هدایت شده از ⛅ امام زمان (عج)
دعای سمات
3.24M
قرات دعاي #سمات
#قرار_جمعه_ها
🔻بزرگترین درد من این است
که همه هستند
و تو نیستی 😔
السلام علیک یا مهدی زهرا (عج)
▪️دنیا غروب جمعه چه دلگیر میشود
اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیها
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_دهـــم
✍نمیذاشت چند روزی تو راه بودیم حالا دیگه مطمئن بودم مقصد، جایی عرب زبان مثله سوریه ست و چقدر درست بود و من دلیل این سوپرایز عجیب شوهرم رو نمیفهمیدم
بالاخره به مقصد رسیدیم جایی درست روی خرابه های خانه ی مردم در سوریه نمیدونستم این شوهر رذل چه نقشه ایی برای زنانگی هام داره... اون شب دانیال کنار من بود و از مبارزه گفت...مبارزه ای که مرد جنگ میخواست و رستگاری خونه ی پُرش بود...اون از رسالت آسمانی و توجه ویژه خدا به ما و انتخاب شدنمون واسه انجام این ماموریت الهی گفت!
اما من درک نمیکردم.و اون روی وحشی وارش رو وقتی دیدم که گفتم: کدوم رسالت؟ یعنی خدا خواسته این شهر رو اینطور سر مردمش خراب کنید؟و من تازه فهمیدم خون چه طعمی داره،وقتی مزه دهنم شه منه کتک نخورده از دست پدر از برادرت کتک خوردم تا خود صبح از آرمانهاش گفت از شجاعت خودشو و هم ردیفاش،از دنیایی که باید حکومت واحد اسلامی داشته باشه! اون شب برای اولین به اندازه تک تک ذرات وجودم وحشت کردم ببینم تا حالا جایی گیر افتادی که نه راه پس داشته باشی،نه راه پیش؟ طوری که احساس کنی کل وجودت خالیه؟که دست هیچ کس واسه نجات،بهت نمیرسه؟که بگی چه غلطی کردم و بشینی دقیقه های احتمالی زندگیتو بشماری؟
من تجربه اش کردم اون شب برای اولین بار بود که مثل یه بچه از خدا خواستم همه چی به عقب برگرده اما امکان نداشت.صبح وقتی بیدار شدم، نبود یعنی دیگه هیچ وقت نبود ساکت و گوشه گیر شده بودم،مدام به خودم امید میدادم که برمیگرده و از اینجا میریم اما
نفسهایم تند شده بود دختره روبه رویم،همسره دانیالی بود که برای مراسم ازدواجش خیال پردازی های خواهرانه ام را داشتم؟در دل پوزخند میزدم و به خود امیدی با دوز بالا تزریق میکردم که تمام اینها دروغهایی ست عثمانی تا از تصمیمم منصرف شوم
عثمان از جایش بلند شد:صوفی فعلا تمومش کن..و لیوانی آب به سمتم گرفت بخور سارا.واسه امروز بسه
اما بس نبود داستان سرایی های این زن نظیر نداشت شاید میشد رمانی عاشقانه از دلش بیرون کشید ای عثمان احمق.
🌿💐🌿💐🌿
✍چرا در انتهای دلم خبری از امید نبود؟خالی تر این هم میشد که بود؟ من خوبم.. بگو..
لبهای مچاله شده ی صوفی زیر دندانهایش،باز شد:زنهای زیادی اونجا بودن که...
خیلی شبیه برادرتی..موهای بور چشمای آبی انگار تو آب و هوای آلمان اصالتتون،حسابی نم کشیده چقدر تلخ بود زبانِ به کام گرفته اش درست مثله چای مسلمانان صدای عثمان بلند شد:(صوفی؟؟!!) چقدر خوب بود که عثمان را داشتم صوفی نفسی عمیق کشید:عذر میخوام.اسمم صوفیه اصالتا عرب هستم،قاهره اما تو فرانسه به دنیا اومدم و بزرگ شدم. زندگی و خوونواده خوبی داشتم..
درس میخووندم،سال آخر پزشکی دو سال پیش واسه تفریح با دوستام به آلمان اومدم و با دانیال آشنا شدم پسر خوبی به نظر میرسید.زیبا بود و مسلمون، واما عجیب هفت ماهی باهم دوست بودیم تا اینکه گفت میخواد باهام ازدواج کنه جریانو با خوونوادم در میون گذاشتم اولش خوشحال شدن.اما بعد از چند بار ملاقات با دانیال، مخالفت کردن،گفتن این به دردت نمیخوره انقدر داغ بودم که هیچ وقت دلیل مخالفتشونو نپرسیدم شایدم گفتنو من نشنیدم..خلاصه چند ماهی گذشت،با ابراز علاقه های دانیال و مخالفهای خوونواده ام.تا اینکه وقتی دیدن فایده ایی نداره، موافقتشونو اعلام کردن
و ما ازدواج کردیم درست یکسال قبل
حالا حکم کودکی را داشتم که نمیداست ماهی در آب خفه میشود،یا در خشکی او از دانیال من حرف میزد؟یعنی تمام مدتی که من از فرط سردرگمی،راه خانه گم میکردم، برادرم بیخیال از من و بی خبریم، عشقبازی میکرد؟ اما ایرادی نداردو شاید از خانه و فریادهای پدر خسته شده بود و کمی عاشقانه میخواست حق داشت
دختر جرعه ایی از قهوه اش را نوشید:
ازدواج کردیم تموم نمیتونم بگم چه حسی داشتم فکر میکردم روحم متعلق به دوتا کالبده صوفی و دانیال یه ماهی خوش گذشت با تموم رفتارهای عجیب و غریب تازه دامادم. که یه روز اومدو گفت میخواد ببرتم سفر،اونم ترکیه دیگه رو زمین راه نمیرفتم..سفر با دانیال..رفتیم استانبول اولش همه چی خوب بود اما بعد از چند روز رفت و آمدهای مشکوکش با آدمای مختلف شروع شد وقتیم ازش میپرسیدم میگفت مربوط به کاره بهم پول میداد و میگفت برو خودتو با خرید و گردش سرگرم کن رویاهام کورم کرده بود و من سرخوشتر از همیشه اطمینان داشتم به شاهزاده زندگیم یک ماهی استانبول موندیم خوش ترین خاطراتم مربوط به همون یه ماهه،عصرا میرفتیم بیرون و خوش بودیم تا اینکه یه روز اومد و گفت بار سفرتو ببند پرسیدم کجا؟گفت یه سوپرایزه و من خام تر از همیشه..موم شدم تو دست اون حیوون صدای عثمان سکوتم را بهم زد:سارا اگه حالتون خوب نیست بقیه اشو بذاریم برای یه روز دیگه...
⏪ #ادامہ_دارد...
🍃🌺 @mahdisahebazman
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
کدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد
سوار صاعقه پا در رکاب خواه شد
کدام جمعه ز عطر بهشتی گل یاس
بهارغرق شمیم گلاب خواهد شد
الهم عجل لولیک الفرج
#شبت_بخیرمولای_غریبم
@mahdisahebazman
برای اولین بار در #ایتا کانال مهدویت همراه با قصه های قرانی ویژه. #کودکان و #نوجوانان افتتاح شد
#قصه_های_مهدوی
#انیمیشن
#امام_زمان_شناسی
و....
🌷 میخوای علاوه بر یک فرزند #دینی و #مذهبی یک فرزند مستقل و اجتماعی داشته هم باشی⁉️⁉️
پس به کانال ما سری بزنید👇👇👇
@montazer_koocholo
🌸🌸 با بهترین ها منتظران هستیم☺️
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2457010242Cb76f471596
🌹 زیارت مختصر #حضرت_رسول (صلّی اللّه علیه و آله) در روز #شنبه :
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللهِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صِفْوَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ اللهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّکَ وَ عَبَدْتَهُ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَجَزَاکَ اللهُ یَا رَسُولَ اللهِ أَفْضَلَ مَا جَزَى نَبِیّا عَنْ أُمَّتِهِ اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.
1_14676328.mp3
1.21M
#مولا_جان
صبح می رسد ....
وهمچنان
جای خالی تورا به رخ مان میکشد...
کجایی!؟عزیزدل زهرا (س)
امام غریبم !.....
امروز محکم تر #عهد سربازی و یاریم را تمدید میکنم.
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
🏴🏴
@mahdisahebazman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ_مهدوی
💠استاد #رائفی_پور
📝شباهت کشتی نوح و عصر غیبت
🔺صبر در کار مهدوی
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
چه کسانی هنگام ظهور حضرت زنده میشوند؟
در روایات به دو دسته از افراد اشاره شده که رجعت را فقط مخصوص این دو دسته معرفی میکند؛ امام صادق علیهالسلام میفرماید:
رجعت همگانی نیست، بلکه خصوصی است، تنها کسانی رجعت میکنند که مؤمن خالص باشند یا مشرک خالص.[۱]
اما کسانی که برای بهره جستن از حکومت امام زمان علیهالسلام و کمک به آن حضرت زنده میشوند، دو دسته هستند:
۱. دسته اول کسانی هستند که نامشان در روایات آمده است؛
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
از پشت شهر کوفه[۱]، همراه قائم، بیستوهفت مرد خارج میشوند. پانزده نفر از آنان جزو یاران موسی هستند؛ هفت نفر از آنان جزو اصحاب کهف هستند؛ یوشعبننون، سلمان فارسی، ابودجانه انصاری، مقداد و مالک اشتر نیز جزو آنان هستند. پس اینان در خدمت امام زمان به عنوان یاران و فرمانروایان حکومتش خواهند بود.[۲]
همچنین به مفضلبنعمر فرمودند: «ای مفضل! تو همراه چهلوچهار نفر زنده میشوی و همراه قائم خواهی بود و تو در طرف راست قائم خواهی بود و امر و نهی میکنی».[۳]
همچنین درباره داوود رقی فرمود: «هرکس دوست دارد که به مردی از اصحاب قائم بنگرد، به این مرد نگاه کند».[۴]
نیز درباره یاران امام حسین علیهالسلام فرمود:«حسین همراه یاران خود ـ که در کربلا شهید شدند ـ خواهد آمد».[۵]
طبری در «دلائلالامامه» نام عدهای از زنان را آورده است که برای یاری رساندن به امام زمان زنده میشوند. مفضل گوید: امام صادق علیهالسلام فرمود: «سیزده زن همراه قائم خواهند آمد».
عرض کردم: برای چه کاری؟ فرمود: «به مداوای مجروحان و سرپرستی بیماران خواهند پرداخت، همان گونه که همراه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بودند».
عرض کردم: آنها را برایم نام ببرید. حضرت فرمود: «قنواه دختر رشید هجری، امایمن، حبابه و البیه، سمیه مادر عمار یاسر، زبیده، امخالد احمسیه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه و امخالد جهنیه».[۶]
۲. دسته دوم کسانی هستند که نامشان در روایات نیامده، اما اوصافشان ذکر شده است. به برخی از ویژگیهای آنان اشاره مینمایم:
ایمان محض:
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به سلمان فارسی علیهالسلام فرمودند: و کلّ من محض الایمان محضا: و هر کس ایمان محض داشته باشد، او نیز باز خواهد گشت. [7]
ولایت پذیری آگاهانه:
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به سلمان فارسی علیهالسلام فرمودند: «یا سلمان! « انک مدرکه و من کان مثلک و من تولاه هذه المعرفه: ای سلمان تو او را درک خواهی کرد و همچنین هر کس همانند تو باشد و هر کس چنین ولایت و معرفتی نسبت به او داشته باشد». [8]
شهید شدن:
گروه دیگری که رجعت میکنند کسانی هستند که پیکرشان در راه اسلام و قرآن، آماج تیرهای دشمن قرار گرفت و با بدنی غرق خون به دیدار معبود خود شتافتند.آنان نیز بر میگردند تا پس از درک محضر امام زمان به مرگ طبیعی از دنیا بروند. امام باقر علیهالسلام در گفتوگویی که با زراره داشت، ضمن اینکه بین مرگ طبیعی و کشتهشدن در راه خدا فرق گذاشت، به وی فرمود: «لیس من قبل بالسیف کمن مات علی فراشه، إن من قتل لابدّأن یرجع إلی الدنیا یذوق الموت؛ چنین نیست هرکس کشته میشود، با آنکه در رختخواب مرده باشد، یکسان باشد. همانا هرکس در دنیا کشته شود، ناچار باید برگردد تا مرگ را بچشد».[9]
سنخیت با اهلبیت علیهمالسلام:
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به سلمان فارسی علیهالسلام فرمودند: «ای سلمان! هر کس اهلبیت علیهمالسلام را بشناسد و به آنها اقتدا کرده، در نتیجه با دوستان آنها دوستی کند و از دشمنان آنها بیزاری جوید، به خدا سوگند او از ماست و هر کجا ما وارد شدیم او نیز وارد میشود و هر کجا مسکن ما باشد، محل سکونت او نیز خواهد بود» [10]
مانند خود سلمان که به مقام «سلمان منِا اهلالبیت» [11] رسید و از خانواده اهلبیت به شمار آمد و در دوران ظهور، حضور خواهد یافت.
تحمل رنج و مشقت در راه اهلبیت علیهمالسام:
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به سلمان فارسی علیهالسلام فرمودند: »تمام کسانی که ازما هستند و در راه ما اهلبیت ظلم دیدهاند، دو دوران ظهور، حضور خواهند یافت». [12]
اهل جهاد و مبارزه:
امام صادق علیهمالسلام فرمودند: ای ابابصیر! اگر قائم ما قیام کند، خداوند گروهی را زنده میگرداند که غلافهای شمشیرشان برگردان آنهاست. [13]
راهنمایی و حکمکردن عادلانه:
مفضلبنعمر از امام صادق علیهالسلام روایت کند که فرمودند: «از پشت شهر کوفه، بیست و هفت مرد همراه حضرت قائم بیرون آیند، پانزده تن آنان از قوم حضرت موسی علیهالسلام هستند که به حق هدایت کنند و بدان دادگری نماید
منتظر المهدی:
یند». [14]
از این روایت معلوم میشود دلیل برگشت این افراد به دنیا این است که آنان مردم را به حق و حقیقت راهنمایی میکردند و هنگام قضاوت و حکم کردن به حق و عدالت سخن میگفتند.
خواندن دعای عهد
خواندن سوره اسرا در شب جمعه
⛅ امام زمان (عج)
چه کسانی هنگام ظهور حضرت زنده میشوند؟ در روایات به دو دسته از افراد اشاره شده که رجعت را فقط مخصو
منتظر المهدی:
پینوشتها
۱. البرهان، سید هاشم بحرانی، ج2، ص408.
۲. شاید منظور امام، شهر نجف اشرف باشد.
۳. ارشاد، شیخ مفید، ص365.
۴. دلائلالامامه، طبری، ص248.
۵. رجال کشی، ص402.
۶. مختصر بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار، ص48.
7. بحارالانوار، ج 25، ص 7.
8. معجمالاحادیثالامامالمهدی، ج 5، ص 122.
9. دلایلالامامه، طبری، ص 237.
10. بحارالانوار، ج 25، ص 7.
11. عیونالخبارالرضا، ج 2، ص 64.
12. بحارالانوار، ج 25، ص 7.
13. تفسیر عیاشی، ج 25، ص 92، ح 102.
14. الارشادفیمعرفه حججاللهعلیالعباد، ج 2، ص 386.
15. غیبت طوسی، ص 459.
16. دلائلالامامه، طبری، ص 260.
17.بحارالانوار، ج 5، ص ۹۵
#پرسش_پاسخ_مهدوی
#جمعه
#شنبه
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 خواسته های جالب #مردم_غرب از منجی آخرالزمان!!
❓درمقابل فکر میکنی
#منجی_قدرتمند ازتو چی میخواد؟!!
حتما ببینید👌
#غرب_و_مهدویت
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
1_67420588.mp3
7.96M
#فایل_صوتي_امام_زمان 63
✍چرا، دلم برای تو تنگ نمی شود؟
✔️چرا، دردِ نبودنت، دلم را نمی گزد؟
✔️چرا تحمل غیبتت، برایم آسان است؟
راستی؛
ایــرادِ کار من کجاست؟ 👆👆
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
استاد #شجاعی
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
1_551689862.mp3
33.63M
🔊 سخنرانی صوتی استاد #رائفی_پور
📝 موضوع: اثبات هجوم به خانه وحی ( جلسه ۱)
📆 تاریخ : ۱۳۹۱/۱/۱۶ - مشهد - مسجد تربتها
دسته بندی موضوعی: #اهل_بیت
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_یـازدهـم
✍صدای عثمان سکوتم را بهم زد:سارا.. اگه حالتون خوب نیست بقیه اشو بذاریم برای یه روز دیگه
با تکان سر مخالفتم را اعلام کردم
دختر آرامشی عصبی داشت:بار سفر بستم و عجب سوپرایزی بود رفتیم مرز از اونجا با ماشینها و آدمهای مختلف که همه مرد بودن به مسیرمون ادامه میدادیم مسیری که نمیدونستم تهش به کجا میرسه و تمام سوالهام از دانیال بی جواب میموند ترسیده بودم،چون نه اون جاده ی خاکی و جنگ زده شبیه مکانهای توریستی بود نه اون مردهای ریش بلند و بد هیبت شبیه توریست
میدونستم جای خوبی نمیریم و این حس با وجود دانیال حتی یک لحظه هم راحتم نمیذاشت چند روزی تو راه بودیم حالا دیگه مطمئن بودم مقصد، جایی عرب زبان مثله سوریه ست و چقدر درست بود و من دلیل این سوپرایز عجیب شوهرم رو نمیفهمیدم
بالاخره به مقصد رسیدیم جایی درست روی خرابه های خانه ی مردم در سوریه نمیدونستم این شوهر رذل چه نقشه ایی برای زنانگی هام داره اون شب دانیال کنار من بود و از مبارزه گفت مبارزه ای که مرد جنگ میخواست و رستگاری خونه ی پُرش بوداون از رسالت آسمانی و توجه ویژه خدا به ما و انتخاب شدنمون واسه انجام این ماموریت الهی گفت!
اما من درک نمیکردم.و اون روی وحشی وارش رو وقتی دیدم که گفتم: کدوم رسالت؟ یعنی خدا خواسته این شهر رو اینطور سر مردمش خراب کنید؟؟
و من تازه فهمیدم خون چه طعمی داره،وقتی مزه دهنم شه منه کتک نخورده از دست پدر از برادرت کتک خوردم تا خود صبح از آرمانهاش گفت از شجاعت خودشو و هم ردیفاش،از دنیایی که باید حکومت واحد اسلامی داشته باشه
🍁🌾🍁🌾🍁
✍اون شب برای اولین به اندازه تک تک ذرات وجودم وحشت کردم ببینم تا حالا جایی گیر افتادی که نه راه پس داشته باشی،نه راه پیش؟ طوری که احساس کنی کل وجودت خالیه؟که دست هیچ کس واسه نجات،بهت نمیرسه؟که بگی چه غلطی کردم و بشینی دقیقه های احتمالی زندگیتو بشماری؟
من تجربه اش کردم اون شب برای اولین بار بود که مثل یه بچه از خدا خواستم همه چی به عقب برگرده اما امکان نداشت.صبح وقتی بیدار شدم، نبودیعنی دیگه هیچ وقت نبود ساکت و گوشه گیر شده بودم،مدام به خودم امید میدادم که برمیگرده و از اینجا میریم...اما...
نفسهایم تند شده بود دختره روبه رویم،همسره دانیالی بود که برای مراسم ازدواجش خیال پردازی های خواهرانه ام را داشتم؟در دل پوزخند میزدم و به خود امیدی با دوز بالا تزریق میکردم که تمام اینها دروغهایی ست عثمانی تا از تصمیمم منصرف شوم
عثمان از جایش بلند شد:صوفی فعلا تمومش کن و لیوانی آب به سمتم گرفت بخور سارا.واسه امروز بسه
اما بس نبود داستان سرایی های این زن نظیر نداشت شاید میشد رمانی عاشقانه از دلش بیرون کشید ای عثمان احمق....
چرا در انتهای دلم خبری از امید نبود؟؟؟خالی تر این هم میشد که بود؟
(من خوبم.. بگو..)
لبهای مچاله شده ی صوفی زیر دندانهایش،باز شد:زنهای زیادی اونجا بودن که…
صدای آرام عثمان بلند شد:کمی صبرکن صوفی و دو فنجان قهوه ی داغ روی میزِ چوبی گذاشت:بخورید سارا داری میلرزیمن به لرزیدنهاعادت داشتم همیشه میلزیدم وقتی پدر مست به خانه می آمد وقتی کمربند به دست مادرم را سیر از کتک میکرد وقتی دانیال مهربان بود و میبوسیدم وقتی مسلمان شد وقتی دیوانه شد وقتی رفت پس کی تمام میشد؟حقم از دنیا، سهم چه کسی شد؟
صوفی زیبا بودمشکیِ موهای بلندِ بیرون زده از زیر کلاه بافت و قهوه ای رنگش،چشم را میزد چشمان سیاهش دلربایی میکرد اما نمی درخشید چرا چشمانش نور نداشت؟شاید..
صوفی با آرامشی پُرتنش کلاه از سرش برداشت و من سردم شد فنجان قهوه را لابه لای انگشتانم فشردم گرمایش زود گم شد و خدا را شکر که بازیگوشیِ قطرات بارون روی شیشه بخار گرفته ی کنارم،بود!
و باز صوفی:صبح وقتی از اتاقم زدم بیرون،تازه فهمیدم تو چه جهنمی گیر افتادم فقط خرابه و خرابه جایی شبیه ته دنیا ترسیدم منطقه کاملا جنگی بود اینو میشد از مردایی که با لباسها و ریشهای بلند،و تیرو تفنگ به دست با نگاههایی هرزه وکثیف از کنارت رد میشدن،فهمید....
⏪ #ادامہ_دارد...
🍃🌺 @mahdisahebazman
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
#یاصاحب_الزمان_عج❤️
جز رحمتِ چشمان تو،دنیا چه میخواهد
تشنه به غیرِ آب،از دریا چه میخواهد
حالا که موسایم شدی راهی نشانم ده
غیرازنجات،این قوم ازموسیٰ چه میخواهد
پیغام و پس پیغام یعنی یادِ ما هستی
مجنون جزاین پیغام از لیلا چه میخواهد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✨شبت بخیرهمه داروندارم✨
@mahdisahebazman
🌹روز #یکشنبه روز زیارتی #حضرت_علی علیه السلام و #حضرت_فاطمه زهرا سلام الله علیها🌹
زیارت امیرالمومنین علیه السلام در روز یکشنبه:
السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ الْمُضِيئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ الْمُونِقَةِ [الْمُونِعَةِ] بِالْإِمَامَةِ وَ عَلَى ضَجِيعَيْكَ آدَمَ وَ نُوحٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُحْدِقِينَ بِكَ وَ الْحَافِّينَ بِقَبْرِكَ يَا مَوْلايَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَذَا يَوْمُ الْأَحَدِ وَ هُوَ يَوْمُكَ وَ بِاسْمِكَ وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ جَارُكَ فَأَضِفْنِي يَا مَوْلايَ وَ أَجِرْنِي فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيَافَةَ وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَةِ فَافْعَلْ مَا رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِيهِ وَ رَجَوْتُهُ مِنْكَ بِمَنْزِلَتِكَ وَ آلِ بَيْتِكَ عِنْدَ اللَّهِ وَ مَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ وَ بِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلَيْهِمْ [عَلَيْكُمْ] أَجْمَعِينَ.
✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨
زیارت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در روز یکشنبه:
اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَى مَا أَتَى بِهِ أَبُوكِ وَ وَصِيُّهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا وَ أَنَا أَسْأَلُكِ إِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنِي بِتَصْدِيقِي لَهُمَا لِتُسَرَّ نَفْسِي فَاشْهَدِي أَنِّي ظَاهِرٌ(طَاهِرٌ) بِوِلاَيَتِكِ وَ وِلاَيَةِ آلِ بَيْتِكِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.
1_14676328.mp3
1.21M
#مولا_جان
صبح می رسد ....
وهمچنان
جای خالی تورا به رخ مان میکشد...
کجایی!؟عزیزدل زهرا (س)
امام غریبم !.....
امروز محکم تر #عهد سربازی و یاریم را تمدید میکنم.
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
🏴🏴
@mahdisahebazman
#السلام_علیک_یا_ابا_صالح_المهدی
#صبحتبخیرمولایمن
الله اکبر ما کجا
و الله اکبر گفتن شما کجا!
کاش می آمدید
تا از تمام حنجره ها
با محبت علي و فرزندان فاطمه
صداي الله اکبر بلند شود...
🍃السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تُهَلِّلُ وَ تُكَبِّرُ...
▫️سلام بر تو
آن هنگام که بر کبریایی پروردگار تکبیر می گویی!
و سلام بر شهادت گفتن تو بر وحدانیت او که تمام بُت ها را سرنگون می کند.
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ 💠استاد #رائفی_پور
📝 آیا بود و نبود امام زمان (عج) رو حس میکنیم تو زندگیمون ؟
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
#اخرالزمان ۳۳
⭕️ میخواهی از انحراف دور بمانی، حق امامت را بشناس!
🔹 در پیام های قبل گفتیم امام علی، هشت تابلوی بازدارنده از انحراف و رهایی از فتنه ها در آخرالزمان را معرفی کرده اند؛ در شماره های پیش با سه تابلو آشنا شدیم و در این پیام به تابلوی چهارم رسیده ایم.
🔸 امیرالمومنین میفرمایند: «چراغ راه مؤمن، شناخت حق ماست و بدترین کوری، نابینایی فضیلت ماست؛ که با ما بی جهت و بدون گناه، به دشمنی برخاسته، فقط به جرم اینکه ما او را به سوی حق و دوستی خواندیم و دیگران او را به سوی فتنه دعوت کردند. آنها را بر ما ترجیح داد. ما را پرچمی است که هر که در سایه آن درآید، او را جا دهد و هر که به سوی او پیش تازد، پیروز است و هر که از آن وا ماند، نابود و هر که بدان چنگ زند، نجات یابد؛ شمایید آبادگران زمین که (خداوند) شما را در آن جای داد تا ببیند چه میکنید. پس مراقب خدا باشید در آنچه از شما دیده میشود. بر شما باد به راه روشن بزرگتر. در آن بروید که دیگری جای شما را نگیرد.» (١)
🔺 سپس حضرت این آیه قرآن را تلاوت فرمودند: «به سوی آمرزش پروردگارتان بشتابید و به راه بهشتی که عرضش به قدر پهنای آسمان و زمین است و آن برای اهل ایمان به خدا و پیامبرانش مهیا گردیده است.» (٢)
📚 ١- بحارالانوار، ج۶۵، ص۶۲؛ ٢- سوره حدید/٢١
#یکشنبه
#سه_شنبه
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
1_551691861.mp3
20.65M
🔊 سخنرانی صوتی استاد #رائفی_پور
📝 موضوع: اثبات هجوم به خانه وحی ( جلسه ۲)
📆 تاریخ : ۱۳۹۱/۱/۱۷ - مشهد - مسجد تربتها
دسته بندی موضوعی: #اهل_بیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 #نقش_زنان_در_حکومت_امام_زمان(ع) چگونه خواهد بود❓
🔻ویژگی مهمی که بانوانِ
منتظر باید در خود تقویت کنند.
#استاد #پناهیان
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
امام زمان عج_۴۸.mp3
5.58M
#فایل_صوتي_امام_زمان 45
چقـ❓ـدر
غمِ اهل خونه تون رو میخوری؟
چقــ❓ـدر
برای مشکلاتشون به تکاپو میفتی؟
👈بــرای امام زمان چطــور؟
بعد از هزار سال نداشتنــش،
چقــدر براش نگرانــی 👆👆
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجـ 🌺
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_دوازدهــم
✍اولش ترسیدم فکر کردم تنها زن اونجام.اما نبودم تعداد زیادی زن اونجا زندگی میکردن.که یا دونسته و ندونسته با شوهراشون اومده بودند یا تنها و داطلب یکی از فرمانده های داعش هم اونجا بود.رفتم سراغش و جریانو بهش گفتم.خیلی مهربون و باوقار مجابم کرد که این یه مبارزه واسه انسانیته و دانیال فعلا درگیره یه ماموریته اما بهم قول داد تا بعد از ماموریت بیاد و بهم سر بزنه حرفهاش قشنگ و پر اطمینان بود.منو به زنهای دیگه معرفی کردو خواست که هوامو داشته باشن اولش همه چی خوب بود یه دست لباس بلند و تیره رنگ با پوشیه تحویلم دادن تا بپوشم که زیادم بد نبود هرروز تعدادی از زنها با صلابت از آرمان و آزادی میگفتن و من یه حسی قلقلکم میداد که شاید راست بگن و این یه موهبت که،برای این مبارزه انتخاب شدم...
کم کم یه حس غرور ذره ذره وجودمو گرفت افتخار میکردم که همسر دانیال،یه مرد خدا هستم از صبح تا شب همراه بقیه زنها غذا می پختیم و و لباس رزمنده ها رو می دوختیم و می شستیم دقیقا کارهایی که هیچ وقت تو خونه پدرم انجام ندادم رو حالا با عشق و فکر به ثواب و رضایت خدا انجام میدادم.اونجا مدام تو گوشمون میخوندن که جهاد شما کمتر از جهاد مردانتون نیست و من ساده لوحانه باور میکردم و جز چشمهای کثیف این مثلا رزمنده ها،چیزی ناراحتم نمیکرد هروز بعد از اتمام کارها به سراغ فرمانده میرفتم تا خبری از برادرت بگیرم تا اینکه بعد دو هفته بهم گفت که به صورت غیابی طلاقت داده!!
باز دانیال را گم کردم حتی در داستان سرایی های این دختر...
و باز چشمانِ به ذات نگرانِ عثمان که حالم را جستجو میکرد....
و باز نفس گیری صوفی،محض خیالبافی هایش:طلاق غیابی دنیا روی سرم خراب شد. نمیتونستم باور کنم دانیال،بدون اطلاع خودم،ولم کرده بود تا اینکه دوباره شروع به گفتن اراجیف کردن که شوهرت مرد خداست و نمیتونه به تو بند باشه و اون ماموره رستگاریت بوده از طرف خدا و ..و باز خام شدم.
🍁🌾🍁🌾🍁
✍اون روز تازه فهمیدم که زنهای زیادی مثل من هستن و باز گفتم میمونم و مبارزه میکنم اما چه مبارزه ای؟ حتی اسلوبش را نمیدونستم...
چند روزی گذشت و یکی از زنها اومد سراغم که برو فرمانده کارت داره... اولش ذوق زده شدم، فکر کردم حتما خبری از دانیال داره اما نه...فرمانده بعد از یه ربع گفتن چرندیات خواست که منو به صیغه خودش دربیاره...
و من هاج و واج مونده بودم خیره،به چشمایی که تازه نجاست رو توشون دیده بودم.یه چیزایی از اسلام سرم میشد،گفتم زن بعد از طلاق باید چهار ماه عده نگهداره،نمیتونه ازدواج کنه. اما اون شروع کرد به گفتن احکامی عجیب که منه بیسواد هیچ جوابی براشون نداشتم گفت تو از طرف خدا واسه این جهاد انتخاب شدی اما باز قبول نکردم و رفتم به اتاقِ زشت و نیمه خرابه ام...
ده دقیقه بعد چند زن به سراغم اومدن و شروع کردن به داستان سرایی و باز نرم شدم.و باز خودم را انتخاب شده از طرف خدا دیدم پس به صیغه ی اون فرمانده زشت و بد قیافه دراومدم...
بعد از چند روز پیشنهاد صیغه از طرف مردهای مختلف مطرح شد و من مانده بودم حیرون که اینجا چه خبره؟ مگه میشه؟من چند صیغه فرمانده ی مسلمونشون بودم و باز زنها دورم رو گرفتن و از جهاد نکاح گفتن و احکامی که هیچ قاعده و قانونی نداشت و اجازه چهار صیغه در هفته رو،وسط میدون جنگ صادر میکرد. تازه فهمیدم زنهای زیادی مثل من هستند و من اینجا محکومم همین...
و انجا تبدیل شده بود به عذاب و شکنجه و تنها یک ذکر زیر لبم زمزمه میشد لعنت به تو دانیال...لعنت...
حالم از خودم بهم میخورد از خودم بدم میامد باید هفته ای چهار بار به صیغه مردها در میامدی برای جهاد نکاح و این از لحظه مرگ هم بدتر بود بدتر
مدام به همراه زنان و دختران جدید از منطق ای به منطقه دیگه انتقالمون میدادن حس وحشتناکی بود.
تازه فهمیدم اون اردودگاه حکم تبلیغات رو داشته و زیادن دخترانی مثل من که از طرف شوهرانشون به سربازان داعش هدیه شده بودن شاید باور کردنی نباشه اما خیلی از مردهایی که واسه نکاح میومدن اصلا مسلمون یا عرب نبودن!مسیحی، یهودی،بودایی و از کشورهای فرانسه ،آمریکا، آلمان بودن، حتی خیلی از دخترهایی که واسه جهاد نکاح اومده بودن هم همینطور...
یادمه یه شب جشن عروسی دوتا از مبارزین با هم بود،که....ناگهان سکوت کرد...
تا به حال، نگاهِ پر آه دیده اید؟من دیدم، درست در مردمک چشمهای مشکی صوفی...
چه دروغ عجیبی بود قصه گویی هایِ این زن دروغی سراسر حقیقت که من نمی خواستمش
به صورتم زل زد:(ازدواج کردی؟؟ ) سر تکان دادم که نه لبخند زد. چقدر لبهایش سرما داشت هوا زیادی سرد نبود؟ابرویی بالا انداخت و پر کنایه رو به عثمان:فکر کردم با هم نامزدین انقدر جان فشانی واسه دختری که برادرش دانیاله...
⏪ #ادامہ_دارد...
🍃🌺 @Mahdisahebazman
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
اَیْنَ فَرَجُکَ الْقَریبُ
در اين هجمه ی طوفانی نبودنت
غرق گناهيم...
ما را به ساحل آرامش نگاهت برسان
الـٰلّهُمَ عَجــِّلِ لوَلــیِّکَ اَلْفـ♡ـَرَجْ
#شبتون_بخیرهمه_داروندارم
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman
🌹روز #دوشنبه روز #امام_حسن و #امام_حسین علیهما السّلام است، در زیارت حضرت #امام_حسن علیه السّلام میگوییم:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صِفْوَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صِرَاطَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَیَانَ حُکْمِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نَاصِرَ دِینِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّیِّدُ الزَّکِیُّ،السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْقَائِمُ الْأَمِینُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَالِمُ بِالتَّأْوِیلِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْهَادِی الْمَهْدِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الطَّاهِرُ الزَّکِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا التَّقِیُّ النَّقِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقِیقُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الشَّهِیدُ الصِّدِّیقُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ.
🌹زیارت #امام_حسین (علیه السلام) در روز دوشنبه:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ عَبَدْتَ اللهَ مُخْلِصا وَ جَاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَعَلَیْکَ السَّلامُ مِنِّی مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. أَنَا یَا مَوْلایَ مَوْلًى لَکَ وَ لِآلِ بَیْتِکَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ لَعَنَ اللهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللهِ تَعَالَى مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ هَذَا یَوْمُ الْإِثْنَیْنِ وَ هُوَ یَوْمُکُمَا وَ بِاسْمِکُمَا وَ أَنَا فِیهِ ضَیْفُکُمَا فَأَضِیفَانِی وَ أَحْسِنَا ضِیَافَتِی فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضِیفَ بِهِ أَنْتُمَا وَ أَنَا فِیهِ مِنْ جِوَارِکُمَا فَأَجِیرَانِی فَإِنَّکُمَا مَأْمُورَانِ بِالضِّیَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَصَلَّى اللهُ عَلَیْکُمَا وَ آلِکُمَا الطَّیِّبِینَ.
1_14676328.mp3
1.21M
#مولا_جان
صبح می رسد ....
وهمچنان
جای خالی تورا به رخ مان میکشد...
کجایی!؟عزیزدل زهرا (س)
امام غریبم !.....
امروز محکم تر #عهد سربازی و یاریم را تمدید میکنم.
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
🏴🏴
@mahdisahebazman
#السلام_علیک_یا_ابا_صالح_المهدی
#صبحتبخیرمولایمن
همیشه در خیال من کسی عبور می کند
به گوش من مدام تا شور ظهور میکند
مرا که شوق روی او خیال برده از برم
برای بودنش مرا پر از غرور می کند
به عهد خویش خوانده ام تعهدی که بسته ام
مرا به این تعهّدش تب حضور می کند
به جمکران سپرده ام شکایت فراق خویش
که کی چراغ عشق را دوباره نور می کند
شدم دوباره نادم و پریش از گناه خویش
به روز حشر در دلش کمی قصور میکند
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
🌹🍃🌹🍃
@mahdisahebazman