🔴امام حسن(ع) از علت صلح با معاويه ميگويد: خيانت ياران
🖊احمدحسين شريفي
🔸دربارة چرايي #صلح #امام_حسن(ع) با #معاويه، قضاوت تاريخ بسيار آشکار و روشن است؛ اما عدهاي از سودجويان و دين به نرخ روز خوران، هر از گاهي به منظور پيشبرد اهداف شيطاني، غيرعقلاني و ضدشيعي خود، دست به تفسيرهاي خودساخته از اين ماجرا ميزنند. و چون دين و معارف ديني و حقايق تاريخي را صرفا ابزارهايي براي اهداف شيطاني خود ميدانند، طبيعتاً هرگز حاضر به اقرار به اشتباه و عذرخواهي از ساحت حقيقت هم نيستند.
اما براي آنکه ما نيز به سهم خود در پيشگاه حقيقت شرمنده نشويم، و به گوشهاي از وظيفة خود دربرابر آن امام مظلوم عمل کرده باشيم، ترجمه بخشي از سخنان آن حضرت را دربارة چرايي صلح با معاويه که در حضور خود معاويه و عده ای از مردم کوفه و مدينه و شام بيان شده است، تقديم ميکنم:
🔸در مجلسي که به منظور صلح و بيعت با معاويه برپا شده بود، معاويه در جمع ياران امام حسن و سپاهيان خودش چنين گفت: «ای مردم! این حسن، پسر علی و پسر فاطمه است. ما را شایسته خلافت دانسته و خود را سزاوار آن نمیداند و آمده است تا با اختیار، صلح کند.»
🔸سپس از امام خواست تا خود با مردم سخن گوید. در ادامه امام حسن(ع) در ضمن سخنان نسبتاً مفصل خود با اشاره به ادعای دروغین معاويه، فرمود: «معاویه میپندارد که من او را شایسته خلافت دانسته و خود را سزاوار آن نمیدانم، اما معاویه دروغ میگوید. سوگند به خدا که ما در کتاب خدا و زبان پیامبر خدا نسبت به مردم از خود آنان سزاوارتریم، جز آنکه ما خاندان از آنگاه که پیامبر رحلت فرمود، همواره مظلوم واقع شده، حقمان ضایع گردیده است؛ و خداوند حکم میکند بین ما و آنانکه حقمان را ضایع ساخته و بر ما مسلط شدند و مردم را علیه ما شوراندند، و سهممان را از غنایم و فیء که در کتاب خداوند به ما تعلق گرفته بازداشتند، و ارث مادرمان فاطمه (علیها السلام) از پدرش را گرفتند.»
🔸در ادامه فرمود: «پیامبر از ترس قومش (از شهر خارج شد و) به سوی غار رفت، آنگاه که تصمیم گرفتند به او مکر و حیله بزنند و این، در حالی بود که آنان را به راه حق میخواند، ولی یارانی نداشت که از او دفاع کنند، و اگر یارانی داشت با آنان میجنگید. و پدرم نیز دست از جنگ برداشت و اصحابش را سوگند داد و از آنان یاری خواست، ولی کسی او را یاری نکرد و به فریادش نرسیدند و اگر یارانی داشت، دست از جنگ نمیکشید و خداوند او را در گشایشی قرار داد، همچنانکه پیامبر در گشایش بود. و مردم مرا خوار کردند و در این حال، ای پسر حرب! با تو بیعت کردم و اگر یارانی داشتم که مرا از تو رهایی میدادند، با تو بیعت نمیکردم.» (شيخ طوسى، الأمالي، مجلس 21، 561 به بعد؛ البرهان في تفسير القرآن، ج2، ص828 به بعد؛ بحار الانوار، ج10، ص131 به بعد)
🆔کانال استاد احمدحسین شریفی
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964