گر دست او، نه دست خدایی است، پس چرا...؟
از شاه تا گدا، همه رو سوی او کنند؟!
#ابوالفضل_العباس🍃
#ماه_شعبان
#هوالرئوف
او که دردهایم را در آغوش گرفته بود
بعدها آغوشی پر از درد در من جا گذاشت.
_ تورگوت اویار
☽︎حالِ مرا روزی خواهند فهمید
که نهنگی درونِ برکهای افتاده باشد و
بخواهد در آن زندگی کند؛
مترسکی از سر تنهایی، یک شب بخواهد
قدمی بزند و پایی برای رفتن نداشته باشد.
یا مثل پرندهای محکوم در قفس که هر روز
به یاد بیاورد شوق پروازش را باید در دل بکُشد!
قطرهای باران، دلتنگ تکه ابر خود بشود و فریادش به آسمان نرسد؛
برگی از آغوشِ شاخهای رانده شود و همچنان
زیر درخت، به انتظار رسیدنش نشسته باشد؛
کویری با سینهای ترک خورده، هر شب خواب
دریا را ببیند و در تب خواستنش،
بسوزد و ناله کند!!!(:
و تمام عمر، چشم های نمناک خود را پشت
نقابی از شادی پنهان کرده باشد و هربار
خندهایش به دیگران برسد و بغضش برای
گلوی تو باشد!(: ☾︎
#یکتا_مجدی✍🏻›››
من خوب بلدت بودم ،
عطرت رو از بین هزار تا عطر دیگه حس میکردم ، چشمام ناخودآگاه بسته میشد و
سَرم ، سَرم کج میشد سمتی که تو بودی !
دستخطهات رو اینقدر خونده و دیده بودم که دست خطم حتّیٰ شبیه دستخط تو شده بود !
صدات ، وقتی که با خمارترین حالتی که عاشقش بودم ، از چاووشی میخوندی پس زمینهی مدام ذهنم بود !
خندههات که هیچوقت خجالت دخترونهم اجازه نداد یه دلِ سیر دستمو بزنم زیر چونهمو نگاهش کنم دلیل زندگی اون روزهام بود !
سیاهی چشمایِ تو قشنگترین شبی بود که زندگیش کردم ، جنگیدن برای هدفای تو هدفم بود !
امشب عکست رو دیدم ، نشناختمت ، صدات رو شنیدم ، به یاد نیاوردمت ، وقتی جایی اسمت رو میشنوم باید چند لحظهای فکر کنم تا به یادم بیای ، اگه اسمت رو پایین نوشتههای صفحهی اول کتابها نبینم دستخطت رو یادم نیست ؛ حتّیٰ یادم نیست که تو اون کتابها رو بهم دادی ، انگار دیگه بلدت نیستم امّا ، امّا مطمئنم که هنوز عاشقتم ؛ چون من صدای قلبم رو میشناسم ، وقتی که یادم میاد کجای زندگیش بودی هنوز مثل اون وقتها به در و دیوار میکوبه !
ذهنم تو رو یادش رفته امّا قلبم هنوز سخت عاشقه : )🌿🌚
#دنیا_کیا
دم غروبی حس کردم دلم برای هیچکس و هیچچیز به جز تو تنگ نیست ! دلم میخواست باهات حرف بزنم ؛ دلم میخواست بهت بگم انقدر که به تو فکر میکنم ، به یاد خودم نیستم ! بهت بگم برای چند لحظه هم که شده همه رو به جز من از دنیات بذار کنار ! بهت بگم یهجوری بغلم کن که انگار بار بعدی برات وجود نداره ! یه جوری اسمم رو صدا کن که انگار برای آخرین بار میتونی صدام رو بشنوی ! میخواستم بگم هنوزم صدای نفسهات من رو به زندگی برمیگردونه ! میخواستم بهت بگم ، ولی نگفتم ! من این روزا انقدر بیقرار هستم که چشمام ، درونم رو زار میزنه ؛ امّا وقتی تو ازم خبرنداری ، یعنی مدتهاست که من رو ندیدی ؛ ندیدی چون نخواستی ؛ وقتی نخواستی ، یعنی حتّیٰ اگه بهت میگفتم هم فرقی نمیکرد !🌿🙂
#پویا_جمشیدی
.
•
درحالِخوندنِداستانیبودم،
نوتیفاومد؛توبودی ، پیغامیازتوبود،
کنارزدمشوبهخوندنداستانادامهدادم . .
دیگرانچهزودازچشممونمیافتن ،
ازیہتایمیبهبعددیگههرچقدرمباشنفایدهای نداره،
دیگههیجانیبراتندارن ،دیگهقلبتو بهتپشنمیندازن،
چونتوینبودشون،خاصیتشونوازدست دادن!🚶🏻♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم پراست
پراز ذکر دوست داشتن تو
آنقدر که اگر
در آغوشم بگیری
درمیان بازوانت
دنیا را گم می کنم.
از زندگى كردن دست نمى كشم..
فقط كمى دور مى شوم
فاصله ميگيرم از
آدم هايى كه دل گيرم ميكنند..
از خاطراتى كه ناراحتم ميكنند..
از حسود ها..
از دل سنگ ها..
از بى معرفت ها..
از نامهربان ها..
از سياهى ها..
و بدون آنها با خيالى آسوده زندگى ميكنم..
از زندگى كردن دست نميكشم
فقط كمى "دور" مى شوم..
#فرزانه_صدهزارى
°•
4_5854729599195287263.mp3
6.94M
این تنها حرف تکراریِ که آدم از شنیدنش خسته نمیشه .
.