eitaa logo
احوال حوزه
2.3هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
20 فایل
ارتباط با آدمین : @Mojir_h
مشاهده در ایتا
دانلود
احوال حوزه
هر چیزی هنگام مرگ،جز اعمال خالصی که برای خداوند متعال انجام دهی، همه چیز عاریه ای است...
نقل است که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری پس از اتمام سطح عالی و در بازگشت به ایران مکرر به زیارت حرم امیرالمؤمنین و حضرت سید الشهدا علیهم السلام می رفت و عرضه می داشت: می‌دانم هنگام بازگشت به ایران، سیل مقلّدین و مراجعین در مسائل شرعیه به سمت ما می‌‌‌آید. یک الگویی را معرفی کنید که در آینده‌ی زندگی‌ام،دراستقبال دنیا، مرجعیت، عزّت، ثروت و آقایی، ما را غافل نکند. شبی درخواب حضرت سیدالشهداء (ع) به او می‌فرمایند: فردا طلوع فجر وارد حرمِ ما که می شوی کنار قبرِ حبیب بن مظاهر، یک جوان نشسته، عمامه‌ای کرباسی به سر دارد و یک عبای کرباسی ولباس کرباسی هم پوشیده.این جوان را دریاب که همان انسان وارسته ای ست که دنبالش می گردی. حاج شیخ می‌فرماید بیدار شدم.طلوع فجر،وقتی وارد حرم شدم،کنار قبر حبیب بن مظاهر،همان گوهری که حواله شده بود را دیدم . خدمت رسیدم و عرض کردم آقا،من با تو کار دارم. یک نگاهی به من کرد و گفت: "آقا! عمامه‌ی من عاریتی است "از صحن بیرون رفت ،در کوچه‌ پس‌کوچه‌های کربلا، دنبالش دویدم: آقا! عرضی دارم، بایست. درحال حرکت برگشت و گفت: آقا! عبای من هم عاریتی است "؛ و رفت. دیدم دارد از دستم می‌رود؛ محصول چند ماه زحمت درِ خانه‌‌ی دو امام،بااین دو کلمه دارد می‌گذارد و می‌رود. دویدم و خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم و گفتم: بایست.عبای من عاریتی است؛ عمامه‌ی من عاریتی است یعنی چه؟ چند ماه التماس کرده‌ام تا شما را معرفی کرده‌اند، کار داریم با شما. یک نگاهی به حاج شیخ می‌کند و می‌گوید: چه کسی من را به شما معرفی کرد؟. آقا شیخ عبدالکریم می‌گوید: صاحب این بقعه و بارگاه، سیدالشهداء(ع). به حاج شیخ عبدالکریم می‌گوید: امروز چندمِ ماه است؟ حاج شیخ عبدالکریم روز را می‌گویند. می‌گوید: "دنبال من بیا. در کوچه‌پس‌کوچه‌های کربلا می‌روند تا به خارج از کربلا می‌رسند.یک تلّی بود که روی آن تل،یک اتاقکی بود.میرسد به درِ آن اتاق و می‌گوید: اینجا خانه‌ی من است،فردا طلوع فجر،وعده‌ی دیدار من و شما همین جا . در عجب ماندم؛ خدایا،این چه مطلبی می‌خواهد به من بگوید که موکول کردبه فردا.چرا امروز نگفت؟! لحظه‌شماری می‌کردم.آن روز گذشت تا فردا و طلوع فجر، رفتم سر قرار.آمدم در بزنم،صدای ناله‌ی پیرزنی از درون آن اتاق بلند بود و صدا می‌زد: وَلَدی! وَلَدی. در زدم، دیدم پیرزنی با چشمان اشک آلود در را گشود. گفتم: خانم با یک جوانی که گفت اینجا خانه‌ی من است وقت ملاقات دارم.این آقا کجاست؟ گفت: این پسرِ من بود،الآن پیشِ پای شمااز دنیا رفت. وارد شدم. دیدم پاهای این جوان به قبله دراز، هنوز بدن گرم. گفتم: وا أسفا! دیر رسیدم. یک روز حاج شیخ بر فراز تدریس کرسی درس خارج در قم،این خاطره را نقل کرد و بعد فرمود: آن درسی که آن جوانِ بزرگ و کامل از طرف امام حسین (ع)به من آموخت، درسِ عملی بود. روز قبل به من گفت: آقا عمامه‌ی من عاریتی است، عبای من عاریتی است فردا جلوی چشمانِ من،عبا و عمامه را گذاشت و رفت. می‌خواست به من بگوید: شیخ عبدالکریم حائری! مرجعیت،عاریتی است ریاست،عاریتی است خانه‌هایتان،عاریتی است پول‌های حسابتان،عاریتی است وجودتان،عاریتی است سلامتی‌تان،عاریتی است. هر چه می‌بینید،عاریه و امانت است دل به این عاریه‌ها نبندید. این‌ها را یا ازشمامی‌گیرند یا حوادث، یا وارث می‌برد. او در عمل نشان داد هرچیزی هنگام مرگ جز اعمالی که خالص برای خداوند متعال باشد هرچه داریم عاریه است کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
ملاصدرا به جان می کوشید که جمیع حفره های گوشه و کنار جاده ی پهناور دین باوری را به یاری عقل و نقل و اشراف حل کند-گرچه بسیاری از آنان که نان از قِبَل وجود حفره ها میخوردند ،نه تعقل صدرایی را می پسندیدند و نه برداشت های نقلی او را و نه مطلقا گرایش او را به جانب اشراق-که عطر مسلم کرامت و عرفان داشت... برگرفته از کتاب" مردی در تبعید ابدی"-نویسنده:نادر ابراهیمی-روایت عشق و طلبگی ملاصدرای شیرازی کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
طلبه باید تاریخ بداند... برای مطالعه تاریخ اسلام چگونه باید عمل نمود؟برای مطالعه تاریخ در صد سال گذشته چه کتبی را بخوانیم؟ ۱.مجموعه کتب علامه سید مرتضی عسکری ۲.کتاب سیرت جاودانه و کتاب امام علی ع و خوارج تالیف سید جعفر مرتضی عاملی ۳‌.کتاب تاریخ تحولات سیاسی ایران نوشته موسی نجفی و موسی حقانی ۴.کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی نوشته عبدالله شهبازی ۵.کتاب پایداری تا پای دار تالیف علی ابوالحسنی ۶.کتاب شیخ ابراهیم زنجانی تالیف علی ابوالحسنی ۷.کتاب فراتر از روش آزمون و خطا تالیف علی ابوالحسنی ۸.کتاب تاریخ بیست ساله ی ایران نوشته تالیف حسین مکی منبع کتاب رهنمای طریق استاد محمدعلی جاودان کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
♨️ روحانیت دخالت نکند♨️
احوال حوزه
♨️ روحانیت دخالت نکند♨️
♨️ روحانیت دخالت نکند♨️ در جریانات انتخابات اخیر و انتخابات های گذشته برخی سیاسیون کهنه کار استدلال میکردند که عرصه انتخابات، عرصه بداخلاقی، تهمت و افترا و توهین و فحش است، لذا برای اینکه روحانیت از این زشتی ها دور بماند، بهتر است که ورود مصداقی نکند و دخالتی در حمایت از نامزد مشخصی در انتخابات ریاست جمهوری نکند و یا در تعیین نامزدهای شورای شهر کلا دخالت نکنند تا مبادا روحانیت به عرصه بداخلاقی های انتخاباتی به طور ناخواسته کشیده نشود. به دنبال همین توصیه ها بخشی از روحانیت انقلابی و سیاسی قم و سایر استان‌ها و شهرها، اساسا ورود مصداقی نکردند و حتی به برخی مدارس علمیه نیز بخشنامه کردند و از ورود مصداقی ممانعت به عمل آوردند. جالب اینکه همین سیاسبون کهنه کار در صدد برآمدند روحانیت را در حمایت از لیستهای خاصی در کشور به صحنه بکشند در این میان معلوم نشد که آیا کسی از بزرگان روحانیت از این دسته ناصحین سیاسی در خواست نمودند که بجای این نوع خیرخواهی برای روحانیت، بروند و تلاش کنند که عرصه انتخابات پس از 40 سال از این بداخلاقی ها پاک گردد و بجای نصحیت به روحانیون، بروند و دیگر سیاسیون را نصحیت کنند که از تهمت، افترا و فحش و تهدید و تخریب دیگران خود داری کنند؟؟؟ واقعا حق کدام است؟؟ به رسمیت شناختن بداخلاقی در انتخابات و عدم ورود مصداقی روحانیت و یا نصحیت و واداشتن سیاسبون به اصلاح عرصه رقابت انتخاباتی از بداخلاقی ⁉️⁉️ اینجاست که عظمت روش و کیفیت تلاش آیه الله رئیسی و بخشی از روحانیت آگاه و هوشیار در عرصه رقابت انتخاباتی مشخص می‌گردد. آن روحانیون و ایشان ابتکاراتی که به خرج دادند، راه جدیدی را گشودند و سنتی پایه ریزی کردند که افزون بر ورود مصداقی روحانیت به عرصه انتخابات که نیاز مردم در حرف شنوی از روحانیت است، به سالم سازی این عرصه از بداخلاقی ها نیز منجر گردید و در انتخابات های آینده کاملا اخلاق را بجای بد اخلاقی خواهد نشاند. کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
جایگاه ثبوت...
احوال حوزه
جایگاه ثبوت...
جایگاه ثبوت... در طول تاریخ برخی عرصه ها برای روحانیت،انحصاری بوده است. علت هم این بوده است که سواد و دانشی که روحانیون زمانه به آن مسلط بودند،چنین انحصاری را ایجاد میکرد نه بند و تبصره قانونی، نه اتحادیه صنفی و نه هیچ بگیر و ببند دیگری... در واقع به دلیل مجاهدت عالمان، خود به خود جامعه آنها را در جایگاه می دید و به آن میل پیدا میکرد ، لذا می بینیم که در دوران گذشته، فقه بستر و تعریف بسیار وسیع تری از آنچه امروز عرضه می شود داشته است. اما امروز خطر بزرگ آن است که همان چند جایگاه محدودی که برای روحانیت تعریف شده است نیز، به دلیل کمترشدن تسلط و اشراف مطالعاتی و تخصصی روحانیت در حوزه های مربوط به مباحث فقهی، در حال از دست رفتن است ، و این بدان معناست که روحانیت امروز نمی تواند بگوید فلان عرصه ها منحصر در ماموریت روحانیت است و دیگران نباید ورود کنند بلکه بایستی روحانیت در جایگاه ثبوت چنین مدعایی قرار بگیرد و خودش را به علوم و دانش های مختلف زمانه امروز مسلط کند وگرنه انحصار در دوران امروز، به این عنوان که در خصوص مباحث دین فقط باید روحانیت سخن بگوید یا در حوزه های مرتبط مثل آموزش و فرهنگ در کشور ما روحانیت بایستی دارای نظر نهایی باشد... عملا رخدادی غیرقابل انجام است. لذا مردم و جامعه قطعا از سواد و درک فنی درست از مسائل و نیازهای مختلف شان مخصوصا اگر منبعث از نگاه دین باشد استقبال می کنند کما اینکه در سال های ابتدایی انقلاب با وجود علما و روحانیون دارای تسلط در مباحث مختلف نیز چنین استقبالی داشتند اما اینکه بخواهیم به اسم نگاه صنفی هر عرصه ای را منحصر به یک افراد و قشر خاص کنیم و توقع داشته باشیم که مردم هم‌ برای رفع نیازهای شان به اقشار دیگر مراجعه نکنند، این‌امر شدنی نیست چرا که تشنه در دنیای امروز بدون چشمه نمی ماند. لذا روحانیت با مجاهدت بیشتر در عرصه های مختلف علمی و تاویل دینی آن عرصه ها، بایستی در جایگاه ثبوت نیازمندی های مختلف جامعه قرار گیرد. کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
کدامیک را گناهکار تر نسبت به فرهنگ مردم خویش می دانید؟ ادامه دارد... کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
اما اصل ماجرا چیست؟ همانطور که مشخص است،به دلیل مخالفت ایشان با استعمار و کارهای شجاعانه ایشان در احقاق حق مردم از حکومت مزدور، از تصویر ایشان که شاید در نگاه اول در چشم مخاطب خشونت و مخالفت ایشان با هرگونه امر معقول و لطیفی را نشان دهد، استفاده می کنند تا چهره علمای هر شهر و دیاری را خراب کنند. اما چند قطعه از شجاعت های ایشان در احقاق حق مردم شیراز و فارس... ادامه دارد... کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
تاثیر ورود صاحب دیوان بر گرانی نان در شیراز...
احوال حوزه
تاثیر ورود صاحب دیوان بر گرانی نان در شیراز...
قبل از ورود صاحب دیوان به شیراز نان فراوان و ارزان بود که قیمت هر من دوازده شاهی (شاهی: واحد پول که در قاجار و اوایل پهلوی معادل دو پول یا ۵۰ دینار (آن زمان بود) و یک قران معادل بیست شاهی بود).  اما پس از ورود صاحب دیوان قیمت هر من نان یک قران و شش عباسی(عباسی: یک عباسی چهار شاهی بود)  شد. گرانی نان باعث شده بود که اغلب شب ها فقرا نمی توانستند نان تهیه کنند. با توجه به این که در آن سال محصولات کشاورزی زیاد بود، قیمت نان همچنان بالا بود. علت گرانی هم این بود که صاحب دیوان و نزدیکانش غلات زیادی انبار کرده بودند و خواهان سود بیشتری بودند و حاضر به ارزان کردن قیمت نان نبوده از این جهت مردم به رهبری آیه الله فال اسیری به مقابله با دولت مردان پرداختند. و حدود پنج، شش هزار نفر به عنوان اعتراض در مسجد وکیل تجمع کرده و تلگرافی بدین مضمون برای ناصر الدین شاه فرستادند: «ما شاهزاده جلال الدوله را می خواهیم؛ ولی صاحب دیوان را نمی خواهیم از جان خود سیر شده ایم.» صاحب دیوان به خاطر حفظ جان که به دلگشا رفته بود روز شانزدهم  شوال (۱۳۰۳ هـ . ق) با تعدادی تفنگچی به شیراز بازگشت. و چهارده نفر از علما را حاضر کرد تا حجت را بر سید علی اکبر و مردم تمام کنند و یک نفر را بفرستند تا به آن ها بگوید که اگر تا فلان وقت متفرق نشوند و سید به منزل نرود خون همگی مباح است. همه علما تأیید کرده به سید علی اکبر و مردم خبر دادند، مردم قبول نکردند. در همان شب تلگرافی از ظل السلطان برای سید علی اکبر فال اسیری ارسال شد تا مردم را متفرق کرده و خودش هم به منزل برود. تا به خواسته های سید و مردم جامعه عمل بپوشانند؛ ولی صاحب دیوان را معزول نکنند. از طرف دیگر تلگرافی از امام جمعه اصفهان برای سید ارسال شد که ظل السلطان تصمیم داشته به شیراز بیاید تا مردم را تنبیه کند که من شفاعت کردم و مانع شدم. قول داده اند که اگر مردم را متفرق کنید و خود شما به منزل بروید خواسته هایتان را برآورده سازند. سید این تلگراف ها را دست آویز کرده و به مردم گفت که من بیش از این تکلیف خود نمی دانم در این جا بمانم. شما هم اگر به حرف من هستید متفرق شوید. پس از آن سید به منزل خود رفت مردم هم متفرق شدند. پس از چند روز ظل السلطان تصمیم می گیرد سید را به اصفهان تبعید کند لذا به خاطر این که مردم شیراز شورش نکنند او را محترمانه به اصفهان دعوت کرد و ابتدا خوب از او استقبال کردند. لکن به رخ کشیدن فتوای علمای وابسته شیراز درباره آشوبگر بودن و جنون سید که نوشته بودند: اگر سید را روانه شیراز کنید باز هم شهر دچار اغتشاش خواهد شد. و اجبار محرمانه او به اقامت در اصفهان بیان گر این مطلب است که این احترام ظاهری به خاطر ترس از ایشان و مردم بوده، نه علاقه به علما و سادات. کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
حمایت از نو آوری و اما قصه این عکس چیست؟ یکی از ساکنان شیراز در شهر بمبئی هندوستان آموزش عکاسی دیده بود. پس از مراجعت به شیراز مغازه عکاسی تأسیس کرد به طوری که به عکاس باشی شهرت یافت؛ عده ای از متحجرین با او مخالفت می کردند و هنر عکاسی را حرام می دانستند. این افراد مانع بزرگی برای کسب و کار عکاس باشی بودند. روزی عکاس باشی به حضور آیه الله فال اسیری رسید و مشکل خود را مطرح کرد. آیه الله فال اسیری دستور داد تا عکسی از او بگیرد. عکاس باشی دوربین عکاسی را آماده و عکسی از سید گرفت و آن را ظاهر نموده قاب کرد و به سید تقدیم نمود. آیه الله فال اسیری گفتند: این شغل و هنر شما مشروع و حلال است و دلیل بر حرام بودن آن نیست و او را مورد تشویق قرار داد. عکاس باشی پس از کسب اجازه از آیه الله فال اسیری عکس وی را تکثیر و در معابر عمومی شهر نصب کرد و بدین ترتیب تأیید، اجازه و حکم ایشان را به مردم تفهیم کرد. ادامه دارد... کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
"جنگیدن برای عزت مردم ایران" سید علی اکبر فال اسیری یکی روز وقتی که می خواست به مسجد برود یک نفر را دید که لباس فرنگی پوشیده و با حالت غرور سوار بر اسب و از مسیر سید عبور می کند. سید پرسید این سوار کیست؟ همراهان سید گفتند: قنسول انگلیس است. سید به دیپلمات انگلیس دستور داد از اسب پیاده شود! وی از اسب پیاده شد و کلاهش را به عنوان سلام و عرض ادب برداشت. فال اسیری به او گفت کلاهت را به سر بگذار به هر مسلمانی که رسیدی باید سلام کنی و یهود و نصاری که اهل ذمه هستند حق ندارند در معابر مسلمین سواره ظاهر شوند. و به این وسیله قدرت استعماری انگلیس را تضعیف نمود.  این عمل در زمانی صورت گرفته است که انگلیسی ها برای ملت ایران تصمیم می گرفتند و کسی جرأت نمی کرد با آن ها کوچکترین برخورد را داشت باشد. ادامه دارد... کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
قسمت آخر "و اما پارادوکس شیادان در فضای مجازی" برخلاف اینکه اصل اتهام ایشان در فضای مجازی، تخریب سه باره ی آرامگاه حافظ است اما برخلاف اینکه در آن زمان رسم بود که علما را در کنار امامزادگان فارس و شیراز دفن می کردند اما ایشان در حافظیه دفن است. برای باور، باید تحقیق کرد. کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
⛔ از حقارت کشور خود فیلم میسازی...به دنبال جایزه ی افتخارآمیز برای کشورت هستی 🤨 ⛔ از وطن میخوانی...اما در بیرون از وطن زندگی می‌کنی 🤨 ⛔ از وطن ت رای میگیری...اما علیه مردم وطن ت تصمیم میگیری 🤨 👈 برخلاف نظر اصغر فرهادی به نظرم؛ما در ایران مانند پاندول ساعت بین خودشیفتگی و وطن پرستی در حرکتیم... در کارهایمان از دغدغه برای وطن میگوییم اما برای خودمان خرج میکنیم کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
(۱) 👈 آیا فتوای شیخ جعفر کاشف الغطاء،مملکت را به باد داد؟ 🧐 چندوقتی است که داستانک های کوتاه و خیالی از نقش علما و روحانیون در نابودی ایران در فضای مجازی منتشر می شود ، بیشتر آنها هم استوار بر تصور منفی نسبت به روحانیت است تا واقعیت نه قصد دفاع داریم و نه توجیه ، اما از اینکه جای دوست و دشمن و وطن دوست و وطن فروش را جابه جا کنند ، حقیقتا به انسان حس حماقت دست می دهد. 🥸🥸 🧐🧐 می گویند شیخ جعفر کاشف الغطاء فتوایی داده است بر جهاد با روس ها ، و شاه را مجبور به جنگ با روس کرده و نتیجه اش شده است از دست رفتن بخش شمالی ایران (همان که بر اثر معاهده ی ترکمنچای از ما گرفته شد، نه به خاطر شکست در جنگ ، و بلکه به خاطر نجنگیدن و پشت سربازان وطن را خالی کردن از دست ما درآورده شد ) 👈 قبل از خواندن این بخش ازتاریخ باید بدانیم که زعامت دینی (بزرگ مراجع)در آن زمان با سید‌محمد مجاهد بوده است که حکم فتوای به جنگ با روس ها از ایشان است و شیخ جعفر کاشف الغطاء یکی از مراجع ‌آن زمان بوده است. ادامه دارد... کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
(2) 🔻پس از جنگهای دوره اول ایران و روسیه و شکست ایران در سال 1228 ق . پیمان متارکه جنگ موسوم به عهدنامه گلستان بین ایران و روسیه به امضا رسید و به موجب آن ، دربند، باکو، شیروان ، قراباغ و قسمتی از خاک ایران جدا و به روسیه ملحق شد و دولت ایران از هر گونه ادعایی نسبت به گرجستان و داغستان و مینگرلی و آبخازی صرف نظر کرد. 🔻اما در اثر تعیین نشدن خط مرزی بین دو کشور، بار دیگر از سوی روسها اختلافات بروز کرد و مساعی عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه ، که از آغاز جنگهای دوره اول در آذربایجان فرماندهی جنگ را بر عهده داشت ، نیز برای تعیین مرز به جایی نرسید. 🔻مذاکرات در این باره بی نتیجه بود و قوای روسیه در اثنای جنگ ایران و عثمانی (1236 - 1238 ق ) به فرماندهی ژنرال برمولف از فرصت استفاده کرده ، قطعه هایی از خاک ایران را در بالغ لووگوگجای تصرف کردند. اما از آنجا که روسیه به جنگ با فرانسه مشغول بود تحرکات شدیدی از سوی روسها صورت نمی گرفت و صلح سیزده ساله ای (از عهدنامه گلستان تا آغاز جنگهای دوره دوم ) بین ایران و روسیه به وجود آمد. 👈 ادامه دارد... کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
(3) 👈 در طی این سالها فتحعلی شاه بارها سعی کرده بود از طریق مسالمت آمیز مناطق اشغالی ایران را باز پس بگیرد اما دولت مقتدر زورگوی روسیه از این امر خودداری می کرد. در سال 1241 اخبار ناگواری تهران را برآشفت . روسها محصولات زراعت کاران اهالی مناطق اشغال شده را به اجبار از آنان می گرفت . روسها مسلمانان را مجبور می کردند که کودکان خود را به مدارس مسیحی بفرستند. آنان به مساجد و قرآن اهانت می کردند و اهالی مسلمان را از هر جهت در تنگنا قرار داده بودند. 👈 اهالی مناطق اشغالی با ارسال نامه ای به مرجع دینی زمان آیت الله سید محمد مجاهد وضع خود را تشریح کرده و از او می خواستند که فکری به حال آنها بکند. ادامه دارد... کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
📄تکذیب یک ادعا؛ 🛑تصویر منتشر شده از زن عرب تشنه مربوط به 13 سال قبل است 🔹در روزهای گذشته تصویری از یک زن عرب‌زبان که در حال نوشیدن آب از یک چاله است در شبکه‌های اجتماعی وایرال و به وضعیت این روزهای خوزستان منتسب شده است. 🔸بررسی‌های مرکز مقابله با شایعات سایبری نشان می‌دهد این عکس اولین بار 13 سال پیش از سوی رسانه‌های عرب‌زبان منتشر شده و ربطی به شرایط فعلی خوزستان ندارد. 🔸همچنین نام عکاس و علت آب خوردن این زن عرب در چنین شرایطی هنوز مشخص نیست. 🔸این تصویر در سال‌های گذشته نیز از سوی رسانه‌های مختلف از جمله منافقین و سلطنت طلبان مورد استفاده قرار گرفته و به بهانه‌های مختلف دست به انتشار آن زده‌اند. 🔸هرچند شرایط خوزستان در این روزها اسف‌بار است اما برای اثبات آن نیازی به دستاویز شدن به اخبار دروغ و انتشار تصاویر جعلی نیست. کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
(۴) 👈 در آن برهه ، علما از جمله آیت الله سید علی طباطبایی ، (پدر آیت الله مجاهد) و شیخ جعفر کاشف الغطاء نیز به دعوت حکومت ایران پاسخ مساعد دادند و با نوشتن رساله های جهادیه و ترغیب مردم به جنگ با نیروهای روسیه ، حیاتی تازه به قوای ایران بخشیدند. در آن حال نیز چشم امید وطن دوستان و دین خواهان به کاظمین دوخته شده بود. در چنین موقعیتی آیت الله مجاهد دیگر علما را از وقایع مطلع کرد و همه در صدور فتوای جهاد علیه روسیه متفق شدند. پس از آن وی با ارسال نامه هایی به فتحعلی شاه از او خواست تا جلو ظلم و تعدی قوای روس را بگیرد، که اگر او این کار را نکند خود برای آن قیام خواهد کرد.(991) شاه به موجب نفوذ شخصیت مذهبی و وجهه مردمی آیت الله مجاهد که حتی تاج و تخت او را تحت الشعاع خود قرار می داد مجبور به پذیرفتن نبرد شد. او دو راه در پیش روی خود می دید، رویارویی با ملت یا جنگ با روسیه . ادامه دارد.... کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
📣پیام تبریک مدیر حوزه علمیه استان فارس به مناسبت صعود تیم فوتبال فجر شهید سپاسی به لیگ برتر 📝بسم الله الرحمن الرحیم قهرمانی تیم فوتبال فجر شهید سپاسی شیراز و صعود به لیگ برتر فوتبال کشور مایه غرور و مباهات مردم استان فارس در ایام عید سعید قربان شد. درود بر مردان غیور این باشگاه و سلام بر روح پاک شهید سپاسی. آرزوی ما موفقیت شما در لیگ برتر است. منتظر فتح قله های پیروزی و افتخارات بیشتر هستیم. خداقوت دلاوران مدیر حوزه علمیه استان فارس محمد استوار میمندی ۱۴۰۰/۴/۲۸ کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
بد حجابی پدیده ای ضد دینی یا ضد انسانی؟!
احوال حوزه
بد حجابی پدیده ای ضد دینی یا ضد انسانی؟!
🔰بدحجابی پدیده ای ضددینی یا ضد انسانی؟ ✍ محمد استوار میمندی 📝بسیاری از ارزش های دینی پیش از آنکه منشأ دینی داشته باشند منشأ عقلی و عقلایی دارد که شارع مقدس نیز بر آن صحه گذاشته و آن را مورد تاکید قرار داده است. همه گزاره هایی که عقل عملی انسان آن را درک می کند و فاعل آن را می ستاید ارزش های انسانی هستند که جهت ایجاد انگیزه بیشتر در اهل ایمان، شارع مقدس نیز آن را مورد تأیید و تأکید خود قرار داده است و در بسیاری از موارد مصادیق آنها را تبیین نموده است چه حسن و قبح آنها ذاتی باشد و چه اقتضایی. کدام انسان است که عدالت و صداقت را نیکو نشمرد و عاملان آن را مدح نکند؟ و یا ظلم، دروغ و جنایت را تصور کند ولی آن را قبیح نشمارد؟ امروز با نگاهی جامعه شناسانه به خوبی در میابیم که پدیده بی حیایی و به دنبال آن بدحجابی آثار مخرّب فراوانی را در جامعه به جا می گذارد که هر فرد ماتریالیست اما دلسوز سرنوشت جامعه را نیز به سمت ترویج حجاب و ایجاد ساختارهای کنترل محرکات جنسی وا می دارد چرا که تحریک جنسی جامعه با رواج بدحجابی و جلوه گری در خیابان ها و اماکن عمومی بالاترین ظلمی است که جبران آن به این سادگی ممکن نیست؛ ظلم به جوانان مجردی که امکان ازدواج ندارند، ظلم به مردان متأهلی که با دیدن این تبرجات آشفته خاطر می شوند، ظلم به زنانی که محبت و صمیمیت شوهران خود را به سبب آشفتگی خاطر آنها از دست می دهند و ظلم به دخترانی که نگاه ماده بودن به آنها بر نگاه انسان بودن به آنها غلبه پیدا کرده. اگر حجاب به جای اینکه فریضه ای صرفا دینی و مذهبی معرفی شود به عنوان ارزشی انسانی به جامعه معرفی گردد بسیاری از دو قطبی سازی هایی که دشمن به دنبال ایجاد آن است از بین می رود و زنان جامعه ما با چشم دیگری به آن می نگرند و آن را مهم می شمرند. وقتی بانوان این سرزمین بدانند حجاب زنان ریشه در تاریخ چند هزارساله ما دارد تا جاییکه در کتیبه های به جا مانده از آن دوران نقش هیچ زن بی حجابی به تصویر کشیده نشده بیشتر پی به حقیقت انسانی آن می برند. اگر دختران این سرزمین بدانند حجاب آمده تا نگاه جنسی و حیوانی به آنها را تبدیل به نگاه انسانی کند دیگر هیچ وقت به حجاب با دید محدودیت نمی نگرند. اگر دختران و زنان ما بفهمند که با جلوه گری و تبرج آنان ممکن است خانواده های زیادی دچار آسیب شوند و سردی و بی مهری و بی وفایی جای مهرورزی و وفا را در خانواده ها بگیرد به این راحتی حاضر به مانور زیور آرایی در خیابان ها نمی شوند. ✅ آری اگر بانوی حقیقت جوی این سرزمین بداند حجاب آمده تا هویت او را به عنوان رکن مهم جامعه در کنار مرد به رسمیت بشناسد و دوشادوش مردان رسالت های بزرگ اجتماعی را انجام دهد دیگر جامعه غربی که زن را تبدیل به کالای تجاری کرده و نگاهی جز نگاه ابزاری به آنان ندارد را قابل تحمل نمی داند . اگر امروز با همه هجمه ها و تبلیغات منفی، گرایش به اسلام در زنان غربی بالا رفته به دلیل همین نگاه انسانی است که کرامت، آزادی، هویت و شخصیت زن را بالا برده است و اسلام را به عنوان دینی مترقی در اذهان اندیشمندان جهان معرفی کرده است. 📣 ۱۶۷۰ انسانی که در مسجد گوهرشاد مشهد در تیرماه سال ۱۳۱۴ هجری شمسی در اعتراض به قانون کشف حجاب به دست مزدوران رضاشاه به شهادت رسیدند فقط شهیدان مکتب اسلام نیستند بلکه اینان شهیدان راه اعتلای ارزش های انسانی هستند که جان خویش را تقدیم عدالت و آزادگی و انسانیت کردند. http://eitaa.com/joinchat/839385090C17be5777cc کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze
این خانواده ماییم؛ این ماییم که با خودمان چنین میکنیم؟!!
احوال حوزه
این خانواده ماییم؛ این ماییم که با خودمان چنین میکنیم؟!!
مسافری را به یکی از محله‌های حاشيه‌ی شهر رسانده بودم. داشتم بر میگشتم به جاده‌ی اصلی که مردی حدودا پنجاه ساله با کیسه‌ای پر از لباس، دست بلند کرد. سوارش کردم. میخواست به یکی از محله‌های نزدیک برود. ده هزارتومان بیشتر نداشت؛ گفتم عیبی ندارد. خندید و گفت: راستش مرا بیست و دو روز جایی نگه داشته بودند، حالا ولم کرده‌اند! پرسیدم: کی؟! کجا؟ با خنده گفت: خانواده‌ام. کمپ ترک اعتیاد. به ظاهرش نمی‌خورد معتاد باشد. ادامه داد: البته معتاد نیستم؛ ولی خب زنم اصرار داشت بروم کمپ. گفتم: چرا؟ گفت: قرص اعصاب می‌خوردم. خیلی خواب‌آور بود. یک مدت هم بیمارستان بستری بودم. بعد دیگر از دستم عاصی شد، مرا گذاشت کمپ. ولی خیلی خوب بود. باغ قشنگی بود. من هم همه‌اش زیر باد کولر می‌خوردم و می‌خوابیدم [می‌خندید]. بیمارستان هم خوب بود. بیمارستان «جنت». ولی اینجا بهتر بود. گفتم: بیمارستان جنت برای جانبازان اعصاب و روان است... گفت: آره. گفتم: شما هم جانبازید؟ سری به تایید تکان داد و و بدون خنده گفت: بله. بعد ادامه داد: ولی مدیر کمپ گفت تو معتاد نیستی، دیگر نمی‌توانی بمانی، باید بروی. من دلم نمی‌خواست بروم ولی مجبورم کردند. [خندید] بیرونم کردند. خیلی خوب بود. نمی‌دانم چرا آن‌ها دلشان می‌خواست زودتر بروند! حتی طرف، کارتن‌خواب بود ولی دلش می‌خواست برود. من که نمی‌فهمیدم. جای به آن خوبی. کلی هم احترام می‌گذاشتند. پرسیدم: بچه هم دارید؟ گفت: آره. یک پسر فوکول، ولی بسیجی! فوکول است ولی بسیجی هم هست. رسیدیم به آخر آن شهرک. بیابانی بود با خانه‌هایی پراکنده و جاده‌ای نیمه آسفالت. خانه‌ها را از نظر می‌گذراند و زیر لب می‌گفت: مادر... مادر... خانه‌ی مادر... پرسیدم: به خانه‌ی مادرتان می‌روید؟ گفت: بله ولی خانه‌اش را بلد نیستم. [خندید] خانه‌ی مادرم را بلد نیستم! راهم نمی‌داد. می‌گفت چیزهایم را می‌شکنی. خانه‌اش را عوض کرده و به من آدرس نداده. حالا برادرم یک آدرسی داده همین‌جاها. کمی جلوتر خواست بایستم تا پیاده شود؛ وسط بَرّ و بیابان. گفتم: بگذار پیدایش کنیم... قبول نکرد و گفت خودش پیدایش می‌کند. پیاده شد. رفت. وسط بر و بیابان به دنبال خانه‌ی مادرش بود. فکر کردم یک روز وسط بر و بیابان از مام وطن دفاع کرده بود و حالا به همین خاطر دچار وضعیتی شده که مام خونی‌اش هم به خانه راهش نمی‌دهد؛ چون چیزهایش را می‌شکند. دیگر غیر منتظره نیست اگر وطنش هم رهایش کرده باشد. داشتم فکر می‌کردم این خانواده ماییم؛ این ماییم که با خودمان چنین می‌کنیم. امروز فکر میکردم که او خوزستان بود که با او چنین کرده‌اند. T.me/reza_tabibzade کانال را دنبال کنید https://eitaa.com/ahvaalehowze