eitaa logo
امامت و امارت
211 دنبال‌کننده
92هزار عکس
53.3هزار ویدیو
4.6هزار فایل
گزارش شخصی امامت وامارت پردیسان
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 علامه سید محمدحسین طباطبایی «توحید خالص» باعث می شود آدمی در هر یک از مراتب و و ، همان را داشته باشد که کتاب الهی از انسان ها خواسته و به آن دعوت کرده است، همچنان که آنچه قرآن کریم از این مراتب و از اجزا آن بیان کرده هیچ یک را بدون توحید خالص تحقق پذیر نمی داند.۱ «مخلَصین» آنهایند که پس از آنکه ایشان خود را برای خدا خالص کردند خدا آنان را برای خود خالص گردانیده، یعنی غیر خدا کسی در آنها سهم و نصیبی ندارد و در دلهایشان محلی که غیر خدا در آن منزل کند باقی نمانده است و آنان جز به خدا به چیز دیگری اشتغال ندارند، هر چه هم که شیطان از کیدها و وسوسه های خود در دل آنان بیفکند همان وسواس سبب یاد خدا می شوند، و آنچه دیگران را از خدا دور می سازد ایشان را به خدا نزدیک می کند.۲ ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۰، صفحه۲۰۳ ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۲، صفحه۲۴۳
🔅 علامه سید محمدحسین طباطبایی «ابرار» کسانی هستندکه عمل خیر را به خاطر ایمان به خدا و رسول او و روز جزا انجام می دهند، چون ایمانشان ایمان رشد و بصیرت است، یعنی خود را بنده و مملوک پروردگار خود می دانند و معتقدند که خلق و امرشان به دست او است، و خودشان مالک نفع و ضرری برای خود نیستند، قهرا معتقدند که نباید اراده کنند مگر چیزی را که پروردگارشان اراده کرده، و انجام ندهند مگر عملی را که او بپسندد، در نتیجه اراده او را بر اراده خودشان مقدم می دارند و برای خشنودی او عمل می کنند، هر چند که به ضرر خودشان تمام شود، بر آن ضرر و ناسازگاری با میل درونی خود صبر می کنند، و زحمت اطاعت او را تحمل نموده، آنچه می کنند یه خاطر خشنودی او می کنند، و در نتیجه در مرحله عمل عبودیت را خالص برای خدا می سازند. ترجمه تفسیر المیزان، جلد۲۰، صفحه۲۰۰
🔅 علامه سید محمدحسین طباطبایی خدای تعالی، انسان را با مال و اولاد امتحان می کند و انسان به وسیله همین مال و اولاد طغیان نموده مغرور می شود و خود را بی نیاز از پروردگار احساس نموده، در نتیجه اصلا پروردگار خویش را فراموش می کند و اسباب ظاهری و قدرت خود را شریک خدا می گیرند و قهرا جرات برمعصیت پیدا می کند، در حالی که غافل است از اینکه عذاب و وبال عملش دورادور او را گرفته و اینطور عذابش آماده شده، تا ناگهان بر سرش بتازد و با هول انگیزترین و تلخ ترین شکل رخ بنماید، آن وقت از خواب غفلت بیدار می شود و به یاد نصیحت هایی می افتد که به او می کردند و او گوش نمیداد، آن وقت نسبت به کوتاهی های خود اظهار ندامت می کند، از ظلم و طغیان خود شرمنده می شود و از پروردگارش درخواست برگشتن نعمت می کند، تا این بار شکر او را به جای آورد، عینا همان طور که سرگذشت صاحبان باغ در سوره مبارکه قلم به آن انجامید، بنابراین قرآن می خواهد با نقل این داستان یک قاعده برای همه انسان ها بیان کند.۱ اگر انسان از آنچه عقلش درک می کند و فطرت به آن اعتراف می نماید روی بگرداند و همچنان (مانند دوران طفولیتش) پای بند هوای نفس خود باشد و همواره آن را پیروی نموده مشتاق باطل و متجاوز از حق باشد، و حرصش بر خیر دنیوی کنترل نداشته باشد، خدای تعالی نعمتش را مبدل به نقمت نموده، آن صفت غریزیش را که بر آن غریزه خلقش کرده بود و آن را وسیله سعادت دنیا و آخرتش قرار داده بود، از او می گیرد و مبدل می کند، به وسیله شقاوت و هلاکتش تا او را به اعراض از حق و جمع مال دنیا و گنجینه کردن آن را بدارد.۲ ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۹، صفحه۶۲۸ ترجمه تفسیر المیزان، جلد۲۰، صفحه۲۰
🔅 علامه سید محمدحسین طباطبایی مؤمن به حق دو جور است، یا کسی است که دارای عقل است، و می تواند حق را در یابد و بگیرد، و در آن تفکر کند و بفهمد حق چیست، و به آن اعتقاد بیابد، و یا کسی است که تفکرش نیرومند نیست، تا حق و خیر و نافع را از باطل و شر و مضر تمیز دهد، چنین کسی باید از دیگران بپرسد و پیروی کند، و اما کسی که نه نیروی تعقل دارد و نه حاضر است از گواهان، سخن حق را بشنود، هر چند آن گواه و شاهد رسالت داشته باشد، و او را انذار کند، چنین کسی جاهلی است لجباز، نه قلب دارد و نه گوش. ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۸، صفحه۲۳۵
🔅 علامه سید محمدحسین طباطبایی خدای سبحان مؤمنین را به جاده رشد انداخته، و به همین جهت است که ایمان را محبوبشان کرده و در دل‌هایشان زینت داده، و کفر و فسوق و عصیان را از نظرشان انداخته، پس باید که ار این معنا غفلت نکنند که زسول خدا صلی الله و علیه و آله وسلم را دارند، کسی را دارند که موید از ناحیه خداست. کسی را دارند که از ناحیه پروردگارش بینه ای دارد که هرکز جز به راه رشد نمی برد، و به سوی چاه و گمراهی نمی کشاند، پس باید او را اطاعت کنند، و هر چه او اراده می کند اراده کنند، و هر چه او اختیار می کند اختیار کنند، و اصرار نورزند که آن جناب ایشان را در آراء و اهوانشان اطاعت کند، چون اگر او ایشان را در بسیاری از امور اطاعت کند، هلاک می شوند، و به تعب می افتند. ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۸، صفحه۳۵۰
🔅 علامه سید محمدحسین طباطبایی انسان یکی از حقایق این عالم است که وجودش مرتبط با تمامی عالم می باشد و این موجود نیز در نوعیتش غایتی دارد که همان سعادت او است و برای رسیدنش به آن، خط مشی و مسیری برایش معین شده، همانطور که سایر انواع موجودات نیز چنینند. پس هستی عام عالمی انسان و هستی خصوصی اش وی را مجهز به قوا و آلاتی کرده که مایه سعادت و کمال او است و طریقی از اعتقاد و عمل برایش معین نموده که او را به آن سعادت می رساند‌. پس طریقی که آدمی را به سعادت برساند - یعنی اعتقادات و اعمالی معین - واسطه بین او و بین سعادت او است که نامش را دین و یا سنت حیاتی می گذاریم که به مقتضای نظام عام عالمی و نظم خاص انسانی تعیین یافته است. و به عبارتی دیگر آن را "فطرت" نام می گذاریم، و این طریق و این واسطه تابع آن نظام است. ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۵، صفحه ۶۴
🔅 علامه سید محمدحسین طباطبایی برای کسانی که متدبر و فطن باشند روشن می گردد که امتناع ابلیس از سجده به خاطر استنکافی بوده که از خضوع در برابر نوع بشر داشت، و او نمی خواست مانند ملائکه در راه سعادت بشر قدم بردارد و او را در رسیدنش به کمال مطلوب کمک نماید، ولی ملائکه در این باب اظهار خضوع نمودند. ابلیس با امتناع اش از سجده از جمع ملائکه بیرون شد و اظهار دشمنی با نوع بشر نمود، و از ایشان بیزاری جست و اعلام نمود که تا بشری وجود دارد از دشمنی با او برای ابد دست بر نمی دارد، مؤید این معنا جواب خداست که لعنت مطلقه اش را از روز نافرمانی اش تا روز قیامت (تا روزی که بشر در زمين زندگی می کند) شامل حال او کرد، با اینکه هنوز ابلیس نگفته بود که من همه آنها را و برای همیشه اغواء می کنم و این خود مشعر بر این است که دشمنی اش تنها با شخص آدم نبوده بلکه با نوع بنی آدم بود. ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۲، صفحه۲۳۴
🔅 علامه سید محمدحسین طباطبایی "قیامت" نظام عالم را زیر و رو می کند، مثلا باطن دل ها را که در دنیا پنهان بود ظاهر می کند و آثار اسباب که در دنیا ظاهر بود، همه می دانستند آب چه اثری و آتش چه اثری دارد، در قیامت پنهان می شود یعنی اسباب به کلی از اثر می افتد و روابط جاری میان اسباب و مسببات به کلی قطع می گردد، در دنیا جمعی دارای عزت بودند و آنان اهل کفر و فسق بودند که عزتشان همه جا ظاهر بود و همچنین جمعی دیگر اهل تقوا ذلتشان هویدا بود، ولی در قیامت اثر از عزت کفار و فساد و نشانه ای از ذلت متقین نمی ماند. ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۹، صفحه۱۸۶
🔅 علامه سید محمدحسین طباطبایی زندگی دنیا عرضی است زائل، و سرابی است باطل که از یکی از خصال پنجگانه زیر خالی نیست: ¤ یا و بازی است، ¤ یا و سرگرم کننده، ¤ یا است ¤ یا است ¤ و یا و همه این ها همان موهوماتی است که نفس آدمی بدان و یا به بعضی از آن ها علاقه می بندد، اموری خیالی و زائل است که برای انسان باقی نمی ماند و هیچ یک از آن ها برای انسان کمالی نفسانی و خیری حقیقی جلب نمی کند. این پنج خصلت، از نظر سنین عمر آدمی و مراحل حیاتش مترتب بر یکدیگرند. ادامه ... ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۹، صفحه۲۶۷
🔅 علامه سید محمدحسین طباطبایی بر کسی که ایمان به خدا و رسول و روز جزا دارد واجب است که پروردگار خود را به یاد آورد و او را فراموش ننماید و ببیند چه عملی مایه پیشرفت آخرت او است و به درد آن روزش می خورد که به سوی پروردگارش بر می گردد. و بداند که عمل او هر چه باشد علیه او حفظ می شود و خدای تعالی در آن روز به حساب آن می رسد و او را بر طبق آن محاسبه و جزا می دهد، جزایی که دیگر از او جدا نخواهد شد. و این همان هدفی است که آیه ... دنبال نموده، مؤمنین را وادار می کند که به یاد خدای سبحان باشند و او را فراموش نکنند و مراقب اعمال خود باشند که چه می کنند، و صالح آنها کدام و طالعش کدام است، چون سعادت زندگی آخرتشان به اعمالشان بستگی دارد. و مراقب باشند که جز اعمال صالح انجام ندهند و صالح را هم خالص برای رضای خدا به جای آورند، و این مراقبت را استمرار دهند، و همواره از نفس خود حساب بکشند، و هر عمل نیکی که در کرده های خود یافتند خدا را شکر گزارند، و هر عمل زشتی دیدند خود را توبیخ نموده، نفس خود را مورد مؤاخذه قرار دهند و از خدای تعالی طلب مغفرت کنند. ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۹، صفحه۲۷۳
🔅 علامه سید محمدحسین طباطبایی ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۹، صفحه۲۷۳
🔅 علامه سید محمدحسین طباطبایی ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۹، صفحه۲۲۹