اَی خِداااا😅😉
💠 #زبان_حیوانات ✅ #قسمت_اول زمان حضرت سلیمان علیه السلام یه بنده خدا زندگی میکرد که خیلی دوست داشت
💠 #زبان_حیوانات
✅ #قسمت_دوم
اینجای داستان بودیم که از حضرت سلیمان انکار و از بنده خدا اثرار که آقا زبان حیوانات رو بهم یاد بدید
بالاخره حضرت سلیمان گفتن برات ضرر داره ولی چون اصرار میکنی باشه بهت یاد میدم😐
بعد از آموزش این بنده خدا هم که در پوست خودش نمیگنجید رفت نشست تو حیاط خونه
بالای دیوار دوتا گربه🐱 مشغول صحبت بودن
گربه اولی میگفت: میووووو
گربه دومی میگفت می یوووو
اولی مَووو
دومی میییووو
😅😜
جدااا
چیزی که شنیده میشد همینا بود😂😂
ولی اون بنده خدا معنیشم میدونست دیگه 😁
حالا ترجمه صحبتاشون این بود:
- این مرغ این بنده خدا رو که میشناسی
+اره چطور مگه؟!
-هیچی حالش خوب نیست، فردا میمیره
+ نه بابا، حیف شد جوونم بود
-دیگه خواست خداست، هرچی خدا صلاح بدونه
....
آقا این بنده تا اینو شنید گفت:
اه چطور پیامبر میگفت به نفعت نیست ولی الان که فهمیدم مرغه قرار بمیره میرم میفروشمش ضررم نمیکنم😃
خوب شد اصرار کردما
وگرنه فردا صبح یه مرغ 🐔مرده رو دستمون مونده بود و دیگه گوشتشم حروم میشد...
آقا بنده خدا مرغو زد زیر بغل و رفت بازار و اتفاقا به قیمت خوبی فروختش💰
ان شالله ادامه داستان رو در قسمت بعد دنبال کنید
#خواست_خدا
#داستان_کودکان
💠 @AiKheda