روزی حضرت سلیمان در ایوان نشسته بود که مردی با رنگ و روی پریده و حال پریشان دواندوان خود را به او رساند. حضرت سلیمان پرسید: ای مرد چه شده؟ چرا اینقدر مضطرب و پریشان هستی؟
مرد در حالی که صدایش میلرزید گفت: ای پیامبر خدا! امروز وقتی از خانه به طرف دکانم میرفتم، عزرائیل را دیدم که با خشم و غضب به من نگاه میکند، با خود گفتم: حتماً میخواهد جان مرا بگیرد.😢😱
حضرت سلیمان گفت: آیا کاری از دست من بر میآید؟
مرد خود را به حضرت سلیمان نزدیکتر کرد و با التماس گفت: به باد فرمان بده تا مرا به دورترین نقطه این دنیا به هندوستان ببرد. شاید عزرائیل در آنجا نتواند مرا پیدا کند.😭
حضرت سلیمان به باد فرمان داد تا با شتاب او را به هندوستان ببرد.🌪
روز بعد، وقتی که حضرت سلیمان برای رسیدگی به کارهای مردم در ایوان قصر خود نشسته بود چشمش به عزرائیل افتاد که از آنجا عبور میکرد.
او را نزد خود فرا خواند. عزراییل با ادب و احترام روبروی حضرت سلیمان پیامبر ایستاد.
حضرت سلیمان به او گفت: چرا در کوچه و خیابان راه میافتی و مردم را میترسانی؟
برای چه آنطور با خشم و غضب به آن مرد بیچاره نگاه کردی؟ نزدیک بود از ترس جان از بدنش بیرون برود. عزراییل گفت: ای پیامبر خدا! نگاه من به آن مرد از روی خشم و غضب نبود، بلکه از روی تعجب بود.🧐😳
حضرت سلیمان پرسید: تعجب برای چه؟ عزرائیل گفت: دیروز پروردگار به من فرمان داد تا جان آن مرد را در هندوستان بگیرم. وقتی او را در این شهر دیدم با تعجب به خود گفتم: این مرد اگر بال هم در بیاورد نمیتواند خود را در همین روز به هندوستان برساند!
حضرت سلیمان آهی کشید و گفت: بیچاره نمیدانست که از تقدیر نمیتواند فرار کند.
پ.ن:
زمان مرگ که فرا برسه، امکان تغییرش رو نداریم اما نوع مرگمون رو میتونیم با اعمالمون تغییر بدیم.
ان شالله بهترین نوع مرگ یعنی #شهادت نصیبمون بشه.
#مرگ
💠 @AiKheda
حاج آقا دیشب رو منبر گفت جوری زندگی کنید که انگار روز آخر عمرتونه
امروز به حرفش گوش کردم و
دو پرس کوبیده
وسه کیلو نون خامه ای
و سه تا چایی با یک کیلو باقلوا خوردم
الان حالم یه جوریه انگار که واقعا روز آخر عمرمه😂🤦♂🤦♂🤦♂
پ.ن:
این بنده خدا که هیچی ولی کلا از لحاظ معنوی باید جوری زندگی کرد که انگار آخرین روز زندگیمونه
#مرگ
💠 @AiKheda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دردناکه اما پندآموز...
بنده خدا تو بندرعباس زلزله که شده از ترس از خونه دویده بیرون
.
.
.
بعد تیربرق شکسته افتاده روش و از دنیا رفته...
قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
#مرگ
💠 @AiKheda
یارو نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو فرشته مرگ اومد پیشش …😱
عزرائیل گفت : الان نوبت توئه که ببرمت...😭
مرده یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا…😉
+ نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست. طبق لیست من الان نوبت توئه …😒😏
- حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر …☺️😔
عزرائیل قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره. توی شربت ۲ تا قرص خواب خیلی قوی ریخت …😜
وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت.🙈
مرده وقتی فرشته مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست ... و منتظر شد تا عزرائیل بیدار شه…
وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت…😍😘
بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم …😂😁🤦♂
پ.ن: تعداد نفس های هر انسان مشخصه و زمان مرگ هم معلوم...
ان شالله عاقبت به خیر بشیم
#مرگ
#عمر
💠 @AiKheda
کنار خیابان وایستاده بودم
باخودم گفتم:
آخرین مدل ماشینی که در آینده سوار میشم چیه؟🤔
همون لحظه یه آمبولانس نعش کش از بغلم رد شد.
روش نوشته بود
ظلم نکن،
آخرش مسافر خودمی😐😂😂
جاتون خالی یه بار مشهد بودم
خوابیده بودم که یهو حس کردم دارم در آرامشی بهشتی، روی گهواره تاب میخورم که به خودم اومدم دیدم زمین داره میلرزه😂😂😂
هیچی دیگه یه نماز آیات هم افتادیم🤦♂😁
#مرگ
#آخرت
💠 @AiKheda
تو به شبکه ۴ جرأت طوفان دادی😂😂
تا قبل از این برنامه، مورد داشتیم که طرف زده شبکه ۴ خودشون داشتن شبکه ۳ فوتبال میدیدن🤦♂😁
حتما این برنامه رو ببینید
و توصیه کنید به دیدنش
#زندگی_پس_از_زندگی
#مرگ #معاد #NDE
💠 @AiKheda
به نظرم آقای موزون انتهای برنامه #زندگی_پس_از_زندگی یه تشکر ویژه هم از #سایپا و #ایرانخودرو داشته باشه😳😎
آخه نصف تجربه های نزدیک به مرگ رو مدیون اوناس😂🤦♂🤦♂
#زندگی_پس_از_زندگی
#مرگ #معاد
#موزون #خودرو
💠 @AiKheda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا