eitaa logo
اَی خِداااا😅😉
463 دنبال‌کننده
94 عکس
109 ویدیو
1 فایل
سلام خوش اومدید 😁✌️ اینجا قراره از همه چی صحبت کنیم🧐 البته از نگاه طنز😅 ولی طنزی که ما رو به واقعیت برسونه😇 ✔️ارتباط با مدیر @Mahdiizadi صفحمون تو روبیکا https://rubika.ir/Ai_Kheda
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 زمان حضرت سلیمان علیه السلام یه بنده خدا زندگی میکرد که خیلی دوست داشت زبان حیوان ها(🐰🦊🐶🐱🦆 و...😁) رو یاد بگیره... یه روز دیگه طاقتش تموم شد و تصمیم گرفت که از حضرت سلیمان بخواد که زبون حیوونا رو بهش یاد بدن😊 رفت در خونه پیامبر و تق تق تق سلام علیکم✋ خوبد چه خبر؟! خانواده خوبن؟!😄 غرض از مزاحمت میخواستم زبون حیوونا رو به من یاد بدید خیلی میخوام بفهمم که اینا چی به هم میگن🧐 حضرت سلیمان گفتن حالا بیا تو یه چایی چیزی بخور خستگیت در بره☕️ مرد داستان ما هم گفت نه باید برم خیلی کار دارم ان شالله خدمت میرسیم اگه ممکنه زودی یادم بدید که باید برم😁🤦‍♂ حضرت سلیمان گفتن اینکار به صلاحت نیست رفیق ضرر میکنی بنده خدا گفت نه، اگه یادم ندید ناراحت میشم😒 اگه یادم ندید دیگه در خونتون نمیام🤦‍♂ اگه یادم ندید همه جا میگم حضرت سلیمان بهم کمک نکرد😱🤦‍♂ آقا خلاصه از پیامبر انکار از بنده خدا اصرار.... حالا ادامه داستان باشه برای فردا دیگه ناخن شستم درد گرفت زیاد نوشتم😂😂 پ.ن۱: صلاح ما رو خدا و پیامبر و امام میدونن منتها ما فکر می‌کنیم بیشتر از اونا میفهمیم پ.ن۲: دقت کردید بعضی وقتا برای اینکه به خواسته مون برسیم همینجوری مثل این مرد با خدا حرف میزنیم؟!؟ اگه اینطور نشه دیگه نماز نمیخونم🤦‍♂ اگه فلان نشه میرم روزمو میخورم😱 اگه بهمان نشه دیگه دیگه🤦‍♂😁 💠 @AiKheda
اَی خِداااا😅😉
💠 #زبان_حیوانات ✅ #قسمت_اول زمان حضرت سلیمان علیه السلام یه بنده خدا زندگی میکرد که خیلی دوست داشت
💠 اینجای داستان بودیم که از حضرت سلیمان انکار و از بنده خدا اثرار که آقا زبان حیوانات رو بهم یاد بدید بالاخره حضرت سلیمان گفتن برات ضرر داره ولی چون اصرار میکنی باشه بهت یاد میدم😐 بعد از آموزش این بنده خدا هم که در پوست خودش نمیگنجید رفت نشست تو حیاط خونه بالای دیوار دوتا گربه🐱 مشغول صحبت بودن گربه اولی میگفت: میووووو گربه دومی میگفت می یوووو اولی مَووو دومی میییووو 😅😜 جدااا چیزی که شنیده میشد همینا بود😂😂 ولی اون بنده خدا معنیشم میدونست دیگه 😁 حالا ترجمه صحبتاشون این بود: - این مرغ این بنده خدا رو که میشناسی +اره چطور مگه؟! -هیچی حالش خوب نیست، فردا میمیره + نه بابا، حیف شد جوونم بود -دیگه خواست خداست، هرچی خدا صلاح بدونه .... آقا این بنده تا اینو شنید گفت: اه چطور پیامبر می‌گفت به نفعت نیست ولی الان که فهمیدم مرغه قرار بمیره میرم میفروشمش ضررم نمیکنم😃 خوب شد اصرار کردما وگرنه فردا صبح یه مرغ 🐔مرده رو دستمون مونده بود و دیگه گوشتشم حروم میشد... آقا بنده خدا مرغو زد زیر بغل و رفت بازار و اتفاقا به قیمت خوبی فروختش💰 ان شالله ادامه داستان رو در قسمت بعد دنبال کنید 💠 @AiKheda