#گفتوگو
🔷زهره اخوانمقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم قرآنی تهران، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، در پاسخ به این پرسش که اصول تفسیر قرآن از نظر اهل بیت(ع) چیست؟ گفت: کلمه اصول از کلماتی است که خودش باید معنا شود. در مباحث تفسیری اصول را غیر از مبانی به حساب میآورند. در واحدهای دانشگاهی درسی داریم به نام مبانی تفسیر که پایههای تفسیر در آن مطرح میشود. برای مثال اینکه مفسر باید چه علومی، رویکردی و جایگاهی از نظر اعتقادی را داشته باشد که اگر آن را داشت بتواند تفسیر کند. وقتی تفسیر را آغاز کرد مفسر باید ابزارهایی داشته باشد. آن ابزارها را شیوه و یا روشهای تفسیر خواندهاند. بنابراین ما باید معنای اصول را مشخص کنیم.
🔹وی ادامه داد: برخی میگویند اصول با مبانی و قواعد تفسیر متفاوت است. جالب است که در میان اساتید رشته علوم قرآنی نیز در خصوص تعریف مبانی، قواعد و اصول اشتراک نظر وجود ندارد و این امر، با مراجعه به کتبی که در این زمینه نوشته شده، کاملا هویداست، تا جایی که دانشجویان به طور جدی در تفکیک و معنای این اصطلاحات، به زحمت میافتند.
🔷ائمه اطهار(ع) و اصول تفسیر قرآن
🔹اخوان تصریح کرد: به نظر من کلمات اصول، مبانی و قواعد با هم مساوی است و تفاوت جدی چه در لغت و چه در اصطلاح ندارد و اما در مکتب اهل بیت(ع) نیز ایشان مجموعهای از قواعد، اصول و پیشنیازهایی برای تفسیر به ما آموزش دادهاند که همانها بهترین پایههاست و ما نیاز به دیگری نداریم که این موارد را از او بگیریم.
🔹عضو هیئت علمی دانشگاه علوم قرآنی تهران، ادامه داد: اهل بیت(ع) در خصوص تفسیر قرآن در حوزه مبانی، دو گروه مبنا به مردم آموزش دادهاند که البته از بین روایات منقول از ایشان، قابل استنباط و استخراج است. یک گروه، اصول ناظر بر چیستی قرآن هستند و دیگری، اصول ناظر بر فهم قرآن. اصول ناظر بر چیستی قرآن مباحث شناختی هستند که هر مفسری قبل از ورود به حوزه قرآن کریم باید آنها را بداند و متوجه باشد با چه کتابی سر و کار دارد و سخن چه گویندهای را میخواهد تفسیر کند. این خیلی مهم است و غالب مفسران توجه لازم به آن ندارند. دلیل این ادعا این است که در بحث های مقدماتی، بسیار کم به شناخت خود قرآن پرداخته میشود.
🔹وی با بیان اینکه گروه دوم اصول ناظر بر فهم قرآن است، گفت: این دسته بعد از گروه فوقالذکر به کار میآید. یعنی حالا که فهمیدی با چه سخنی مواجه هستی، و گوینده را شناختی، بسم الله، بیا به حوزه فهم. اینجا هم اصول و قواعدی دارد که ائمه به ما آموزش دادهاند.
🔹اخوان تصریح کرد: اینجانب در پایاننامه دکتریام که به لطف اهل بیت علیهم السلام در ایران اول شد و توسط انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) چاپ و منتشر شده است، این دو دسته را از هم جدا کردهام. ما یک سری پایههایی نیاز داریم که در جهت درستیِ اصل اعتقادمان به قرآن نیاز داریم. کسی که لفظ قرآن را معجزه نمیداند؛ کسی که قرآن را تحریف شده میپندارد؛ کسی که تأویل را به هیچ شکل در قرآن روا نمیشمارد؛ کسی که حجیت ظواهر قرآن را نمیپذیرد؛ اینها همه تفسیرشان متفاوت میشود و جهت خاصی میگیرد که از صحت، فاصله دارد. پس این مبانی باید در ابتدا حلّ و فصل شود. یادگرفتن آن هم از طریق مفسران حقیقی قرآن کریم که هم دوش و قرین قرآن هستند، سالمترین راه است.
🔹وی افزود: جالب است همه مبانی که اهل بیت(ع) به ما یاد دادهاند با بحث هدایت قرآن مرتبط است. اهل بیت تفسیر قرآنی که به مثابه یک درس، کلاس و واحد دانشگاهی باشد را نمیپذیرند. اگر صد کتاب نوشته شود راجع به روش و اصول قرآن، اما یک قدم به هدایت قرآنی نزدیک نشده باشد، پذیرفته نیست، بنابراین اگر اهل بیت اصول و مبانی به ما یا دادهاند به این منظور بوده است که به هدف قرآن برسیم و هدف قرآن هدایت بشر در زندگی مادی و معنوی، و دنیا و آخرت بوده است.
🔷اهداف هدایتی؛ غایت تفسیر قرآن از منظر ائمه(ع)
🔹اخوان با بیان اینکه البته بدون تمسک به اصول تفسیر اهل بیت هم، ممکن است هر کسی وارد قرآن بشود فهمی پیدا کند، گفت: چنانچه وقتی فردی کتاب شکسپیر و یا پوشکین را میخواند بالاخره فهمی پیدا میکند. قرآن هم کتاب و متن و کلمه و جمله است و هر کسی با هر دین و اعتقادی با خواندن قرآنی چیزی خواهد فهمید. اما اهل بیت(ع) این را تفسیر نمیدانند بلکه ایشان وقتی چیزی را تفسیر میدانند که مفسر به اهداف هدایتی قرآن نزدیک شده باشد، از این رو هر چیزی را که ایشان یاد دادهاند در این حوزه و زمینه است. از این رو ما در مکتب تفسیری اهل بیت(ع)، دقتهای خیلی ریز و غیر لازم، و خارج از حوزه هدایت قرآن نمیبینیم.
#گفتوگو
#بخشاول
♦️پذیرش تحدی پایین آوردن شأن قرآن است/ فصاحت مهمترین وجه اعجاز قرآن نیست♦️
زهره اخوانمقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم قرآنی تهران در گفتوگو با ایکنا، در تبیین وجوه اعجاز قرآن کریم به تعریف اعجاز پرداخت و بیان کرد: اعجاز در لغت از «عجز» گرفته شده و «عجز» نیز به معنای ناتوانی است، اما نکته مهم این است که اعجاز مصدر باب افعال به معنای عاجز کردن است و وقتی میگوییم اعجاز قرآن، معنای لغوی آن این میشود که قرآن همه را عاجز میکند، اما در حقیت این معنا را از اعجاز اراده نمیکنیم. در واقع هدف ما از بحث اعجاز این است که بگوییم مردم عاجز هستند که مانند قرآن را بیاورند؛ بنابراین قرآن نیامده که کسی را عاجز کند و عاجز کردن دیگران هنری هم محسوب نمیشود، ولی مردم از آوردن چیزی مانند قرآن عاجز هستند.
🔷وی در ادامه با اشاره به بحث تحدی تصریح کرد: بنده در این زمینه، هم مقالهای دارم که در همایش اعجاز برتر شناخته شد و هم سخنرانی داشتهام و ایدهای که در این موضوع دارم این است که تحدی اساسا واژه غلطی است که آن را برای قرآن به کار میبریم. تحدی در لغت یعنی مبارزهطلبی و قرآن و خدا و پیامبران هیچ وقت برای مبارزهطلبی و مبارزه نیامدهاند، بلکه برای دعوت، مهربانی، هدایت و طلب خیر آمدند تا این که مردم را سعادتمند کنند.
https://eitaa.com/akhavanmoghadam
🌹🌹🌹
#گفتوگو
#بخشدوم
🔷اخوانمقدم بیان کرد: این عرصه گود زورخانه نیست که کسی مبارز بطلبد. مبارز طلبیدن یعنی این که کسی بیاید وسط میدان و بگوید چه کسی میتواند با من مبارزه کند. وقتی میگوییم قرآن تحدی میکند یعنی به قرآن تهمت میزنیم و شان قرآن را به قدری پایین میآوریم که قرآن را، هم سطح مخالفان میکنیم و بعد میگوییم خدا با اینها مبارزهطلبی کرده است، چون هر کس با هم سطح خودش مبارز میطلبد و اگر گفتیم قرآن تحدی کرده یعنی بهقدری شأن آنرا پایین آوردهایم که آن را هم سطح با مردم و بشر ساختهایم.
🔷عضو هیئت علمی دانشگاه علوم قرآنی تهران بیان کرد: در مورد واژة تحدی باید بگویم که نه در قرآن آن را داریم و نه در روایات، بحثهای اعجاز هم از قرن سوم به وجود آمده و در قرآن نیز کلمات تحدی و اعجاز نیست و خدا در قرآن به جای واژه اعجاز از کلمات زیبای «آیه»، «بینه»، «برهان» و «سلطان» استفاده کرده است. آیه یعنی نشانه که اگر میخواهید سعادتمند شوید این تابلو شما را به سعادت میرساند. حالا ببینید که چقدر از فرهنگ قرآن دوریم که واژههای اعجاز و تحدی را برای قرآن به کار میبریم و بزرگترین ظلم را ناخواسته و نفهمیده به قرآن نسبت میدهیم.
🔷اخوان در ادامه افزود: در مورد آیات تحدی باید گفت، این آیاتی که به تحدی معروف است چرا این شائبه را یافته؟ چون کلمه «فاتوا» یعنی بیاورید در آن است، اما هیچ کس نگفته است که چه شد که قرآن گفت بیاورید. باید توجه داشت قبل از این آیات، حرف مشرکان آمده است که به قرآن طعنه زده، و میگویند این قرآن حرفی ندارد و اگر میخواستیم میتوانستیم مانند آن را بیاوریم و مفتریات است. اما قرآن میگوید بسیار خوب اگر مفتریات است پس «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ»؛ اگر فکر میکنید راحت است پس یک سوره، مثل مفتریهای قرآن، بیاورید.
🔷وی بیان کرد: یعنی قرآن ابتدا به ساکن نگفته است که مانند قرآن را بیاورید که بگوییم تحدی کرده است. وقتی به اولین آیه موسوم به تحدی نگاه کنید میبینید که این آیه در پنجاهمین سوره قرآن است و تا این سوره پنجاهم، هیچ گاه قرآن تحدی نکرده است و مشرکان مدام به قرآن طعنه زدند و قرآن در نهایت گفت، اگر این طور است و کار بشر است مانند آن را بیاورید که نتیجه این شود تا بفهمید که نمیتوانید بیاورید و بفهمید که کار بشر نیست، پس ایمان بیاورید؛ این نکته آیهها است و برچسب غلطی روی آنها گذاشتهایم و آبروی آیه و قرآن و پیامبر(ص) را هم زیر سؤال بردهایم.
🔹عضو هیئت علمی دانشگاه علوم قرآنی تهران تصریح کرد: با این توضیح داستان نظریه صرفه نیز منتفی است و اصلا بحث نظریه صرفه خلاف عقل است. مثالی میزنم و آن این که فرض کنید دو کشتی گیر میخواهند با یکدیگر کشتی بگیرند، نفر اول دست و پای دومی را ببندند و بگوید با من مبارزه کن! همه عقلا به او میخندند. حالا شما تصور کنید که خدای به این بزرگی، دست بشر را ببندند و بعد هم بگوید مانند آن را بیاورید! آیا این تکلیف ما لا یطاق، و قبیح نیست؟ مگر خدا عاجز و نیازمند است؟ اتفاقا میگوید دست تو باز است، زبان و علم و اختیار و فصاحت هم در اختیار تو است و اگر میتوانی مانند آن را بیاور.
🔹اخوانمقدم در ادامه بیان کرد: ترجیح میدهم که به جای واژه نامأنوس «تحدی» عبارت «دعوت به همانند سازی» به کار ببرم. این دعوت، برای به دست آمدن این نتیجه است که بشر بفهمد که نمیتواند و بفهمد که من عند غیرالله نیست، برود دقت کند و ببیند که اگر میتواند مانند آن را بیاورد که بیاورد؛ و اگر نمیتواند، ایمان بیاورد که من عند الله است. تمام هدف آیاتی که ناظر بر بحثهای اعجاز و تحدی است به خاطر این است که بشر بفهمد که این قرآن از طرف خداوند آمده است. دانشجویان من میدانند که از این دو کلمه بیزار هستم و به جای کلمه «اعجاز»، کلمه «همانندناپذیری» را به کار میبرم و برای واژه «تحدی»، هم معادلی نداریم جز عبارت «دعوت به همانند سازی». در مورد آیههای تحدی باید بگوییم: آیههای ناظر بر عجز مردم و آیههای ناظر بر عدم قدرت مردم.
🔹وی با اشاره به این نکته که اساسا معجزه برای چیست؟ تصریح کرد: معجزه برای این است که پیامبر(ص) میگوید من از طرف خدا پیام آوردهام و پیامآور است، میگوید از طرف خدا آمده است و مردم نیز به او میگویند از کجا این را بدانیم؟ در اینجا است که فرضا حضرت موسی(ع) عصا را میاندازد و اژدها میشود، آنها نمیتوانند این کار را انجام دهند و میگویند این فرد راست میگوید که از طرف خدا آمده و حالا که راست میگوید باید ببینیم که چه چیزی میگوید و میگویند بیینیم چه آورده است و پیغام او چیست؟
#گفتوگو
#بخشاول
🔷زهره اخوان مقدم، استادیار و عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی دانشگاه تهران در گفتوگو با ایکنا به کاربرد ( ان.ال.پی) که همان برنامه ریزی عصبی کلامی است در آموزشهای دینی و قرآنی اشاره و عنوان کرد: به واسطه بهره مندی از این روش هرکسی میتواند به واسطه قدرت کلام بر سیستم عصبی تأثیر بگذارد و ذهن خود یا دیگرى را برنامهریزی کند.
🔹وی با بیان اینکه امروز در جذب جوانان به مفاهیم دینی با مشکل روبرو هستیم و در بسیاری از محافل دینی و قرآنی حضور جوانان کم رنگ است، گفت: این امر به نحوه آموزش و جذب مربیان مربوط میشود که خود را با تکنولوژی روز و ابزار مورد استفاده و علاقه جوانان و نوجوانان همراه نکردهاند.
🔹اخوان مقدم با تاکید بر اینکه جوانان امروز اشتیاق زیادی برای شنیدن سخنان اندیشمندان خارجی دارند، اظهار کرد: عدم اطلاع آنان از آموزههای دین به واسطه بیان غیرمناسب سبب شده است برخی جوانان رغبتی به مفاهیم دینی نداشته باشند و شیوایی کلام اندیشمندان غربی آنان را به خود جذب کند، در صورتی که در شریعت اسلام مفاهیم ارزشمند و پرمغزی نهفته است که در صورت بیان صحیح می تواند هر جوانی را شیفته خود کند.
🔹وی با اشاره به اینکه باید برای مخاطب سازی مفاهیم دینی درصدد جوانی به غیر از دانشجویان رشتههای قرآن و علوم دینی نیز باشیم و با تسلط بر روشهای جدید سایر جوانان را نیز جلب این آموزههای انسان ساز کنیم، تصریح کرد: تکنیکهای ان ال پی می تواند در این زمینه بسیار موفق عمل کند.
#گفتوگو
#بخشدوم
🔹وی ادامه داد: تمام اصول ان ال پی در قرآن کریم و احادیث ائمه اطهار(ع) موجود است و ما از آن بیبهره ماندهایم، در صورتی که میتوان به مهندسی زندگی با بهره مندی از این اصول پرداخت. اسلام برای بهتر زندگی کردن انسان پا به صحنه گذاشته است اما عدم دانش برای بیان باعث شده است افراد از این مفاهیم والا بی بهره مانند و گمان کنند روشهای روانشناسی غربی می تواند به آنان کمک کند.
🔹اخوان مقدم اولین نهادی که باید از این کاربرد برای برای آموزش مفاهیم دینی بهره گیرد را آموزش و پرورش خواند و عنوان کرد: بنده به شخصه پیشنهاداتی را در مورد آموزش مهارتهای زندگی، ارتباط موثر و ... با بهره مندی از این روش که اصول آن نیز در قرآن کریم بیان شده است به این وزارتخانه ارائه کردهام اما مورد توجه جدی قرار نگرفته است.
🔹وی با بیان اینکه متخصصان ان ال پی در کشور متعدد هستند اما کسانی که بتوانند این علم را با مبانی دینی و قرآنی همراه کنند معدود به شمار می آیند، گفت: بارها اعلام آمادگی خود را برای بیان و آموزش مفاهیم دینی به این روش که بسیار شیرین تر، جذاب تر و پایدارتر است، اعلام کرده ایم. در این روش قدرتهایی که خداوند به انسان داده شده است بیان و افراد میتوانند استعدادهای خود را شکوفا کنند، اما جای این امر در مدارس ما بسیار خالی است.
🔹وی ادامه داد: ان ال پی تلفیق شده با مبانی اسلامی به افراد آموزش میدهد که خودشان را دوست بدارند و باور کنند. اگر چنین مفاهیمی از کودکی به دانش آموزان آموزش داده شود این افراد در نوجوانی و جوانی با بحران روبرو نمیشوند، بلکه افرادی هدفمند، خلاق، ایده پرداز و تلاشگر هستند.
🔹اخوان مقدم نهادهای وابسته به علوم قرآنی همچون دارالقرانها، سازمان تبلیغات اسلامی و... را در این زمینه مسئول خواند و عنوان کرد: این سازمانها نه تنها درصدد آموزش کارکنان خود نیستند بلکه با این روشها آشنایی نیز ندارند. 12خرداد1397
https://eitaa.com/akhavanmoghadam
🌹🌹🌹
#گفتوگو
#بخشاول
🔴زهره اخوانمقدم، استادیار و عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی تهران، در گفتوگو با ایکنا؛ به آسیبشناسی وضعیت پژوهشهای قرآنی طی سالهای اخیر پرداخت. وی در پاسخ این سؤال که وضعیت پژوهش در این رشته را چگونه میبینید؟ و در ابتدا با فاجعهبار خواندن پژوهشها بیان کرد: در خوشبینانهترین حالت باید در این زمینه گفت که پژوهشها به هیچ وجه قابل قبول نیستند. به این دلیل که اگر قابل قبول بودند، باید نتایج آن را به صورت ملموس در جامعه میدیدیم. فرض کنید شخصی میگوید که از صبح تا شب در منزل بوده و امورات خانه را انجام داده است، اما این ادعا هیچ نتیجه قابل قبولی نداشته باشد! معلوم است که آن ادعا بیجا بوده است.
♦️این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: برخی مسائل هستند که باید نتایج آنها معلوم باشد تا ادعایی که در آن زمینه وجود دارد نیز درست تلقی شود. اگر وضعیت پژوهش مطلوب بود، باید نتایج آن را میدیدیم. البته نظری بودن پژوهشها نیز مد نظر است که خود آفت محسوب میشود، اما چرا باید پژوهشها صرفاً در حوزه نظری باشند؟ ما همواره در دانشگاهها و کتابخانهها نشستهایم، مطالعه میکنیم و مقاله هم مینویسیم، اما غافل از این هستیم که اینها چه سودی برای جامعه دارد؟ آیا کاربردی هست یا خیر؟
#گفتوگو
#بخشدوم
♦️اخوانمقدم با اشاره به کمیتمحور شدن پژوهشها، بیان کرد: یکی از دلایل مهم وضعیت نامطلوب پژوهشهای قرآنی کمیتمحور شدن آنهاست و دلیل آن قوانین نادرست و نیز ضعف علمی است. امروز دیگر کسی به کیفیت توجه ندارد و همه به دنبال این هستند که ببینند فلان استاد یا دانشجو چند مقاله دارند، اما هیچ کس نمیگوید که اگر کسی فقط یک مقاله دارد، اما همان یک مقاله چقدر مورد استناد و ارجاع قرار گرفته است. بنابراین کمیتمحوری به جای کیفیتمحوری و توجه بیش از حد به حوزههای نظری و نه کاربردی، کار پژوهش را به جایی رسانده که اگر اصلاً نباشد بهتر است.
این عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی در پاسخ به این سؤال که با این اوصاف باید با رشته علوم قرآن و حدیث چه کرد؟ گفت: امام علی(ع) میفرمایند که «لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاع»، کسی که به حرفش گوش نمیکنند، باید از رأی دادن نیز پرهیز کند، اما چون سؤال میپرسید پاسخ میدهم که ما با چند مشکل مواجه هستیم. یکی از مهمترین مشکلات افزایش تعداد دانشگاههاست. یعنی همان مسئله کمیت و عدم کیفیت به دانشگاهها نیز سرایت کرد و همه دانشگاهها رشته علوم قرآن و حدیث را نیز اضافه کردند، اما ای کاش که برای این رشته ظرفیتی به اندازه ظرفیت رشتههای مهندسی و یا حتی کمتر در نظر گرفته میشد.
♦️وی در ادامه افزود: اشکال دوم این است که وقتی دانشگاهها زیاد شود، نیاز به دانشجو نیز زیاد میشود. دانشگاهها در پذیرش دانشجو مسابقه میگذارند و شبانه و روزانه، آن هم به تعداد زیاد دانشجو میپذیرند که همه اینها مشکلاتی را به وجود میآورد.
#گفتوگو
#بخشسوم
♦️زمانی که بنده دانشجو بودم و قصد داشتم که در کنکور ارشد شرکت کنم از بین تمام داوطلبان برای کل دانشگاههای سراسری و آزاد مجموعاً شاید سی الی چهل نفر وارد مقطع ارشد میشدند، اما وقتی که دانشگاهها زیاد شد آن ۴۰ نفر به ۴۰۰ نفر یا بیشتر افزایش یافت و شاهدیم که دانشجویان ضعیف به این رشته راه پیدا کردهاند. البته این آفت در رشتههای دیگر نیز وجود دارد و وقتی ظرفیت زیاد شود نمیتوانید بهترینها را جذب کنید.
اخوانمقدم بیان کرد: یکی از دانشگاههای مطرح سراسری حدوداً ۱۰ سال قبل برای دانشجویان ورودی ارشد خود مصاحبه علمی گذاشت و بنده را نیز برای اینکه مصاحبه را انجام دهم دعوت کردند. وقتی که مصاحبه انجام شد دیدیم که تقریباً همگی اینها ضعیف هستند، اما در نهایت هفت نفر یعنی چهار دختر و سه پسر را قبول کردیم تا در کلاس ارشد حاضر شوند. اول مهر نیز از من برای تدریس دعوت شد.
♦️وی در ادامه افزود: وقتی به کلاس رفتم با تعداد ۲۲ دانشجوی دختر مواجه شدم. در ابتدا تصور کردم که کلاس دانشجویان کارشناسی است و اشتباه شده است! اما آموزش دانشگاه گفت که کلاس ارشد است و بین دختران و پسران نیز تفکیک شده است، یعنی یک کلاس بیست نفری هم از آقایان بودند! عجیب بود که همه کسانی را که رد کرده بودیم قبول شده بودند و به کلاس آمدند و به دلیل سطح علمی ضعیف سطح کلاس از یک کلاس کارشناسی نیز پایینتر آمد. البته اکنون نیز همین طور است و سطح کلاسهای ارشد از کارشناسی قدیم پایینتر است.
♦️این عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی بیان کرد: وقتی که تعداد به این صورت و بدون هیچ منطق و دلیلی بالا رفت، شما چه توقعی دارید که وضعیت رشته علوم قرآن و پژوهشهای قرآنی مطلوب باشد. مثل اینکه یک ماشین چرخ نداشته باشد، اما شما بگویید چرا راه نمیرود.
وی در در مورد اشکال سوم گفت: وقتی دانشگاهها و دانشجو زیاد شد، شما باید بروید و ببینید که وضعیت استادان چگونه است. طبیعتاً به دلیل تعداد زیاد دانشگاه و دانشجو تصمیم بر این شد که استادانی جذب یا دعوت به تدریس شوند. متأسفانه برخلاف چند سال قبل که استادان همه اهل فن و مطرح بودند، استادانی با سطح سواد پایین جذب و یا دعوت شدند. شما از این استاد و دانشجو چه توقعی میتوانید داشته باشید؟
♦️اخوانمقدم تصریح کرد: دانشجو سر کلاس ارشد حاضر میشود، اما در انتهای کلاس خودش میگوید که چیزی متوجه نشده است. وقتی به آنها میگویم چرا به این رشته آمدید میگویند کنکور دادیم و شبانه قبول شدیم. در حالی که این دورههای شبانه و پردیسهای پولی مملکت را به تباهی کشانده است. گاهی اوقات مواردی میبینم که از شدت فشار عصبی معدهدرد میگیرم. دانشجویی داشتم که به زحمت از من ۱۲ گرفت و درس را قبول شد و بعد از سه ماه شیرینی به دست آمد و گفت که دکترا در نوبت شبانه در دانشگاه سراسری قبول شدهام و با خنده گفت که اگر هم دروس را پاس نکنم، میتوانم در ترمهای بعد دوباره انتخاب کنم، چون ملاک فقط شهریه است.
♦️وی در ادامه افزود: از طرف دیگر دانشجوی دکتری ما بعد از سه ترم آموزشی کمفایده که گاه استادیار در مقطع دکتری درس میدهد، نوبت رساله دکتریاش میرسد، یعنی همان چیزی که در کشورهای پیشرفته موجب حل معضلات نظری و کاربردی میشود، اما دانشجو را مجبور میکنند که باید با همین استادانی که کار پژوهشی آنچنانی نکردهاند و برخی حتی یک مقاله علمی ـ پژوهشی ندارند رساله بردارید، چون ما بین خودمان تقسیم کردهایم! دانشجویی میگفت که به دفتر گروه مراجعه کردم و گفتم میخواهم راهنمای من فلان استاد باشد. گفتند نمیشود. ما خودمان سهمیهبندی کردهایم و راهنما و مشاور هر یک از شما از قبل تعیین شده است.
♦️این استاد دانشگاه بیان کرد: میدانید چرا؟ واقعاً درد است. چون این استادان غالباً توان نوشتن مقاله ندارند و این موضوع از رزومههای آنها به وضوح پیداست، اما دانشجوی بیچاره برای دفاع دکتری ملزم است که یک مقاله علمی ـ پژوهشی چاپ کند. اسم چه کسی در مقاله میآید؟ راهنما و مشاور و دانشجو. حالا فهمیدید چرا اصرار دارند بدون هیچ علم و تخصصی راهنما و مشاور رساله دکتری شوند؟ بعد هم آقا یا خانم ترفیع میگیرند و دانشیار و استاد تمام میشوند. به نظر من که اصلاً این گونه ترفیعها و اضافه حقوقها شرعاً مشکل دارد و ضایع کردن بیت المال است. استادیاری را میشناسم که حتی یک مقاله ندارد، ولی هماکنون که با شما صحبت میکنم، با اجبار مشاور ۹ رساله دکتری است! خوب! تا سال بعد ۹ مقاله در پرونده ایشان ثبت میشود، اما چه فایده؟
#گفتوگو
#بخشدوم
🔹این استاد دانشگاه درباره جایگاه حضرت رباب(س) در منابع تاریخی گفت: ابنعساکر یک عالم سنی است. او مینویسد: «کانت من أجمل النساء و أعقلهُنَّ». یعنی رباب یکی از زیباترین و عاقلترین زنان بود. سیدمحسن امین عالم بزرگ شیعه هم در کتاب «اعیانالشیعه» در مورد وی مینویسد: «کانت من خیار النساء جمالا و ادبا و عقلا»؛ یعنی از برگزیدگان زنان از حیث زیبایی، ادب و عقل بود.
🔹وی در ادامه گفت: درباره محبت امام حسین(ع) به حضرت رباب(س) مطالب زیادی در منابع تاریخی وجود دارد. باید به این نکته توجه داشته باشیم که وقتی امام دوستی خود را نسبت به یکی ابراز میکنند یا در جاهایی بغض خود را نشان میدهند اینها احساسی و شخصی نیست. کلام امام حسین(ع) نسبت به حضرت رباب(س) نشان از اوج مقام معنوی و عظمت روحی ایشان است. ابنجوزی یک عالم سنی است. او نقل کرده است: «کان الحسین یحبها حبا شدیدا». یعنی امام حسین(ع)حضرت رباب را به شدت دوست میداشت. ابنکثیر هم که عالم دیگر اهل سنت است مینویسد: «آنقدر او را دوست داشت که درباره رباب شعر میگفت». سکینه دختر حضرت رباب و امام حسین(ع) است. این دو گاهی برای دیدن خویشان خود که در شام بودند میرفتند، امام حسین(ع) در نبود آنها چنین سرودند:
«کان الیل موصولا بلیل
اذ زارت سکینه و رباب»
یعنی وقتی سکینه و رباب به زیارت اقوام خود میروند چنان است که همه روزها شب میشود و بین آنها روزی نیست.
یا در شعر دیگری میفرمایند:
«لعمرک اننی لاحب دار
تحل بها سکینه و الرباب»
به خدا قسم من خانهای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن خانه اقامت کرده باشند.
🔹دانشیار دانشگاه علوم و معارف قرآن اظهار کرد: رباب(س) تنها همسر امام حسین(ع) است که در واقعه کربلا به همراه کاروان رفتند. آن چنان صمیمیت و محبت بین این دو وجود داشت که آوازه این محبت را همگان میدانستند. خود پیامبر اکرم(ص) هم محبتشان را نسبت به حضرت خدیجه(س) همیشه ابراز میکردند و این از کسی مخفی نبود و بعد از رحلت حضرت خدیجه(س) هم فضایل ایشان را میگفتند و محبتشان را نشان میدادند. یا گاهی از امسلمه تعریف و تمجید میکردند. بنابراین ابراز محبت امام حسین(ع) کار عجیبی نیست.اخوانمقدم درباره محبت حضرت رباب(س) به امام حسین(ع) گفت: محبت این بانو به همسرشان نیز زبانزد خاص و عام بود و همانطور که گفتیم همه مردم میدانستند که بین این دو نفر چه قدر محبت وجود دارد. بعد از واقعه عاشورا حضرت رباب(س) تا یکسال زیر سایه نرفتند و میفرمودند: «چه طور به زیر سایه بروم در حالیکه دیدم جسم امام زیر آفتاب بود.» ایشان مدت زیادی بعد از واقعه عاشورا زنده نماند و در سال ۶۲ رحلت کردند. حضرت رباب(س) اشعار و مرثیههای زیادی برای امام حسین(ع) داشتند. یکی از اشعار این است:
«ان الذی کان نورا یستضاء به
فی کربلا قتیل غیر مدفون»
آن کسی که وجودش نور بود و همه باید از او طلب نور میکردند در کربلا کشته شد و بدون دفن رها شده است. از اشعار و مرثیههای ایشان معلوم است که دلبستگی به ولی خدا و امام زمانشان در ذرات وجودشان رسوخ کرده بود.
🔹این استاد دانشگاه ادامه داد: در مجلس ابنزیاد ملعون وقتی سر مبارک امام حسین(ع) را آوردند حضرت رباب(س) بیتاب شد، رفت سر را در آغوش گرفت و این اشعار را سرود:
«واحسینا فلانسیت حسینا
اقصدته اسنه الادعیا»
واحسینا! من حسین را فراموش نمیکنم، نوک نیزه دشمنان قصد او را کرد.
🔹وی ادامه داد: ایشان اشعار زیادی در مجلس ابن زیاد سرودند و گریه کردند و روایت داریم که خیلیها با اشعار ایشان شروع به گریه کردند. وقتی از کربلا برگشتند بزرگان و اشراف زیادی از حضرت رباب(س) خواستگاری کردند ولی ایشان نپذیرفتند و گفتند بعد از خاندان رسول خدا(ص) دوست ندارم با کسی قوم و خویش شوم. اوج صبوری این خانم را در هنگام شهادت فرزندشان علیاصغر و شهادت همسرشان میشود دید. هیچکس عجز و حرفی بر خلاف صبوری از ایشان گزارش نکرده است.
https://eitaa.com/akhavanmoghadam
🌹🌹🌹
#گفتوگو
#بخشاول
الگوگیری از حضرت زینب(س) را به عاشورا منحصر نکنیم/ شرط ضمن عقد دختر امام علی(ع)
حضرت زینب(س) به تعبیر برخی روایات عالمة غیر معلمه و فهیمة غیر مفهمه، و صاحب جلسات علمی و تفسیر قرآن بودند ولی اثرگذاری بی نظیر آن بانو در جریان کربلا سبب شده تا نگاه جامعی به زندگانی ایشان صورت نگیرد و تلاش حماسی و جهادی ایشان بیشتر مورد واگویی و تبیین و تبلیغ قرار گیرد.
برای بررسی ابعاد مغفول زندگی آن حضرت و بهرهمندی از درسهای آن برای زنان امروز جامعه خبرنگار ایکنا گفتوگویی با زهره اخوان مقدم، دانشیار دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم انجام داده است.
28بهمن 1400
https://eitaa.com/akhavanmoghadam
🌹🌹🌹
#گفتوگو
#بخشدوم
✅ایکناـ ما از زندگی حضرت زینب(س) غیر از واقعه عاشورا اطلاع کمی داریم و کل شخصیت ایشان در همان ۴۰ روز بعد از عاشورا خلاصه شده است. در تاریخ چیزی درباره زندگی ایشان قبل و بعد از این اتفاق نقل نشده؟ یا کم لطفی مبلغان دینی است که به آن نمیپردازند؟
🔹این مشکل حتی درباره خود امام حسین(ع) هم وجود دارد که امام سوم ما شیعیان هستند، یعنی اطلاعات دادن و تبیین زندگی و شخصیت آن حضرت صرفا به مقطع کربلا منحصر شده است و این مصیبت و بلایی نیست که فقط در مورد حضرت زینب(س) رخ داده باشد. اطلاعات از مقاطع دیگر زندگی حضرات، ولو اندک وجود دارد ولی ما روی آن تمرکز نکردهایم. درست مثل کتاب مرجعی که دائما محل مراجعه ماست و آنقدر از آن استفاده میکنیم که کاغذهای آن رنگ و بوی کهنگی به خود میگیرد ولی کتابی را که اصلا به آن مراجعه نداریم اگر مفقود هم شود اصلا فراموش میکنیم چنین کتابی وجود داشته است. در مباحث تاریخی هم اینطور است و خیلی مطالب وجود دارد؛ اگرچه باید آن را به منزله یک پازل ببینیم و قطعات را کنار هم بگذاریم، یعنی تکهها و قطعات وجود دارد و اگر با احاطه درست تاریخی آنها را شناسایی و کنار هم بگذاریم پازل تکمیل خواهد شد، به عنوان مثال در همان نقلی که گفته میشود «وقتی حضرت زینب(س) همراه کاروان اسرا به شام آمدند، خانمی نان و پنیر برای آنها آورد ولی حضرت از پذیرش آن امتناع کرد و فرمود صدقه برای ما اهل بیت(ع) جایز نیست. آن زن گفت این صدقه نیست، من بانویی در مدینه میشناسم و در جلساتش حضور داشتم که تفسیر میگفت و من نذر کردم اگر او را دیدم نان و پنیر به او بدهم»، ما این مباحث را در روضهها میخوانیم و اشک هم میریزیم که خیلی هم خوب است ولی هیچ کس نمیگوید که این نقل نشان میدهد که آن حضرت در مدینه کلاس تفسیر داشتند، شخصیت علمی بودند و زنان آزادانه به این جلسات رفت و آمد میکردند و خانهنشین نبودند و صرفا مشغول خانهداری نبودهاند.
🔹ما وقتی چنین متون تاریخی را میبینیم فقط به ظاهر آن توجه داریم و به مفاهیمی که میتوان از آن بیرون آورد کمتر دقت میکنیم، قطعا در تاریخ درباره ابهت وجودی آن حضرت و شخصیت علمی و اخلاقی ایشان مطالبی وجود دارد هرچند اندک ولی از این اندک هم میتوان درسهای زیادی برای جامعه امروز گرفت.
🔹مثال دیگری میزنم؛ امروز چقدر موانع بر سر راه خانمها هست، ولی ۱۴۰۰ سال پیش حضرت زینب(س) شرط ضمن عقد قرار دادند و هیچ کسی هم نگفت چه دختر پر رویی! چه کار قبیح و زشتی! دختر امیرالمؤمنین(ع) شرط ضمن عقد گذاشت که من هر وقت سفر بروم با حسین میروم و عبدالله بن جعفر هم قبول کرد و نگفت چه دختر پر رویی یا امام علی(ع) او را سرزنش نکرد و نگفت این چه شرطی برای شوهرکردن است. در فرهنگ زمانه آن دوره، این مسئله خیلی عادی و مورد پذیرش بوده است.
🔹ما معمولا به این نکات تاریخی کمتر توجه داریم و اگر توجه هم بکنیم باز بیشتر به منطوقها توجه داریم و به مفهوم ها که پشت این متون تاریخی قرار دارند، بی توجه هستیم و از این حیث واقعا هم آثار کمی نوشته شده و هم مبلغان و مروجان دینی، به آن نپرداختهاند و صرفا به مقطع کربلا در بررسی زندگی آن حضرت توجه داریم که البته مقطع بسیار بسیار مهمی است.
✅ایکناـ یعنی اگر نوعی بازبینی در نگرش خود به حوادث تاریخی مرتبط با شخصیتهای دینی داشته باشیم نکات بدیع فقهی، اخلاقی و اجتماعی استخراج خواهد شد که تاکنون نشده است؟
🔹بله صد درصد؛ ما باید با عاشورا و زندگی بزرگانی مانند حضرت زهرا(س) دو مواجهه شعائری و شعوری داشته باشیم؛ در تعظیم شعائر پرچم میزنیم و روضه میگیریم و عزاداری میکنیم و حتما این مواجهه لازم است ولی نباید به این بسنده کنیم و مواجهه شعوری را از یاد ببریم. وقتی شنیده میشود بین دو هیئت دعوا شده است نشان میدهد که پشت برگزاری هیئات، فلسفه و تفکر وجود ندارد و جنبه معرفتی و شعوری تقویت نشده است. فلسفه اصلیِ این مجالس عزا، حضور در کلاس درس دائمی و دانشگاه عمومی برای بهتر شدن جامعه و افراد است، مجالس ائمه معصومان دانشگاه سالانهای است که نه شهریه میگیرند و نه حضور وغیاب دارد و افراد در آن شرکت میکنند تا عملکرد و اخلاق فردی و اجتماعی آنها بهتر شود ولی وقتی عکس این را ببینیم باید بررسی کنیم ایراد کار کجاست؟
🔹امام حسین(ع) با غلام سیاه و با حر و با مجموعه ظالمین معاصر خود چه برخوردی داشتند و چرا؟ اینها چیزهایی است که با رفتن در مجالس باید یاد بگیریم و درس باشد نه اینکه فقط شعائر برپا کنیم ولی به محض تمام شدن دهه اول محرم همان آش و همان کاسه و ما همان فرد و جامعه قبلی باشیم.
28بهمن1400
https://eitaa.com/akhavanmoghadam
🌹🌹🌹
#گفتوگو
#بخشچهارم
✅ایکناـ تحلیل و نگاه شما به عنوان زن اندیشمند مسلمان به مسئله تساوی حقوق زن و مرد چیست؟ به خصوص اینکه عمدتا بحث تساوی حقوقی زن و مرد خاستگاه غربی داشته است؟
🔹نگاه بنده، نگاه کرامتبخشی قرآن به نوع انسان فارغ از جنسیت است، قرآن فرمود: لقد کرمنا بنی آدم؛ این تعبیر عام است، یا در آیات دیگر «ان المسلمین و المسلمات ... و ان اکرمکم عندالله اتقیکم» شاهد مواجهه کرامتبخشی قرآن هستیم، ولی برخی افراد، آیاتی را که قابل تاویل است یا امکان انتساب تفاسیر مختلف به آن وجود دارد، پررنگ و روی آن تمرکز میکنند. متاسفانه امروز هر کسی هر حرفی از این نگاه قرآنی به زن و مرد ارائه کند فورا متهم به فمنیست بودن و برچسبهای مشابه میشود در صورتی که ربطی به غربزدگی و فمنیست ندارد. ما باید دنبال نگاه دین و قرآن و اهلبیت باشیم. از طرف دیگر دلیل ندارد همه حرفها را چون فمنیستها میگویند کنار بگذاریم. مگر همه حرفهای فمنیستها، غلط است؟ درست مثل این که اگر کسی بگوید حضرت عیسی(ع) فرمودند با مردم مهربان باشید؛ او را متهم به مسیحی بودن بکنیم. ما با نگاههای ظالمانه و تحقیرآمیز و تبعیضآمیز جنسیتی مخالف هستیم وگرنه، نه فمنیست به مفهوم منفی آن را قبول داریم و نه غربزده هستیم، حرف ما این است که نباید به واسطه نسبت دادن برداشتهای نادرست به قرآن و دین، دختران و پسران جوان را از دین دور کنیم. ما گاهی تصویر ناجوری از قرآن و احکام ارائه میدهیم که باعث مخالفت نسل جدید با کلیت دین میشود.
✅ایکناـ در قرآن یکسری آیات هست که مؤید قوامیت حقوقی مرد بر زن است، مانند بحث ارث، ازدواجهای متعدد که در قرآن صراحت دارد، و ... درباره اینها چه توضیحی دارید؟
🔹در بحث ازدواج متعدد صراحتی در قرآن وجود ندارد و اساسا آیه در مورد ایتام است و نه همه زنان، ضمن اینکه اگر آیه صریح بود این همه تفسیر و برداشت مختلف از آن وجود نداشت؛ نکته دیگر اینکه کلمات مثنی و ثلاث و ... جای مفهومشناسی دارد. مسئله دیگر اینکه ما گاهی بحث حقوقی داریم و گاهی بحث ارزشگذاری؛ باور بنده این است که برتریهای حقوقی مقطعی در قرآن دال بر برتری جنس مرد بر زن نیست. در گذشته چون مرد اقتصاد و معیشت خانه را بر عهده داشت حق اقتصادی بیشتری داشت ولی الان که زنان دوشادوش مردان کار میکنند نمیتوان همانند سابق حکم کنیم. اینکه قانون برابری دیه زن و مرد مصوب شد هم در راستای اصلاح چنین نگاهی بوده و کار مثبتی هم هست و باید برخی از قوانین حوزه خانواده و طلاق و مانند آن متناسب با شرایط زمانه عوض شود.
28بهمن 1400
https://eitaa.com/akhavanmoghadam
🌹🌹🌹