میسوزم و میسازم از درد فراق اما
تیر غم او بردل افزون ز شهر آید
"حیران" به فغان تا کی با محنت و غم ،همدم
یارب نظری کان شاه از پرده بدرآید
#شب_بخیرمولای_غریبم
#سلام_امــام_زمــانم❤
ما گمشدگانیم،
تویی حاضر ناظر...
در شآن تو این نیست
بگوییم کجایی...!!
#صبحت_بخیر_گل_نرگس
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🌷🌷@mahdisahebazman🌷🌷
#سلام_اربابم✋️❤️
🌹خوش بادنسیمے ڪه زایوانِ توباشد
🌿شاداسٺ هرآن کس ڪه پریشانِ تو باشد
🌹ای ڪاش ڪه صدبار زعشقِ توبمیرم
🌿هربارسرم بر روے دامانِ تو باشد
#صبحتون_حسینے☀️🌹
🌷🌷@mahdisahebazman🌷🌷
#امام_زمانم! در این✨ روز شنبه با شما #عهد میبندیم که امروز حداقل یک دور تسبیح #صلوات به نیت سلامتی شما بفرستیم. #امام_دلها یاریمان کن🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سخنرانی_استاد_ #دانشمند
‼️چه کسی دل امام زمان رو خون کرده است😔
👹⛔️شیطان با ما چه میکند❓
❌حیا کجاست؟
📽☝️کلیپی سوزناک از استاد دانشمند رو از دست ندهید.
@mahdisahebazman
یابنالحسن
هر جا که نگاه میکنم
به هر که میرسم
آخر همهی راهها
به #تو ختم میشود!
شاید تو
همان عاقبتِ به خیری هستی
که از قدیم
همه دوست داشتند
پایانِ کارشان به سوی تو باشد!!
همهچیز
یک روز
به پایان میرسد
جز #محبت تو که همیشه باقیست...
#مهدی_جان
دلیل نیامدنت
از بساط نوکر بی دست و پایی چون من بود!!
گدایت را حلال کن...
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 15
🗣 وقت نماز که میشه بگو:
خدایا من بناست با نماز با ادب بشم.😊
🔹👆♦👆
خوشگل وضو بگیرید😊.
شالاب شالاب نکنیم تا آب رو روی دستای خودمون بریزیم.😐
مثلا میخوایم یه کار محترمانه انجام بدیما☺️..!
💠✴👌〰🌺
تو اگه بخوای جلوی مهمان میوه رو بشوری و بهش بدی چجوری می شوری❓🤔
محترمانه می شوری دیگه ❗️😁
جلوی خدا بخوای وضو بگیری اینکه نظافت نمیشه که دستاتو بکوبی و زود بری....😐
🔹🔹🔹💠
چیه ❓ 😐
ناراحتی❓😑
میخوای خدا توفیق نماز خوندن رو ازت بگیره❓❓❓😢
میخوای خدا بهت بگه:
نمیخوام اصلا نماز بخونی😔...
صدسال سیاه نماز نخون...
ناراحتی بهت یه دستور دادم..❓😔
"" ناراحتی که یه جا خواستم خدایی کنم برای تو و بندگی تو رو ببینم...❓ ""
👆👆👆⛔👆👆👆
اینقدر با عجله⁉️😔
اینقدر بی حوصله⁉️😔
هرکی نمازش رو خوند تعقیبات و رو نخوند و رفت،
خدا به ملایکه می فرماید: نماز بنده ی من رو بهش پس بدید...♻️
من بهش گفتم الان هرچی بخوای من بهت میدم 😊
اما اون بلند شد رفت ...😔
آخه کجا داره میره ❓🤔
کدوم امر دنیاشو میخواد درست کنه که تعقیبات رو نخونده رفت❓❓❓🤔
ادامه دارد...
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سخنرانی_استاد_راىفي_پور
⚠️ بیش از ۹۰ درصد علائم #ظهور به وقوع پیوسته و بقیه در مدت کمی رخ خواهد داد
برخیزید ، گناهان به امام عرضه میشود
🎤 استاد رائفی پور
نشر دهید اجرتون با خدا 📡
#رائفی_پور
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 16
چرا تعقیبات نماز این همه اهمیت داره❓
🔶استاد پناهیان؛
🌺خدا اومده میگه بعد نماز از من چیزی بخواه من بهت میدم
سرشو انداخته پایین راست راست داره میره
🔴🔴🔴
کجا مهمتر از اینجا
این جز اینکه میخوای تکبر کنی به خدا
💢محبت خدا رو پس میزنی
بی نیازی خودتو به خدا نشون میدی
حالا بهت میگم شو خی نداره خدا
❌⭕️💢
نمازی که تعقیبات نداره قبول نیست
میدونی چرا؟
☘چون خدا میگه بنده من امر منو اجرا کردی نماز خوندی حالا یه دعای مستجاب داری
❎✅❎✅
بخواه از من تامن بهت بدم
رفت....آقا رفت🏃🏃
خدا میگه بعد نماز از من بخواه
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اقا رفت
⛔️ بلا فاصله خدا میگه ملائکه من نمازش رو بهش برگردانید
بنده ای که به من نیاز نداره اومده امر منو اجرا کنه که چی
💢میخواد بگه نه تو خدایی نه من بنده تو ام
خب این بی ادبی هست
💢⭕️💢⭕️
چرا تو جبهه ها ا ین قدر چراغ معنویت روشن میشد
💢چون حساب و کتاب مرگ که جلو می آمد..
مرگ هم هیبت خدا را به دل می افکند
❎✅❎✅
به رزمندگان می گفتند نزدیک شب عملیاته یعنی نزدیک ملاقات خداست
حالیته شب عملیاته💢♨️
🔶یکدفعه خشیت خدا تو دلش می نشست تا خشیت خدا تو دلش مینشست خدا بنده اش رو بغل میکرد
🔺آقا اگه کسی از خدا بترسه
خدا مثل مادری که بچه اش رو بغل میکنه و نوازش میکنه
خدا شما رو هم بغل میکنه
🌺🍀🌺
شروع میکنه به نوازش کردن
میگه عزیز من نترس
🍀🍀🍀
اون رو بهش میگن رابطه عاشقانه با خدا❤️❤️
برای رسیدن به رابطه عاشقانه کلیدش در خوف هست
روایت هست،میگه مومن روچیزی جز خوف از خدا نمیتونه اصلاح کنه
🔰تولیدی عظمت خدا با چی هست؟
با ادب خودت😊
آقای من نسبت به هر کسی ادب رعایت کنید
ابهتش در دلت مینشیند
دوست داری ابهت خدا تو دلت بنشیند
#ادامه_دارد.....
#رمان
#نخل_سوخته 📚
📖قسمت 0⃣4⃣
📚📖یه روز با حسین به سمت آبادان می رفتیم.عملیات بزرگی در پیش داشتیم.چندتا از کارای قبلی با موفقیت لازم انجام نشده و از طرفی آخرین عملیاتمون هم لغو شده بود و من خیلی ناراحت بودم.
⁉️به حسین گفتم:چندتا عملیات داشتیم،اما هیچ کدوم اون طور که باید موفقیت آمیز نبود. این یکی هم مثه بقیه نتیجه نمیده.-گفت:برای چی؟-گفتم:چون این،عملیات خیلی سختیه. بعید می دونم موفق بشیم.
✨-گفت:اتفاقا ما تو این عملیات موفق و پیروزیم.-گفتم:حسین دیوونه شدی،توی اون عملیات های به اون آسونی که هیچ مشکلی نداشتیم،نتونستیم کاری از پیش ببریم.حالا توی این عملیات که اصلا وضع فرق میکنه و از همه سخت تره،موفق می شیم؟
🌟خنده ای کرد و با همون تکه کلام همیشگی اش گفت:حسین پسر غلامحسین به تو میگه که ما توی این عملیات پیروزیم.می دونستم که اون بی حساب حرفی نمی زنه. حتما از طریقی به حرفی که میزنه ایمان و اطمینان داره.
💠-گفتم:یعنی چی؟ از کجا می دونی؟-گفت:بلاخره خبر دارم.-گفتم:خب از کجا می دونی؟-گفت:به من گفتن که ما پیروزیم.-پرسیدم:کی به تو گفته؟-جواب داد:حضرت زینب(س).دوباره پرسیدم:تو خواب یا بیداری؟
💠با خنده جواب داد :تو چیکار داری؟فقط بدون،بی بی به من گفت که شما تو این عملیات پیروز میشین و من به همین دلیل میگم که قطعا موفق میشیم.هرچی ازش خواستم بیشتر توضیح بده،چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد.
✅نیازی هم نبود توضیح بده، اطمینان او برایم کافی بود.حسین همیشه به حرفی که میزد ایمان داشت و من هم به حسین اطمینان داشتم.
✳️وقتی که عملیات با موفقیت تموم به انجام رسید،یاد حرف اون روز حسین افتادم و ایمان و قطعیتی که تو کلامش بود و هرگز از این اطمینان به او پشیمون نشدم.
✔️به روایت از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
#ادامه_دارد...
#رمان
#نخل_سوخته 📚
📖قسمت 1⃣4⃣
📚📖نیروهای اطلاعات ماه ها قبل از عملیات والفجر هشت کارشون رو شروع کرده بودن،محدوده ی شناسایی،اروند رود و ساحل غربی اون بود.یعنی قسمتی که دست عراقیها بود.
🚫قرارگاه نیروها کمی دورتر از اروند بود.و نهرهای فرعی که از اروند منشعب می شدن راه بچهها رو دور می کرد.چون مجبور می شدن نهرها رو دور بزنن.حسین برای حل این مشکل پیشنهادی داد روی اونا پل بزنن.
✅در اون محدوده کارخانه ی یخی بود که متروک شده بود،قرار شد از قالبای بزرگ یخ برای زدن پل استفاده کنن.همه ی بچهها بسیج شدن هر کس قالبی به دوشش گذاشته بود و به طرف اروند می رفت.
✳️من و حسین باهم دوازده تا قالب بردیم،با اینکه گاهی خسته میشدم اما حسین همچنان کار می کرد.
💠تو همین فاصله از طرف سردار سلیمانی تماس گرفتن و حسین رو برای شرکت در جلسه ای خواستن.حسین پیغام داد اول باید این کار رو تموم کنم،شما یه ماشین بفرستین کارم که تموم شدمیام.
✳️دوباره مشغول کار شد.همونطور که سرگرم کار خودشون بودن دشمن منطقه رو زیر آتش گرفت. اتفاقا یه خمپاره کنار حسین به زمین خورد و ایشون و دونفر دیگه مجروح شدن.
🔴وقتی بالای سرش رسیدم،دیدم از ناحیه ی پا مجروح شده،خونریزیش شدید بود.گویا یکی از شریانهای اصلی قطع شده بود.بچهها با قرارگاه تماس گرفتن که:آقا!فلانی مجروح شده فوری یه آمبولانس بفرستین.
❌اونا هم جواب دادن:چند دقیقه پیش آمبولانسی برای آوردن ایشون به جلسه فرستادیم شما از همون استفاده کنین.برای جلوگیری از لو رفتن عملیات،از قرارگاه ماشین معمولی نفرستادن.
🚫حتی توی بیمارستان حسین رو بعنوان یکی از نیروهای ناوتیپ کوثر و مسئول قبضه ی خمپاره انداز معرفی کردیم.با رفتن حسین همه ناراحت بودن و امیدی نداشتن که بتونه خودش رو به عملیات برسونه.همه اون رو دوست داشتن و نگران مجروحیتش بودن.
✔️به روایت از محمد علی کار آموزیان
#ادامه_دارد...
#رمان
#نخل_سوخته 📚
📖قسمت 2⃣4⃣
📚📖به اصرار حسین اون رو به بیمارستان کرمان منتقل کردند.حال و هوای عملیات آرام و قرار از دلش برده بود بخاطر همین کمی که بهبودیش رو بدست آورد از بیمارستان فرار کرد.
‼️چند روزی رو در کرمان ماند. وضعیت پاهای حسین خیلی خراب بود.وقتی گوشمون رو به محل جراحتش نزدیک می کردیم براحتی صدای جریان خون در رگهاش رو می شنیدیم.شاید باورش مشکل باشه اما درست مثه سماور در حال جوش قل قل می کرد.
✳️می گفتم:آخه بابا جون یه کم به خودت برس. می گفت:می دونی بابا من تا همین اواخر سال بیشتر به این پاهای عاریتی احتیاج ندارم.۱
⁉️قبل از عملیات والفجر هشت چند روزی به کرمان اومدم.اتفاقا حسین رو با بدن مجروحش توی گلزار شهدا دیدم.با تندی صداش کردم و گفتم:این همه بهت تأکید کردم خودت رو به خطر ننداز.باز میری خودت رو به دشمن نشون میدی،بعد زخمی میشی و بچههای مردم توی جبهه بی سرپرست میشن.
◾️سرش رو پایین انداخت و گفت:زیاد ناراحت نباش این دفعه آخره.-گفتم:یعنی چی؟-گفت: این عملیات آخرین عملیات منه،دیگه بر نمی گردم.،من زیاد حرفش رو جدی نگرفتم،فکر کردم مثه شوخی های همیشگیشه اما...۲
✅قبل اینکه حسین دوباره به منطقه بره بازم به گلزار شهدا رفتیم.اون با همون دوتا چوب زیر بغلش اومده بود.میون قبور شهدا قدم زدیم و بعد بالا سر قبر دامادمون-شهید دادبین-نشستیم.
⁉️به حسین گفتم:داداش این جنگ بلاخره کی تموم میشه؟-گفت:این جنگ نباید تموم بشه. -گفتم:چرا؟-گفت:بخاطر اینکه به یه سری ظلم میشه.با تعجب پرسیدم:برای چی؟ به چه کسایی ظلم میشه؟
✳️گفت:کسایی که یه عمر توی این جبههها جنگیدن.خدا نکنه روزی بیاد من زنده باشم و شخصی به نام خمینی نباشه.حقش نیست ما بعد امام زنده بمونیم و زندگی کنیم.حق اونایی که خودشون رو وقف جبهه و جنگ کردن فقط با شهادت ادا میشه.۳
✔️راویان:۱-پدر بزرگوار شهید یوسف اللهی ۲-سردار حاج قاسم سلیمانی ۳-محمد علی یوسف اللهی
#ادامه_دارد...
#مولای_من
تو زیباترین دلیل برای
بهار و شب زنده داریهای منی
تو ضیاعین و دلیل امّن یُجیب منی ...
کاش میشد واژهها را شست
و انتظار را تفسیر کرد
ولی افسوس از بهار بدون تو ...😔
#شب_بخیرهمه_داروندارم
،
@mahdisahebazman
💠 به رسم هر روز از روی ادب و دست به سینه متبرک میکنیم روزمان را با نام #حضرت_ارباب☺️ #السلام_علی_الحسین. #السلام_علی_علي_ابن_الحسين. #السلام_علی_اولاد_الحسین #السلام_علی_اصحاب_الحسین. #السلام_عليك_يا_ابوالفضل_العباس