اوست بارِ اندوهِ جهان است که بر شانه‌ی اوست (این‌حسین کیست که‌عالم همه دیوانه‌ی اوست) شده زیر علمش امن‌ترین جای جهان هیچ‌کس نیست به‌اندازه‌ی زینب نگران (یارب آن نوگل خندان که‌سپردی به‌منش) بوریا گشت در این غربت صحرا کفنش جگرم سوخته از کهنگی پیرهنش جان به‌قربان حسین و پسران حسنش دوش وقت سحر از روضه‌ی‌قاسم می‌خواند روضه آن بود که "حاج اکبر ناظم" می‌خواند عاشقم عاشق آن درد که بی‌درمان است آسمان باخبر از تشنگی طفلان است پس بخوان نوحه از آن داغ که بی‌پایان است (امشبی را شه دین در حرمش مهمان است) ظهر فردا، شود آشوب در این دشت، شروع ای شب تیره بمان و مکن ای صبح طلوع... تشنه‌ی علقمه هستیم که دلدار آنجاست ماه‌بیتِ غزلِ حیدر کرار آنجاست ساقیِ تشنه‌لبان، سید و سالار آنجاست آه، ای اهل حرم میر و علمدار آنجاست سال‌ها بر سر این سفره نمک‌گیر شدیم ما غلامیم و در خانه‌ی او پیر شدیم... آه ای قله‌ی سرسختِ هر اندازه بلند ای تبرخورده‌ترین سروِ سرافرازِ بلند باز هرگز نهراسیده ز پرواز بلند (چه شد آن دست بلندی که به آواز بلند دعوی اش بود که من بازوی حیدر دارم) پدری مثل علی فاتح خیبر دارم. ای رباب آب در این معرکه نایاب شده تیر از چله، به یک چلچله پرتاب شده دل سنگ از غم شش‌ماهه‌ی تو آب‌شده به روی دست پدر بوده و سیراب شده نکند حرمله با تیر و کمان آمده است؟ اصغرت از چه‌زمانی به زبان آمده است؟ حُر که سرمست شد و نعره کشید از شادی بود بر روی لبانش، چه مبارک‌بادی حضرت عشق به او گفت که تا جان دادی بنده‌ی عشقی و از هر دوجهان آزادی نینوا بین که عجب شور و نوایی دارد مطرب عشق عجب کرببلایی دارد رو به‌سمت حرم قبله‌ی حاجات کنید با قمر ساده و بی‌پرده ملاقات کنید به طواف حرم عشق مباهات کنید آخر روضه به این شکل مناجات کنید؛ بنبی عربی و رسول مدنی و اخیه اسدالله مسما بعلی... https://eitaa.com/ahmadealavi
رسانی به اطلاع می رساند که شاعر گرانقدر آقای احمد علوی اصلا گوشی هوشمند ندارد و کانالهای مرتبط با ایشان توسط ادمین اداره میشود و از این برنامه هیچ اطلاعی نداشتند و روز این برنامه هم بنده(ادمین کانال) به همراه ایشون در شهر ساری برنامه داشتیم و به هیچ عنوان با آقای علوی هماهنگی انجام نشده بود.و تمام برنامه هایی که ایشان دارند فقط از طریق همین کانال به اطلاع مردم عزیز کشور خواهد رسید و انتشار هر برنامه ای غیر از این کانال مورد تایید ایشان نمی باشد. https://eitaa.com/ahmadealavi
بررسی کارکرد عناصر موسیقی در اشعار علوی معاصر از استادشفق، احمد علوی و سید حمیدرضا برقعی.pdf
955.4K
🔹عنوان؛ بررسی کارکرد عناصر موسیقایی در شعر علوی معاصر (با تکیه بر اشعار استاد شفق، و سید حمیدرضا برقعی) 🔹نویسندگان؛ _آرزو پوریزدان‌پناه کرمانی استادیار ادبیات فارسی دانشگاه یزد _زینب شیخ حسینی استادیار ادبیات فارسی دانشگاه کرمان 🔹منبع؛ فصلنامه پژوهش‌های دستوری و بلاغی سال دهم، شماره ۱۸ کانال اشعار آیینی احمد علوی؛ https://eitaa.com/ahmadealavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم در انتظار لحظه‌ی تحویل سال‌ها چیزی نمانده است ازآن شورو حال‌ها سکه گران شد و سمنو تلخ تلخ ماند افتاد سیب سرخ به‌دست شغال‌ها ای ماهیان قرمز و تنهای هفت‌سین ساحل نشاند بوسه به پهلوی وال‌ها ما فکر می‌کنیم بلایا طبیعی‌اند؟ یا بی‌دلیل خورده به هم اعتدال‌ها؟ "حافظ هرآن‌که عشق نورزید و وصل خواست" مانند من کلافه شد از دست فال‌ها دیدم زنی بخاطر نان، عشوه می‌فروخت آقا ببخش می‌زنم از این مثال‌ها صد کودک یتیم گرسنه به‌خواب رفت در مرکز تجمع مال و منال‌ها آقای من ببخش که در آخرالزّمان بوی حرام می‌دهد اینجا حلال‌ها تنها اسیر در قفس نفس خود شدیم عمری وبال گردنمان بوده بال‌ها حالا گره به‌دست خودت باز می‌شود ای بر لبت جواب تمام سوال‌ها https://eitaa.com/ahmadealavi
48.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸بخشی از گفت‌وگوی شاعرانه 🔹ویژه برنامه؛ 🔹میزبان: 🔹مهمان؛ 🔹اولین شعری که سرودم. 🔹شاعران انتخاب‌شدگان خداوند. 🔹تاثیر حرم و شهر قم در شعر. 🔹گاهی شعر امتحان شاعر است. 🔸شبکه جهانی ثامن - قم ۱۳۹۸ @Mojtaba_khorsandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با عزت و احترام گفتند؛ حسین مردان همه یک‌کلام گفتند؛ حسین روزی که تمام دشت گفتند یزید «هفتاد و دو بامرام» گفتند؛ حسین https://eitaa.com/ahmadealavi
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
جهان افتاده از پا و علی از پا نیفتاده شکسته قامت هفت آسمان، اما نیفتاده شکسته ساقه‌ی یاس کبود، اما بگو «اسما» نگاه باغبان بر صورتش آیا نیفتاده؟! علی آیینه‌ی خاک است و زهرا مادر آب است پس این آتش به جان حضرت دریا نیفتاده لگد، تهدید، سیلی، تازیانه، هیزم و آتش در این فهرستِ خونین، هیچ ظلمی جا نیفتاده چگونه آب را با آب می‌شویند نه جز اشک از اوجِ آبشاران بر تن دریا نیفتاده من از تفسیرهای سوره‌ی «زلزال» می‌ترسم بگیرد «فضه» ای‌کاش آسمان را، تا نیفتاده! همین که ماهِ کامل پشت در روی زمین افتاد نمی‌دانم چرا خورشید ازآن بالا نیفتاده چهل جنگاور وحشی‌تر از کفتار در آن سو در این سو بر زمین جز مادری تنها نیفتاده تفاوت دارد اینجا با زمینِ کربلا، یعنی کسی اینجا نیفتاده؛ کسی آنجا نیفتاده در این بیت از گریزی کربلایی ناگزیرم، آه... که هرگز اتفاقی مثل عاشورا نیفتاده نباید بی طهارت از حدود کربلا رد شد مگر اکبر تنش بر کل این صحرا نیفتاده؟! عمو جان هست! پس لشکر هنوز از هم نپاشیده علم از دست‌های خسته‌ی سقا نیفتاده بنازم چشم زیبابینِ زینب را که می‌فرمود: به عالم اتفاقی این چنین زیبا نیفتاده... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گردهم‌آیی شاعران اهل‌بیت علیهم‌السلام مشهد آیینه‌ها در حرم مطهر و باصفای حضرت سلطانعلی‌بن‌امام‌محمدباقر علیه‌السلام شعرخوانی شاعرانی از سراسر کشور با اجرای؛ به همت؛ https://eitaa.com/ahmadealavi
🔹به اطلاع مخاطبین محترم کانال می‌رساند؛ ؛ مجموعه اشعار علوی ؛ مجموعه اشعار عاشورایی کتاب‌های منتشر شده از شاعر اهل‌بیت به‌تعداد محدودی برای خرید در دسترس قرار گرفته است، شما عزیزان می‌توانید این دوکتاب را با ۶۰درصد تخفیف، با مبلغ ۹۹هزارتومان خریداری نمایید. 🔹جهت تهیه کتاب‌های فوق با از طریق آیدی با ادمین کانال ارتباط برقرار نمایید. @gaeiniroholla 🔹کانال اشعار احمد علوی؛ https://eitaa.com/ahmadealavi
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
فرج یعنی دعای عهد خواندن، عهد را بستن دعا یعنی پلی از فرش تا عرش خدا بستن فرج یعنی دلِ سجاده را با اشک‌ها شستن دهان هرچه شیطان است را با ربنا بستن.. در امواج بلندِ آل یاسین غوطه‌ور بودن دلِ خود را در این طوفان به لطفِ ناخدا بستن فرج یعنی به سوز ناحیه، حق را قسم دادن دخیلِ اشک را بر تکیه‌های کربلا بستن توسل‌های ما در هر سه‌شنبه معنی‌اش این است درِ دل را به روی هرچه غیر از اِنَّما بستن خوشا مثل شهیدانِ مدافع زندگی کردن به سر سربند یا مهدی و یابن المصطفی بستن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
ای رتبه‌ات فراتر از ادراک، از عقول آیینه‌ی بصیرت چشمت جهان شمول حلم تو بی نهایت و علم تو لایزول یا کاشف الحقایق و یا جامع الاصول کوچکترم از آنکه بخواهم بخوانمت یا برترین سروده‌ی عالم بدانمت علم اصول و علم قرائت از آن توست تفسیر و فقه، پله‌ای از نردبان توست علم نجوم در رصد کهکشان توست راز علوم کل جهان بر زبان توست شیخ الائمه هستی و دریای بی کران ای باقرالعلوم‌ترین صادق جهان مردان سرزمین تو عاشق نبوده‌اند در باب عشق با تو موافق نبوده‌اند چون آشنا به کُنه حقایق نبوده‌اند در پیشگاه درس تو صادق نبوده‌اند تو در علوم عقلی و نقلی سرآمدی تا روز حشر، صادق آل محمدی حکام جور خلوتتان را به هم زدند گردونه‌ی زمین و زمان را به هم زدند سرچشمه‌های اشک روان را به هم زدند باکشتن تو نظم جهان را به هم زدند ای جای پای غربت تو در دل بقیع هرکس که گشت دور تو، گردید مستطیع ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی
دوبیتی۵۱ تو را که باصفایی می‌شناسند شهیدان خدایی می‌شناسند تو را در جاده‌ی خدمت به‌مردم بهشتی و رجایی می‌شناسند. کانال اختصاصی دوبیتی در ایتا؛ https://eitaa.com/do_beiti