🔴شرايط آموختن و آموزش فلسفه
🖊احمدحسين شريفي
🔸فيلسوفان و عالمان پيشين نسبت به آموزشهاي علمي و تعليمي خود به شدت حساس بودند؛ به همين دليل مباحث و انديشههاي فلسفي و حکمي خود را به صورتي رمزآلود و غيرصريح و بعضا با عبارتي بسيار پيچيده بيان ميکردند تا از دسترس ناصالحان دور بماند. و اين نه بدان دليل بود که از افراد کمتوان متنفر باشند؛ بلکه هم ميخواستند شأن فلسفه و حکمت را نگه دارند و هم آنکه ناخواسته موجبات گمراهي آن افراد را فراهم نکرده باشند. آموزش حکمت به افراد نااهل را همچون آويزان کردن درّ و گوهر بر گردن خوک ميدانستند. در حديثي از معصومان عليهم السلام چنين نقل شده است: «لَا تُعَلِّقُوا الْجَوَاهِرَ فِي أَعْنَاقِ الْخَنَازِيرِ» در حديثي از پيامبر اسلام هم نقل شده است که حکمت را به افراد نااهل آموزش ندهيد، چرا که موجب گمراهي آنها ميشود و آن را از اهلش هم دريغ نکنيد که در آن صورت به حکمت ظلم کردهايد. عارفان هم ميگفتند «افشاء اسرار ربوبيت کفر است» و «حق اسرار نگهداشتن آنها از اغيار است»
🔸ابن سينا در کتاب ارزشمند اشارات و تنبيهات بعد از پايان مباحث منطق، در نمط اول از مباحث طبيعتشناسي و هستيشناسي ميگويد:«من سفارش و خواستة خود را تکرار ميکنم که با تمام بخل و خست در آموزش اين دانش برخورد کنيد؛ مبادا آن را به کس يا کساني آموزش دهيد که فاقد شرايط که در پايان کتاب متذکر ميشوم، باشند.»
اما شرايطي که در واپسين بند کتاب اشارات و تنبيهات تحت عنوان «خاتمة و وصية»، براي آموزش فلسفه بيان ميکند، در مجموع شش شرط مهم است. اما پيش از بيان آنها مجدداً تأکيد ميکند که «اي برادر من همه دانستههاي خود را مشک زدم تا زبده و عصاره آنها را در اين اشارات در اختيار شما قرار دهم؛ و غذاي حکمت را براي شما در زيباترين کلمات لقمه کردم. پس نسبت به آموزش آن به اين افراد بخل بورز:
1.افراد سفيه و سستعقل: کساني که از بهرة هوشي لازم براي فهم امور عقلي و مسائل پيچيده و دشوار برخوردار نيستند؛
2.افراد کودن و ديرفهم و سادهانديش: کساني که توانايي درک حقيقت را ندارند و ممکن است با فلسفهخواني به گمراهي کشيده شوند؛ و ذهن و جان آنها شبههآلود شود.
3.کساني که عليرغم بهرة هوشي بالا و حافظة قوي اما از زيرکي لازم و درخشندگي فکر و جسارت در انديشه برخوردار نيستند؛
4.کساني که تمايل به معاشرت با عوام الناس (الغاغة) دارند؛ يعني نوعي سبکساري در رفتار دارند؛ مهم نيست که کجا مينشينند و به چه صورت مينشينند. عوامزدهاند؛ از نظر فکري و عملي به رفتارهاي عوامالناس گرايش دارند؛
5.کساني که تفکر الحادي دارند؛ از آموزش اين مباحث به آنها هم پرهيز کنيد؛ شايد اين توصيه ابنسينا مربوط به کساني باشد که عالمانه و آگاهانه جانب کفر و الحاد را برگزيدهاند؛ و در برابر هر برهاني که خلاف باورهاي باطلشان باشد، جبههگيري ميکنند؛
6.کساني که استقرار ذهني و شخصيتي ندارند؛ همچون پشههايي ميمانند که مطابق جهت باد حرکت ميکنند و قدرت و اختياري از خود ندارند؛ در روايت مشهوري هم از امام علي عليهالسلام چنين ميخوانيم که: «اي کميل ... مردم سه دسته اند: دانايى كه شناساى خداست، آموزندهاى كه در راه رستگارى كوشاست، و فرومايگانى رونده به چپ و راست كه درهم آميزند، و پى هر بانگى را گيرند و با هر باد به سويى خيزند. نه از روشنى دانش فروغى يافتند و نه به سوى پناهگاهى استوار شتافتند.»
🔸و فقط به کسي فلسفه را آموزش دهيد که:
1.روحي پاکيزه و پاک داشته باشد؛
2.روش و رفتاري مستقر و استوار داشته باشد؛
3.زودباور نباشد؛ بلکه در پذيرش مسائل وسواس داشته باشد؛
4.راضي به حق است؛ و با مطالب صادقانه برخورد ميکند.
#ابنسينا #فلسفه #زيستـفلسوفانه
🆔کانال استاد احمدحسین شریفی
🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🔹ارتباط با ادمین:👇
@mjbayat
🌹